کد خبر: ۱۸۸۸۲
زمان انتشار: ۲۲:۵۰     ۰۹ شهريور ۱۳۹۰
نقد سريال «سقوط يك فرشته»
رئيس دانشكده الهيات دانشگاه امام صادق(ع) با تأييد اينكه شيطان در چهره اولياي الهي نيز مي‌تواند ظاهر شود؛ نفوذ شيطان در خانواده مؤمن «حاج حبيب» را مبالغه‌آميز دانست.

به گزارش 598 به نقل از فارس، در ايام ماه مبارك رمضان سريا‌ل‌هاي مختلفي از رسانه ملي پخش شد كه با توجه به موضوعات ديني و قرآني آن از اهميت ويژه‌اي برخوردار بودند. يكي از اين مجموعه‌ها «سقوط يك فرشته» است به بازگويي نقش شيطان در زندگي انسان مي‌پردازد. با «محمدرضا محمد‌زاده»، رئيس دانشكده الهيات دانشگاه امام صادق(ع) گفت‌و‌گويي را درباره اين سريال و جايگاه شيطان در زندگي انسان ترتيب داده‌ايم كه مشروح در پي مي‌آيد.

تجسم شيطان در ظاهر انسان امكان‌پذير است

* آيا شيطان مي‌تواند در ظاهر انساني مجسم شود؟

- در مورد اينكه شيطان بتواند، تغيير ماهيت دهد و يك ماهيت ديگري پيدا كند، كاملاً ترديد دارم، بر اساس مباحث علمي كه در جاهاي مختلف صورت گرفته، تغيير ماهيت دادن شيطان امكان‌پذير نيست، ولي اين امكان وجود دارد كه ظاهرش شبيه انسان يا بعضي از موجودات پيدا شود و آن چيزي كه اتفاق مي‌افتد، ظاهر است. يعني؛ در واقع نوعي تجسم انساني و يا حيواني است، براي اينكه شيطان بتواند كار خودش را كه وسوسه انسان است، تا يك حدي به انجام برساند.
اين مسئله را، آيات و روايات تا حدي مي‌تواند، تأييد كند، ما در روايات داريم كه شيطان به صورت حيوان ظاهر شده و يا شيطان به صورت انسان تجسم پيدا كرده تا بتواند وسوسه‌اي را انجام دهد يا كسي را از مسير راست منحرف كند، از روايات بر مي‌آيد كه شيطان تنها يك مقدار ظاهرش را مي‌تواند، تغيير بدهد و اين فقط در مورد شيطان هم نيست، بلكه بعضي از موجوداتي كه در اين عالم هستند كه اين توانايي را دارند ظهور انساني يا چهره موجودات مادي را پيدا كنند، مانند داستان حضرت مريم عليها‌السلام كه يكي از فرشتگان الهي به صورت يك انسان براي حضرت مريم عليها‌السلام پديدار شد.
اين موجودات، مادي تام نيستند و مرتبه‌اي از لطافت وجودي دارند؛ مثل اجنه و يا بعضي از فرشتگان، اينها بر اساس آنچه كه به ادبيات ديني ما وارد شده است، قابليت اين را دارند كه ظاهرشان به شكل انسان و بعضي از موجودات مادي و حسي در آورند.

شيطان در ظاهر اولياي الهي هم در مي‌آيد!

* پس با اين اوصاف، شيطان مي‌تواند خودش را در ظاهر اولياي الهي و يا انسان مؤمن نشان دهد؟

- قاعدتاً به نظر مي‌آيد تغيير دادن ظاهر، مشكلي براي اين دسته از موجودات ندارد.
امروز گاهي براي اينكه افرادي را فريب دهند، قيافه‌شان را به شكل كساني درمي‌آورند كه مورد اعتماد مردم هستند، اين جنبه ظاهري است، ولي آنچه كه در باطن و حقيقت شيطان هست، اين است كه شيطان موجودي است كه شر به حساب مي‌آيد و آنچه كه در وجود شيطان مترتب مي‌شود، امر خير نيست، اما اين امكان وجود دارد كه ظاهرش را به شكل انساني كه ولي و قابل اعتماد است، در بياورد. در اين خصوص ما خيلي مشكل نداريم، منتها اين ظاهر قضيه است، مثل اينكه شما آنچه را كه خيلي زشت است، ظاهرش را به شكل زيبا دربياوريد، اما اين زيبايي ظاهري هيچ ربطي به زشتي باطني آن شي ندارد.

حدود اختيارات شيطان درباره اولياي الهي گسترده‌تر از انسان‌هاي معمولي است

* با توجه آنچه كه در سريال «سقوط يك فرشته» به تصوير كشيده مي‌شود، به راستي شيطان آنقدر اختيار دارد كه وارد زندگي انسان شود؟

-  اين مسلم است و هيچ ترديدي نكنيد كه گاهي شيطان به دليل قدرتي كه خدا به او مي‌دهد، مي‌تواند در امتحان كردن بعضي انسان‌ها در امورشان دخل و تصرف كند. در اين خصوص مستند قرآني وجود دارد، در داستان ايوب پيامبر (ع) ملاحظه مي‌كنيد كه شيطان با دخل و تصرف، بلاهايي را بر سر حضرت ايوب عليه‌السلام درآورد، براي اينكه بتواند، او را از مسير اصلي‌اش منحرف كند، لذا حوزه اختيار شيطان نسبت به ساير انبياء در مورد ايوب پيامبر(ع)، خيلي فراتر از حالت معمولي رفت.
من فكر مي‌كنم اينكه دچار توهم شويم و گمان كنيم كه شيطان همه آنچه را كه در توان دارد، براي فريب دادن انسان‌ها در يك سطح بكار مي‌برد، همان طوري كه ايوب پيامبر مورد ابتلاء قرار دارد، در مورد انسان‌هاي معمولي در اين سريال كه به تصوير كشيده شده است، تا اين حد بخواهد دخالت بكند، فكر مي‌كنم، اين خيلي صحيح به نظر نمي‌رسد، در آيات قرآن و در روايات‌ ذكر شده است كه هر زمان انسان‌ها احساس ‌كنند كه شيطان آنها را مي‌خواهد، وسوسه كند يا تأثيري در آنها داشته باشد، از شر او به خداوند پناه ببرند.
بنابراين از اينجا معلوم شد كه انسان‌هاي معمولي ـ نه ايوب پيامبر(ع)، پيامبران(ع) و اولياي خدا ـ حوزه تصرف شيطان در آنها به اندازه‌اي است كه با استعاذه و پناه بردن به خدا، آن ميزان تأثير به حداقل خودش مي‌رسد و ميزان تأثير به صفر مي‌رسد.
اعتقادم اين نيست كه در مورد انسان‌هاي معمولي، شيطان كاري را كه با برخي از پيامبران انجام مي‌داد تا اين حد بتواند در زندگي انسان‌هاي معمولي تأثير داشته باشد و بخواهد اين تأثير را به نحوي كه در سريال به تصوير كشيده مي‌شود، اعمال كند، من اين را خيلي نمي‌پسندم.

سطح محتوايي سريال «سقوط يك فرشته» پايين است

البته اين سريال در مقايسه با سريال‌هايي كه در سال‌هاي گذشته پخش مي‌شود، به نظر مي‌رسد كه سطح محتوايي پايين‌تري دارد و هر بيننده‌اي ـ ولو اطلاعات مذهبي كاملي هم نداشته باشد ـ تأثيري كه سريال‌هاي قبل داشته، اين تأثير را در اين سريال ملاحظه نمي‌كند.
بايد توجه كرد كه مه‌مترين كاري كه شيطان انجام مي‌دهد، فقط فريب دادن است و در آيات قرآن از شيطان به عنوان دشمن آشكار، كسي كه عصيان‌پيشه و رانده شده از درگاه خداوند ياد شده است.
 در رابطه با ميزان تأثيري كه براي شيطان قابل تصور است، آن چيزي كه در آيات قرآن آمده، شيطان با وسوسه‌‌هايي كه انجام مي‌دهد، موجي از فساد، دشمني و زمينه‌هاي نامناسب روحي در انسان‌هايي فراهم مي‌كند كه زمينه‌هاي اين دشمني و فساد به خاطر گناهاني كه كردند، بنابراين در انسان‌هايي كه گناه نمي‌كنند، شيطان در آنها نمي‌تواند، تأثير داشته باشد، مگر يك انسان الهي باشد كه خداوند براي مراحلي اراده كرده است.

نفوذ بي‌اندازه شيطان در شخص مؤمني چون «حاج حبيب» مفهومي ندارد

در انسان‌هاي معمولي، آنهايي كه جزو انبيا و اولياي به حساب نمي‌آيند، ميزان تأثير شيطان فقط در حد وسوسه و ايجاد دشمني كردن بر پايه گناهاني است كه فرد انجام داده است، پس كساني كه ايمان دارند و جنبه‌هاي اعتقادي در آنها قوي است، شيطان از عهده آنها بر نمي‌آيد.
در سريال «سقوط يك فرشته»، شيطان و فريب او در انساني مثل «حاج حبيب» كه نقش يك انسان مؤمن را بازي مي‌كند، كاملاً غالب شده است. در اين خصوص سوره «نساء، آيه 76» را ملاحظه كنيد: «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا»؛ خداوند صريحاً مي‌فرمايد كه فريب شيطان هميشه ضعيف است و تأثير آنچناني نمي‌تواند در زندگي ما داشته باشد، مگر اينكه خودمان به واسطه گناهاني كه انجام مي‌دهيم، زمينه‌هايي را فراهم مي‌كنيم كه شيطان به زندگي ما وارد شود.
معتقدم شخصيت «حاج حبيب» به گونه‌اي است كه مي‌تواند عمليات شيطان را كاملاً خنثي كند، هر چند كه از محتواي فيلم‌نامه چنين احساس مي‌شود كه اين گونه نيست، بنابراين افرادي كه ايمان داشته باشند، به خدا پناه ببرند، بر او توكل كنند و به آموزه‌هايي كه در مباحث ديني آمده توجه كنند، اهل قرآن باشند و به اهل بيت عليهم‌السلام رجوع داشته باشند، هيچ وقت شيطان در آنها تأثيري كه در فيلم‌ نشان داده شده است، تحقق پيدا نخواهد كرد.

خطر انسان‌هايي با نهاد شيطاني از خود شيطان بيشتر است

* اين موضوع كه شيطان به ظاهر افراد در مي‌آيد، پس هر كسي كه در خيابان ديديم، بگوييم او شيطان است؟!

- توجه داشته باشيد كه بدتر از شيطان، كساني هستند كه نهاد شيطاني دارند، در روايات‌ داريم، موقعي كه امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ظهور پيدا كنند، شيطان از بين مي‌رود، ولي شيطنت‌‌ و نهادهاي شيطاني از بين نمي‌رود، در آن موقع انسان‌هايي هستند كه نفش شيطاني دارند، لذا ما در مواجهه با ديگران بايد اين احتمال را بدهيم كه اگر آدم درستي نباشد، يا نفس شيطاني است و يا شيطان مجسم شده به شكل آدم!
ضرر انسان‌هايي كه نهاد شيطاني دارند، از شيطان بيشتر است، چون شيطان كارش فقط وسوسه كردن است، عملاً نمي‌تواند كار زيادي انجام دهد، مگر در موارد خيلي استثنايي، ولي انسان‌هايي كه نهاد شيطاني دارد، كاملاً تأثير مي‌گذارند.
در ادبيات سياسي حضرت امام امت(ره) از آمريكا به شيطان بزرگ تعبير كردند، دليلش اين است كه اين نظام حكومتي كه در آمريكا وجود دارد، از انسان‌هايي تشكيل شده كه نهادشان، يك نهاد شيطاني است و شيطان در مقابل اينها به يك معنا، بايد سر تعظيم فرود بياورد، چرا كه اينها شيطان را دست انداخته‌اند. يعني؛ از شيطان هم فراتر رفته‌اند.
لذا در دستور‌العمل‌هايي كه در دين و آيات و روايات آمده است و در فقه ذكر مي‌شود، مجاز نيستيم، هر جايي برويم و با هر كسي ارتباط برقرار كنيم، بايد با كساني ارتباط برقرار كنيم كه مي‌دانيم انسان‌هايي هستند، كارنامه‌شان براي ما معلوم و سخن‌شان بر ما مشخص است، انسان بايد عقل را به كار بگيرد و حواسش را جمع كند، پس اگر با افرادي كه مراوده و ارتباط دارد، احساس كند كه مشكلاتي دارند و ارتباط با آنها موجب آفت و آسيبي مي شود، بايد احتراز كند.

