عضو هيئت مؤسس جبهه پايداري انقلاب اسلامي، آيتالله مهدويكني را از اركان انقلاب دانست و گفت: بعضي از آقايان و جريانات ميخواهند خيلي راحت شخصيتهاي مبنايي و اصولي انقلاب مثل ايشان را در سطح منازعات فردي و سليقهاي هزينه كنند.
به گزارش 598 به نقل از رجا، دكتر كامران باقري لنكراني عضو هيات موسس جبهه پايداري و نماينده اين جبهه در كميته 8+7 در گفتوگويي مواضع اين جبهه و نسبت آن با 7+8 را تشريح كرده است كه متن كامل اين گفتو گو به شرح ذيل است:
*با توجه به اخبار و مطالبي كه در خصوص حضور جبهه پايداري در مجموعه 7+8 مطرح شده بود، در شرايط فعلي وضعيت ارتباطي اين دو مجموعه به كجا رسيد. بالاخره آيا جبهه پايداري در ساز و كار 7+8 قرار ميگيرند يا به جمعبندي ديگري رسيدهاند؟
باقری لنکرانی:آنچه كه وظيفه همه هست اين است كه انشاءالله در انتخابات آتي مجلس، اصولگرايان با يك پرچم واحد حضور پيدا كنند. البته معنياش اين نيست كه حتماً اين پرچم واحد عيناً مثل ساختار فعلي 7+8 باشد. ممكن است اين ساختار با نظرات مشتركي كه داده ميشود ارتقا پيدا كند و به وضعيت مطلوبتري در بيايد. به همين دليل جبهه پايداري هم ضمن تأكيد بر اينكه در انتخابات آتي، اصولگرايان پرچم واحدي داشته باشند، نظراتي براي ارتقاء تركيب فعلي داشته كه آنها را اعلام كرده است و خوشبختانه نمايندگانی كه جبهه معين كرده بود جلسات سازندهاي با كميته داوري داشته و بعضي از مسائل حل شده است و در باره برخي ديگر از مسائل در حال مذاكره هستند كه اميدوار هستيم انشاءالله در تعامل، كار بهتر و با كارآمدي بيشتري در بيايد.
*با توجه به مباحثي كه انجام شده و نكتهاي كه اشاره کردید، پيشبيني جنابعالي اين است كه ساز و كار 7+8 تغيير ميكند؟
باقری لنکرانی: در حال تعامل هستند و نظرات مختلفي داده ميشود. از روز اول كه اين جريان شكل گرفت ساز و كار ابتدايي 7+8 نبود. ساز و كار ابتدايي سه نفر از بزرگاني بودند كه مأموريتي براي خودشان تعريف كردند و مورد تفاهم همه هم بودند و زحمات طولانياي كشيدند، سپس به اين ساختار نمايندگان جامعتين اضافه شد كه شدند هفت نفر، بعد هم تغييرات ديگري پيدا كرد. فكر ميكنيم با تعاملات موجود كار با بالندگي بيشتري بر اساس تفاهم و تعامل شكل خواهد گرفت.
*آيا بالاخره جبهه پايداري به ليست 7+8 اضافه ميشوند و در آن 8 نفر قرار ميگيرند؟
باقری لنکرانی:جبهه پايداري نظراتي براي ارتقاء ساز و كار فعلي داشته است كه نظراتش را به دوستاني كه در آنجا حضور دارند اعلام كرده، بخشي از آن در تعامل به نتيجه رسيده است و بخشي هم در حال مذاكره هستند، انشاءالله اميدواريم به نتيجه برسد.
*آيا ميتوانيد بحث هايي را كه به نتيجه رسيدهاند بفرماييد؟
باقری لنکرانی: بنا بر اين بوده كه آنچه كه به نتيجه ميرسد از طريق خودِ دوستان در جبهه متحد اعلام شود و هر موقع كه صلاح دانستند خودشان اعلام ميكنند.
*اخیرا از آيت الله مهدويكني مصاحبهاي منتشر شد كه در آن مصاحبه اين كه آقاي حسينيان به تركيب 7 نفر اضافه شدند را بهنوعي تكذيب كردند و گفتند كه هنوز چيزي معلوم نيست، ضمن اينكه گفتند ما هيچ شرط و شروطي را نميپذيريم. آيا منظورشان از شرط و شروط همين مطالب جبهه پايداري بوده يا نكته ديگري بوده است؟
باقری لنکرانی: من كه سخنگوي حضرت آيتالله مهدويكني نيستم و خودشان هر موضوعي را كه صلاح ميدانند بيان ميكنند. نكته مهم اين است كه نگاه جبهه پايداري به شخصيت حضرت آيتالله مهدويكني يك نگاه مبنايي است و ما ايشان را يكي از اركان انقلاب ميدانيم، بهويژه تلاش ايشان در سالهاي متمادي براي گسترش فرهنگ اصيل اسلامي چه در دانشگاه امام صادق(ع) و چه در جامعه روحانيت مبارز و نقش محوري ايشان در مبارزات قبل از انقلاب اسلامي و جاهايي كه ايشان بعد از انقلاب اسلامي به صحنه آمدند، چه مقطعي كه به عنوان وزير كشور بودند، چه مقطعي كه بعد از فاجعه هشتم شهریور به عنوان نخستوزير قبول زحمت كردند و الان هم كه به عنوان رئيس مجلس خبرگان حضور پيدا كردند، حائز اهميت است.
هر جا كه انقلاب با بحراني روبهرو بوده ايشان يك نقش كليدي را ايفا كردند و جزو اركان انقلاب هستند، منتهي نكتهاي هست كه بعضي از آقايان و جريانات ميخواهند خيلي راحت شخصيتهاي مبنايي و اصولي انقلاب مثل ايشان را در سطح منازعات فردي و سليقهاي هزينه كنند و قطعاً اين نوع هزينه كردن از شخصيتهاي بزرگي مثل ايشان به صلاح نيست. اگر دوستان حرف يا صحبتي دارند خودشان بزنند و حضرت آيتالله مهدويكني هم مكرراً فرمودهاند كه در امور جزئي، در همين حوزه انتخابات دخالتي ندارند و هدايت كلي را دنبال ميكنند.
*با توجه به نكاتي كه اشاره کردید چقدر احتمال ميدهيد كه مجموعه جبهه پايداري و ساز و كار 7+8 به جمعبندي و تفاهم با هم برسند؟
باقری لنکرانی: بناي جبهه پايداري اين است كه انشاءالله در انتخابات آتي همانطوري كه عرض كردم اصولگرايان با پرچم واحد حضور پيدا كنند. تلاش جديمان اين است كه انشاءالله اين اتفاق بيفتد.
*بعد از اينكه موضوع آقاي حسينيان مطرح شد، هفته گذشته خبري منتشر شد كه از جبهه پايداري پيغام داده شده بود كه اينقدر كه دنبال پیشنهادهای سلبيمان هستيم، دنبال ايجابيها نيستيم. يعني آن افرادي كه مد نظرمان بود كه در 7+8 نباشند، برايمان مهمتر است تا مثلاً آقاي حسينيان باشند. آيا اين حرف درست است؟
باقری لنکرانی:اصولاً جبهه پايداري، جبههاي نيست كه به منظور انتخابات تشكيل شده باشد. ما انتخابات مجلس را عليرغم همه اهميتي كه دارد وظيفه اصلي خودمان تلقي نميكنيم. وظيفه اصلي اين جبهه ترويج گفتماني است كه در دهه 80 و مقاطع مختلف تأثير برجستهاي را در روند انقلاب اسلامي از خود بهجاي ميگذارد، مثل اتفاقي كه در سوم تير 84 رخ داد يا آنچه در 22 خرداد 88 افتاد و اتفاقاتي كه منجر به 9 دي 88 شد، جبهه پايداري تشكيل شد تا رويشهاي انقلاب كه در صحنهها افتخارآفريني كردند بتوانند با همديگر و به صورت منسجمتر حرفهاي مبناييتر و محكمتري را بزنند و انشاءالله به پيشرفت و تعالي كشور و گسترش گفتمان انقلاب اسلامي كمك كنند.
به نظر من اينكه ما هر كاري را كه در جبهه صورت ميگيرد از منظر انتخاباتي نگاه كنيم، ساده كردن موضوع است. جبهه پايداري براي اين تشكيل نشد كه در مجموعه 7+8 يك نفر كمتر يا يك نفر بيشتر حضور داشته باشد. اين جبهه تشكيل شد كه روي آن معيارها و اصولي كه لازم است بر آنها تأكيد شود تأكيد كند و اين معيارها و اصول بودند كه در دهه 80 و مقاطع مختلف توانستند تأثير برجستهاي داشته باشند. اين تأكيد روي معيارها در صحنههاي مختلف ترجمان مختلفي پيدا ميكند. وقتي اين معيارها به تركيب 7+8 عرضه ميشود، يك ترجمه پيدا ميكند، وقتي به صحنههاي اجتماعي يا صحنههاي اقتصادي عرضه ميشود مفهوم ديگري پيدا ميكند، ولي اصل همان معيارهاست و تأكيد جبهه هم بر آن معيارها و شاخصهاست.
*مشخصاً پاسخ سئوالي را كه عرض كردم نگرفتم. آيا امكانش هست اين موضوع را صريح بفرماييد؟
باقری لنکرانی:عرض كردم جبهه در قيد و بند فرد و افراد نيست، در قيد و بند اينكه يك نفر بيايد و يك نفر برود نيست. تأكيد جبهه بيشتر بر معيارها و و موازيني است كه اصولگرايي را از ساير جريانها متمايز ميكند، همان معيارهايي كه در دهه 80 در مقاطع مختلف توانست ارتقائي را در مسير انقلاب اسلامي رقم بزند و به نوعي در مسير انقلاب نقاط عطفي را شكل بدهد.
*يعني جنابعالي اين اخباري را كه منتشر شده است رد ميكنيد كه از جبهه پايداري دنبال اين بودند كه فلاني باشد و فلاني نباشد...
باقری لنکرانی: گفتمان جبهه پايداري گفتمان فردي نيست، بلكه گفتمان مبنايي و اصولي است. ممكن است در صحنهاي ترجمهاش اين باشد كه بودن فلان نفر چه ارتباطي با اين معيارها دارد. آيا بودن يا نبودن يك نفر در چارچوب معيارها ميگنجد يا نميگنجد؟ اينها بحثهايي است كه در درجه دوم اهميت قرار ميگيرند. آنچه كه در درجه اول اهميت است اين است كه آن معيارها و اصول را گم نكنيم. در روزمرِگيها و تلاش براي حضور در صحنهها يادمان نرود كه اگر اينها بر اساس آن معيارها و اصول شكل نگيرد و تعريف نشود، آمد و شد يكي دو نفر موضوعات را تغيير نميدهد. مهم اين است كه ما هر تصميمي را كه ميگيريم بر اساس شاقولهاي اصليمان كه همان معيارها و اصولمان هست گرفته باشيم.
*اگر بخواهيد در باره نسبت جبهه پايداري و جريان انحرافي توضيح بفرماييد و اينكه آيا جبهه هنوز حامي دكتر احمدينژاد هستند، چه توضيحي ميفرماييد؟
باقری لنکرانی: خيلي از سال 88 نگذشته، در آن سال موضعگيريهايي انجام شد. بعضيها هم موضعگيري نكردند. يكي از اتفاقاتي كه در سال 88 رخ داد، وقايعي بود كه منجر به اين شد كه آقاي رئيسجمهور آن تصميم اوليه خودشان مبني بر انتصاب آقاي رحيم مشايي را لغو كنند. در اين ميان بحثهايي داريم كه آيا نحوه لغو آن بهتر از اين ميتوانست باشد و يا به هنگام شد يا نه.
تا زماني كه اين تصميم لغو نشده بود، موضعگيريهايي انجام شد و عدهاي عملاً مخالفت جدي خود را نسبت به اين موضوع نشان دادند. شما به وقايع آن ايام برگرديد و ببينيد آن افرادي كه امروز ادعاي مخالفت با جريان انحرافي ميكنند، آن موقع موضعشان نسبت به اين قضيه چه بود. سكوت بود؟ همراهي بود؟ برگزار كردن جلسه حتي با اين فرد بود؟ يا موضع امروز را دارند؟ از دوستاني كه الان در جبهه هستند، آنهايي كه آن موقع در دولت بودند، موضع روشني گرفتند، موضعي كه امروز هم بدان افتخار ميكنيم و براي خودمان يك نقطه ارزشمند حساب ميكنيم كه ما در جايي كه تشخيصمان اين بود كه حركتي برخلاف مصلحت كشور در حال انجام است، در حد توانمان با آن حركت مخالفت عملي انجام داديم.
يكي از اتفاقات تلخي كه در اين دو سال شاهد آن هستيم، اين است كه بعضيها در مقاطعي كه اثرگذار است به هنگام و به موقع موضعگيري نميكنند. بعد كه آن موقع و زمان ميگذرد نظراتي را اعلام ميكنند. عين همين قضيه در جريان فتنه هم رخ داد. در اوج فتنه شاهد بوديم صحبت عدهاي اين بود كه با هم بنشينيم و آنها يككمي كوتاه بيايند و شما يككمي كوتاه بياييد تا قضيه حل شود. درحالي كه داستان كوتاه آمدن افراد نبود، موضوع اين بود كه عدهاي جمع شده بودند تا كيان و اساس نظام را زير سئوال ببرند و مخدوش كنند كه در ماههاي بعد بهخوبي نشان دادند. عدهاي هم مدافع نظام بودند و ميگفتند ما از هرچه كوتاه بياييم از اصل نظام كوتاه نميآييم.
اينطور نيست كه بخواهيم وقايع سال 88 را حول محور يك نفر ترجمه كنيم، يعني بگوييم يك عده طرفدار رئيسجمهور و يك عده مخالف او بودند، بلكه اگر بخواهيم به عمق موضوع نگاه كنيم، ادبيات سال 88 موافقين و مخالفين نظام بود، اما نسبت به آقاي رئيسجمهور، در باره اين موضوع در جبهه بحث شده و در بيانيههاي جبهه هم بوده است.
نظر جبهه اين است كه گفتمان خدمت و توجه به ارزشها كه در دولت نهم شكل گرفت، گفتمان مقابله با فساد، گسترش خدمترساني به مناطق محروم، خدمت شبانهروزي و پرهيز از ويژهخواريها گفتمانهاي اصيل و ارزشمندي است. بنده فراموش نميكنم در اولين جلسهاي كه دولت نهم خدمت مقام معظم رهبري (روحي فداه) رسيدند، آقا فرمودند: «من قبل از انتخابات به نزديكانم گفتم كه اگر آقاي احمدينژاد يك كار كرده باشد، ـولو اينكه رأي هم نياوردـ این كه گفتمان انتخاباتي را به اين تبديل كند كه به ارزشها و آرمانهاي امام برگرديم، اجر بزرگي را برده است». بالاخره نميتوانيم اين واقعيات را انكار كنيم. بعضي از افرادي كه در انتخابات سال 84 در صحنه انتخابات حضور داشتند، شعارهاي عجيب و غريبي را انتخاب كردند.
