خبرگزاری فارس: مجری برنامه تلویزیونی «ماه عسل» گفت:حضورم جلوی دوربین چند سانت چند سانت بود. یعنی اول یک میکروفن و چند تا انگشت. شش ماه بعد تا مچ، یکسال بعد تا بازو و...به همین دلیل اعتراف میکنم قدر اجرا را میدانم برای این است که خیلی سخت به اجرا و همنفس شدن با مردم در اجرای زنده رسیدهام.
برنامه «ماه عسل» را همه به نام «احسان علیخانی» میشناسند؛ چند سالی است که حدود یک ساعت مانده به افطار شبکه سه، این برنامه را روی آنتن میبرد و هر سال هم گروه و قشر خاصی را مهمان برنامه خود میکند.
دکور گرد «ماه عسل» امسال در استودیو شماره 11 و در همسایگی دکور برنامه 90 ساخته شده است و در روزهایی که برنامه 90 روی آنتن نمیرود، روی دکور را با پارچهای مشکی پوشاندهاند.
«ماه عسل» از یک طرف هم با دکور برنامه 1445 همسایه است، خلاف برنامه 90 ، دکور این برنامه بخش عظیمی از استودیو را به خود اختصاص داده و آن طور که از ظواهر و پراکندگی آن پیداست، سازندگانش مدت زیادی است که سراغی از دکورها نگرفتهاند، نقطه روشن استودیو هم که همین دکور ماه عسل است که با پایان برنامه خاموش میشود.
احسان علیخانی مجری برنامه ماه عسل، با یکسال غیبت(در سال 89) امسال باز هم اجرای اين برنامه را برعهده دارد و همین موضوع باب گفتوگوی خبرگزاری فارس با این مجری جوان است که شرح کامل آن را در ادامه میخوانید:
* امسال تهیهکنندگی و کارگردانی برنامه با خود شما بوده و قطعا تعهد بیشتری به عنوان سازنده برای شما میآورد به ویژه اینکه بعد از دو سال دوباره روی آنتن میآمدید. ترفند، راهکار و برنامه شما برای نگه داشتن مخاطبانی که نسبت به برنامه شما حس نوستالژیکی پیدا کردهاند، چه بود؟
- من تجربه سه ماه عسل دیگر را با خود به همراه داشتم ولی امسال فرقش با سالهای قبل این است که فرصت بیشتری داشتم. یعنی برنامه را از سه ماه مانده به ماه رمضان به ما گفتند شروع کنید، یعنی سه ماه بیشتر وقت داشتیم فکر کنیم، سوژه پیدا کنیم، ایده داشته باشیم، سوژهها را ببینیم، مستندهایشان را بگیریم، به شهرستان و روستا برویم، در اینترنت و مطبوعات سرک بکشیم و کمک بگیریم از دوستان و رفقای فیلمساز و خبرنگار و اینکه به اخبار اطراف بیشتر توجه کنیم.
بنابر این یک فرصتی را داشتیم که بتوانیم بیشتر راجع به مهمانان فکر کنیم. برای همین است که احساس میکنم خدا را صد هزار مرتبه شکر یک ذره شرایطمان نسبت به سالهای قبل بهتر است چون مردم با قسمتهای بیشتری از برنامه ارتباط برقرار کردهاند. البته نمیخواهم اصلا مطلق حرف بزنم. ولی از آن طرف که وقت بیشتری داشتیم که این یک حسن است، یک عیب دیگر هم دارد و آن این است که مسئولیت من بیشتر میشود و دیگر نمیتوانم توجیه کنم که کاش زمان داشتم.
برای همین خودم و گروه ماه عسل کمی حالمان خوب است چون فکر میکنیم فضای برنامه امسال بهتر و آرامتر است. مردم احساس کردند که آدمی شبیه خودشان، دوستانشان، فامیلهایشان و کسی که میشناسند در برنامه ما دیدند و این خیلی خوب است. مردم ما فکر میکنند که صندلی در تلویزیون وجود دارد که متعلق به خودشان و شبیه اطرافیانشان است.