در آخرالزمان، سوء ظن به آدم‌ها اصل است مگر دليلي بر خوبي آن‌ها پيدا شود

در روايات داريم كه در آخرالزمان اصل بر خوبي انسان‌ها نيست، در زماني كه پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در قيد حيات بودند، اصل بر خوبي آدم‌ها بود و بد بودن آدم‌ها دليل مي‌خواست، ولي در آخرالزمان اصل بر بدي آدم هست، اگر دليلي بر خوبي آدم‌ها پيدا نكرديد، بايد با احتياط با آنها رفتار كنيد، از اين طرف يادمان باشد، شيطان واقعي كيدش ضعيف است، اگر چه عدو مبين ماست: «وَلاَ تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ» (آيه 142 سوره انعام)، رسماً خداوند اين مسير را براي ما مشخص كرده است، كه شيطان كارش برنامه‌ريزي شده است، اول راه سبز نشان مي‌دهد و آرام آرام انسان را به سراشيبي نهايي مي‌برد، خداوند صريحاً مي‌فرمايد كه شيطان، دشمن مبين شماست.
اما براي فرار كردن از دست شيطان در سوره «اعراف» آيه 200 خدا مي‌فرمايد: «وَإِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، وقتي احساس كرديد كه يك گرفتاري از ناحيه شيطان براي شما حاصل مي‌شود، به خدا پناه ببريد، اين پناه بردن به خدا تنها با گفتن «اعوذ بالله» نيست، آن چيزي كه ما بايد انجام دهيم، حقيقت استعاذه است كه بدانيم خداوند تنها منبع و جايگاهي است كه مي‌تواند به ما كمك كند و اغواهاي شيطاني را خنثي كند.
ما بايد ايمان به خدا، توكل داشته باشيم و ذكر خدا را در زندگي به آن توجه داشته باشيم، ذكر فقط گفتن الله اكبر و الحمدلله نيست، روايت داريم كه پيامبر(ص) به حضرت امير(ع) فرمود: «ذكر اين نيست كه فقط الحمدلله، الله اكبر و سبحان الله بگوييد، ذكر اين است كه اگر موقعيت گناه پيش آمد، اجتناب كنيد و اگر موقعيت خوبي براي كار ثواب پيش آمد، انجام دهيد، اگر هميشه اين حالت را داشته باشيد، هميشه در حال ذكر هستيد»، پس كسي كه در حال ذكر است و پناهش را خدا قرار داده باشد، شيطان نمي‌تواند در او رسوخ پيدا كند.

 نفوذ شيطان در خانواده «حاج حبيب» مبالغه آميز است

* با توجه به اينكه در سريال «سقوط يك فرشته»، خانواده «حاج حبيب» اهل نماز شب و قرائت قرآن نشان داده مي‌شود و اين عوامل نيز باعث دوري شيطان از انسان است، تاثير بيش از اندازه شيطان بر اين خانواده مقيد، قابل هضم نيست. نظر شما چيست؟

- در اين خصوص مبالغه زيادي در سريال صورت گرفته است، اما هسته اصلي محتوا درست است، شيطان به اندازه‌اي كه گناه و خطا ‌كنيم، راه براي او باز مي‌شود تا در ما تأثير بگذارد و به اندازه‌اي كه به ياد خدا هستيم و وظيفه خودمان را در قبال خداوند و دستورات اسلام انجام مي‌دهيم، راه تأثير شيطان را مي‌بنديم، شايد نويسنده فيلمنامه هدفش همين بوده است، هرچند كه ميزان جذابيت سريال به يك منوال واحد نيست.
در روايتي از امام صادق (ع) داريم كه شيطان دهانش را بر روي مؤمن باز مي‌كند، اگر مؤمن به ياد خدا بيفتد، در آن حالي كه شيطان دهانش را باز كرده، شيطان خودش را كنار مي‌كشد، ولي اگر به ياد خداوند نباشد، قلب مؤمن را مي‌بلعد! اين تعبيري است كه به كار رفته و نشان مي‌دهد كه انسان‌ها به هر  ميزاني كه از خدا دور شوند راه را براي شيطان باز كرده‌اند.
سريال مي‌خواهد، اين را به تصوير بكشد، اما با جنبه‌ مبالغه‌اي مطرح مي‌كند كه ميزان تأثيرگذاري را در بيننده بالا ببرد، اين در صورتي است كه در ترويج آموزه‌هاي ديني، دو روش وجود دارد؛ يكي ايجاد ترس است و ديگري ايجاد عشق است، گاهي با ايجاد احساسات و عواطف كاري مي‌كنند كه شما را به طرف آن حقيقي كه بايد كشيده شويد، بكشند، گاهي هم با ايجاد ترس و وحشت كاري مي‌كند كه طرف از نقطه مقابل آن حقيقت كه بايد به سمتش كشيده شود، رانده شود و خودش را به سمت حقيقت نزديك كند.
در آموزه‌هاي اسلامي و ادبيات قرآن هم تبذير و هم تبشير داريم، فكر مي‌كنم جنبه‌هاي انذاري فيلم بر جنبه‌هاي تبشيري حاكم شده است، ظاهراً به خاطر اين است كه مردم بيشتر توجه كنند، فكر كنم ايمان «فاطمه» در نهايت منجر به اين شود كه تمام مشكلات حل شود و در آخر سريال شيطان در برابر لشكر الهي عقب خواهد كشيد

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها