امیر محبیان در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: با این نامه، به نظر میرسد
سکوت آقای احمدینژاد پس از انتخاب رئیسجمهور جدید، به نحوی شکسته شده و
صندوق پاندورای اسرار را خود آقای روحانی با گزارشی که ارائه داد، باز کرد.
این
فعال رسانهای افزود: آقای روحانی در گزارش خود انتقادات و مسائلی را مطرح
کرد که به دولت آقای احمدینژاد برمیگشت و آقای احمدینژاد نیز به دلایلی
که میشود درک کرد، پیشنهاد مناظره را داد و به نظر میرسد که ممکن است
دورهای از مناظرات و مجادلات سیاسی با توجه به این مباحث آغاز شود.
وی
در تحلیل این موضوع که چرا احمدینژاد بحث مناظره را مطرح کرده است، گفت:
بعد از انتقادات تندی که آقای روحانی نسبت به دولت آقای احمدینژاد مطرح
کرد، فضای جامعه مقداری تغییر کرد و اصولگرایان انتظار چنین برخوردی از
دولت آقای روحانی را نداشتند و از دولت به عنوان دولت معتدل انتظار داشتند
با در نظر گرفتن مقوله تدبیر، به جای ورود به چالشهای سیاسی و جنجالی، ضمن
اینکه به طور کلی مشکلات را مطرح میکند یا انتقادات خود را نسبت به دولت
قبل بیان میکند، از نظر کارشناسی به مقامات ارشد کشور یا نخبگان موثر
انتقال دهد ولی از سوی دیگر در سطح افکار عمومی نوعی آرامش ایجاد کند.
محبیان
ابراز عقیده کرد: بر این اساس، فضای کلی اصولگرایان نسبت به گزارش صد روزه
آقای روحانی، منتقدانه بود. این انتقادات به حدی جدی شد که حتی برخی
اصولگرایان معتدل، راهی برای دفاع از گزارش ارائه شده ندیدند و حتی برخی
تحلیلشان این بود که این گزارش بیش از آنکه گزارش عملکرد باشد، کیفرخواستی
علیه احمدینژاد بود. چنین تحلیلی حتی در فضای سیاسی اصولگرایانی ایجاد شد
که تا پیش از این موضع نسبتاً مثبتی را نسبت به دولت آقای روحانی داشتند.
وی
ادامه داد: این گزارش زمینهای ایجاد کرد تا منتقدان آقای روحانی مدعی
شوند که وی از مسیر اعتدال خارج شده و تحت مدیریت، مشاوره یا تأثیر
تندروهای اصلاحطلب مواضع غیرمعتدلی اتخاذ کرده است و البته این نگاه،
فضایی مناسبی را برای احمدینژاد برای بازگشت به صحنه ایجاد کرد. برخی باور
دارند که ایشان از این فرصت نهایت استفاده را خواهد کرد که مجدداً به صحنه
سیاسی کشور برگردد و با کمک روشی که در آن توانایی دارد، یعنی مناظره
بتواند مجدداً موجها و حتی بمبهای خبری جدید را منفجر کند.
این
تحلیلگر مسائل سیاسی خاطرنشان کرد: گروهی نیز معتقدند که خواست احمدینژاد
این است که با استفاده از این مناظره، دفاع فعالی از عملکرد خود و دولت هشت
سالهاش انجام دهد تا تصویر نادرستی از او در ذهنها ایجاد نشود. عدهای
نیز تحلیلشان این است که وی به عنوان رئیسجمهور سابق و یک فعال سیاسی که
دارای هوادارن جدی است، میخواهد از این فرصت برای تهاجم به دولت روحانی
استفاده کند و کنترل مسیر و جریان اصولگرایان را در دست بگیرد.
این
استاد دانشگاه ادامه داد: این گروه معتقد است که احمدینژاد تلاش میکند از
گزارش صد روزه روحانی به عنوان سکوی پرش و بازگشت به صحنههای سیاسی و
هدایت جریانات متفرق اصولگرایان و تجمیع آنها به عنوان یک نیروی سیاسی در
مقابل دولت فعلی استفاده کند تا بتواند خود را به عنوان آلترناتیو این دولت
مطرح کند و به عبارتی آنچه به عنوان مدل پوتین - مدودف در مورد احمدینژاد
و مشایی مطرح بود، این بار مدودف آقای روحانی تلقی شود.
