به گزارش 598 به نقل از جوان، هر ساله چندين جشنواره
مختلف فيلم در كشورمان برپا ميشود كه يا به صورت عمومي (مانند فجر) يا به
صورت موضوعي (فيلم پروين اعتصامي) است. هر از چند گاهي نيز جشنواره تازهاي
به تعداد زياد جشنوارههاي موضوعي فيلم افزوده ميشود. اما در اين بين نخ
ارتباطي اين جشنوارهها وابستگي آنها به بودجههاي دولتي است كه گاه از سمت
سازمان سينمايي و وزارت ارشاد تخصيص اعتبار ميشوند و گاه نيز از سوي ديگر
نهادهاي دولتي رديف بودجه دريافت ميكنند. در اين بين جشنواره شاخصي به
نام جشنواره فيلمهاي مردمي عمار وجود دارد كه برگزاري آن نيازمند دريافت
بودجههاي دولتي نيست! اين يكي از تفاوتهاي جشنوارهاي است كه به گفته
حامد بامروتنژاد دبير آن با اين هدف تأسيس شده است كه «تريبوني باشد براي
فيلمهايي كه با رويكرد انقلاب اسلامي ساخته ميشوند و مجالي باشد براي
فراهم كردن فضايي كه فيلمهاي انقلابي و اصطلاحاً حزباللهي، برجسته و
پررنگ شوند. در واقع هدف اصلي جشنواره اين است كه هرچه پيش ميرود، اين هدف
در مقياس بزرگتر و با سازوكارهاي متفاوتتري به مرحله اجابت برسد.»
هدفي كه در ديدار دست اندركاران اين
جشنواره با رهبر معظم انقلاب نيز از سوي معظم له مورد توجه قرار گرفت، رهبر
انقلاب در بيانات خود با اشاره به سينماي ديني و اهميت آن ميفرمايند: در
اين عرصه جوانهاي مؤمن، باطراوت و شاداب و داراي نگاه نو و همت بلند،
موتور محرك براي حركت رو به جلو هستند و پيشكسوتان نيز بايد با بيان
تجربيات خود و تربيت نيروهاي جديد و كارآمد، به اين حركت شتاب بيشتري
ببخشند.
عمار نيز هدفگذاري خود را بر تربيت
نيروهاي جوان متمركز كرده است. تربيت نيرويي كه تنها به پايتخت و چند شهر
مهم بسنده نكرده و تمام پهنه سرزميني كشور را شامل ميشود. از همين رو است
كه صفت فيلمهاي مردمي، پيشوند نام جشنواره فيلم عمار ميشود و تا به حال
نيز كه در فاصله چند روزه تا افتتاح چهارمين دوره آن هستيم نيز اين روش و
مسلك در جشنواره رعايت شده است.
هزينههاي عمار بودن
جشنواره عمار از زمان آغاز به كار خود
كه درست در سالگرد حماسه 9 دي و بر مبناي سينماي انقلاب اسلامي شكل گرفت،
در نقطه مقابل جرياني قرار داشت كه سينما را براي همه چيز غير از انقلاب
اسلامي ميخواهد. اين جريان كه در بدنه سينماي ايران رسوخ داشته و پايه آن
به شمار ميرود، هيچ گاه به نسل سينماگراني كه از مسير آنها وارد سينما
نشدهاند، توجه نكرده و حتي مانع فعاليتهاي آنها ميشود. نمونه رفتارهاي
اين گروه را ميتوان در نحوه برخورد با فيلمهايي كه مثلاً توسط مسعود ده
نمكي ساخته ميشود، ديد. ده نمكي كارگرداني است كه قبلاً روزنامهنگار بوده
و با ساخت چند مستند، وارد دنياي فيلمهاي بلند شده است. چه فيلمهاي اين
كارگردان در فروش موفق باشد چه نباشد (تا به حال همه فيلمهاي دهنمكي جزو
پرفروشترينهاي تاريخ سينماي ايران بودهاند). هيچ وقت وي در محافل
سينمايي جايگاهي نداشته و درهاي محافل سينمايي به روي وي بسته بوده است.