*گروه تحقیقاتی شما متشکل از چند نفره بود؟
- حلقه اصلی تیم تحقیقات ما یک گروه 6 نفره بود و شاید نزدیک به 400 الی 500 سوژه پیدا کردیم. آنها را مدام گلچین کردیم تا رسیدیم به 50 الی60 سوژه که تازه یکسری از سوژههایمان را نتوانستیم راضی کنیم تا به برنامه بیایند و سختشان بود. نمیخواستند داستانشان را برای مردم تعریف کنند و دوست داشتند آرام و بی سر و صدا جایی زندگی کنند. از آن طرف یکسری سوژههایی هم داشتیم که برای آوردنشان باید با مدیران رسانه صحبت میکردیم ولی من فکر میکنم تا الان 80 درصد سوژههایی که من دوست داشتم را آوردهایم.
*مدیران تلویزیون چقدر در این برنامه به شما کمک کردند و در کنار این کمک چه خط قرمزهایی را برای شما وضع کردند؟
- اگر بخواهم منصف باشم، امسال آقای دارابی معاون صدا و آقای پورمحمدی مدیر شبکه سه خیلی کمکمان کردند و احساس میکنم که امسال آن اتفاق نظر شکل گرفت. ما چندین جلسه قبل از پخش، راجع به ماه عسل برنامهریزی داشتیم و این نشان میدهد که صداو سیما برایش ماه عسل مهم است و واقعا بزرگترین مشکل من دکور من بود که امسال با عادل فردوسیپور همسایه هستیم. بیانصافی است که امسال بگویم مشکل داشتیم، شاید سالهای قبل یک جاهایی مشکل بود ولی امسال اصلا نداریم و فکر میکنم لطف خداست.
*انتخاب نهایی سوژهها با خود شماست یا مهمانها با نظر تلویزیون انتخاب میشوند؟
- ما سوژه را پیدا میکنیم، فیلمش را میگیریم، آنالیز میکنیم، پیشنهاد میکنیم و به توافق میرسیم.
*چقدر زمان برای نهایی کردن سوژهها دارید؟
- الان که من با شما صحبت میکنم، فکر میکنم تا روزهای آخر سوژهها را داریم و فقط از لحاظ روز آمدن آنها را جا به جا میکنیم. چون امسال یک اتفاق خیلی خیلی خوبی که افتاده این است که از همه جای ایران مهمان داشتهایم. مثلا من سه مهمان داشتهام که تا به حال تهران را ندیده بودند.40 درصد مهمانان من روستایی بودهاند و هماهنگ کردن این موارد خیلی سخت است. یک تیم باید برود و فیلمشان را بسازد بعد گروه دیگری آنها را به شهر بیاورد و از آنجا به تهران بیایند. مشکل زمان داریم وگرنه ما مهمان داریم. کار سختی است. من میتوانم همین الان به شما قول بدهم که 60 شب برنامه با 60 سوپراستار فرهنگی، ورزشی و سیاسی برگزار کنم ، کاری ندارد و ساده است اما کار کردن با مردم به این شیوه خیلی سخت است. کسی که پایش را به استودیو میگذارد و دوربین و نور را میبیند همه چیز را فراموش میکند و من باید اول برنامه از در و دیوار با او حرف بزنم که احساس صمیمیت کند تا راحت بتوانم با او حرف بزنم و کار خیلی سختی است.
*برنامه ماه عسل زنده است، شما هم سوژه را با تحقیق پیدا کردهاید، رویش کار کردهاید تا به برنامه آمده است، ولی آنتن زنده است و امکان روی دادن هر اتفاقی وجود دارد، با این ریسک چه میکنید؟
- این مساله کاملا وجود دارد. یکسری از دوستان برنامهساز به ما میگویند این ریسکی که شما میکنید، ما حاضر به انجامش نیستیم، کسی را روی آنتن زنده بیاوریم که شرایط و ضوابط آنتن زنده را نمیداند ولی نمیدانم، چشم نزنم خودمان را تا الان انگار که خداوند ما را دوست داشته و مشکلی پیش نیامده است.
* به مهمانان خود آموزش نمیدهید که روی آنتن چطور حرف بزنند و یا چه چیزی بگویند؟
- از قبل روی آنها کار میکنیم، بچهها با این افراد حرف میزنند و اصلا اول فیلم زندگیشان را میسازند. اما نکتهای که در اجرای من هست و به آن باور دارم این است که قبل از برنامه با مهمان حرف نمیزنم. برای اینکه وقتی با مهمان حرف میزنم دیگر تازگي موضوع روی آنتن اتفاق نمیافتد. برای اینکه او یک حرفهایی را میزند که دیگر نمیزند و نسبت به من هم گارد میگیرد.
ممکن است قبل از برنامه اصلا از همدیگر خوشمان نیاید یا برعکس خیلی خوشمان بیاید. اگر این اتفاق خیلی پویا و بکر روی آنتن بیافتد ولی ممکن است که اتفاق فوق العاده خوبی بیافتد و البته ممکن است البته اتفاق به سمت بدی برود.
*اگر اتفاق به سمت بدی برود و شما با اتفاق پیش بینی نشدهای روبرو شوید، چه میکنید؟
- من فکر میکنم، مردم، مخاطب، مدیر، مسؤول و همه این را فهمیدهاند که روی صندلی ماه عسل خود مردم مینشینند و اگر اتفاقی بیافتد خیلی توی ذوق مخاطب نمیخورد چون میداند که این فرد از افراد جامعه است و آدمی نیست که اهل بیان و نطق و دوره دیده باشد و یا بداند که دارد در تریبون حرف میزند یا خیر.
بنابراین مردم هم فهمیدهاند که طرف مهمانی است که از بین مردم عادی جامعه خود انتخاب شده است.
*برای کار اجرا معمولا مجری باید مطالعه، تحقیق و تفحص داشته باشد، شما برای هر برنامهای که روی آنتن میرود چقدر مطالعه میکنید؟
- من اگر بخواهم میتوانم 2 تا 3 برنامه در طول سال داشته باشم و درآمدم هم خیلی بهتر است اما اگر خیلی هنر کنم سالی 2 برنامه بیشتر نخواهم داشت. ضمن اینکه من اصلا 2 سال برنامه نداشتم. تصور من این است که قطعا مجری باید از این برنامه تا برنامه بعد ریکاوری کند، مطالعه کند، پیراهن بیشتر پاره کند، بیشتر بدود و بیشتر جامعه را نگاه کند تا بتواند در برنامهاش حرفی برای گفتن داشته باشد، بالاخره مجری شاهدی از بین مردم است. اگر شما دچار روزمرگی در اجرا شوی، همه چیز عادی میشود، شبیه دکور میشوی و فقط میایی و میروی و هیچ اتفاق خاصی نمیافتد، مجری باید پا روی دلش بگذارد و از آنتن و حقوق و مزایایش بگذرد تا برنامه بعدی مخاطب پیگر تو شود و با یک حرف جدید بیایی. چون واقعا قرار است که ما جلوی دوربین حرف تازه و جدیدی برای گفتن داشته باشیم. اگر دستمان خالی باشد، نیاییم که سنگینتر است، کارنامه قبلیمان را هم خراب نمیکنیم.
*موضوع مطالعاتی شما بیشتر در کدام وادی است؟
- اصلا ادعای عجیبی در حوزه مطالعه حوزه تخصصی ندارم. همیشه میگویم که مجری باید معدل و میانگینی از مردم باشد. نه خیلی فرهیخته که از این طرف بام بیافتد و نه آن قدر سطحی که از آن طرف بام بیافتد. کسی که بتواند نگاه و برداشتی از جامعه خود داشته باشد و در طبقه معدل مردم قرار بگیرد. بتواند شاهد باشد و درباره معایب، محاسن و اتفاقات جامعهاش، مشکلات مردم و ... شهادت بدهد. جامعه را ببیند و بفهمد. چیزی فراتر از این نیست، اگر ما یک مجری داشته باشیم که دکترا هم در حوزهای داشته باشد، اصلا تضمینی نیست که برنامهاش موفق خواهد بود.
*شما پروسه اجرا و مجری شدن را چطور طی کردید؟
- من به عنوان برنامهساز به تلویزیون آمدم. به عنوان مستندساز و آیتم ساز و اینها. خیلی هم اتفاقی جلوی دوربین رفتم.
*چه سالی؟
- فکر میکنم که سال 80 بود. آن زمان یکسری از آیتمهایی را که گزارشگر نداشتم خودم اجرا کردم. من حضورم جلوی دوربین چند سانت چند سانت بود. یعنی اول یک میکروفن و چند تا انگشت. شش ماه بعد تا مچ، یکسال بعد تا بازو، بعد مثلا از پس سر مرا نشان میدادند، یکسال بعد کم کم گزارشگر شدم و بعد هم آمدم در ژانر اجرا و یکی از دلایلی که اعتراف میکنم که قدر اجرا را میدانم و خودم را خیلی روی آنتن خرج نمیکنم، برای این است که خیلی سخت به اجرا و هم نفس شدن با مردم در اجرای زنده رسیدهام.
بعضی از رفقای ما هستند که صاف میآیند و میکروفن میزنند با مردم صحبت میکنند. من فقط دو سال که کارگردان و گزارشگر یک برنامه بودم، با پاترول که دیسک کمرم را مدیون آن برنامه هستم، کل ایران را گشتم و یواش یواش این اتفاق افتاد. الان هم مدام کابوس این اتفاق را دارم که اجرای من برای مخاطب تمام نشود و برایش تاریخ مصرف گذشته نشوم. برای همین خیلی کمتر سعی میکنم سر و کلهام پیدا شود.
*یعنی فکر میکنید موفقیت شما و اینکه برای مخاطب تاریخ مصرف گذشته نشوید، فقط در گرو حضور کمرنگتان در تلویزیون است؟
- کمی هم به این برمیگردد که شما احساس کنید میتوانید برنامه داشته باشید یا نه، من در فصلها و ایام مختلف هم پیشنهاد برنامه دارم، ولی قبول نمیکنم، چون وقتی حرفی برای گفتن ندارم الزامی ندارم که بیایم. دوستان و رفقا هستند و دارند کار میکنند. سعی هم میکنم در برنامهای حضور پیدا کنم که دورخیزی برایش کرده باشم و با یک نگاهی وارد بشوم، همینجوری کت تنم کنند و میکروفن بزنند و بنشینم، هیچ فرقی با کسی که پشت دوربین است، ندارم و فقط شق و رقتر حرف بزنم، ولی اگر دورخیز داشته باشی، میتوانی با دست پر و کولهباری به برنامه بیایی.
*الگوی خاصی در اجرا دارید؟
- خیر. الگوی من فقط این است که معدلی از جامعهام باشم، فقط همین و فقط کمی به سمت نسل خودم آمدهام.
*در بحث اجرا یک شاخصی که خیلی مهم است، به روز شدن برنامههاست، ضمن اینکه شبکههای ماهوارهای هم هستند و تاک شوهای بسیاری روی آنتن میرود. مردم نسبت به سابق آگاهی بیشتری دارند و دیگر این طور نیست که یک مجری بیاید و بنشیند و حرف بزند، شرایط برای جذب مخاطب خیلی سختتر شده است، شما در این وادی مطالعهای روی برنامههای خارجی موفق هم داشتهاید؟
- شاید خیلی از مخاطبان با شکل و مدل اجرای من مشکل داشته باشند، میخواهم هشداری به آنها بدهم. وقتی ما در شرایطی قرار گرفتهایم که یک کنترل تلویزیون دست بچه یا نوجوان قرار میگیرد و میتواند هزار کانال را جستجو کند، وقتی که به این نتیجه میرسیم که ماه عسل در رسانه ملی دیده میشود، برنامه ایکس یا ایگرگ دیده میشود، به جای خرده تراشی و انگ زدن و خراب شدن و تخریبش باید خیلی مراقبت کنیم. تخریب کردن یک برنامه در رسانه ملی مساوی است با دیده شدن برنامههای ماهوارهای.
اگر برای برنامه ما یک اتفاق خوب میافتد و مردم آن را نگاه میکنند، یعنی یک سهمی از مخاطبان برنامه کم میشود. الان ما مستوجب چه هستیم؟ مستوجب تخریبیم یا تشویق؟ یکی تکلیف ما را این وسط مشخص کند.
* بحثی که این میان پیش میآید، این است که برخی برنامههای ما به قدری سطحی و ضعیف هستند که نمیتوانند مخاطب را جذب کنند و مخاطب بیشتر زده میشود.
- معروفترین شوهای دنیا و حتی شوهایی که در تلویزیون خود ما ساخته میشود، شوهایی است که با حضور یک ستاره سیاسی، اجتماعی، فرهنگی یا ورزشی انجام میشود. من میگویم ما برنامهای میسازیم که به برکت خود مردم دیده میشود و کار خیلی سختی است که شما 70 دقیقه چشمهای مخاطب را به قابی بدوزی که یک روستایی دارد حرف میزند. من میگویم که به چنین برنامههایی باید کمک کرد وگرنه تخریب کردن که کاری ندارد. من هم رسانهای هستم، دست به قلم هم هستم، در انتقاد هم کم نمیآورم و میتوانم همه برنامهها را نقد کنم. ولی میگویم که کمی در حقهایی که داریم اولویت بندی کنیم. برای یک حق کوچک یک حق بزرگ را از بین نبریم.
*سوژههای انتخابی چطور انتخاب شدند؟ فقط جذابیت موضوع مهم است و یا اینکه هر شب از چه قشری مهمان داشته باشد هم مهم است؟
- کشش فرد روزهدار یک ساعت مانده به اذان دارد، کششي نيست كه تحمل برنامهاي با فرم پیچیده را ايجاد كند. شما یک برنامه با ریتم تند عجیب و غریب پیچیده ندارید. ما در این باره فکر کردهایم، یک روایت صادق، صریح، روان و ساده بیشترین کمک را میتواند بکند برای اینکه این یک ساعت را منجر به افطار کند، پس یک گفتوگوی ساده و صمیمی را میطلبد. حالا آدمی که روبروی من نشسته از تباری نیست که در طول سال روی آنتن باشد و دربارهشان برنامه پخش شود. آدمهای جدید از جنس خود مردم هستند. میآیند و حرف میزنند، همراه کردن فرد روزهداری که در آن ساعت دیگر قند خونش پایینترین حد ممکن را دارد کار خیلی سختی است. کسی هم که روزه نیست برنامه را نگاه میکند با علم اینکه این برنامه ساده است. این فرم ساده است ولی برای این تایم بستر مناسبی است.
*بیشترین انتقادی که تا به حال به برنامه شما بوده در چه حوزهای است؟
- تمام مردم ایران حق دارند درباره من احسان علیخانی مجری و تهیه کننده ماه عسل انتقاد کنند، چون در رسانه ملی کار می کنم که یک ویترینی متعلق به همه است. همه میتوانند اظهار نظر کنند اما ماجرا از جایی شروع میشود که شروع به اعمال نظر کردن میکنند. بزرگترین انتقاد من هم این است که آدمهایی که نقد میکنند، دوست دارند من شبیه آنها شوم. حرف آنها را بزنم، شبیه آنها اجرا کنم، ایدهآلهای آنها را عنوان کنم و چیزهایی که دوست ندارند را نگویم. در حقیقت مدلی از آنها شوم. آنجایی هم که مدلشان نیستم سخت میشود. من مجبورم که معدل مردم باشم، میانگین مردم باشم، چه حسن گفتن، چه عیب گفتن، چه ایراد گرفتن و چه تعریف کردن، انتقادهایی که بیشتر به برنامه ما میشود شخصی است، مثلا طرف اصلا از قیافه من خوشش نمیآید، از بیان من، سوال من، باورهای من خوشش نمیآید. در صورتی که من امثال سعی کردهام که کمترین نتیجهگیری را انجام بدهم، اصلا پیام نمیدهم و کاملا نقش یک راوی را اجرا میکنم که قصه زندگی مهمانم را برسانم به مخاطب.
عاشقانه برنامهای را دوست دارم که در آن کمترین حرف را بزنم، کمترین نظر را بزنم، فقط با مخاطب ارتباطم را برقرار کنم برایم کافی است. باز هم تکرار میکنم که نقدهایی که به خود من میشود این است که طرف دوست دارد من اجرایم شبیه او باشد. قرار نیست وقتی ما از یک روستای دور افتاده که هیچکس اسمش را نشنیده تا یک منطقه بالای شهر تهران مهمان داریم، من شبیه اولی باشم و یا شبیه آخری. من باید وسط قرار بگیرم.
*برخی معتقدند که احسان علیخانی بیشتر یک شومن است تا یک مجری؟
- من این را به عنوان نقد قبول ندارم و بیشتر یک اظهار نظر است. محترم هم هست، من با اینها مشکل ندارم. نقد و نظر در این باره زیاد است و اتفاقا من امسال چند نقد جدی خواندم که دیدم درست میگویند و به آنها عمل کردم، اما در این میان برخی نظر میدهند و من هم نظر آنها را گوش میکنم، چون در رسانه ملی که با پول بیتالمال اداره میشود کار میکنم و مخاطبان حق نظر دادن دارند. من بحثم بر سر تخریب است. این خیلی مهم است که طرف از نوع اجرای من خوشش نمیآید و به همین دلیل تمام برنامه و فرم و محتوا و مخاطب و مهمان را تخریب میکند که اصلا چیز قشنگی نیست.
ضمن این که امسال تعداد برنامهها زیاد است و رسانه به مخاطبان خود اختیار را داده و میتوانند اگر از ماه عسل خوششان نمیآید شبکه را عوض کنند. من نقد و نظر را گوش میکنم ولی تخریبی که منصفانه نیست را گوش نمیکنم. نه تنها من، هیچکس دیگر نیز گوش نمیدهد.
*طراح سوالات برنامه ماه عسل کیست؟
- من برداشت ذهنی از مهمان برنامه پیش از اینکه او را ببینم دارم ولی غالب اتفاقات برنامه زنده ما بداههای است که نشأت گرفته از زندگی مهمان برنامه است ولی دوست داریم که بکر باشد برای اینکه مخاطب این احساس درش ایجاد نشود که همه چیز شبیه شو و نمایش است. همه تلاش ما این بوده که پشت پرده ماه عسل و در آن صحنه کسانی را دعوت کنیم که بازیگران اصلی زندگی واقعی هستند و دوست نداریم که نمایش باشد، دوست داریم این پرده باز شود و یک برشی از زندگی آدم را ببینیم و پرده بسته شود و تمام. بعد از دیدن برنامه نیز یک سوال در ذهنها ایجاد کنیم و با تفکر و تأمل اولین لقمه افطارمان را بخوریم برای همه ما کفایت میکند.
*بعضی وقتها در ارتباط با مهمان برنامه به بدمن تبدیل میشوید و با بیرحمی با مهمان جدل میکنید، چرا این اتفاق میافتد؟
- این اتفاق بوده و در سالهای قبل بیشتر هم بوده است. ما مهمانهایی را دعوت میکردیم که به ذات برای مخاطب جذابیت نداشته باشد، شاید بتوانند ساده از آن عبور کنند، امسال خیلی کمتر این اتفاق افتاده، شاید من شبیه آن بخشی از جامعه شدهام که به این آدمها به این شکل نگاه میکردهاند، برای اینکه همه مخاطبان صف میکشند پشت مهمان من و او محبوب میشود و در این میان من به این شکل دیده شوم. اما اشکال ندارد من افتخار میکنم که یک مهمان ساده مردمی را توانستهام به قلب مردم ببرم. بزرگترین نذرم برای این برنامه این است که خدایا مهمانان من وقتی پایشان را از برنامه من بیرون میگذارند محبوب باشند.
*در میان سوژههایتان موردی هم بوده که علاوه بر مشهوریت در حوزههایی نظیر سیاست، فرهنگ، سینما و ... شامل موارد و سوژههای خاصی بشود که شما در برنامهتان استفاده میکنید؟
- ورود به حوزه سیاست را مانند کسانی که خیلی چیزها را در ماه رمضان کنار میگذارند، ما هم کنار میگذاریم، به اندازه کافی در طول سال خبر خوب و بد و چالش و انتقاد و دعوا و جدل و این حزب و آن حزب را همه میشوند، در ماه عسل هم نه شرایطی وجود دارد و نه کششی دم افطار برای مردم موجود هست که پیگیر این اخبار و حرفهای سیاسی باشند. معروفهای حوزههای ورزش و سینما هم که در طول سال هستند، بگذارید در ماه رمضان ماه عسل متعلق به مردم باشد و بیایند حرفهایشان را بزنند و بروند.
*دکور برنامه ماه عسل امسال ایده چه کسی بود؟
- من یک ایدهای داشتم برای ماه عسل امسال که دوست داشتم پرده مقابل چشم مخاطب باز شده و بسته شود. برای اینکه پشت آن پرده ما یک قصه واقعی روایت کنیم. از همه المانهای خیلی شیک و تجملاتی هم گذشتیم. صندلیها، بکها، پردهها و ... همه چیز را ساده گرفتیم. برای اینکه مخاطب بتواند کمی در زندگی مهمان دقیق بشود، تمام ایده دکور ما همین است که یک پردهای باز میشود، وارد زندگی مردم میشویم و بعد پرده بسته میشود و از زندگیاش خارج میشویم، مخاطب هم میتواند هر برداشتی که دوست دارد، داشته باشد. امسال من خیلی دنبال این هستم که من نتیجهگیری نکنم. برداشت آزاد باشد. ضمن اینکه دکور گرد و مانند صحنه نمایش است و اگر ما آن را تخت میکردیم بیشتر شبیه به سینما میشد.
* خودتان به عنوان یک مجری که قصد جذب مخاطب جوان و مخاطبان کل ایران را دارد، چقدر به نوع پوشش خود اهمیت میدهید و آیا طراح لباس هم دارید؟ مبنایتان برای انتخاب لباستان چیست؟
- مجری موظف است که جلوی دوربین مرتب ظاهر شود. نه من، هر مجری دیگری. ضمن اینکه از جمله مواردی است که بر هر مسلمانی واجب است. باید مرتب و منظم و نظیف بود. حال من باید برنامهای را اجرا کنم که چند میلیون بیننده دارد. من مکلف هستم که مرتب در برنامه حاضر شوم. نمیتوانم یک لباس بخرم. ما کمونیست که نیستیم من یک لباس بخرم و هر روز هم همان را بپوشم. اصلا اینطور نیست و از این باب هم اهل بیت را خیلی دوست دارم که به خانه بزرگ، مرکب خوب و لباس مرتب اهمیت میدادند.
منتهی یک نکتهای که برایم خیلی مهم است، این است که نوع لباس پوشیدن من موجب فخرفروشیام نشود.برایم خیلی مهم است که لباسم مرتب و شیک باشد ولی خیلی در فاز تجملاتی و فخرفروختن در لباسم نمیروم. من هم میتوانم لباسهای عجیب و غریب بخرم، اما خیلی روزها تیشرت تنم میکنم. یک لباس ساده. بعضی به من انتقاد میکنند که چرا لباسهایت را عوض میکنی؟ مگر میشود؟ یعنی لباسهایم را عوض نکنم؟ مگر من یک لباس فرم دارم که هر روز همان را بپوشم؟ اصلا چیز عجیبی نیست،دکور نیستم که هر روز یک شکل باشم. من یک آدم هستم مانند بقیه آدمها.یکی از مسؤولیتهای مجری این است که خوش لباس باشد و تنوع هم داشته باشد. اصلا هم چیز بدی نیست.
* سال گذشته برنامه ماه عسل با اجرای شما پخش نشد و به همین دلیل مخاطبان بسیاری را از دست داد، آیا امسال توانستید این گروه از دست رفته را برگردانید؟
- راجع به پارسال هیچ اظهارنظری نمیکنم. رفقا آمدند کار کردند و رفتند. ما هم کار خودمان را میکنیم ولی تصورم این است که نسبت به برنامه قبلی خودمان بهتر شدهایم.
*برنامه شما برای بسیاری از مخاطبان نوستالژی شده است، خانوادههای ایرانی به تماشای برنامه ماه عسل در ساعات باقی مانده به افطار عادت کردهاند، شما تا کی این برنامه را اجرا میکنید و ماه عسل تا کی روی آنتن میرود؟
- ماه عسل در تلویزیون به یک برند تبدیل شده که خیلیها مخالف آن هستند، حتی اصحاب رسانه یا برخی مدیران و مسؤولان. مثلا اگر نود، نود بشود، ناراحت میشوند، هفت بشود هفت ناراحت میشوند. در صورتیکه اصلا اینطور نیست. شما در بستر رسانه آن هم رسانه ملی سالها باید تلاش کنی تا یک برند بسازی که در قلب و ذهن مردم خانه کند. دیگر هم نباید آن را زود تخریب کرد. تازه برنامه به نقطهای رسیده که مخاطب میتواند با آن ارتباط برقرار کند آن وقت برخی با ادبیاتی عجیب و غریب اقدام به تخریب برنامه میکنند که نقد بیرحمانه است. نق زدن و غر زدن است و فاصله زیادی با نقد دارد. آدم نقد را به گوشت تنش میخرد چون احساس میکند اتفاق بهتری از فردای نقد میافتد.
*شما تا چند سال دیگر با برنامه ماه عسل هستید؟
- امسال زودتر از سالهای قبل خسته شدیم. به اندازه تمام سالهای قبل مهمان داشتهایم و تا همین الان حدود 50 مهمان داشتهایم و امیدوارم تا عید فطر مردم از ته دل یک خسته نباشید به ما بگویند و آن را دوست داشته باشند. برای بعد از آن واقعا هیچ فکری نکردهام. من ماه عسل را خیلی دوست دارم و به خاطر همین برنامه است که مردم نسبت به من لطف دارند من احساس دین میکنم و احساس میکنم باید در ماه عسل جبران کنم. ماندن من بستگی به شرایط دارد. امسال برای ما شرایط خیلی خوب بود و همه چیز تا الان برای برگزاری یک برنامه خوب فراهم بود.