«ایستاده در جایگاه خطیب جمعه، پیشاروی هزاران تن از مؤمنان نمازگزار فرمود:
«تن دادن به مطالبات غیرقانونی زیر فشار، شروع دیكتاتوری است... این تصوّر غلط است كه بعضی خیال كنند با حركات خیابانی، یك اهرم فشاری علیه نظام درست میكنند و مسئولین را مجبور میكنند تا به عنوان مصلحت، زیر بار تحمیلات آنها بروند... بنده زیربار بدعتهای غیرقانونی نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهای قانونی شكسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی مصونیت نخواهد داشت»
یك هفته از انتخابات 22 خرداد سپری شده بود و هفت روز سراسر هیجان، التهاب، حیرت و تردید و آشوبی كه از برخی دلهای بیمار و كینهجو برمیآمد و در شعلههای خشم جماعتی بازیخورده و غفلتزده زبانه میكشید و به جان شهر شرر میزد. و آنك در هفتمین روز، امام مردم در میعاد آدینه، از فراز منبر جمعه، با امت خویش سخن میگفت. كلامش، زبان حال و ترجمان بغض فروخورده و دل دردمند مردمانی بود كه آرزو داشتند به شكرانهي حماسه بزرگ انتخابات كه با ثبت ركورد 40 میلیونی حضور به دست آمده بود، جشن پیروزی برپا كنند اما با دریغ و افسوس لحظههای ناب این ایام را لگدكوب تمنّاهای شیطانی اهالی توهّم مییافتند.
راهبر، امّا در آیینه حكمت و تجربه، آتش فتنهای را میدید كه آتشگیرههای آن جهل بود و عصبیّت و عقدههای انباشته شده در سینه پركینه دشمنان خارجی و ضدانقلابیون و نیز انقلابیون پشیمان و به تجدیدنظر رسیده در حقانیت راه طی شده.
«آقا» میدید كه دغدغههای 20 سال پیش او، چگونه اكنون جامه تحقق برتن كرده و تهاجم نرم دشمن، آتش به خرمن ایمان و وفاداری جماعتی از دوستان دیروز -مدعیان پر ادعای انقلاب- افكنده و آنان را در مرداب هواهای نفسانی، رفاهزدگی و غوطه در چرب و شیرین دنیا زمینگیر كرده است.
در این 20 سال پس از كوچ روحانی آن راحل عظیم -كه رضوان خدا نصیب او باد- بارها هشدار داده و بر خواص و عوام نهیب زده بود كه از كید اهریمن غافل نباشند كه این بار، آنچه بیش از هرچیز، آماج ضربات كینتوزانه دشمن قرار میگیرد، آرمانها و ارزشهای اعتقادی و انقلابی ملت است و هیچ كس از این تیرباران فرهنگی خصم در امان نیست، مگر آنان كه در روزگار فتنه، خود را به سلاح "بصیرت" و سپر "صبر" تجهیز كرده باشند و این زلال كلام امیر (ع) بود كه بر زبان نایب امام عصر (عج) جاری میشد و گوش جان مخاطبان حقپذیر را مینواخت: "الا و لا یَحملُ هذا العَلَم الّا اهلُ البصر و الصّبر" ایها الناس! شما را به روشنبینی و تعبد فرا میخوانم كه جز از این راه، شما را یارای بر دوش كشیدن بار سنگین ایمان و پایداری در ایام فتنه نیست.
باور دشمن، این بود كه با گذشت 30 سال از ظهور انقلاب و سپری شدن دو دهه از رحلت خمینی كبیر(ره)، دیگر رمقی در جان نظام اسلامی نمانده و اینك موسم انتقام از آیین امام فرا رسیده است. تاریخ گواهی داده است كه برخلاف رهبران نخست هر نهضت كه موسس و بنیانگذارند، پیشروی رهبران ثانی، راه، بسی دشوار و پر سنگلاخ است و این فرصتی است تا به نام مصالح اندیشی، راهبر را ناگزیر از تن دادن به شرایط ناخواسته و ناگوار سازند.
فریبخوردگان دشمن پیش از این گفته بودند كه چاره را باید در نظریه "فشار از پایین و چانهزنی در بالا" جست. و اكنون عرصه را برای عملی ساختن این ترفند شیطانی فراهم یافتند. با خود اندیشیدند كه نظام از جماعت خشمگین به فریاد آمده در كف خیابان، متزلزل میشود. پس به جای پیگیری قانونی شبهه تقلب در محافل و مراكز رسمی حكومت، فریبخوردگان بازی تقلب را باید به كوی و برزن فراخواند و پشتوانه لشكر اعتراض و اغتشاش را مقدمهای برای تسلیم انقلاب مردم در برابر خواستههای غیرقانونی خویش قرار داد.
