جسد در حالی پیدا شدکه آثار اصابت گلوله به سر و سینه معاون وزیر به چشم میخورد و قربانی پشت فرمان ماشین پارک شدهاش در ابتدای خیابان گلبرگ افتاده بود.وقتی هویت مقتول شناسایی شد، چندین تیم از مأموران امنیتی و همچنین پلیس راهی محل حادثه شدند. با توجه به اینکه احتمال میرفت ماجرا یک ترور باشد، وزیر اطلاعات نیز در محل حادثه حاضر شد و از همان زمان تحقیقات برای کشف راز جنایت کلید خورد.
گرچه در ابتدا تصور میشد که معاون پارلمانی وزیر از سوی گروهکهای تروریستی به قتل رسیده است اما در تحقیقات بعدی این فرضیه ردشد چرا که پیدا شدن 2 پوکه در داخل ماشین، سالم بودن شیشههای ماشین، بالا بودن تمامی شیشهها و همچنین پارک و خاموش بودن ماشین در کنار خیابان نشان میداد که عامل جنایت درحالیکه داخل ماشین نشسته و با مقتول در حال گفتوگو بوده، به وی شلیک کرده است. این یعنی قاتل فردی آشنا با قربانی بوده و از قبل با او قرار داشته است.
این فرضیه وقتی قوت یافت که کاغذی که محل قرار در آن نوشته شده بود نیز داخل ماشین پیدا شد. آدرس با دستخط معاون وزیر نوشته شده و همان محلی بود که جسد او در آنجا پیدا شده بود بنابراین شکی باقی نماند که وی برای ملاقات با فردی به آن محل آمده و سپس توسط وی به قتل رسیده است.
از سوی دیگر مشخص شد عامل جنایت که سلاحی با کالیبر کوچک در اختیار داشته، با سوءاستفاده از صدای طبلها، اقدام به شلیک مرگبار کرده و به همین دلیل در لحظه جنایت کسی متوجه شلیک گلوله نشده است. با این اطلاعات تحقیقات گسترده برای شناسایی کسی که با معاون وزیر در میدان سبلان قرار داشته، آغاز شد و طولی نکشید که نخستین مظنون پرونده شناسایی شد.
زوج جنایتکار
ماموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت که با دستور قاضی سپیدنامه، بازپرس ویژه قتل تهران رسیدگی به این پرونده را آغاز کرده بودند در بررسیهای تخصصی توانستند زوج جوانی را شناسایی کنند که آخرین بار با قربانی در تماس بودند و با وی اختلاف نیز داشتند.
در اقدامات اطلاعاتی مشخص شد که آنها همان کسانی بودند که در محل جنایت با مقتول قرار ملاقات داشتند بنابراین شکی باقی نماند که این زوج از راز جنایت باخبرند و قاضی سپیدنامه دستور بازداشت هردوی آنها را صادر کرد. وقتی محل زندگی آنها در شرق تهران شناسایی شد، تیمی از مأموران پلیس آگاهی پایتخت صبح چهارشنبه 22آبانماه این محل را محاصره و در یک عملیات ضربتی متهمان را در خانهشان دستگیر کردند.
سرنخ مهم دختر خانواده
مرد 42ساله در بازجوییهای اولیه با تناقضگویی سعی داشت خود را بیگناه نشان دهد و مدعی بود که روز حادثه با معاون وزیر قرار نداشته و در خانه بوده است. او اما تصور نمیکرد که حرفهای دخترش، رازش را فاش کند. وقتی مأموران به تحقیق از دختر وی پرداختند، گفت که پدر و مادرش ساعت 18روز حادثه از خانه بیرون رفته و حدود ساعت 21برگشتهاند. این زمان، دقیقا همان زمان تقریبی جنایت بود چرا که بررسیها نشان میداد معاون وزیر وقتی ساعت 16:30از محل کارش به خانه برگشته بود، پس از استراحتی کوتاه، حدود ساعت 18:30سوار خودروی شخصیاش شده و از خانه خارج شده بود.
با این اطلاعات بازجویی از مرد 42ساله ادامه یافت و او راز جنایت را فاش کرد و گفت: مقتول از بستگانم بود و من با او اختلافات شدیدی داشتم. در واقع اختلافات ما به گذشته برمیگشت و بهخاطر این کینه قدیمی، تصمیم گرفتم هرطورشده از او انتقام بگیرم. وی افزود: مدتها بود که نقشه قتل او را در ذهن داشتم. قبل از حادثه به غرب کشور سفر کردم و در آنجا یک اسلحه خریدم تا اینکه روز حادثه با او در میدان سبلان قرار گذاشتم.
آن روز همسرم هم همراه من آمد و هر دو وقتی به محل حادثه رسیدیم، سوار ماشین مقتول شدیم. وقتی داخل ماشین نشستیم دوباره ماجرای گذشته را پیش کشیدم و شروع کردیم به صحبت کردن درخصوص اختلافات قدیمیمان اما یک دفعه بحث بالا گرفت و من اسلحه را از زیر کتم بیرون کشیدم و اقدام به شلیک کردم. چون اطراف دستههای عزاداری بود کسی صدای شلیک گلوله را نشنید. بعد از اینکه مقتول خونآلود پشت فرمان ماشینش افتاد، بلافاصله من و همسرم پیاده شدیم و اسلحه را در اتوبانی در آن حوالی انداختیم.
بازپرس جنایی پایتخت بعد از شنیدن اعترافات این مرد، برای وی به اتهام مباشرت در قتل و برای همسرش به اتهام معاونت در جنایت قرار قانونی صادر کرد و هردو برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفتند.