به گزارش 598 به نقل از خبرنامه دانشجویان ایران؛ 9 دی
سال 88 در پاسخ به حرمت شکنان روز عاشورا بود که به بهانه حمایت از
میرحسین موسوی و مهدی کروبی با هماهنگی سرویس های بیگانه به خیابان ها
آمدند.
جالب اینکه نه تنها میرحسین موسوی و
مهدی کروبی این کار را تقبیح نکردند بلکه میرحسین موسوی در بیانیه ای قابل
تامل حرمت شکنان عاشورا را امت خداجو نامیده بود.
با این حال 4 سال از آن واقعه اسفناک می
گذرد و جالب اینکه این روزها به سبب برخی تغییرات سیاسی در کشور، حامیان
فتنه که در 9 دی 88 در دادگاه ملت محکوم شده بودند، خود مدعی شده اند تا
جائیکه از حاتم بخشی طلب سال 88 می گویند.
چندی پیش یکی از حامیان فتنه در مصاحبه
با یک روزنامه و پس از آن در جلسه 16 آذر انجمن تهران در این دانشگاه مدعی
شد از طلب سال 88 گذشتیم!
وی در حالی این سخنان را مطرح کرد که خود در محل اصلی اتهام است.
این چرخش آشکار البته در تاریخ نیز سابقه دارد.
بد نیست به تاریخ سال 61 هجری مراجعه کنیم تا کمی از این تشابهات آشکار شود.
یزید پس از پدر ملعونش به تخت نشست.
اپیزود اول؛ فرمان قتل
وی در اولین نامه به وليد بن عتبه،
فرماندار مدينه، چنين نوشت: «هنگامى كه نامه من به دستت رسيد، حسين و ابن
زبير را احضار كرده، از آن دو، براى من بيعت بگير و اگر نپذيرفتند، گردن آن
دو را زده، سرهاىشان را نزد من بفرست».
همچنين در بعضى از نقلها چنين آمده است
كه يزيد هنگام حضور امام عليهالسلام در مكه، عدهاى را مخفيانه به حج
فرستاد تا در حين اعمال حج، در كنار كعبه، امام عليهالسلام را به قتل
برسانند؛ چنانكه ابن عباس نيز در نامه خود به يزيد، به اين مطلب اشاره
مىكند. همچنين در گزارشهاى تاريخى آمده است كه هنگام حركت امام
عليهالسلام به سمت عراق، يزيد به ابن زياد نامه نوشت و از او خواست تا در
مقابل امام عليهالسلام با شدت عمل تمام بايستد.
عبدالله بن عباس نيز در نامهاى به
يزيد، صراحتاً او را قاتل امام حسين عليهالسلام و جوانان بنىعبدالمطلب
دانست و با عبارتهاى زير، او را توبيخ كرد: «تو حسين عليهالسلام و جوانان
بنىعبدالمطلب را كشتى و مپندار كه من اين را فراموش كردهام»!
اين مطلب در آن زمان به گونهاى روشن
بود كه حتى بعدها فرزند او، معاوية بن يزيد نيز بر بالاى منبر مسجد جامع
دمشق، پدر خود را اين چنين مورد توبيخ قرار داد: «و همانا يزيد، خاندان
رسول خدا را كشت».
اپیزود دوم؛ خوشحالی از شهادت امام حسین(ع)
يزيد در آغاز از شنيدن خبر شهادت امام
حسين عليهالسلام خوشحال شد و ابن زياد را مورد تشويق قرار داد! ابن جوزى
نيز از تشويق فراوان يزيد نسبت به ابن زياد، فرستادن هداياى گرانقيمت براى
او، شبنشينىها با او و نوشيدن شراب و رفتار با او به عنوان يكى از اعضاى
خانواده خود، سخن به ميان آورده است.
وى همچنين اشعارى را از يزيد نقل كرده
كه به صراحت، رضايت و قدردانى او از ابن زياد را - در مورد كشتن امام
عليهالسلام - بيان مىدارد! همچنين تاريخ، گوياى آن است كه يزيد هيچ
اقدامى مبنى بر عزل ابن زياد از عراق نكرد؛ بلكه پس از رخ دادن قيام ابن
زبير در سال 63 ق، از ابن زياد خواست تا به جنگ او برود.
از سوی دیگر با ورود سرها و اسيران به
دمشق و مجلس يزيد، او ابراز شادمانى كرده، با چوب بر دندانهاى امام
عليهالسلام زد! همچنين وى اشعارى خواند كه شعف او از انتقامگيرى بنىاميه
از بنىهاشم را نشان داد؛ زيرا در جنگ بدر، عتبه، جد مادرى يزيد و وليد،
دايىاش به دست مسلمانان كشته شدند. در همين اشعار، وى به تكذيب نبوت
پيامبر صلىاللهعليهوآله پرداخته و آن را دستاويزى براى رسيدن به حكومت
دانست.
