سرویس سیاسی
پایگاه 598، محمد حسین حیدری / ناکارآمدی جبهه رسانه ای انقلاب اسلامی در بر خورد با «حوادث سوریه» و «کلید خوردن حرکت بیداری اسلامی در قلب اروپا با اعتراضات گسترده محرومین علیه حکومت انگلیس»، امری بدیهی است که تداوم آن فرصت سوزی های بسیاری را در پی دارد. در شرایطی که تاریخی ترین لحظات بشر در جریان است و از رهگذر آن فرصت های بسیاری برای انقلاب اسلامی به عنوان خاستگاه اصلی موج عدالت خواهی جهانی فراهم آمده، عدم بهره برداری صحیح از فرصت ها و برخورد منفعالانه با برخی تهدیدهای پیش آمده، موجب کندی حرکت بیداری اسلامی و القای برخی تناقضات واهی به افکار عمومی خواهد شد.
ارتکاب جنایات گسترده توسط عمال وابسته به استکبار در بحرین، یمن، مصر، لیبی وو هم چنین نقض گسترده حقوق بشر در پی سرکوب وحشیانه اعتراضات مسالمت آمیز محرومان در انگلیس، از جمله فرصت های استثنایی است که انقلاب اسلامی می تواند با بهره برداری صحیح رسانه ای از آن ها، ضمن افشای چهره حقیقی حاکمان جهان و ابطال ادعاهای دروغ شان در احترام به دمکراسی، حقوق بشر و ... جایگاه والای خود در احترام و التزام حداکثری به ارزش های انسانی را بیش از پیش به نمایش گذارد.
اعتراضات 5 روزه فقرای لندن، بیرمنگام و منچستر علیه رژیم شاهنشاهی انگلیس، 5 کشته به همراه دارد و این در حالی است که هیچ گروهک تروریستی، هیچ اپوزیسیون داخلی یا خارجی، هیچ تلویزیون معاند خارجی که هدایت گر معترضان باشد، هیچ شبکه اجتماعی وابسته به جمهوری اسلامی (!) و هیچ سفارتخانه خارجی در اعتراضات مردم انگلستان نقش آفرینی نمی کند. همچنین شروع اعتراضات مردم انگلیس بر اساس دروغ تقلب نیست بلکه متلاشی شدن مغز یک مرد میانسال که دارای 4 فرزند است آن هم با شلیک مستقیم پلیس، آتش زیر خاکستر جامعه انگلیس را شعله ور می کند. در انگلستان پدیده خواص مردود و ناطقان مسکوت نیز تا کنون گزارش نشده ...
حوادث انگلستان را باید فرصت مطلقی نامید که به ناشیانه ترین شکل ممکن با آن برخورد شده است. در این خصوص از یک سو با نبود شجاعت در جبهه رسانه ای انقلاب اسلامی به خصوص رسانه ملی برای مقایسه تطبیقی بین مدیریت داهیانه نظام در جریان فتنه 88 با رفتار وحشیانه رژیم حاکم بر انگلیس مواجه هستیم و از سویی دیگر با تبلیغات گل درشت، غیر حرفه ای و غیر قابل باور رسانه های مان در پوشش قیام محرومین و فقرای لندن. حقیقت این است که از جامعه ایرانی که هر روز با حجم گسترده تبلیغات اغوا گر غربی رو به روست و تا کنون صد ها و هزاران فیلم سینمایی ساخته شده در هالیوود و نیز تولیدات رسانه ای روباه پیر که همگی در راستای «بهشت شداد» جلوه دادن جوامع غربی و نفی هرگونه معضل اجتماعی و اقتصادی است را آن هم از رسانه ملی به تماشا نشسته است، نمی توان انتظار داشت که به آسانی قیام مردم انگلیس آن هم به دلیل فقر و معضلات گسترده اجتماعی را پذیرا باشد. به عبارت دیگر جامعه ایرانی و به طور کلی جوامعی که دوره ای از تاریخ شان را تحت ستم استعمار گذرانده اند، در حالی که نشانی محله «منهتن» نیویورک را همچون کف دست می شناسند، تا کنون حتی نام «هارلم» را هم نشنیده اند. این معضلی است که ریشه ای به قدمت چند دهه دارد و بعید است علاج آن در کوتاه مدت ممکن باشد. البته به عنوان یک پیشنهاد برای مرتفع کردن این معضل می توان به مستندات ساخته شده توسط شخصیت های مستقل غربی خصوص حقایق جوامع شان مراجعه و بیشتر از گذشته بر آن ها تاکید کرد.
نحوه برخورد صحیح رسانه ای با تحقق پیش بینی امام خامنه ای (حفظه الله) در خصوص سرایت حرکت بیداری تا قلب اروپا آن هم به فاصله فقط دو ماه از پیش بینی ایشان، نکته حائز اهمیتی است که باید بیشتر مورد تامل قرار گیرد:
«این حرکت بیداری قطعاً تا قلب اروپا پیش خواهد رفت و ملتهای اروپا بر ضد سیاستمداران و زمامداران خود که آنها را تسلیم محض سیاستهای فرهنگی و اقتصادی امریکا و صیهونیستها کرده اند، به پا خواهند خواست.»
رهبران الهی همواره پیش بینی هایی از شرایط و تحولات عظیم جهانی دارند که مایه امیدواری پیروان و عامل شکست روحی و روانی دشمنان شان است و تحقق این پیش بینی ها اقبال گسترده جهانی به تفکرات و اندیشه های آنان را در پی دارد.
به نظر می رسد در این حوزه نیز با غفلت، بی بصیرتی و ناشی گری گسترده رسانه ای مواجه هستیم. رسانه های داخلی در برخورد با این پیش بینی از سه حال خارج نیستند: یا بدون هیچ گونه توضیح و استدلالی برای مخاطبان، قیام محرومان مسیحی در انگلیس را حرکتی اسلام خواهانه توصیف می کنند، یا با شک و تردید به آن می نگرند و ساکت اند و یا بیداری اسلامی در اروپا را امری غیری ممکن و غیر واقع گرایانه پنداشته و به انکار آن می پردازند (رویکرد نخست بیشتر در رسانه های ارزشی و سایر رویکرد ها در رسانه های متعارض با گفتمان انقلاب مشهود است). روشن است که هر سه برخورد از عدم درک صحیح رسانه ها از تحولات جهانی و فرمایش رهبری انقلاب ناشی می شود.
جبهه رسانه ای انقلاب اسلامی از سر خیر خواهی می کوشد تا این پیش بینی الهی، تاریخ ساز و حقانیت بخش را برای افکار عمومی تبیین کند در حالی که گاها خود از فهم صحیح پیش بینی راهبردی امام خامنه ای (حفظه الله) عاجز بوده و بدون در نظر گرفتن پیش فرض های ذهنی مخاطبان صرفا به تکرار مکررات می پردازد. پدید آمدن این سوال در ذهن افکار عمومی که چگونه ممکن است مسیحیان در کشورهای اروپایی نهضتی اسلامی را راه انداخته باشند امری عادی است که با غفلت رسانه ها مواجه است.
در این خصوص رسانه های انقلاب اسلامی باید وجه عمومی پدیده بیداری اسلامی (عدالت خواهی و بازگشت به فطرت انسانی) در جهان را مورد توجه قرار دهند تا وجه خصوصی آن را (قیام برای تحقق حاکمیت اسلام بر جهان). هدف غایی حرکت بیداری اسلامی در جهان اسلام، انقلاب دینی علیه حاکمیت کفر و جهاد برای تحقق حاکمیت اسلام بر جهان است و ترجمان این بیداری در قلب اروپا را باید عدالت خواهی، نفرت از اومانیسم، علاقه به معنویت و بازگشت به راه انبیا و فطرت پاک بشری داست و این حقیقت مغفولی است که باید توسط رسانه ها برای افکار عمومی تبیین گردد.
حوادث سوریه را باید یکی دیگر از صحنه های انفعال جبهه رسانه ای انقلاب اسلامی بر شمرد که از رهگذر آن جریان رسانه های صهیونیستی، پروژه القای سیاست یک بام و دو هوا و وجود استاندارد های دوگانه در برخورد جمهوری اسلامی با تحولات منطقه را پی گیری می کنند.
فضای سیاسی و اجتماعی سوریه از زمان درگیری سنگین حافظ اسد و جریان غربگرا و برانداز اخوان المسلمین سوریه در فوریه سال 1982 تا کنون، بسته و تا حدوی زیادی امنیتی و پلیسی است. در این میان جوانان سوری نیز تحت تاثیر پیروزی انقلاب مصر و تونس، صرفا برای کسب آزادی های بیشتر در چهارچوب قانون و نظام حاکم بر سوریه دست به تحرکات سیاسی زدند که از میانه راه جنبش مسامت آمیز و اصلاح طلبانه آنان که در خواست هایی کاملا مشروع و قانونی را دنبال می کرد با دخالت اخوان المسلمین سوریه و هدایت حرکت جوانان به سمت خشونت، منحرف گردید و به حرکتی براندازانه تبدیل شد. با آغاز تظاهرات مردم در سوریه یک هیئت از اخوان المسلمین سوریه به مقامات آمریکایی تعهد می دهد که در صورت سرنگونی حکومت بشار اسد و به دست گرفتن حکومت توسط اخوان المسلمین ارتفاعات جولان را برای همیشه به اسرائیل خواهند بخشید. همچنین اخوان المسلمین سوریه به رجب طیب اردوغان نیز متعهد شده از استان اسکندرون که در 1939 از سوریه جدا شد و حکومت بشار اسد همچنان آن را استان جدا شده خود می داند، چشم پوشی کند.
رسانه های کشور در قبال حوادث سوریه یا سیاست سکوت و سانسور را در دستور کار دارند و یا صرفا به بیان برخی کلی گویی ها بسنده می کنند. حوادث سوریه «فتنه» و تجمعات گسترده هواداران بشار اسد «9 دی ملت سوریه» لقب می گیرد که بدترین برخورد ممکن است. اگر در سوریه فتنه ای اتفاق افتاده (که حقیقتا اتفاق افتاده) است، طبیعتا نیازمند روشنگری است و رسانه ها ما موظف اند ریشه ها و علل شکل گیری آن را برای مردم شرح دهند. «9 دی» خوانده شدن تجمعات بزرگ مردم سوریه در حمایت از بشار اسد نیز جای تاسف بسیار دارد. عدم درک صحیح از نظام امت و امامت موجب می شود که مفهوم «9 دی» (اعلام موجودیت جامعه بصیر و قیام در حمایت از امام) که از مفاهیم اختصاصی نظام ولایی است را در توصیف حمایت مردم سوریه از حکومت شان به کار برده و برای سرپوش گذاشتن بر تنبلی و سطحی نگری خود بر گنجینه مفاهیم استثنایی پارادایم امت و امامت چوب حراج بزنیم بی آنکه دغدغه ای نسبت به لوث شدن مفاهیم اختصاصی نظام ولایی داشت باشیم و آرزو می کنیم با تشکیل دو قطبی «فتنه» - «9دی» و این مشابه سازی های سخیف، مردم بی هیچ توضیح و استدلالی همان تصوری را از حوادث سوریه داشته باشند که از فتنه عمیق 88 دارند.