به گزارش 598 به نقل از روزنامه نود، دليل اين همه بدهي چيست...
اين روزها بحث استعفاي رويانيان باب است. البته او يک روز در ميان استعفا
ميدهد و طرح زوج و فرد را خوب معني کرده است اما واقعيت اين استعفاها
چيست؟
قاعدتا رويانياني که با آرزوهاي فراوان به پرسپوليس آمده بود و با تمام
سلولهاي بدنش جام ميخواست امروز دوست ندارد پس از 3 سال، بدون جام از
فوتبال کنار برود و سعي ميکند حداقل براي بار آخر اين بار با دايي شانس
خودش را امتحان کند پس بحث استعفا چيست؟
مسئله اصلي بيپولي محض است. نه اينکه فقط پرسپوليس بيپول باشد نه
استقلال هم بيپول است. ديگران هم ايضا! اما بيپولي پرسپوليس با بدهيهاي
عجيب در هم آميخته و کارد را به استخوان رسانده است. در اين مقال کوتاه سعي
داريم بپرسيم چرا؟
چرا پرسپوليس تا اين حد مقروض شده است؟ چرا بيشتر از همه تيمهاي ديگر، چرا بيشتر از رقيب سنتي؟
يک اتفاق، شايد تصادفي شايد هم در پي عملکرد مديران در استقلال رخ داده
و آن اين است که آنجا در استقلال طي 10 سال گذشته تنها فتحالهزاده، قريب
و واعظ مديريت کردهاند اما در پرسپوليس تا دلتان بخواهد مدير هست.
غمخوار، خطيب، عابديني، مصطفوي، رويانيان، انصاريفرد (محمدحسن)،
انصاريفرد (حاجعباس) و...
حالا اين چه دخلي دارد به بدهي؟
دخلش اينجاست: آبيها مربي ساختند و پاي مربيان خود ايستادند. کساني
چون ناصر حجازي، امير قلعهنوعي، منصور پورحيدري و پرويز مظلومي طي دهه
اخير به تناوب مربيان استقلال بودهاند. آنها گاهي هم نتيجه نگرفتهاند اما
مديران پاي آنها ايستادهاند و به اين ترتيب استقلال به مربيان خارجي کمتر
نيازمند شده و هزينههاي سنگين دلاري پرداخت نکرده (کمتر پرداخت کرده) و
از آن مهمتر اينکه هر سال دو يا سه مربي معمولا به کار نگرفته اما
پرسپوليس از دنيزليها، وينگاداها، کرانچارها، ژوزهها و... به تناوب
استفاده کرده است!
پرسپوليس طي همين دو و نيم سال اخير استيلي را برکنار کرد، دنيزلي را
آورد، دنيزلي رفت، ژوزه آمد، ژوزه برکنار شد، يحيي آمد، يحيي استعفا داد و
دايي آمد!
... و اين يعني 5 مربي در 30 ماه. همه اينها پول ميخواهند، پول دنيزلي و ژوزه هم که با بالا رفتن دلار سر به آسمان ساييد!
در واقع استقلال از سازههاي وطني خودش استفاده کرد، پرسپوليس از سازههاي خارجي با مبالغ کلانتر!
چرا؟
چون ثبات مديريت وجود نداشت.
مديران ميآمدند آزمون وخطا ميکردند، کار را که ياد ميگرفتند ميرفتند!
بعدي هم تحت فشار بايد نتيجه ميگرفت و جالب اينجاست که او هم مثل قبلي از ناکجاآباد ميآمد!
يکي از سياسيون، آن يکي از گردشگري، اين يکي از ارتش! آن يکي هم در اندازه اين تيم نبود!
ورزشيها حمايت مالي نميشدند، غير ورزشيها هم بلد نبودند! وگرنه
پرسپوليس، همين پرسپوليس امروز دايي، يحيي گلمحمدي، فرشاد پيوس و ديگراني
را دارد که ميتوانند تا سالها اين باشگاه را بيمه کنند اما آن يکي را
کنار ميزنيم، اين يکي را نميآوريم و آخري را 4ماهه برکنار ميکنيم!
پرسپوليس طي سالهاي اخير سازهاي بنا نکرده که هدفي بلند داشته باشد.
شايد امروز استفاده از دايي و استفاده دايي از جوانان و جوانگرايي در
پرسپوليس تازه نقطه آغازي باشد بر يک مسير طولاني!
هرچه هست اما استفاده از مربيان داخلي براي استقلال ارزانتر از
پرسپوليس تمام شده است. شايد بهتر باشد پرسپوليس هم سازندهتر باشد. سرخها
حتي بازيکنان بزرگتري هم نسبت به استقلال داشتهاند. امثال مهدويکيا،
کريمي، هاشميان، دايي، استيلي و... همه ميتوانستند و ميتوانند مربيان
بزرگي باشند و سرمايه بزرگي براي کشور باشند.