قاسم دهنوي، هافبك دفاعياي كه در ابتداي فصل بارها نامش در ليست
خريد و حتي نهايي باشگاهها ديده شد و بعد از اينكه با سپاهان قرارداد بست و
در اردوي تداركاتي اين تيم در اسلووني حاضر شد، در تركيب پرسپوليس به
ميدان رفت! بازيكن مليپوش ايران معتقد است اين همه بازيها به خاطر بالا
بردن پولش نبوده و او از خيليها رودست خورده. به هر حال بعد از آن همه
درگيري بين باشگاهها براي تصاحب او، اكنون در پرسپوليس به يك نيمكتنشين
صرف تبديل شده است. گفتوگوي «اعتماد» با قاسم دهنوي درباره شرايط اين
روزهايش را در ادامه ميخوانيد.
پرسپوليس توانست بعد از مدتها به صدر جدول و قهرماني در نيمفصل دست پيدا كند، در اين باره ميگويي؟
اين نشاندهنده عملكرد خوب تيم در نيمفصل اول بود اما نبايد به اين مساله
قانع باشيم. قهرماني در نيمفصل اما پايان كار ما نيست و ارزش زيادي ندارد.
ما اين قهرماني را در پايان فصل كامل خواهيم كرد و آنجا هوادارانمان را
به جشن دعوت ميكنيم. هم قهرماني در جام حذفي و هم ليگ را مطمئن باشيد كه
كسب ميكنيم و كاري ميكنيم هوادارانمان خوشحالترين افراد روي زمين باشند
و تا سالها اين مساله برايشان خاطره شود.
در نيمفصل دوم بازيهايتان را از ديدار مقابل تراكتورسازي استارت ميزنيد، يك بازي سخت خارج از خانه مقابل مدعي قهرماني.
مطمئنا يكي از سختترين بازيهاي ما خواهد بود اما با بازيكناني كه به
تركيب تيم اضافه شدهاند شرايط مطلوبي داريم و ميتوانيم روي 3 امتياز اين
بازي حساب ويژهيي باز كنيم. ما در بازيهاي خارج از خانه در نيمفصل اول
مشكل داشتيم و اگر ميخواهيم قهرمان شويم بايد اين نقص را برطرف كنيم و از
همين بازي استارت بزنيم تا در كورس باقي بمانيم.
دهنوي چرا همه را ميپيچاند؟
برايم حرف درست كردهاند و تقصير من نيست.
يعني اينكه در فصل گذشته با استقلال قرارداد بستي و سر از تراكتورسازي
درآوردي و اين قصه در اين فصل با سپاهان و پرسپوليس تكرار شد فقط حرف است؟
من با استقلال قرارداد نبسته بودم و فقط با آنها توافق اوليه كرده بودم. در
اين فصل هم نيتم اين بود كه به پرسپوليس بيايم كه خيليها سنگاندازي
كردند و مجبورم كردند به سپاهان بروم اما خودم اميدوار بودم بتوانم برگردم.
از خداداد عزيزي هم مشورت گرفتم و او گفت در پرسپوليس و كنار علي دايي
ميتواني پيشرفت كني. شانس من است كه اين همه مشكل برايم به وجود آمد.
اما در اين مدت خيليها برايت حاشيه درست كردند و...
واقعا دليل اين مساله را نميدانم. نميدانم چرا مته به خشخاش ميزنند و
ميخواهند من را زمين بزنند. من بازيكني متوسط رو به بالا هستم كه كي روش
هم در اين دو سال هميشه به من لطف داشته و در اردوي تيم ملي حاضر بودهام.
فقط خدا را دارم و همه كساني كه به من ضربه ميزنند را در اين ماه عزيز به
خدا واگذار ميكنم. از من مصاحبه خيالي ميزنند و طوري مينويسند كه انگار
خودم زيرآب خودم را زدهام! مگر ميشود خودم درباره خودم اينطور بگويم؟
پشتم به كسي گرم نيست و لابيباز و زيرآبزني هم بلد نيستم و فقط ميتوانم
آنها را به خدا واگذار كنم.
بعد از اتفاقاتي كه در بازي با تراكتور و در صحنهيي كه با علي كريمي درگير شدي هم حواشي زيادي به وجود آمد.
براي خودم هم جالب بود. من پيراهن پرسپوليس را پوشيده بودم و ميخواستم
حرمت پيراهني كه پوشيدهام را نگه دارم و با جان و دل بازي ميكردم. اما
حتي تماشاگران پرسپوليس هم به من فحاشي كردند و جبهه گرفتند. من هيچوقت به
علي آقا بيحرمتي نميكنم. اما مگر بازيكنان بزرگتر از علي كريمي هم با
يكديگر درگير نشدند؟ مگر شيث و علي دايي آن برخورد را با هم نداشتند؟ مگر
دايي و مبعلي با هم برخورد نداشتند؟ فوتبال است و درگيري. نميدانم چرا
عليه من موضع گرفتند.
حتي گفته ميشد علي دايي به خاطر اينكه از كريمي عذرخواهي كردهيي از دستت ناراحت است و نيمكتنشينيهايت هم به اين دليل است.
خودم هم شنيدهام اما هيچوقت با مربيام در اين باره حرف نميزنم. من اصلا
عادت ندارم بروم و با مربي حرف بزنم. سلام، تمرين و خداحافظ. اين عادت من
است. البته علي دايي چنين چيزي به من نگفت و از اينكه آن رفتار را داشتم از
دستم ناراحت بود اما من هدفي جز حفاظت از پرسپوليس و دروازهاش نداشتم.
چرا تيمي كه نتيجه ميگيرد روي بازيكنش هجمه ميكنند؟ من 11 بازي فيكس بودم
اما تمام هجمهها روي من بود. بعد از بازي با سپاهان و آن اتفاقات
غيرفوتبالي كه باختيم از تركيب بيرون آمدم و فرصت به آقايان داده شد تا هر
چه ميخواهند بگويند. چون در تمرينات پيش فصل نبودم فشار بدني زيادي روي من
آمده است و تنها دليل نيمكت نشينيام ميتواند اين مساله باشد. خيليها
گفتند دهنوي در ليست مازاد است و دلش براي فلان تيم تنگ شده و... تخريبم
كردند و هر كاري دوست داشتند انجام دادند تا از پرسپوليس فراري شوم اما من
با تمام وجود تمرين ميكنم و به تركيب برميگردم.
نميترسي اين نيمكتنشينيها باعث حذف نامت از ليست تيم ملي در جام جهاني شود؟
هر چه خدا بخواهد همان ميشود. بدون اذن او برگ هم از درخت نميافتد. قسمت
باشد در جام جهاني براي پيراهن تيم ملي جان ميدهم. بازيكني نيستم كه از
زير بار مسووليت شانه خالي كنم.
جريان حضورت در بيمارستان رواني چه بود؟
اين ديگر از آن حواشيهاي خندهدار بود. به هر حال حضور در تيم بزرگي مانند
پرسپوليس باعث ميشود هر جا باشيم خبرساز شود. من براي بستري كردن يكي از
دوستانم در اين بيمارستان حاضر بودم اما فردايش گفتند فلاني رواني و افسرده
شده است. آقايان من رواني نيستم و با قدرت براي پيروزي و فوتبال ميجنگم.
كساني كه قلمشان را روي من زوم كردهاند بدانند كه نميتوانند مرا از پا
دربياورند.
نميترسي در تبريز هم با فحاشي تماشاگران روبهرو شوي؟
داستان جدايي من از تراكتور را همه ميدانند. زماني كه آنجا بودم تمام
تلاشم را كردم و نان حلال به خانه بردم. تماشاگران فهيم آذري چنين كاري
نميكنند. البته در همه جا 3-4 نفر نوخاله وجود دارند! اما تماشاگران واقعي
تراكتور دوستم دارند. وقتي كه در تبريز شايعه كردند دهنوي كم كاري ميكند
من را مقابل توني قرار دادند. توني مرا نيمكت نشين كرد اما دوباره برگشتم و
تيم را نايب قهرمان كرديم. تبريزيها اينقدر با شخصيت هستند كه به بازيكني
كه برايشان زحمت كشيده فحش ندهند.
چه ميكني با مشكلات مالي پرسپوليس؟
من هزار تومان هم از اين باشگاه نگرفتهام. همان درصد ابتدايي كه آن هم از
سپاهان گرفتم و قرار شده بود پرسپوليس با آنها تسويه كند را گرفتم و الان
هم هر وقت ميگويم ميگويند نداريم. به جان دخترم نه پول گرفتهام نه
ماشين. قرار بود حقوق ماهيانه بدهند كه هزار تومان هم ندادهاند. به خدا
اينجا طبل تو خالي است و اينكه ميگويند پول و ماشين ميدهند چيزي
نديدهايم.