اگر در اينترنت جستجو كنيد بهراحتي ميتوانيد عكسهاي هاشميِ 2005 را ببينيد. ستادهايي كه تحت عنوان هاشميِ 2005 تشكيل شد و خانمهايي كه با چه سر و وضعي در اين ستادها حضور پيدا كردند و چه شعارهايي دادند و چه رفتارهايي را انجام دادند، يادآوري ميكنم، چون تلقي بعضي از افرادي كه ستادهاي ايشان را ميگرداندند اين بود كه اگر كسي قرار بود در اين كشور رأي بياورد بايد يك نوع تساهل و تسامحي را در عرصه فرهنگي از خودش نشان بدهد و خيلي با اينجور چيزها مخالفتي نداشته باشد و اين بحثها را به اين صورت پيش ببرد. بايد به بقيه كساني كه در آن ستادها شعارهايي را ميدادند، پوسترهايي را چاپ ميكردند نگاه كنيم كه چه كسي در آن موقع تأكيدش بر ارزشهاي اسلامي بود و چه كسي براي رأي آوردن به ساير ابزار و روشها از لباس گرفته تا همين قضايايي كه عرض كردم تأكيد و توجه داشت. بالاخره اتفاق مبارك و ميموني بود و بنده به سهم خودم افتخار ميكنم كه در چنين دولتي توفيق حضور داشتم.
در سال 88 هم سلايق مختلفي آمدند و آنچه كه باعث شد بنده در سال 88 هم به آقاي احمدينژاد رأي بدهم، اين بود كه فكر كردم در بين كانديداهايي كه بودند پايبندي ايشان به آرمانهاي امام و رهبري و ارزشهاي انقلاب بيشتر است كه بعد هم وقايع بعدي بهنوعي همين را نشان داد، ولي اين بدين معني نيست كه ما به ايشان انتقاد جدي نداريم.
يكي از شواهد انتقاد جديمان اين بود كه امروز در دولت حضور نداريم، منتهي جنس انتقادهاي ما با بعضيهاي ديگر متفاوت است. بعضيها نقاط قوت دولت را موضع انتقاد خود قرار ميدهند، مثلاً ميگويند چرا دولت با بعضي از ويژهخواريها مخالفت يا مقابله كرد؟ چرا گردش مديريت را به وجود آورد؟ چرا اقدامات شجاعانه انجام داد؟ يادم هست آقايي چند وقت پيش گفته بود اگر يك موقعي مسئول شوم، سليقه من سفر استاني نيست. درحالي كه سفر استاني، با كم و زيادش، نه اينكه اشكالي نداشت، بلكه موضوعي بود كه رهبري بدان افتخار كردند. در ديداري كه ما به عنوان اعضاي دولت نهم خدمت ايشان بوديم فرمودند: «اين سفرهاي اميدبخش استانيتان را ادامه بدهيد»، منتهي تأكيد فرمودند مصوبات سفر را تا نهايتش پيش ببريد، ولي وعده غيرواقعي ندهيد.
بايد يك نگاه منصفانه به موضوع داشت؛ هم نقاط قوت را ديد و هم نقاط ضعف را. ما آقاي احمدينژاد را مثل هر آدم ديگري مجموعهاي از نقاط مثبت و منفي ميبينيم. برخي از نقاط مثبت در باره مديريت اجرايي كشور بود كه سالها فراموش شده بود، ولي اين بدان معني نيست كه نقاط منفي وجود ندارد. چالش 11 روز خانهنشيني ايشان را يك نقطه خيلي منفي در اين مجموعه ميبينيم، عملكرد بودجه فرهنگي سال گذشته را يك نقطه منفي و مسئلهدار ميبينيم، حاشيهسازي را كه در اطراف ايشان وجود دارد يك نقطه منفي و جدي ميبينيم، اما معنياش اين نيست كه ما نقاط مثبت را فراموش كنيم و به آنها توجه نكنيم.
