به گزارش 598 به نقل از ایران ورزشی، اولين شكايت علي پروين در دوران فوتبالش، دامن محمود شافعي را گرفت. هافبك سابق پرسپوليس كه گلهاي سه امتيازياش در زمان مربيگري استانكو زبانزد خاص و عام بود و در نهايت باعث قهرماني پرسپوليس شد مورد غضب علي پروين قرار گرفته. شافعي چندي روز پيش در صحبت با يك روزنامه ورزشي حرفي در رابطه با 100 ميليوني زد كه بابك زنجاني به تيم پيشكسوتان پرسپوليس كمك كرده بود.
اين صحبت كه با استناد شافعي به حرفهاي يك دوست مشترك از زبانش خارج شده بود خشم علي پروين را برانگيخت تا سلطان ناچار شود از محمود شافعي شكايت كند. براي رفع ابهام و اينكه ثابت كند آن 100 ميليون را نگرفته يا اينكه تمام آن مبلغ را براي خودش برنداشته!
شكايت پروين از شافعي در دادگاه، واكنش هافبك سابق پرسپوليس را بهدنبال داشت. شافعي پيرامون شكايت پروين ميگويد: «عليآقا از دست من شكايت كرده و بايد به دادگاه بروم. اشكالي ندارد، حرمت ايشان را حفظ ميكنم و به دادگاه ميروم اما اين دليل نميشود كه همه فكر كنند من مقصرم. با خودم مداركي به دادگاه ميبرم تا ثابت كنم مشكل از سمت من نبود.»
اما اصل داستان چه بوده. جدا از مبلغي كه بابك زنجاني به تيم پيشكسوتان كمك كرده، گويا پاي يك خير ديگر هم در ميان بوده. خيري كه دوست صميمي محمود شافعي بوده و او در موردش اينگونه صحبت ميكند: «يك خير كه با اكثر بازيكنان پرسپوليس رفيق بود و البته با من صميميتر، مدعي شد كه ميخواهد به تيم پيشكسوتان كمك كند. من هم او را به خوردبين، پنجعلي و وطنخواه معرفي كردم. ديگر نميدانم چه اتفاقي افتاد اما بعد از معرفي به بزرگان پرسپوليس، من ديگر ارتباطي با اين خير نداشتم و واقعا نميدانم آيا او كمك كرده يا نه؟ بعد از معرفي اين خير، ديدم پروين عليه من مصاحبه كرده و گفته كه شجاعت داشته باش، پول خير را بده و موبايلت را روشن كن! واقعا تعجب ميكنم از حرفهاي او. من خير را به پرسپوليسيها معرفي كردم و ديگر از او خبري ندارم اما نميدانم پروين روي چه حسابي مصاحبه كرده و به من اتهام زده.»
ميرسيم به 100 ميليون بابك زنجاني. گويا شافعي صحبتي درباره اين پول انجام داده كه پروين را ناراحت كرده. شافعي ميگويد: «هرگز نگفتم اين پول را پروين برداشته و به كسي نداده. دوست مشترك من و پروين گفت كه زنجاني 100 ميليون كمك كرده و من هم گفتم خدا پدرش را بيامرزد. حالا اين پول كجا رفته خدا ميداند اما من حرفي عليه پروين نزدم و او را متهم نكردم.»
محمود شافعي قصد دارد از علي پروين شكايت كند. شكايت در مقابل شكايت، چه مي شود؟ شافعي حرفهايي ميزند كه داستان را جالب ميكند. او ميگويد: «من هم از پروين شكايت ميكنم، آن هم در جواب تهمتهايي كه به من زد. بايد از خودم دفاع كنم و مطمئن باشيد از او شكايت ميكنم و تا آخر هم پاي اين شكايت ميايستم. اين را هم بگويم كه طي روزهاي گذشته مزاحمتهايي براي من بهوجودآوردهاند كه فكر ميكنم از عوامل ايشان باشند. درست بعد از اين اتفاق و شكايت پروين از من، تلفنهايي به من و خانوادهام زدند و ما را تهديد كردند! تلفنهاي ناشناسي كه براي من و خانوادهام مزاحمت ايجاد كردند. صداي همه آنها را ضبط كردهام و مطمئن باشيد روز دادگاه، همه آنها را ارائه خواهم داد.»
صحبتهاي شافعي در مورد خود و خانوادهاش تمامي ندارد. او اتفاقات جديدي تعريف ميكند: «بهنظر شما بعد از اين اتفاقات، عوامل چه كساني دم پنجره خانه ما ميآيند، ناسزا ميگويند و فرار ميكنند. آيا يك رهگذر اين كارها را انجام ميدهد؟ باز هم ميگويم اينها را سند و مدرك كردهام تا روز دادگاه خيلي چيزها را ثابت كنم. مملكت قانون دارد و من هم ترسو نيستم. تا آخر پاي شكايتم ميايستم. مطمئن باشيد در اين راه موفق خواهم شد.»
اين هم آخر و عاقبت تشكيل تيم پيشكسوتان پرسپوليس. مشخص نيست چه اتفاقاتي در اين تيم رخ داده كه اين واكنشها را در پي داشته. تازه تمام اين حرف و حديثها فقط براي يك بازي بوده. اگر پرسپوليس مثل ميلان، رسما تيم پيشكسوتان داشت و مدام به كشورها يا شهرهاي مختلف سفر ميكرد و براي هر بازي مبلغي ميگرفت چه سرنوشتي در انتظارش بود؟
آنوقت بايد منتظر كشتار يا اتفاقات عجيبتري مينشستيم؛ اتفاقاتي كه بههيچ وجه در شأن و شخصيت پيشكسوتاني نظير پروين و باشگاه بزرگي چون پرسپوليس نيست اما چرايي رخ دادنش را بايد جستجو كرد. جستجويي كه شايد منتهي شود به يكي از بزرگترين بازيكنان و مربيان تاريخ اين باشگاه.