یك بار در واقعه 18 تیر 78 این ترفند را آزموده بودند. وقتی آتش فتنه در آن چند روز طوفانی از هر سوی شهر زبانه كشید، نفراتی از موجهین را ظاهراً با پیام مصلحتاندیشی و در باطن، برای به تسلیم كشاندن جانشین امام، نزد ایشان گسیل داشتند. پیكها، حرفهای خود را از موضع دلسوزی! بیان داشتند و پاسخ شنیدند كه: با قبول این پیشنهادها، كه بوی تسلیم در برابر باجخواهی دشمن از آن به مشام میرسد، آیا خود شما، از این پس حاضرید پشت سر من نماز بگذارید؟!
همان روز بود كه رهبر در اجتماع شورانگیز دانشجویانی كه برخی از آنان زخم فاجعه اسفبار 18 تیر را بر تن و دل داشتند، پس از تبیین صحنه و رویارویی دو جبهه كه یكی وفاداری به انقلاب و راه امام را مقصد خویش گرفته بود و دیگری كمر به هدم ارزشهای برآمده از اسلام و انقلاب بسته بود، دلگفتههای تا آن روز ناگفته را در قالب گزارش به محضر مولا و سید خویش (حضرت صاحب الامر(عج)) عرضه داشتند... شد آنچه باید میشد. فردای آن روز بود كه مردم شهر خود، برای برچیدن بساط فتنه، آستین بالا زدند و ساعاتی نگذشت كه طومار فتنهگران به دست مردم درهم پیچیده شد.
سال 88، از آن واقعه تیرماه 78 یك دهه گذشته بود. بار دیگر مردم در برابر آزمونی دشوار قرار گرفته بودند. پیروان نظریه فشار و چانهزنی، این بار صریحتر فرمان صادر كرده بودند: «تجمع و آشوب در خیابان، چانهزنی و كسب امتیاز در بیت رهبری». همه چیز در خدمت این اندیشه پلید، به میدان آورده شد؛ از لشكر بیخبر و غافل، تا انواع امكانات رسانهای و تداركات ضروری برای اغتشاش و بلوا و دستمایه فریبی به وسعت و بزرگیِ "اتهام تقلب در انتخابات".
دشمن این بار بسی پیچیدهتر و با بهرهگیری از تجربیات رنگارنگ انقلابهای مخملی وارد عمل شد و هر روز شیوهای تازه در پیش گرفت. مدعیان غافل نیز دست در دست شیطان گذاشتند. تكیه بر نمادی كه ریشه در اعتقادات شیعی و عاطفی مردم داشت، عامل انسجام بخش جمعهای پراكندهای بود كه بسیاری از آنها نیرنگ تقلب را باور كرده بودند. سحره فرعون با چیرهدستی هر چه تمامتر، صحنه را آراسته و زمینه باورپذیری دروغ را در اذهان ساده و بیاطلاع فراهم كرده بودند. اهالی جبهه حق امّا، با دلی پرخون و در عین حال امیدوار به فضل و نصرت پروردگار، اعجاز الهی را به انتظار نشسته بودند تا همچون عصای موسی (ع) اژدهاگون، مارهای خوش خط و خال ساحران را ببلعد.
آبشار كلام بصیرتافزای پیشوای ملت در روز 29 خرداد و از آن پس تا هشت ماهی كه در خیابانها، جدال بر سر آینده جهان، جریان داشت، باطل السحر همه نیرنگهای جادویی شیطان بزرگ و اصحاب ریز و درشت داخلی و خارجیاش شد.
اگر جاری حكمت آقا در خطبههای علیگونه جمعه 29 خرداد نبود، چگونه متصور بود كه طی یك روز ظرفیت فتنه و آشوب به یك دهم تقلیل پیدا كند؟ آری، 90 درصد آنها كه تا روز قبل سیاهی لشكر بلوای خیابانی شده بودند، با غیر شرعی و غیر قانونی تلقی شدن این كار در كلام خطیب آن روز جمعه، دیگر به قافله اهل غفلت نپیوستند.
در آن هشتماه سرنوشتساز و از آن پس نیز تا امروز، سخنان مقتدای مردم، در جمعها و مناسبتهای مختلف، هر یك، نسخهای برای درمان دردی و چارهای برای شكستن بنبستی و پاسخی برای پرسشها و ابهامات برجامانده در دلها بوده است. گفتههای ایشان كه با چینش هنرمندانه كلمات و عبارات، همچون همیشه همراه است، در این دوره زمانی از پیوستگی معنایی و ترتیب و انسجام خاصی بهره میگیرد، آنگونه كه میتوان از خلال كلام ایشان، عمق تاریخ و حوادث و رویدادهای آن ایام را مروری عالمانه كرد.