اين نوع رفتار نيز در مورد جشنواره عمار تكرار شده است. جريان خاصي در
سينما از اينكه عمار بخواهد پا بگيرد و دوران گذر خود را به سمت يك جشنواره
تمام عيار پشت سر بگذارد، ميهراسند و سعي ميكنند از راههاي مختلفي چون
تمسخر و ناديده گرفتن آن، سعي كنند تا جلوي پيشرفت اين جشنواره تازه نفس را
بگيرند. اما عمار بدون اينكه نشريات سينمايي وابسته به همان جريان خاص،
خبرهاي آن را پوشش دهند يا بخواهند به اهميت آن صحه بگذارند، در حال انجام
وظيفه خود است. تنها چيزي كه در اين ميان باعث آزردگي است، اين است كه با
خطكشيهاي نانوشتهاي كه جريان خاصي در سينما براي عدم پذيرش عمار و
فيلمهاي ساخته شده بر اساس الگوي عمار، ايجاد كردهاند، تصور مافيا
گونهاي را كه از محافل سينمايي ايران به چشم ميخورد، بيشتر عيان ميكنند و
نگاه بسته برخي از فيلمسازان را در عدم پذيرش نگاههاي مختلف و منتقد به
نمايش ميگذارد.
آيا عمار ميتواند موفق باشد؟
جشنواره فيلمهاي مردمي عمار امسال به
چهارمين ايستگاه خود رسيده است. كساني كه اين رخداد فرهنگي را دنبال
كردهاند ميتوانند تفاوتهاي محسوس ميان چهارمين دوره و اولين دوره را به
خوبي حس كنند. از دي ماه سال 89 كه جشنواره با چند فيلم محدود كليد خورد و
در آن چند اثر هم سعي شده بود تا نگاه مستقل فيلمسازان جوان ارج نهاده شود
تا امروز كه عمار خود را به عنوان يك جريان فيلمسازي تأثيرگذار به اثبات
رسانده است، يك نكته مشخص در اين جشنواره وجود داشته و آن اين است كه عمار
نه تنها باري بر دوش سينما نگذاشته بلكه در حال تربيت نيرو است. نيروهايي
كه سينما نه تنها به عنوان يك هنر جهاني بلكه به عنوان وسيلهاي براي بيان
عقايد و آرمانهاي نسل خود ميدانند. در جشنواره عمار با وجود چند صدايي
بودن اما همه نگاهها به سمت يك هدف است. در حالي كه ساير جشنوارههاي فيلم
از اين خصوصيت بيبهرهاند. به عنوان مثال در جشنواره فيلم فجر كه
مهمترين رخداد سينمايي كشور به شمار ميرود، هر كارگردان و هر فيلمي كه در
بخشهاي مختلف جشنواره حضور دارد، نگاه و جهانبيني خاص خود را داشته و
لزوماً اين نگاه با اهداف تعريف شده جشنواره نيز مطابقت كامل هم نداشته و
در بعضي مواقع حتي متضاد با سياستهاي تعريفي جشنواره است. ما در طول 31
سالي كه تا به حال فجر برگزار شده، فيلمهايي را داشتهايم كه بعد از
جشنواره هيچ گاه نمايش داده نشدهاند يا هنگام نمايش در فجر انتقادهاي
زيادي به محتواي آنها صورت گرفته است و آن فيلم فقط براي جامعه سينمايي
ايران ايجاد هزينه و چهره سينما را مخدوش كرده است. اما در عمار اين قضيه
در نقطه مقابل بوده به طوري كه جشنواره به جاي ايجاد هزينه براي سينما و
حتي نظام در راستاي تقويت آن گام برداشته، سينما را از كالاي لوكس و
روشنفكر مابانه خارج كرده و آن را به وسيله در دسترس براي ايجاد ارتباط
ميان مردم جامعه و اتفاقات سياسي و اجتماعي، تبديل كرده است.
از سوي ديگر جشنواره فيلمهاي مردمي
عمار با اكرانهاي مردمي در مساجد، حسينيهها و مدارس در سراسر كشور سينما
را به نزديك مردم برده است به طوري كه مردم مرزنشين نيز در جريان آنچه در
تهران رخ ميدهد، قرار ميگيرند و ديگر لازم نيست براي ديدن يك فيلم رنج
سفر به شهرهاي بزرگتر را متحمل شوند.
عمار در صورتي كه اصالت مردمي بودن خود
را حفظ كرده و از سوي ديگر به ساختارهاي خود توجه بيشتري داشته باشد،
مسلماً بدون داشتن تاريخ انقضاي مصرف به حيات خود ادامه خواهد داد.
همانطور كه در سه ساله گذشته عمار توانسته خود را از يك جشنواره گمنام به
رخدادي تأثيرگذار تبديل كند، ميتواند در آينده نه چندان دور رقيب
جشنوارههايي چون سينما حقيقت باشد. با اين تفاوت كه عمار هيچگونه
وابستگي سازماني به سينماي دولتي نداشته و تغيير دولتها به صورت مستقيم
هيچ تأثيري روي روند برگزاري آن نخواهد داشت.