کد خبر: ۱۸۵۶۲۶
زمان انتشار: ۱۸:۳۶     ۰۹ آذر ۱۳۹۲

سبک شناسی زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان سالهاست که در بین اندیشمندان جامعه مورد بحث و گفتگو قرار می گیرد اما در سالهای اخیر و پس از تاکیدات رهبر عزیز انقلاب بر الگوسازی و ایجاد "سبک زندگی اسلامی" این مباحث رنگ و بوی دیگری گرفته و در سطح کلان به صورت جدی مطرح می گردد. در این زمینه گفتگویی با دکتر ابولفضل اقبالی، نویسنده و جامعه شناس داشته ایم که "برای مردم" منعکس می کنیم.
متن کامل گفتگوی دکتر اقبالی با "برای مردم":

برای مردم : براي ورود به بحث؛ مفهوم سبک زندگی و جایگاه آن در تمدن سازی را توضيح دهيد؟

اقبالی: تمدن سازي را به دو بخش تقسيم مي كنند، ابزار و محتوا كه ابزار همان تكنولوژي است، علم است و ديگر بخش هاي سخت افزاري مانند موشك ساختن، ماهواره ساختن، انرژي هسته اي و... يك بخش آن‌هم محتواست، همان شيوه زيستن، سيرت، نظام رفتاري و ديگر واژگاني كه مترادف با سبك زندگي اند مسايلي كه پيرامون چگونگي استفاده از ابزار بحث مي كند، روابط اجتماعي، روابط فاميلي، عفاف و... مباحثي است كه در اينجا مطرح ميشود. اگر ما مي خواهيم يك تمدن اسلامي بسازيم بايد حتما سبك زندگي خود را برمبناي اسلام بسازيم. يعني آنكه ببينيم حرف اسلام درباره مسايل رفتار فردي و اجتماعي چيست و آن را مبناي رفتار جامعه قرار دهيم.

برای مردم: به نظر شما سبك زندگي ما در 100ساله گذشته بيشتر اسلامي بوده يا سنتي؟

اقبالي: بحث بسيار خوبي است! اتفاقا يك بررسي عميق بايد انجام شود تا پاسخ اين سوال پيدا شود. اما قبل آن بايد يك سري مسائل را روشن كرد. آيا ما هرچه از سنت فاصله مي گيريم و به مدرنيته نزديك مي شوم آيا از روح دين فاصله مي گيريم و به روح شيطاني تمدن غرب نزديك مي شويم؟! يك نگاه اين را تاييد مي كند و يك نگاه ديگر هم ميگويد ما در سنت چيزي نبوده ايم، آش دهن‌سوزي نبوديم! يعني روح ديني در سبك زندگي سنتي ما جريان نداشته و الان هم اسلامي نيستيم! اصلا سبك زندگي اسلامي هيچ نسبتي با سنت يا مدرنيته ندارد. يك نگاه ديگر هم مي گويد كه ما در گذشته سبك زندگي سنتيمان ديني نبوده و ضعف هاي زيادي داشته و هرچه پيشرفت مي كنيم، علم ما، رسانه هاي ما و... پيشرفت مي كنند؛ به تعالي نزديك تر مي شويم و اسلامي تر زندگي مي كنيم. هرگروه براي خود يكسري استدلال هايي دارد كه بايد آنها را برسي كرد.

برای مردم: نظر شما چيست؟

اقبالي:خب! بايد نظام انديشه ديني را تدوين كرد و بعد اين بحث ها را سنجيد.

برای مردم: در تاریخ ایران آیا يك دوراني را داشته ايم که مبناي زندگي فردي و روابط اجتماعي مردم، اسلام باشد؟

اقبالي: مطالعات تاريخي ام خيلي اجازه نمي دهد كه بخواهم اظهار نظر دقيقي بكنم اما به نظرم بعد از دوره صدر اسلام مي توان دوره صفويه را نزديكترين دوره به سبك زندگي اسلامي بدانيم.