به نظر من اين نگاه منصفانه و متعادل ديدن نقاط مثبت و تقويت آنها و نهي از منكر نسبت به نقاط منفي همان سيره اسلامي و سيرهاي است كه رهبر معظم انقلاب اسلامي به ما ياد ميدهند و امروز وظيفه ما همين است كه نقاط مثبت را تقويت كنيم و نسبت به نقاط منفي بدون اينكه برخورد تخريبي داشته باشيم، نهي از منكر كنيم و تلاش كنيم كه انشاءالله آنها به حداقل برسند.
*سئوال ديگري را در اين باره مطرح ميكنم كه نگاه ما نيست، بلكه چيزي است كه مطرح هست و آن اين است كه جبهه پايداري دو نكته را مطرح كرده، یکی اينكه در داوري نماينده داشته باشد و همچنين بعضي از افراد در مجموعه 8 نفر حضور نداشته باشند؛ این را سهمخواهي جبهه پايداري ميدانند. شما چه توضيحي در اين باره داريد؟
باقری لنکرانی: ادبياتي كه در جبهه دنبال ميكنيم كه در سئوالات قبلي هم اشاره كردم اين است كه در هر مجموعهاي كه شكل ميدهيم، هر حضور يا عدم حضوري كه داريم و هر حرفي را كه ميزنيم، نسبتش را با اصول و ارزشهايمان بسنجيم. بحثي كه هست اين است كه در اين تركيب ما چه كار ميتوانيم بكنيم كه اين تركيب اصولگرايانهتر باشد، تركيبي باشد كه با آن آرمانهايي كه مردم در دهه 80، در مقاطع مختلف مكرراً تأكيد كردند كه اين آرمانها را ميپسندند و همان آرمان اصولگرايي واقعي و خالص است، هماهنگي بيشتري داشته باشد.
ممكن است بعضي انتقاد كنند كه تشخيص شما غلط است. اشكالي ندارد، چون افراد سلايق و نظرات مختلفي دارند، ولي حرف اين است كه استدلال كنيم و نظراتمان را بگوييم و در يك فضاي منطقي صحبت كنيم و بتوانيم از تصميمي كه ميگيريم بر اساس اين معيارها و ارزشها و اصول دفاع كنيم. در مورد آمدن يا نيامدن افراد و پيشنهادهايي كه جبهه براي تكميل و ارتقاء تركيب فعلي دارد باز قضيه همين است.
به هر حال، دوستان در حال مذاكره هستند و نظر بعضي اين است كه پيشنهاد جبهه خوب است و نظر بعضي اين است كه پيشنهاد جبهه بد است و مثلاً بايد جور ديگري عمل شود. فكر ميكنم بگذاريم فضاي تعاملي و مثبتي كه الان هست ادامه يابد و انشاءالله با يك تفاهم بهترين تصميم گرفته شود تا تركيب فعلي بتواند كارآمدي بيشتري داشته باشد و اعتماد بيشتري هم در بين مردمي كه در ده سال گذشته مكرراً اعتمادشان را به جريان اصولگرايي واقعي نشان دادند حفظ كند.
دغدغههاي جبهه از اين جنس است، وگرنه افراد موضوع خاصي ندارند. اگر اسم افراد آورده ميشود از باب اين بوده است كه به زعم جبهه پايداري حضور اين افراد ميتواند اين گفتمان را بيشتر حفاظت كند يا جلب اعتماد بيشتري در بين مخاطبين اين گفتمان داشته باشد. در واقع به خاطر يكي از دو دليلي كه گفتم اسم افراد را مطرح كرده است.