وی افزود:
نکته مهمتر به گمان من این است که احمدینژاد سعی میکند از این فرصت برای
احیای هواداران خود و انگیزهدهی به آنان و باقی ماندن در صحنه سیاسی به
عنوان نیروی جدی، فعال و منتقد دولت جدید بهره بگیرد و در حلقه هدایتگران
سیاسی کشور حضور خود را فعال کند؛ چنانکه میتوان گفت سکوت اولیه، مقدمه
این حرکت بود.
محبیان در برابر این پرسش که "کدامیک از تحلیلها
واقعیتر به نظر میرسد و امکان تحقق آن وجود دارد؟" پاسخ داد: احمدینژاد
فردی باهوش و فرصتشناس است. از طرف دیگر روحانی به دلیل حقوقدان بودنش
بسیار دقیق صحبت میکند و در مناظره در برابر سایر رقبا نیز توانست از این
فرصت استفاده کند. اگر من میخواستم به آقای روحانی مشاوره دهم، قطعاً نظرم
غیر از اینگونه گزارشدهی بود، چراکه نباید گزارشدهی و رفتار سیاسی
بهگونهای باشد که تصویر تدبیر و اعتدال دولت مخدوش شود و اتهام یا انگ
تندروی و غیراخلاقی عمل کردن به او بچسبد. آقای روحانی دارای شخصیت اخلاقی
است و معمولا در سخنان خود بسیار رعایت میکند که مرزها در هم نریزد و از
حدود تجاوز نکند و به همین دلیل به عنوان شخصیتی معتدل شناخته میشود اما
من معقتدم گزارشی که ایشان در ارتباط با صد روز ارائه دادند، کمکی به ایشان
نکرد بلکه بزرگترین خدمت به جریان دکتر احمدینژاد برای بازگشت به صحنه
بود.
وی افزود: به نظر من اصلاحطلبان خواستند از طریق این گزارش
تحت عنوان "رفع دغدغههای دولت جدید و نشان دادن واقعیتها" انتقامی از
احمدینژاد بگیرند و یک حرکت کاملا احساسی صورت گرفت و ایجاد کننده
فرصتهای اشتباهی است که رقیب از آن میتواند بهره بگیرد و متأسفانه این
اشتباه صورت گرفت و شما خواهید دید از این پس سلسله چالشها و مجادلات آغاز
میشود و این میتواند ذهن دولت را که در پی رفع مشکلات و ایجاد تصویری
متعادل، معتدل و کارآمد از دولت بود، درگیر چالشهایی کند؛ آن هم زمانی که
حساسترین پروژه یعنی بحث از بین بردن مجادلات هستهای و کنترل کردن آن بر
عهده دولت است.
این استاد دانشگاه با اعتقاد به اینکه دولت نباید
وارد این بازی میشد، اظهار کرد: نمیخواهم بگویم کسانی که به آقای روحانی
مشورت دادند، بیصداقتی به خرج دادند اما معتقدم که اگر خود دکتر روحانی
فارغ از این مشورتها عمل میکرد، بسیار با تدبیرانهتر عمل میکردند.
محبیان
درباره خواست بخشی از جامعه برای ارائه چنین گزارشی از مشکلات دولت قبل
نیز گفت: هنر آقای روحانی که در مسیر بین اصولگرایان و اصلاحطلبان به
عنوان یک جریان میانهرو حرکت میکند این نیست که بصورت مذبذب و متحرک بین
آن دو حرکت کند و هرکدام فشاری را به او بیاورند و او به عنوان لنگری بین
این دو حرکت کند؛ هنر این است که فشارها را با درایت بصورت موازنهای خنثی
کنند تا برای خود یک فضای امن برای حرکت ایجاد کند. طبیعتاً وقتی جریان
اصلاحطلب فشار میآورد و ایشان را وادار میکند که حرکتی کند و ضربهای به
جریان اصولگرا وارد سازد، لنگر مقابل هم فشار میآورد و ایشان برای خنثی
کردن این فشارها در یک موازنه فشار قرار میگیرد. او اکنون برای اینکه
اثبات کند اصلاحطلبان او را وادار به این کار نکردهاند، مجبور است به
آنها اخم کند و این روند ادامه پیدا میکند و این یعنی خروج از تعادل.
