بولتن نیوز: این سالها شاهد پخش سریالهایی از تلویزیون بودیم که خواستهاند در بین موضوعات ماورایی به مقولۀ شیطان و نقش آن در زندگی روزمرۀ مردم بپردازند. فارغ از اینکه آیا پرداختن به چنین موضوعاتی نیاز امروز جامعۀ ما هست یا خیر، نمایشهایی که از این مقوله در رسانۀ ملی پخش میشود جای حرف و حدیثهای بسیاری دارد. البته مهمترین دلیل ضعفهای موجود در این زمینه، ناتوانی انسان در تصور مقولاتیست که نه آنها را دیده و نه اطلاعات دقیقی دربارۀ آنها دارد. این مقولات که در ادبیات دینی از آنها به عنوان "غیب" نام برده میشود تنها در کلام خدا و معصومین است که از حجیت تام برخوردار است. برای همین است که قرآن کریم یکی از خصوصیات مومنان را «ایمان به غیب» بر می شمرد. بر این اساس واضح است که جزئیات لازم برای تولید فیلم و سریالهای این چنینی در منابع مذکور به ندرت یافت میشود.
در نتیجه فیلمساز مجبور است برای پر کردن خلاء موجود از خیالات و داستانپردازیهای خویش بهره ببرد و این دقیقاً همان نقطهایست که سنگ بنای مشکلات این دسته از تولیدات تصویری را بنا مینهد و فیلمی را که میخواهد کار مذهبی انجام دهد، در سطح تولیدات هالیوودی تنزل میبخشد. با این حال دیده میشود که در این سریالها بعضی از اساسیترین باورهای دینی مسلمین دربارۀ موضوع مورد بحث دچار خدشه میشود و تکرار آن میتواند تأثیرات مخربی را بر مخاطبین خود و حتی جامعه داشته باشد. برای روشنشدن بحث، به توضیح تأثیر شیطان بر انسان در اسلام و مقایسۀ آن با آنچه که در تلویزیون نمایش داده میشود میپردازیم تا ببینیم ایراد کار کجاست.
نه تنها انسان با علم حضورى پى به مختاربودن خود مىبرد و نه تنها آيات متعددى از قرآن دلالت بر اختيار انسان مىكنند، بلكه آيات فراوان ديگرى نيز دلالت دارند كه انسان در برابر شيطان مسلوب الاختيار نيست، بلكه شيطان از طريق تزئين (آراستن، زيبا جلوهدادن)، وسوسه، دعوت، تسويل (فريفتن) استزلال (لغزاندن)، افتنان (به فتنه انداختن)، اضلال (گمراه كردن)، ايحاء (القا كردن سخن، وحى كردن، وسوسه كردن) وعدۀ دروغ و مانند آن انسان را به نافرمانى خدا سوق مىدهد و اين همه، از لوازم شيطنت است. بايد توجه داشت كه اگر در بعضى از آيات اشاره به سلطۀ شيطان بر بعضى افراد شده، اين سلطه تكوينى نيست و از اين رو، شيطان در قيامت، به هنگام رويارويى با پيروان خود مىگويد: "انّ اللّه وعدكم وعدالحقّ و وعدتكم فاخلقتكم و ما كان لى عليكم من سلطان الاّ ان دعوتكم فاستجبتم لي فلاتلوموني ولوموا انفسكم و ما انتم بمصرخيّ انّي كفرت بما اشركتمون من قبل..." (ابراهيم:22(
البته روشن است كه سلطه در آيۀ شريفه، اطلاق دارد و شامل هر نوع سلطهاى مىشود، چه سلطه بر ابدان باشد و چه سلطه بر افكار و انديشهها. دعوت شيطانى و تزئين اعمال و تسويل و وسوسه توسط شيطان ممكن است در انسان ميل و شوق به گناهان ايجاد كند و انسان هم پس از آن به راحتى تن به معصيت و نافرمانى خدا دهد، ولى اين به معناى مسلوب الاختيار كردن انسان نيست، بلكه او مخيّر است كه دل و فكر خود را جايگاه و سنگر شيطان قرار دهد يا جايگاه ذكر الهى. بسيارند كسانى كه حاضر نيستند حتى يك لحظه، قلب خود را جايگاه وساوس شيطانى قرار دهند. دلهاى آنها لبريز از ايمان به خداست و هميشه بر او توكّل دارند و از اين رو، شيطان هم بر آنها هيچ سلطهاى ندارد: "انّه ليس سلطانه على الّذين آمنوا و على ربّهم يتوكلّون" (نحل 99) او بر بندگان خدا (كسانى كه واقعاً بنده او هستند) هيچ سيطرهاى ندارد، مگر بر پيروان گمراه خود: "انّ عبادي ليس لك عليهم سلطانٌ الاّ من اتّبعك من الغاوين" (حجر:42)
اما در احادیث نیز میبینیم که چنین مطالبی تکرار شده و نه تنها انسان در برابر شیطان مجبور نیست و شیطان از قدرت فوقالعادهای برخوردار نبوده بلکه این خود انسان است که زمینهساز نفوذ او در خویش است و شیطان این کار را با سادهترین کارها انجام میدهد و میتوان در صورت وجود همت و ارادهای معطوف به بندگی، جلوی این وسوسهها را گرفت. به طور مثال در حدیثی از امام صادق (ع) میخوانیم که:
«قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع مَنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَاعِظٌ مِنْ قَلْبِهِ وَ زَاجِرٌ مِنْ نَفْسِهِ وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ قَرِينٌ مُرْشِدٌ اسْتَمْكَنَ عَدُوَّهُ مِنْ عُنُقِه» كسي كه از قلب خويش واعظي و از نفس خويش بازدارنده اي نداشته باشد و هم چنين در كنار خود ارشاد كننده و راهنمايي نداشته باشد, دشمن خود را بر خويش مسلط ساخته است. (شافی، صفحهى 652)
و یا در حدیث دیگر از امام هادی علیه السلام آمده که: شیطان به حضرت نوح علیه السلام گفت: اگر آدمی را بخیل یا حریص یا حسود و یا ستمگر و یا عجول یافتیم، به سرعت او را به چنگ می آوریم و اگر تمام این صفات در او باشد – از ماست – و او را چون خود شیطان نافرمان می نامیم.
همچنین رسول اکرم صل الله علیه و آله در این باره میفرماید: شیطان تا آنگاه که انسان مراقب نمازهای پنجگانه اش می باشد از او می ترسد و چون نمازهایش را تباه کرد بر او جرأت پیدا می کند و او را در گناهان بزرگ فرو می برد.
و اما شیطان در رسانۀ ملی. برای اینکه نمایش شیطان در رسانۀ ملی را معلوم کنیم، به دو سریال "او یک فرشته بود" و "سقوط یک فرشته" اشاره میکنیم. سریال اول چند سال پیش پخش شد که به نوعی آغازگر این موج بود و البته در ماه رمضان امسال از بعضی شبکهها دوباره پخش شد. در این سریال شاهد این بودیم که شیطان در جلد یک انسان در آمده و اتفاقاً وارد زندگی یک آدم مومن میشود. در طول سی قسمت این سریال، شیطان تا جایی که میتواند پیش میرود و به کل زندگی خانوادگی مرد را به هم ریخته و حتی وی را مجبور به کسب و کار حرام میکند. اما در قسمت آخر، یکهو همه چیز برمیگردد و شیطان از خانه میرود و دوباره همه چیز گل و بلبل میشود. یعنی در این سریال شاهد انواع و اقسام قدرتنمایی شیطان آن هم در بین یک خانوادۀ معتقد هستیم و اگر نبود تمایل مخاطبین به پایانبندی خوب، شاید شیطان بیشکست باقی میماند.
اما سریال دوم که امسال از شبکۀ اول پخش شد، سریال "سقوط یک فرشته" بود. در این داستان نیز شاهد این هستیم که شیطان غیرمستقیم به سراغ دختری میرود که در یک خانوادۀ مذهبی بزرگ شده و هیچ دلیلی که نشاندهندۀ مخالفت وی با خانوادهاش باشد نشانداده نمیشود. اما دختر در طول سه-چهار قسمت کاملاً در مقابل فرهنگ خانوادگیاش قرار میگیرد و همه چیزش را از دست میدهد تا جایی دچار نقص عضو مغزی شده و حتی پدرش را تحت تأثیر شیطان به دم مرگ میکشاند.