*مجموعه جبهه پايداري چقدر خودشان را مقيد به جامعتين ميدانند؟
باقری لنکرانی: طي سالهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي، آنجايي كه محور تفكر اصيل اسلامي بوده و در گفتمانسازي كه منجر به وقايع دهه 80 شد، جامعه محترم مدرسين حوزه علميه قم و جامعه روحانيت مبارز تهران نقش كليدي و مبنايي داشتهاند. البته نسبت جبهه پايداري با اين دو جامعه اين است كه اين جبهه در مباني و اصول خود را شاگرد هر دو جامعه ميداند. جبهه پايداري آنچه را كه جامعتين اواخر سال گذشته به عنوان منشور اصولگرايي اعلام فرمودند، به عنوان يك سند مهم در برنامههايش تلقي ميكند و اصولي را كه در آنجا ذكر شده است اصول ارزشمندي ميداند كه بايد همه كساني كه داعيه اصولگرايي دارند بدان معتقد باشند؛ جبهه هم از اين موضوع خارج نيست و وظيفه خودش ميداند كه به اين منشور اصولگرايي تعهد داشته باشد.
*خبري در مورد جبهه پايداري مطرح شده بود كه در شهرستانها بعضي از شخصيتهاي جبهه به صورت مستقل وارد صحنه انتخابات شوند، از جمله مطرح كردند قرار است جنابعالي از شيراز نامزد باشيد.
باقری لنکرانی: دوستان قبل از تشكيل جبهه پايداري و بعد از آن و تقريباً تمام تشكلهایي كه بهنوعي در صحنه حضور دارند، به بنده اظهار محبت دارند و تأكيد كردند كه شما در صحنه انتخابات حاضر باشيد. تلقي بنده اين است كه چنين تكليفي ندارم و بنا ندارم در انتخابات مجلس شوراي اسلامي به عنوان كانديدا از هيچيك از حوزههاي انتخاباتي حضور پيدا كنم، عليرغم اينكه تقريباً تشكلي از تشكلهاي اصولگراي مطرح در سطح كشور نبوده است كه بهنوعي به بنده فرموده باشند كه شما حتماً بيا، منتهي تشخيص بنده اين بوده است كه بهويژه با توجه به تشكيل جبهه بهتر اين است كه كمك كنيم اين پرچم واحدي كه عرض كردم با يك گستره و پوشش اجتماعي قويتر شكل بگيرد و امكان حضور در انتخابات را داشته باشد.
وقتي يك نفر كانديدا نباشد، شايد بهتر بتواند در اين زمينه مؤثر و فعال باشد. در جبهه صحبت اصليمان اين است كه ما تأكيدي بر كانديدا شدن افراد، حتي هيئت مؤسس جبهه نداريم. كما اينكه به عنوان نمونه خود بنده اصلاً بنا ندارم كه كانديدا شوم. تأكيد اصلي بر شاخصهاست. جبهه سه شاخص اصلي را مطرح كرده است؛ يكي تبعيت از رهبري، ديگري مخالفت فعال با جريان فتنه، آن زماني كه رهبري براي مقابله با جريان فتنه «هل من ناصر» فرمودند، كساني كه به اين «هل من ناصر» پاسخ شايستهاي ندادند، نقطهاي منفي در كارنامهشان دارند.
سومين شاخص ما مخالفت فعال با جريان انحرافي است. با اين سه شاخص همه كانديداها را خواهيم سنجيد، كما اينكه با اين سه شاخص در بقيه صحنهها هم رفتار خواهيم كرد و براي ما شاخصهاي مهمي است و ما نميتوانيم از اينها كوتاه بياييم. خروجياش اين نيست كه الزاماً افرادي از خودِ جبهه اين ويژگي را داشته باشند. ممكن است عدهاي عضو فعال جبهه نباشند، ولي همين گفتمان را دنبال كنند، چون جبهه حزب نيست و متفاوت از حزب است. ما الان دوستاني را داريم كه در بعضي از تشكلها عضو هستند، ولي به ما ميگويند ما گفتمان شما را ميپسنديم و در همين تشكلي كه هستيم به دنبال همين گفتمانيم.