وی
همچنین اظهار کرد: آقای روحانی نباید در آن دام میافتاد و من از مشاوران
ایشان گلایهمند هستم که این نکته را در نظر نگرفتند که معنای اعتدال چیست.
اصلا کسی مطرح نکرده و نمیکند که ایشان واقعیتها را نگوید. باید واقعیت
را بگوید ولی آنچه مهم است، چگونه گفتن واقعیتهاست. باید به گونهای گفته
شود که سیاهنمایی تلقی نشود، چراکه رهبری نیز این موضوع را نمیپذیرند. از
طرف دیگر، ادبیات کلامی در گزارش باید فاخر و بزرگمنشانه میبود.
این
روزنامهنگار ادامه داد: من به عنوان فردی از اصولگرایان که علاقهمند به
آقای روحانی هستم و تلاش میکنم به ایشان در راستای حرکت در مسیر اعتدال،
میانهروی و عقلگرایی کمک کنم، معتقدم که ایشان میتوانست با انتخاب
ادبیات فاخر، جوانمردانه و بزرگمنشانه مشکلات را مطرح کند به نحوی که به
معنای تهاجم یا نسویه حساب تلقی نشود، چراکه افکار عمومی میداند و میفهمد
که مشکلات چه بوده و هست و به خاطر وجود همین مشکلات به او رای دادهاند
ولی اینکه دائم این مشکلات را به مردم بگوییم، آن هم با زبان تند، یعنی به
مردم میگوییم بفهمید این مشکلات هست و شما متوجه نشدهاید و ما میخواهیم
به شما این موضوع را اثبات کنیم.
وی با تاکید بر اینکه "شکی در این
نیست که مشکلات وجود دارد و احمدینژاد نیز دولت را با مشکلاتی تحویل گرفت و
این یک امر طبیعی است"، ابراز عقیده کرد: مردم یا حداقل در بین اصولگرایان
و حتی اکثر کسانی که در دانشگاه من با آنها صحبت کردهام، اینگونه ادبیات
را نپسندیدند. حتی تعدادی از اصلاحطلبان نیز میگفتند که میشد به
گونهای دیگر سخن گفت.
محبیان با بیان اینکه "تدبیر نباید معطل
گذاشته شود و احساس، غلبه پیدا کند"، گفت: وقتی احساس بر تدبیر غلبه
میکند، به جای سخن، تصویر کینهجویانانه انتقال پیدا میکند و این فرصتی
را برای رقیب ایجاد میکند، که کرد. روحانی هنوز فرصت دارد با درایتی که
داراست، این مسیر را اصلاح کند و توصیه ابتدایی من این است که واقعاً نوع
نگاه مشاورانشان را متعادل کند و با تدبیر همیشگی خود در این مسیر حرکت
کند. از طرف دیگر، وقتی یک بازی مبتنی بر کینه یا نفرت شروع شود، توقف آن
با بخشش است، نه با نفرت مقابل؛ چراکه در این صورت این زنجیره ادامه پیدا
خواهد کرد.
این تحلیلگر مسائل سیاسی با اشاره به برخی تحلیلها مبنی
بر اینکه احمدینژاد با انتشار این نامه در صدد مظلومیتنمایی است و در
برابر این پرسش که آیا وی میتواند با توجه به عملکردش اصولگرایان را بار
دیگر جذب کند و به عنوان یه هدایتگر سیاسی ایفای نقش کند؟ گفت: منتقدان
احمدینژاد میگویند که او میخواهد مظلومنمایی کند اما او خودش میخواهد
مظلومیتش را نشان دهد و این دو، از دو منظر متفاوت است. من گمان دارم
جریاناتی که منتقد هستند در این زمینه با هم میپیوندند و موج مقابل روحانی
را ایجاد میکنند، از جمله در حوزههای سیاسی و اقتصادی. به گمان من
احمدینژاد با طرح برخی مسائل، برخی امواج را ایجاد میکند. در حوزه مساله
هستهای، به نظر من هواداران و علاقهمندان به تیم سابق و آقای جلیلی، موج
انتقادات خود را گسترش میدهند و تلاش میکنند نشان دهند آقای روحانی
موفقیت چشمگیری نداشته است. از طرف دیگر جریان پایداری که سکوت پیشه کرده،
به زودی فعالتر میشود و به احمدینژاد کمک میکند. در حوزههایی مانند
وزارت علوم و ارشاد نیز فرصتی را برای تهاجم جستجو میکنند تا برای
انتخابات مجلس سازماندهی کنند زیرا مایلند تا آغاز انتخابات مجلس یازدهم
موج اعتدال را دگرگون کرده و اجازه ندهند این موج، مجلس را هم بگیرد و از
این رو، تلاش میکنند که تا آن زمان، تصویر دولت دگرگون شود.
وی
درباره اینکه که به نظر وی گام بعدی احمدینژاد چه خواهد بود؟ اظهار کرد:
به نظر من مشاوران آقای روحانی اشتباه میکنند. آقای ترکان اعلام کرده که
احمدینژاد در سطح آقای روحانی نیست که بخواهد با او مناظره کند. این حرف
تاکتیکی اشتباه است. اولا در این سخن نوعی تحقیر بود که مردم این را
نمیپسندند. یکی از نزدیکان آیتالله هاشمی با دفاع غلط از ایشان در
انتخابات سال ۸۴، احمدینژاد را تحقیر کرد و جواب منفی مردم را گرفت، حالا
همان روش غلط را تکرار میکنند. از طرف دیگر به نظر میرسد در این حرف نوعی
تفاخر بود که این هم درست نبود. حرفی که ایشان زدند و گفتهاند احمدینژاد
در سطحی نیست که با روحانی بحث کند، منطقاً اشکال دارد. وقتی رئیسجمهور
سابق در این حد نیست، پس ما باید یک رئیسجمهور دوم حاضر داشته باشیم که
بتواند این بحث را انجام دهد که چنین چیزی وجود ندارد. از طرف دیگر معنای
این حرف این است که هیچکس در حد این نیست که انتقاد یا مناظرهای با
رئیسجمهور داشته باشد و این تفکر هولناکی است.
این روزنامهنگار با
اعتقاد به اینکه دکتر روحانی باید مسیری را برای اصلاح حرکت انجام شده
داشته باشد، افزود: روحانی نباید فراموش کند که دولت تدبیر و اعتدال باید
مظهر جوانمردی و اخلاق در سیاست و مظهر هوشمندی باشد و شدیداً کنترل کند که
دوستانش تصویر نامطلوبی ارائه نکنند. در دولت باید جریان عقلگرایی و
اعتدال تقویت شود.
وی درباره گامهای بعدی احمدینژاد نیز ابراز
عقیده کرد: احمدینژاد این روند را ادامه میدهد. وقتی ئی تقاضای مناظره
کرد، روحانی چه بپذیرد و چه نپذیرد، بازی دو سر برد برای احمدینژاد است؛
اگر این مناظره پذیرفته شود، یک سکوی تبلیغاتی برای احمدینژاد است و وی
نیز فقط در بند دفاع از خودش نخواهد بود و سیاستهای دولت قعلی را نیز نقد
میکند. اگر این مناظره صورت نگیرد، عقبنشینی برای دولت یازدهم تلقی خواهد
شد و این اصلا تدبیر مثبتی نیست. بنابراین احمدینژاد با یک موج تبلیغاتی
در رأس منتقدان آقای روحانی و دولت ایشان قرار خواهد گرفت و به راحتی
میتواند مجدداً نیروهای پراکنده را جمع و حتی ساماندهی کند اما نه به
عنوان دبیرکل یک حزب بلکه به عنوان رهبر یک جریان سیاسی که اپوزیسیون دولت
فعلی را در داخل سامان میهد و آن را در بالاترین سطح انتقاد میکنتد. روشن
است که احمدینژاد قصد دارد بازگردد.