برای مردم: خب اين را يك نوع پيوند سنت و دين نمي دانيد؟

اقبالي: نه! نمي توان ادعا كرد كه سنت زمينه ساز بروز سبك زندگي ديني شده است و حال كه در دوران مدرن هستيم بروز آن ديگر امكان ندارد. به نظرم الان هم مي توان ديني زندگي كرد حتي بسيار بهتر از صدر اسلام چون عقل مردم، دانش مردم، نگاه مردم، رشد زيادي كرده است.

برای مردم: اما برخي متفكران انقلاب مانند شهيد آويني معتقدند كه هدف همان ابزار است و روح تمدن غرب را نمي توان از تكنلوژي غربي جدا دانست.

اقبالی: خود من هم در اين زمينه جمع بندي نهايي ندارم ولي پرسش هايي دارم، به نظرم نظر رهبر انقلاب يا امام (ره) يا استاد مطهري با اين صحبت ها متفاوت است. هواپيما، كامپيوتر و... همه ابزارند و ما در صدر اسلام هم ابزار سازي داشته ايم. در زمان ديگر انبيا هم اينطور بوده.

برای مردم: در اين زمينه نمونه اي هم داريد؟

اقبالي: مثلا علم بشر در آن زمان آنقدر نبوده كه اتومبيل بسازد اما چون براي سفر به ابزار نياز داشت، آمد و كشتي را ساخت يا براي جنگ علم و دانش موشك ساختن نداشت ولي منجنيق و خندق و... را ابداع كرده بود. پس هميشه بحث ابزار سازي متناسب با علم و فكر و توانمندي بشر بوده است و اين در نگاه ديني مضموم نيست. مثلا پزشكي در گذشته ضعيف بوده و با شايع شدن يك بيماري جان بسياري از مومنين در خطر مي افتاده اما الان با پيشرفت هايي كه شده جان يك مسلمان را مي توان حفظ كرد. البته من نمي گويم شهيد آويني اشتباه كرده يا درست مي گفته بلكه ميخواهم بگويم بايد در اينباره بحث و تفحص عميق كرد.

برای مردم: منظور شما اين است كه امروزهم مانند گذشته مي توان ديني زندگي كرد؟

اقبالي: من قبول دارم كه مدرنيته فرصت و زمينه هاي زيادي براي بروز زندگي ديني به ما نمي دهد اما اين را هم قبول ندارم كه سنت اين فرصت را به ما مي داده و زندگي ما در گذشته بسيار ديني بوده است.

برای مردم: برخي تحول در الگوي زندگي اجتماعي را يك امر طبیعی مي دانند، به نظر شما چرا در صده گذشته الگوي زندگي ايرانيان به غرب تمايل پيداكرده، مثلا چرا از چين و هند الگو نگرفته ايم يا حتي اسلامي نشده ايم؟

اقبالی: ببينيد! چه عواملي فرهنگ جامعه را ميسازد؟ يكي رسانه ها هستند كه شما ميبينيد در عصر انفجار اطلاعات، تمدن غرب توانسته يك قدرت فراگير رسانه اي را تشكيل دهد و در همه دنيا از آفريقا تا شرق آسيا و كشورهاي اسلامي فرهنگ خود را ترويج و تحميل كند. يكي ديگر نهاد سياست گذار در جامعه است. دولت هايي كه در ايران بوده اند اغلب به دنبال غربي زيستن و توسعه به معناي غربي آن بوده اند، خب! سياست گذاري هايشان هم در همين جهت بوده است.

برای مردم: در كدام دوره ها؟

اقبالي: قبل از انقلاب كه براي همه روشن است، اما پس از انقلاب در دوران سازندگي و يا دولت اصلاحات ادبيات حاكم دولتمردان، غربي شدن بود. آقاي هاشمي مي خواست در توسعه و تكنولوژي پيشرفت كند و غربي شود و اصلا كاري نداشت كه محتوا چيست و چه كسي قرار است از اين تكنولوژي استفاده كند! آقاي خاتمي هم به دنبال غربي كردن فضاي سياسي و ساختارهاي اجتماعي و فرهنگي بود. متاسفانه اين دو دولت برنامه هايشان و سياست گذاري هايشان مردم را به سمت غربي شدن و زندگي غربي كردن سوق داد.

برای مردم: اما شما فرموديد پيشرفت و تكنولوژي خوب است و تاثيري در دوری از فرهنگ دینی ندارد؟

اقبالي: بله! اما ابزار و محتوا بايد در كنار هم ديده شوند، مثلا پيشرفت بايد در كنار عدالت و معنويت ديده شود.

برای مردم: لطفا بيشتر توضيح دهيد.

اقبالي: ببينيد! مثلا وقتي مي خواهيم يك سد احداث كنيم بايد ببينيم كه اين سد چه اثراتي بر زندگي مردم روستاهاي اطراف مي گذارد؟ چه آسيبهايي را وارد مي كند؟ چه منافعي دارد؟ براي كمتر شدن آسيبها برنامه ريزي كنيم براي حفظ منافع برنامه ريزي كنيم، هم آن چيزي كه به آن مي گويند پيوست فرهنگي و اجتماعي كه بايد همراه طرح هاي عمراني باشد. خب! اين برنامه ريزيها و پيوست ها در دوران سازندگي نبود!

مثلا وقتي ميخواهيم در يك منطقه فرودگاه بزنيم بايد محاسبه كنيم كه اين باعث افزايش مسافرت قشر مرفه به اين منطقه مي شود و علاوه بر مزيت ها، مي تواند آسيب هايي را نيز همراه خود بياورد مانند تجمل گرايي، تمايل به زندگي شهري، بي تفاوتي نسبت به برخي احكام شرعي و... خب! ما بايد اينها را درپيوست فرهنگي ببينيم و براي آن چاره جويي كنيم.

برای مردم: اغلب مردم دهه 60 را يك دوران زندگي انقلابي و ديني مي دانند، اين ناشي از احساسات نوستالژيك ما ايراني هاست و يا واقعا اينچنين بوده؟

اقبالی: حرف خوبي است! آن زمان به خاطر چند مسئله زندگي مردم كمي به سبك ديني خود نزديكتر بود. يكي آنكه دشمن درگير جنگ سخت با ما بود و خيلي روي جنگ نرم و تغيير فرهنگ ما تمركز و برنامه ريزي نكرده بود. ديگر آنكه از فضاي انقلاب كمتر فاصله گرفته بوديم و همچنان جو انقلابي گري بر كشور حاكم بود. يكي ديگر آنكه جنگ بود و حال و هواي دفاع مقدس، خلوص جبهه ها و شهدا برجامعه اثر گذاردي داشت.

برای مردم: آقاي احمدي نژاد معتقد بود در امور فرهنگي بايد كار فرهنگي صورت پذيرد و روشهاي سخت جواب نميدهد، نظرتان درباره اين رويكرد چيست؟

اقبالي: شعار آقاي احمدي نژاد كاملا درست است و مي توان در اين باره بحث كرد، قاطبه عملكرد ما در موضوع فرهنگ بايد از جنس فرهنگ باشد و از جنس نرم؛ البته قدرت و گشت ارشاد هم بعضي وقت ها لازم مي شود اما رويكرد اصلي بايد فرهنگي باشد. اما به نظرم شعار ايشان در عمل اجرا نشد. خروجي اين حرف ها در جامعه ديده نمي شود.

برای مردم: علت عدم موفقيت ايشان چه بود؟

اقبالي: يكي آنكه تيمي كه آقاي احمدي نژاد متولي فرهنگ كرده بود، اصلا در قد و قواره اين بحث ها نبودند و يكي آنكه همه چيز به دولت بر نمي‌گردد، بخش بزرگي از كار دست دولت نيست بلكه به جامعه كارشناسي و صاحب نظران بر مي‌گردد. جامعه انديشمند ما در حوزه در دانشگاه و... بايد بشينند فكر كنند و مدل ارائه كنند، دولت هم بايد مجري آن باشد. اما ما چنين چيزي را نمي بينيم. ما در حوزه يا دانشگاه يا نزد صاحب نظران يك الگو، يك طرح يك راهكار درست و عملياتي در حوزه فرهنگ نداريم كه ارائه كنند و بگويند آقاي احمدي نژاد به اين نسخه عمل كن حتما موفق ميشوي.

برای مردم: خب علتش چيست؟ مقصر دولت است يا كارشناسان؟

اقبالي: يكي كم كاري بدنه كارشناسي است و يكي هم رويكرد دولت ها و سازمان ها در بعد از انقلاب، دولت ها نيامدند پا پيش بگذارند و از صاحب نظران مطالبه كنند، الان صدا و سيما را ببينيد، خودسر عمل ميكند و براي خودش ادعا دارد و "انا رجل" مي گويد. مدعي است كه من ميفهمم دارم چه كار مي كنم اما وقتي نتيجه عملكردش را بررسي مي كنيم ميبينيم كه نتيجه عكس حاصل شده، همينطور است وزارت ارشاد يا دفتر تبليغات يا سازمان فرهنگي شهرداري ها و...

برای مردم: يكي از متوليان اصلي فرهنگ ديني حوزه هاي علميه هستند، درحالي كه بيش از آنكه آن ها را در كسوت نظريه پرداز و الگو دهنده ببينيم، پاي ثابت نقد و انتقاد از وضع موجود بوده اند. به عبارتي ديگر برخورد سلبي و تنزيهي داشته اند تا ايجابي. علت چيست؟

اقبالی:حوزه علميه يك رسالت ديگري براي خودش تعريف كرده است، يعني مطالعات اسلامي به معناي فقهي آن، همان علم اصول، رجال، حديث و... خيلي از جنس راهبردي و اجرايي نيست. در اين هزار و دويست سال هم حوزه همين كار را كرده و دين را به دست ما رسانده است. پس نبايد انتظار داشت كه حوزه بيايد و در اين مسايل وارد شود، آنها براي خودشان رسالت ديگري را در نظر گرفته اند.

برای مردم: پس چه كسي بايد مدل ديني سبك زندگي را طراحي كند؟

اقبالي: اين كار را مسئولين اجرايي و كساني كه در صف فرهنگي هستند بايد بكنند و بيايند به حوزه بگوييند مسئله هاي ما اينهاست، حضرت آيت الله فلان شما كه بر منظومه انديشه اسلامي تسلط داريد بگوييد من بايد كدام روش را اتخاذ كنم و چكار كنم. به نظر من اگر نظام اجرايي اين پرسش ها را مطرح كند پاسخ خواهد گرفت.

برای مردم: با اين اوصاف كه هريك منتظر ديگريست، ما هيچگاه به اين الگو نخواهيم رسيد! راه چاره چيست؟

اقبالي: خب! راه چاره اين است كه يك ساختاري به وجود بيايد كه در حوزه هاي مختلف؛ از جمله فرهنگ، بررسي كند و پرسش هاي اساسي را تدوين كند، هر آنچه كه براي ساخت يك مدل عملياتي و اجرايي نياز دارد، سپس اين سوالات را در حوزه و نزد صاحب نظران مطرح كند و از آنها پاسخ بخواهد. سپس اين پاسخ ها را به صورت يك الگو در اختيار متوليان اجرايي كشور قرار دهد. اين حلقه واسطه مهمترين كمبود در اين ضمينه است.

البته مشكل به همينجا ختم نمي شود! يكي دشمن است كه متاسفانه ول نمي كند، يكي اين است كه ما هدف روشني نداريم، يك تعريف صحيحي از مسير و هدف نداريم! فقط مي دانيم كه مي خواهيم آدم خوبي باشيم اما هيچ تعريف روشني از اين آدم خوب يا جامعه خوب و اسلامي وجود ندارد. خلاصه آنكه كارهاي نكرده بسيارند كه از حوصله بحث خارج ميشود.

برای مردم: از وقتی که "برای مردم" گذاردید متشکرم!

اقبالی: ممنون، خدانگهدار

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها