به گزارش 598 به نقل از رجانیوز، در حالی که ناتو، عملیات نظامی خود در لیبی را در هفتههای اخیر به صورت محسوسی کاهش داده بود، همزمان با پیروزی انقلابیون در لیبی و در شرايطي که نیروهای انقلابی بدون حمایت این نیروی نظامی بین المللی، توانست خود را به طرابلس و کاخ قذافی برسانند، ناتو سعی کرد در آخرین مراحل و بهصورت نمادین خود را یکی از نقش آفرینان پیروزی انقلاب در لیبی معرفی کند.
ناتو زمانی به مسئله ورود پیدا کرد که نیروهای مبارز کار را تمام کرده بودند و دیگر نیازی به حضور یا عملیات هوایی آنها نبود، چراکه این مبارزان بودند که از طریق زمینی به موفقیت های مهمی دست یافته بودند. حضور ناتو بیشتر صحنه ای نمایشی برای سهم خواهی بعد از انقلاب بود تا بتواند انقلاب لیبی را به نام خود تمام کنند.
این در حالي است که اسلام گرایان لیبی با محوریت شخصیتهایی نظیر عبدالجلیل و با کمک جریان اخوان المسلمین لیبی که جریانی فراگیری هم هست، سازماندهي اصلی انقلاب لیبی را برعهده داشتند و از اصلیترین گزینهها برای جایگزینی قذافی به شمار میروند.
در عين حال، این گزینه قطعا مورد مخالفت یکپارچه غرب و اتحادیه آفریقا و اتحادیه عرب قرار خواهد داشت و موانع بسیاری بر سر راه موفیقت این جریان است، حال آنکه این جریان به دلیل فراگیر بودن راهی را برای پیروزی پیدا خواهد کرد.
در همین حال اوباما رئیس جمهور امریکا نیز که در سواحل بوستون مشغول سپری کردن تعطیلات بود، با انتشار بیانیهای تلاش کرد به نوعی در پیروزی انقلابیون لیبی خود را به عنوان یک شریک جا بزند تا به این واسطه بهانهای برای اقدامات آینده کشورش در لیبی دست و پا کرده باشد.
اوباما تلاش برای سهیم شدن در انقلاب لیبی را با بیان این جملات تکمیل کرد که "حوادث ليبي نشاندهنده دستاوردي است كه جامعه بينالملل در صورت داشتن اتحاد به آن ميرسد" وي در ادامه بيانيهاش ضمن تقدير از نقش سازمان پيمان آتلانتيك شمالي (ناتو) در كمپين سرنگوني قذافي از قدرت، گفت كه تعهدات آمريكا در ليبي به عنوان بخشي از تلاشهاي چند مليتي ادامه خواهد داشت.
تلاش برای بازیابی هویت و اعتبار ناتو زماني اهمیت بیشتری پیدا میکند که در 10 سال اخیر نتوانسته است حتی یک عملیات نظامی موفق را به سرانجام برساند، چنانکه نمونه افغانستان به عنوان یکی از اصلیترین و جدیترین نمونههای ناکارآمدی و شکست این نیروی چند ملیتی شمرده میشود.
در عین حال، وزیر دفاع و رئیس ستاد ارتش امریکا نیز در هفتههای اخیر در مصاحبههایی به شدت از نبود همکاری کشورهای عضو پیمان نظامی ناتو در بمباران لیبی انتقاد کرده بودند.
اما شاید نگرانکننده ترین بخش از سخنان اوباما را تلاش برای نشان دادن اختلاف در میان انقلابیون و شعلهور کردن جنگ داخلی دانست. اوباما با اعلام اينكه هنوز درگيريها در ليبي به پيروزي ختم نشده است، به مخالفان در ليبي درباره انجام اقدامات انتقامجويانه عليه حكومت چهار دههاي و خودكامه قذافي هشدار داد.
این در حالی است که خبرگزاری رویترز نیز در گزارشی با يادآوري مصاحبه با یکی از رهبران انقلاب لیبی ضمن تلاش برای القای نگرانی از وجود هواداران مسلح قذافی در طرابلس و سایر شهرها مینویسد: این سخنان یک سوال را در ذهن ما پررنگ می کند و آن این که آیا نیرویی وجود دارد که بتواند کنترل لیبی را پس از قذافی در دست بگیرد؟ پاسخ فوری که می توان همین حالا داد این است: خیر. در جبهه مخالفان حتی یک رهبر هم وجود ندارد که مورد احترام مابقی باشد.
این رویکرد رسانهای پس از سخنان اوباما در حالی از جانب رسانههای مطرح غربی پیگیری میشود که روز گذشته، تعدادی از جاسوسان سازمان جاسوسی امریکا در پوشش خبرنگار و برای کنترل اوضاع لیبی پس از قذافی، در هتل ریکسوز طرابلس مستقر شدهاند.
اما تعجیل غرب برای تسلط بر لیبی پس از سقوط قذافی به حدی زیاد است که موجب ابراز نظرهای متناقض از سران کشورهای غربی ذی نفع در این کشور شده است به نحوی که فرانکو فراتینی وزیر امور خارجه ایتالیا روز دوشنبه اعلام کرد شرکت نفت و گاز "انی" Eni این کشور که بزرگترین سرمایه گذار خارجی در زمینه تولید نفت در لیبی به شمار میرود، به منظور بررسی آغاز به کار تاسیسات نفتی به لیبی بازگشته و نشست های فنی برگزار شده است.
فراتینی با ذوقزدگی خاصی در این زمینه گفته است: این تاسیسات را ایتالیایی ها ساخته اند و از این رو روشن است که شرکت انی نقش اول را در آینده در لیبی ایفا خواهد کرد.
اما این اظهار نظر عجولانه فرانتینی، با واکنش مدیران شرکت انی روبرو شده است به نحوی که این شرکت اعلام کرده است هنوز برنامهای برای بازگشت به لیبی ندارد!
از سوی دیگر، آنچه در ماجرای سقوط قذافی جالب به نظر می رسد، چرخش 180 درجه ای دولت انگلیس از قذافی به سمت دشمنان وی است. آمار و ارقام نشان می دهد که طی 10 سال اخیر به ویژه در طول دو سه سال اخیر، لیبی و انگلیس متحدان تجاری و شرکای بزرگی برای هم بودند و به رغم هیاهوی رسانه ای انگلیس علیه دولت قذافی مبنی بر لزوم افزایش تحریمهای وی، سطح رفت و آمدهای دیپلماتیک نه در سطح نخست وزیر بلکه در سطح خانواده سلطنتی و پسر دوم ملکه شاهزاره اندرو به لیبی آنهم پس از آغاز قیام مردم لیبی به این کشور بوده است.
روزنامه ایندیپندنت نزدیک به دولت انگلیس در گزارشی در اسفندماه جاری، با يادآوري اینکه دولت انگلیس لیبی را به صورت جدی به بازار خود تبدیل کرده است، از قرارداد 550 میلیون پوندی انگلیس با لیبی برای استخراج گاز در سال 2004 توسط بلر خبر داده است.
این در حالی است که در سال 2007، بلر دوباره به دیدار قذافی رفته و این بار قرارداد 900 میلیون پوندی برای استخراج نفت را با وی به امضا رساند.
جالب اینجاست که بلر در همین سال قراردادی 350 میلیون پوندی در زمینه دفاعی با قذافی به امضا رساند که طی آن، انگلیس موظف به کمک به دولت لیبی برای افزایش توان نظامی و دفاعی لیبی می شود. در همین حال 150 شرکت بزرگ و مشهور انگلیسی با دولت لیبی قراردادهای میلیاردی امضا کرده اند و بلر نیز هم اکنون نیز مشاور بانک جی پی مورگان است که وظیفه آن، سرمایه گذاری آمریکا در لیبی است.
اما شاید جدیترین نشانه برای عمق روابط لیبی و انگلیس را سفر پرنس اندرو دومین پسر ملکه انگلیس در 19 مارس 2011 دانست که تاکنون دیدارهای زیادی با قذافی داشته است. این دیدار بعد از شروع انقلابهای مردمی بهوقوع پیوست که این سطح از روابط (سفر خاندان سلطنتی) با لیبی، نشان دهنده عمق دوستی بین دو کشور است.
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر با کارگزاران نظام با توجه به تلاش غرب برای تسلط بر لیبی فرمودند:
"البته من در مورد مسائل ليبى نگرانم. در ليبى، سياست غرب، سياست بسيار رذيلانه و موذيانهاى است. اينها از قيام مردم سوءاستفاده كردند. براى آنها، ماندن و جا پا باز كردن در ليبى خيلى مهم است. اولاً مسئلهى نفت ليبى است كه برايشان مهم است، ثانياً فضاى وسيع اين كشور است كه ميتوانند در جاهاى مختلفش پايگاه بزنند، ثالثاً اشراف بر كشور مصر و كشور تونس؛ دو تا كشور انقلابى. در شرق ليبى مصر است، در غرب ليبى تونس است؛ علاوه بر اينكه از آنجا ميتوانند بر سودان و بر الجزائر و بر همهى كشورهاى اين منطقه مسلط باشند.
ميخواهند آنجا جاپا محكم كنند. ميخواهند زيرساختهاى اين كشور را ويران كنند تا بعد اگر راههاى ديگر ممكن نشد، از اين طريق خودشان را در ليبى تثبيت كنند. الان دارند زيرساختها را ويران ميكنند. به اسم حمايت از مردم، جادهها ويران ميشود؛ پالايشگاهها ويران ميشود؛ مختصر كارخانجاتى كه دارند، ويران ميشود. بايد اينها ساخته بشود. مردم ليبى خودشان اين توانائى را ندارند؛ اينها به بهانهى ساختن، آنجا مىآيند. من از مسئلهى ليبى نگرانم."