بسم الله الرحمن الرحیم. گزارشی که دوستان جشنواره عمار بیان داشتند امیدوار کننده است و انشاء الله میدان کار وسیع تر طراحی شود. جنگ کنونی ما جنگ تمدن اسلام و کفر است و غرب افق آینده اش را بر مبنای همین درگیری طراحی می کند و حوادث بین المللی را بر اساس آن شکل می دهند و این موضوع را در سطوح مختلف هنری دنبال می نماید تا از طریق آن جنگ های آینده را مدیریت کنند، حال چرا ما این موضوع را در هنر وارد نمی کنیم؟ متاسفانه هنر ما هنور در درگیری های 200 سال قبل غرب گیر کرده است و اکنون رمان های سیصد سال گذشته غرب موضوع سینما و آثار هنری ما هستند.
قبل از انقلاب اسلامی شاید این هنر توجیهی داشت اما با بروز انقلاب اسلامی که انسداد تاریخی غرب را شکسته است دیگر معنی پیدا نمی کند که هنر ما در دو سه قرن گذشته غرب بماند و حقیقت این است که هنرمند روشنفکر باید جلوتر از زمان خودش زندگی کند بر اساس آسیب شناسی های آینده کار خودش را به پیش ببرد.
انقلاب اسلامی در مقیاس اجتماعی نظریه عدالت جهانی امام(ره) و در مقیاس تاریخی نظریه ولایت انبیاء را دنبال می کند و بر همین اساس چهارچوب هنر ما باید در خدمت تحقق عدالت اجتماعی اسلام باشد. به علت تغییر موازنه قدرت جهانی توسط انقلاب اسلامی تحقق این عدالت منتهی شده به یک درگیری تمدنی با غرب و هم اکنون قطب دوم جهان با انقلاب اسلامی در چالش است و خودش را در معرض درگیری تمدنی با انقلاب اسلامی می داند و به اردوکشی آمده است و این سوال مطرح می شود که چرا هنر و هنرمندان در این مقیاس به میدان نمی آید.
زمانی که شما هنر را وارد این مقیاس کنید هنرمندان ایران مجبور می شود در این مسیر حرکت کنند. شما می بایست یک گام جلوتر از هالیوود حرکت کنید و غرب فیلم جنگ جهانی چهارم می سازد، شما معطوف به عصر ظهور طراحی هنری کنید و از آن زاویه همه ابعاد تمدن غربی را نقد کنید.
اگر هنرمند رویکرد فلسفه تاریخی و درگیری حق و باطل داشته باشد آن وقت می تواند میدان های درگیری آینده را پش روی جامعه جهانی و انقلاب اسلامی قرار دهد و افق گشایی کند و با زبان هنر که برای جامعه قابل فهم می باشد آینده اش را محقق کند.
اگر آسیب شناسی در مقیاس توسعه داشته باشیم در واقع انسدادی که در جهان ایجاد شده است بر اساس الگوی توسعه غربی است و این انسداد را باید با هنر نشان دهید. مارکسیست ها از رستم خودشان قهرمان ها ساخته اند و ما از انقلاب اسلامی رستمی نمی سازیم.
حقیقتاً انقلاب اسلامی بر لحاظ تاثیر گذاری عظیم تر از انقلاب اکتبر و سایر انقلاب ها است، علامت جدی تر بودنش هم سرمایه گذاری دشمن برای مقابله با آن است و هرچند دوست می خواهد بگوید خبری نیست اما تمرکز غرب بر روی این نقطه از جهان نشان از عظمت انقلاب اسلامی است.
تفکراتی که در داخل دنیای اسلام کمک می کند به تحقق ایده های غربی، بیشترش روی دوش سکولاریست های مسلمان است و گسترش مدرنیته اسلامی همان چیزی که غرب در این مرحله از برنامه ریزی برای توسعه پذیرفته و می بینیم که غرب تکثیر فرهنگی را بر محور ایدئولوژی غرب دنبال می کند.
اوباما اخیراً گفته که جنگ ما با ایران جنگ ایدئولوژیک و جنگ ارزش ها است و این بخوبی نشان می دهد که آنها ایدئولوژی ما را قبول ندارند و آنها بعد از رنسانس یک عهد نانوشته ای دارند که با انبیاء مبارزه کنند که از دل این مبارزه هم مارکسیست بیرون می آید و هم کاپیتالیسم.
همین تفکر است که می گوید دوران مذهب سرآمده است و فیلسوفان شان را متقدم بر انبیاء می دانند و دانشمندان هم متقدم بر فلاسفه، ما می گوییم اگر فیلسوف و دانشمند اند باید ذیل انبیاء حرکت کنند و الا ذیل شیطان حرکت می کنند و ما دو ولایت بیشتر در جهان نداریم که یا ولایت انبیاء است یا ولایت ابلیس و فیلسوف و دانشمندان اگر ذیل ولایت انبیاء نباشند تحت ولایت شیطان قرار می گیرند و لذا همه فیلسوفان مدرن غرب را پرچم داران فرهنگ شیطنت در جهان می دانم.
ما اگر میدان درگیری خودمان را کوچک طراحی کنیم موفق نخواهیم بود و باید میدان را بزرگ و در مقیاس جهانی دید و زبان هنر مدرن با ولیده شیطان در باطن انسان سخن می گویند و هنر مدرن هیچگاه فطرت را تحریک نمی کند و ما باید جوشش فطرت را مبنای کار خود قرار دهیم و می توان این جاذبه ها را در فطرت بشری به وجود آورد و اگر یک نمونه فاخر در این عرصه ساخته شود هنرمندان سکولار هم مجبور می شود دنبال شما حرکت کنند.
شما باید هنری فراتر از هنر مدرن طراحی کنید و ما نباید در هنر برویم دنبال تخیلات دو قرن قبل شیطان، زمانی که فاخر ترین اثر هنرمندان خودمان را نگاه می کنیم می بینیم که بر اساس مباحث دو قرن قبل اروپا ساخته شده است.
هنرمند ما توان این را دارند که از بستر ظهور مدرنیته را نقد کنند و چرا هنرمندان به نبی اکرم خدمت نمی کنند و بالاخره نبی اکرم برنامه ای برای عالم دارند و از درگیری با ابلیس جهان را عبور می دهند و چرا به این نگاه نباید خدمت کرد.
عمق استراتژیک درگیری را باید فهمید و باید بدانیم زمانی که در خرمشهر می جنگیم عمق درگیری ما با تمدن غرب است و شهدایی که در خرمشهر دادیم خونشان تَرَک و شکافی در ستون های مدرنیته جهانی است و امام (ره) این را به خوبی درک نموده و نمی گذاشتند درگیری به درگیری ناسیونالیستی تبدیل شود و آن را به سمت درگیری اسلام و کفر می کشاند و در هنر هم باید همین کار را کرد و درگیری را به کل هنر غرب کشاند.
وقتی در فرانسه افرادی هستند که از تفکرات آوینی استقبال می کنند از کار شما هم قطعا در جهان استقبال خواهد شد و از خداوند متعال سعادت و توفیق روز افزون را برای شما خواستارم.