اما یکهتازی شیطان در این سریال به اینجا ختم نمیشود. چند کشته، چند مریض، چند آواره و چند سرخورده از دیگر نتایج تلاشهای شیطان در بین افراد حاضر در سریال است و معلوم نیست امدادهای الهی، توسلات، کمکهای ائمه و سایر نیروهای غیبی که خداوند در قرآن وعدهشان را داده، کجا هست؟ و همۀ این قدرتنماییهای شیطان در بین مومنینی صورت میگیرد که توقع میرود مقابلهای در برابر شیطان داشته باشند اما با کوچکترین وسوسهای میبینیم که دختر مومن و چادری سریال "سقوط یک فرشته" با پسر نامحرم کوه میرود و چادرش را کنار میگذارد و ...
ولی باز در قسمت آخر کسی که واسطۀ شیطان است کنار میرود و همه چیز در نیم ساعت به حالت اولیه برمیگردد. به عبارت دیگر در این سریال نیز شاهد این هستیم که شیطان در قسمت اعظم نمایش، قدرت بلامنازع است و نمیتوان در برابر او امیدی به فرج داشت. در نتیجه میبینیم که تا چه حد بین معارف اسلامی در مورد مذکور با آنچه که از رسانۀ ملی پخش میشود تفاوت و حتی تعارض وجود دارد.
مهمترین تأثیر چنین صحنهسازیهایی آن است که مخاطب خود را در برابر شیطان بدون اراده فرض میکند و از زیر بار مسئولیت اعمال خود شانه خالی میکند. این چنین است که مثلاً یک کارمند بین دو راهی دریافت رشوه با تحمل فشار اقتصادی قرار میگیرد، رشوه را میپذیرد و گناهش را به دوش جبر خویش و وسوسۀ شیطان میاندازد. این چنین است که مثلاً یک نوجوان در بین دو راهی حفظ حیا و پاکدامنیاش و کمر خم کردن در برابر فشارهای جنسی که از سوی جامعه بر وی تحمیل میشود، خود را به دام فساد و فحشا میاندازد و در ذهن خویش هیچ گناهی برای خود قائل نمیشود. و دهها مثال دیگر ...
بنابراین آن چیزی که در این سریال ها شاهد آن هستیم قدرت بی حد و حصر شیطان و متاسفانه با کمال شرمندگی افول قدرت و اراده الهی هستیم. این در حالی است که بنا بر آیات قرآن حتی «کید» و وسوسه های شیطان نیز ضعیف شمرده می شود: «انّ کید الشیطان کان ضعیفا». این امر نشان دهنده این مسأله است که متاسفانه تلقی رسانه ملی از مقوله ای به نام «دین» و آموزه های آن، بر پایه تصورات هالیوودی و «الهیات مسیحیت» است. برای مثال وجه اشتراک سریال های نام برده در بالا را مقایسه کنید با فیلمی چون کنستانتین.
اما علت اصلی این انحرافات عقیدتی در رسانۀ ملی چیست؟ چرا بعد از این همه سال از پیروزی انقلاب اسلامی شاهد افول محتوای برخی تولیدات رسانهای-هنری رسانۀ ملی هستیم. قاعدتاً دوری جریان حزبالله از فعالیتهای رسانهای- هنری از یکسو و عدم تعامل رسانۀ ملی با نیروهای مذهبی در تولید محصولات از سوی دیگر را باید مهمترین دلایل وقوع این اتفاق دانست. البته در مطالب گذشته در این مورد توضیحات مکفی دادهایم که از شرح بیشترش خودداری میکنیم ولی باید گفت این مشکل روزی حل میشود که همۀ نیروهای دلسوز اسلام و انقلاب بدانند اصلیترین مرجع تربیتی دنیا امروز رسانهها هستند و از دست دادن این مقوله به از دستدادن نرمافزار جامعه ختم میشود.
سیدمجتبی نعیمی
پی نوشت:
1- شیطانشناسی در قرآن / علیمحمد قاسمی