علاوه بر این، در بازخوانی این گفتارهای پیدرپی، بر چگونگی راهبری جامعه در قضایای فتنه نیز میتوان آگاهی یافت. اگر چه رمز و رازهای هدایت كشتی انقلاب به دست سكاندار حكیم آن را صرفاً در كلام او نمیتوان جست و باید نقبی به دیگر وجوه این راهبری كه در مكتوبات، انتصابات، تصميمات، ارتباطات و اقدامات ايشان مستتر است، گشوده شود، با اين همه، حقايق بسياری درباره مسائل دوران فتنه در سخنان مشحون از حكمت و صداقت رهبری پرهيزگار انقلاب نهفته است كه مطالعه چندباره آن را اجتنابناپذير میكند.
مسائلی از قبيل: معيارها و شاخصهای انتخاب آگاهانه و مسئولانه، تأكيد بر قانون به مثابه اصلیترين وسيلة عبور از اختلافات دلآزار، يادآوری ضرورت پرهيز از تشنج و برخورد احساساتی، دوری از فضای سوءظن و شايعه، تكيه بر وحدت و انسجام بر پايه اصول انقلاب اسلامی، دعوت همگان به اجتناب از پيروی هوای نفس، تأكيد بر حفظ حقوق همگان و پرهيز از ظلم، حتی به متهمان و مجرمان، ضرورت شناخت دشمن و در نيفتادن به دام وسوسههای شيطانی او، داشتن مرزبندی با بيگانگان معاند و عناصر ضد انقلاب، اصرار بر موضع حق و تسليم ناپذيری در برابر زيادهخواهان و باجگيران، رونمايی از ترفندهای پنهان دشمنان برای بر هم زدن انسجام ملت، تأكيد بر اهميت آگاهی به منزله ابزار خنثیسازی عمليات روانی دشمن، پاسداری از مرزهای اعتقادی، اخلاقی و معنوی جامعه، پرهيز مسئولان و مقامات كشور از تشديد و عمده كردن اختلافات فيمابين، القای اميد و اجتناب از يأس، تكيه بر بصيرت و تقوا به مثابه كارامدترين سلاح مقابله با فتنه، تقويت روحيه همگانی و وعده نصرت الهی، تلنگر به خواص جامعه برای عقب نماندن از حركت عمومی ملت، تذكر درباره افراط و تفريطها و دوست را به جای دشمن فرض كردن به خاطر خطاهای خرد و اندك، نصيحت و اندرز به راه گمكردگان و دميدن روح اميد در عناصر نادم و توبهكار از گذشته ناصواب، تأكيد بر حفظ آرامش و امنيت كشور، لزوم عبرتآموزی از گذشته و درس گرفتن از تاريخ، تمركز بر تبليغ و تبيين برای زدودن شبهات و ترديدها، اعلام آمادگی برای قبول انتقادات، غيرتورزی بر مبانی انقلاب و جايگاه رفيع بنيانگذار راحل نظام، اشاره به سياست جذب حداكثری و دفع حداقلی، اجتناب از نشاندن مسائل فرعی به جای مسائل اصلی و... اينها امّهات مباحثی است كه در دوران پرالتهاب و تلاطم فتنه، در گفتارهای گوناگون رهبری، بيش از ساير مطالب، بدان اشارت رفته و چه بسا بتوان گفت كه اين كلمات، رمز عبور از فتنه 88 بوده است و پيشوای خبير انقلاب به مدد اين سخنان الهی، دست جامعه را در بحبوحه ميدانداری شك و ترديد گرفت و مردم خود را از عقبهای دشوار فتنه و شبيخون دشمن به سلامت عبور داد.
در شامگاه نهم دیماه، روزی كه ايران، پرشورترين حماسه حضور و قيام مردمی را برای تحكيم بيعت با نظام و رهبر انقلاب اسلامی تجربه كرد؛ دشمن، مبهوت مانده بود و اصحاب فتنه سرسام گرفته از هياهوی جشن ملی و گريزان از چراغان دلهای مؤمنان پايدار و ايرانيان وفادار به كنج انزوا و خلوت سوت و كور و شام سياه و غريبانه خود پناه برده بودند و آنگاه، گوش شهر، پيام سپاس شادمانه مردی را مینيوشيد كه پيش از آن در نيمروز واپسين آدينه خردادماه، صدای بغضآلود نجوايش پژواكی چنين در گوش جان اهل ولاء داشت: «ای سيّد ما، مولای ما... صاحب ما تويی... ما اين راه را ادامه خواهيم داد... در اين راه ما را با دعای خود، با حمايت خود، با توجه خود، پشتيبانی بفرما!»
و دعای مولا، مستجاب شد.»