به نظرم اين ارزشمند است كه گفتمان دنبال شود و بهجاي اينكه به اين توجه كنيم كه چه كسي كجا عضو است و اسمش در كدام فهرست ثبت شده است بيشتر توجهمان را به معيارها، اصول و ارزشها معطوف كنيم. يك مصداقی كه رهبري فرمودند اینكه خودمان را از برخورد قبيلهاي خارج كنيم، ميتواند همين باشد. بهجاي اينكه بگوييم چه كسي با ما جلسه هفتگي دارد، بگوييم چه كسي اين حرفها و شاخصها را دنبال ميكند. بهجاي اينكه بگوييم چه كسي با ما رفيقتر است و با ما آشنايي طولانيتري دارد و متأسفانه بعضي جاها بگوييم چه كسي با ما قوم و خويش است و در نسبتهاي فاميلي سببي و نسبي با هم مرتبطتر هستيم، با اين شاقولها به مسائل بپردازيم. به نظرم اين سيرهاي است كه ميتواند آينده انقلاب اسلامي را بهتر تضمين كند و به همه آزادانديشي و حرّيتي را ميدهد كه بتوانند از خودشان و نزديكانشان نقد داشته باشند و بگويند درست است ايشان پسرم يا برادرم است، ولي با شاقول ما نميخواند و با معيارها، ارزشها و اصول ما مطابقت ندارد و كنارش ميگذاريم. درست است مثلاً پنجاه سال است كه با او رفيق هستم، و ليكن اين كارش خلاف معيار بود، به همين دليل در اين موضوع به او انتقاد دارم.
اگر بتوانيم اين گفتمان شاخصمحور را معيار قرار بدهيم، انشاءالله ميتوانيم خودمان را از آفت حركتهاي قبيلهاي كه اخيراً رهبري به آن اشاره فرمودند، نجات بدهيم.
*در خبرها آمده كه آقاي مشايي بعد از مدتها در تصاوير ديده شدند و همراه رئيسجمهور در مرقد بودند. جنابعالي نظري در اين باره نداريد؟
باقری لنکرانی:ما نسبت به جرياني كه با حاشيهسازيهايش باعث ميشود خدمترساني دولت زير سئوال برود و گفتمان دولت را كه يك گفتمان خدمترساني است تبديل به يك گفتمان پر حاشيه كند و اين حاشيهها باعث شود اصول زير سئوال بروند، انتقاد جدي داريم. فكر ميكنيم هر چه دولت بتواند تأكيدش را روي جنبههاي خدمتگزاري بيشتر و به وظيفه اصلياش كه خدمت به مردم است عمل كند و از اين حاشيهها دور شود، بهتر به تكليفش عمل كرده است.
روا نيست كه يك نفر كه نه تحصيلات حوزوي دارد، نه به عنوان يك انديشمند ديني تحقيق خاصي در اين زمينه داشته است، بخواهد خود را در جايگاه يك تئوريپرداز ديني، آن هم با بيان گسسته و ناقص قرار بدهد و گمان كند كه با اين طريق دارد خدمتي به نظام ميكند. فكر ميكنيم اگر اين افراد به وظايف قانونيشان بپردازند و كمك كنند دولت دهم بتواند اين مسير خدمتگزاري را با تلاشهاي شبانهروزي و زحماتشان و اقدامات بزرگي كه انجام دادهاند مثل هدفمند كردن يارانهها كه بزرگترين اقدام دولتي، نهتنها بعد از انقلاب بلكه در كل شكلگيري دولتها از نظر عظمت كار و اهميت تصميم است طي كند، بهتر است. اينكه بگذارد دولت همين كارهاي اصلي خودش را انجام بدهد و گرفتار حاشيه نشود بهترين كار را انجام داده است.
منبع: هفتهنامه شما