در شعر خود چنين خواند: «بنىهاشم با حكومت بازى كردند و هيچ خبرى از آسمان نيامد و هيچ وحىاى نازل نشد».
اپیزود سوم؛ چرخش 180 درجه ای یزید به توبه! و اظهار ندامت
در طول تاريخ اسلام، اكثر قريب به اتفاق
مورخان، محدثان و ديگر دانشمندان اسلامى، يزيد را به عنوان فردى جنايتكار
شناخته، او را در جنايات خود، به ويژه پديد آوردن حادثه عاشورا، مقصر
دانستهاند؛ اما در اين ميان، كسانى مانند غزالى نيز وجود داشتهاند كه در
احياء العلوم، سخن از نهى از لعنت يزيد به علت امكان توبه او به ميان
آوردهاند!
عمده دلايلى كه از نظر تاريخى براى توبه يزيد آورده مىشود، عبارتند از:
1. ابن قتيبه چنين آورده است: پس از رخ دادن حوادثى در بارگاه يزيد، او چنان گريه كرد كه نزديك بود روح از بدنش پرواز كند!
2. پس از ورود سرهاى شهيدان و اسراى
كربلا به كاخ يزيد، او را حالت تأثر فرا گرفت و اين جنايت را به ابن زياد
نسبت داد و چنين گفت: «خداوند پسر مرجانه (عبيدالله بن زياد) را لعنت كند
كه مرا نزد مسلمانان، مبغوض و منفور كرد و در دلهاى آنان، كينه مرا كاشت»!
در كتابهاى ديگر، يزيد، شخصى حليم در
مقابل مخالفتهاى امام عليهالسلام معرفى شده، چنين آمده كه او با كشته شدن
امام عليهالسلام به جهت نسبت امام عليهالسلام به پيامبر
صلىاللهعليهوآله، موافق نبود و اين عمل را به ابن زياد نسبت مىداد!
3. يزيد هنگامى كه كاروان كربلاييان را
به سمت مدينه رهسپار كرد، خطاب به امام سجاد عليهالسلام گفت: «خداوند ابن
مرجانه را لعنت كند! به خداوند سوگند! اگر من در مقابل حسين عليهالسلام
بودم، او هر خواستهاى داشت، اجابت مىكردم و به هر طريق ممكن، مرگ را از
او مىراندم؛ حتى اگر اينكار منجر به مرگ فرزندانم مىگشت!»
این اظهار ندامت یزید با توجه به آنچه
گفته شد را باید عملى ظاهرى دانست كه تحت تأثير واژگونه شدن شرايط - به علت
سخنرانىهاى حضرت زينب سلاماللَّه عليها و امام سجاد عليهالسلام - و در
واكنشى فرافكنانه، انجام پذيرفت تا بدين وسيله، نفرت و بغضى را كه از اين
جنايت براى او حاصل شده، به گونهاى بزدايد.
سند پلیدتر بودن یزید حتی از سایر
قاتلین امام حسین(ع)، شهادت دختر سه ساله اباعبدالله است به طوریکه وی حتی
تاب گریه این دختر را هم نداشت و چنین جنایتی را مرتکب شد و نشان داد که چه
بسا اگر در کربلا می بود جنایاتی سخت تر از شمر و حرمله را مرتکب می شد.
چنانكه از عبارات يزيد آشكار مىشود،
اظهار تأسف او صرفاً يك اظهار تأسف سياسى است و در آن، هيچ عبارتى كه ناشى
از توبه، استغفار و بازگشت به درگاه الهى باشد، ديده نمىشود. بنابراين،
اين عمل نيز بايد در ظرف سياسى خود مورد ارزيابى قرار گيرد و به مسئله توبه
ربط داده نشود.
از سوی دیگر يزيد پس از واقعه عاشورا و در دو سال باقىمانده حكومت ننگين خود، دست به دو جنايت عظيم ديگر زد كه عبارتند از:
1. قتل عام مردم مدينه و مباح كردن آن
سرزمين براى سپاهيان خود، به مدت سه روز و كشتن بسيارى از ياران پيامبر
اكرم صلىاللهعليهوآله كه ساكن اين شهر بودند كه اين حادثه در تاريخ، به
«واقعه حرّه» مشهور شده است.
2. فرمان حمله به مكه كه سپاهيان او با
منجنيق به اين شهر حمله كردند؛ حرمت خانه كعبه را شكستند و آن را با آتش
پرتاب شده از منجنيقها سوزاندند.