بولتن نیوز: یکی از تاریخیترین مشکلات این سرزمین که ریشه در برقراری نظام پادشاهی در ایران دارد، مسئلۀ فاصلۀ حکومت و حکومت مداران از مردم است. به این معنا که چون در این سرزمین به مدت دو هراز و پانصد سال نظام سیاسی مبتنی بر رابطۀ ارباب/رعیتی حاکم بوده، افرادی که در رأس حکومت بودهاند و یا مقام درباری و سیاسی داشتند همواره خود را تافتهای جدا بافته از عموم مردم تلقی کرده و با حداقل رابطۀ ممکن با ایشان، نوعی وادادگی ارتباطی در این تعامل ایجاد کردند که حاصل آن، بیخبری نظام سیاسی از مردم و غوطهور شدن مردم در همۀ مسائل و بدبختیهایست که با آن گرفتار بودند و کسی جز خدا نبوده که ایشان را یاری کند.
یکی دیگر از مشکلات ناشی از این شکاف تاریخی آن بود که مقامات سیاسی از آن جهت که خود را بالاتر از دیگران تصور میکردند و با هر نوع کارنامۀ کاری، خود را فراتر از عموم دانسته و هیچ جایگاهی برای نظر دیگران قائل نبودند، هرگونه مشورت و راهنمایی از سوی ایشان را قبول نکرده و در حد خودشان نمیدانستند چه برسد به اینکه مورد نقد قرار بگیرند و کسی از طبقات مختلف اجتماع بخواهد ایشان را نقد کند.
البته بدیهی است که این روحیه به علت تداوم تاریخی که همراه آن بوده، در مناسبات فرهنگی این سرزمین وارد شده و از ثبات نسبی برخوردار گشته است. همین قضیه است که میبینیم بعد از برقراری نظام شبه مشروطه در ایران، باز هم این وضعیت وجود دارد و گزارشی در کتب تاریخی نیست که موید رابطۀ تنگاتنگ مردم و مسئولین بوده و یا نقد موثری از ایشان ثبت شده باشد. متاسفانه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد ساختار مبتنی بر مردمسالاری دینی، در برخی از سطوح مدیریتی شاهد بازنمود چنین روحیهای هستیم که در مغایرت کامل با آموزههای دینی ما و سلوک امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب است.
فارغ از سیرۀ حکومتی معمار کبیر انقلاب که شرحش توضیح واضحات است و با ورق زدن جلدهایی مثل جلد یازده و دوازده صحیفۀ نور به طور کامل آنرا درک خواهیم کرد، از همان سالهای ابتدایی زعامت مقام معظم رهبری، ایشان با برگزاری دیدارها، جلسات و نشستهای مختلف با اقشار و گروههای گوناگون سعی در برقراری ارتباط با ایشان کرده تا از این طریق فاصلهی تاریخی مردم و حکومت کمتر شود و آحاد ملت بتوانند در مستقیم ترین شکل ممکن، دردها و نیازهای خویش را با عالیترین مقام سیاسی کشور در میان بگذارند. اگر بخواهیم برای این رویکرد نمونه بیاوریم، میتوانیم به دهها دیدار رهبر انقلاب اشاره کنیم که آخریش همین دیدار با دانشجویان و شعرا و اصحاب اقتصاد این مملکت است.
آنچه در این دیدارها اتفاق میافتد، صحبتهای رو در رو و بدون پردۀ مردم با رهبر انقلاب و مسئولینیست که در آن جلسه حضور دارند. صحبتهایی که در آن به نقاط مثبت و منفی یک موضوع پرداخته شده و هم نمایندگان اقشار به ارائۀ دیدگاههایشان میپردازند و هم رهبر انقلاب رهنمودهایی به ایشان میکنند. در کنار این قضیه، شاهد این هستیم که به قول خود آقا در دیدار آخرشان با دانشجویان، افراد شرکت کننده در جلسه، بالا و پایین یک مسئله را به چالش میکشند و از این نقدها، نه تنها آزردگی خاطری در رهبر انقلاب ایجاد نمیشود بلکه مورد استقبال ایشان هم قرار میگیرد. ایشان اینگونه فرمودند:
«شما يك مشت جوان عزيزِ پاكيزهى خوشروحيهى پاكدل، اينجا مىايستيد و از بالا تا پائين را انتقاد ميكنيد، كسى هم نميگويد چرا؛ من هم كه مستمع شما هستم، شما را تحسين ميكنم؛ نه تحسين زبانى، قلباً تحسين ميكنم. خب، آنهائى كه شما ازشان انتقاد ميكنيد، خيال ميكنيد كىاند؟ آنها همين جوانهاى خوبىاند كه كار كردند، زحمت كشيدند، مجاهدت كردند، حالا هم به يك مسئوليتى رسيدند، يك كارى را هم دارند ميكنند. خب، اين كار ممكن است يك خطاهائى هم داشته باشد، انتقاد شما هم وارد باشد. مديريت، اينجورى است. شما هم كه وارد ميدان مديريت شديد، همين حرفها هست؛ يك جوانى مىآيد اينجا مىايستد و از شما انتقاد ميكند.»
این امر نشاندهندۀ آن است که بعد از انقلاب اسلامی، در عالیترین سطوح حکومتی، نیت بر این بوده و هست تا شکاف تاریخی بین مردم و حکومت از بین برود. نوع رفتار محبتآمیزی که در این جلسات وجود دارد هم خود تلاش دیگری است برای انجام این مهم.
اما وقتی یکی دو پله از سطح رهبری پایین میآییم، به جز دوران ریاست جمهوری نهم و دهم که سعی شد این شکاف تاریخی با پروژۀ سفرهای استانی و خودمانی بودن رفتار رئیسجمهور در دیدارها و نشستهای عمومی پر شود و مقاطعی از ریاست جناب آیت الله شاهرودی در مسند قاضی القضاتی، تقریباً در هیچ دوره و هیچ سطح دیگری از مدیریت این کشور شاهد تلاش برای برقراری رابطۀ محبتآمیز و عاطفی بین مردم و مسئولین و همچنین شنیدن انتقادات افراد مختلف از سوی مدیران این کشور نبوده و نیستیم. گویا همواره مسئولین از شنیدن «نیش نقد» مردم که به تعبیر امام خمینی صاحبان اصلی انقلاب هستند فراری بوده اند.
به عبارت دیگر، همچنان شاهد عدم ارتباط دو سویه در مناسبات برخی مدیران این نظام با مردم هستیم که در آن نه خبری از تعامل رو در رو هست و نه شاهد ظرفیتی برای شنیدن نقدها و درد دلها. در نتیجه این قضیه تبدیل به یکی از مشکلات کلان و ریشهای نظام سیاسی ما در شرایط فعلی گشته که نه تنها زیبندۀ جمهوری اسلامی نیست بلکه باعث دلسردی در مردم و نمایش چهرۀ نازیبا از ما در سطح بینالمللی خواهد شد.
این وضعیت در شرایطی رخ میدهد که خیلی از مدیران و مسئولین فعلی، ادعای ولایی بودن و در خط رهبری گام برداشتن دارند و این رفتارهای متضاد، به اصل قضیه ضربه وارد میکند. به نظر میرسد اگر افرادی داعیهدار پیروی از ولایت فقیه بوده و خود را در سنگر انقلاب اسلامی فرض میکنند باید همانند رهبر انقلاب دل به دریای مردم بزنند و با برقراری روابط محبتآمیز با مردم، گوش شنوایی برای شنیدن صحبتهای ایشان داشته باشند. خیلی خوب است اگر دیدار با اقشار مختلف مردم تنها در سطح رهبری و ریاست جمهوری باقی نماند و استانداران، فرمانداران، نمایندگان مجلس، قضات دادگاه، روسای دادگستری استانها و هر کس دیگری که در این نظام از قدرتی برخوردار است، جلسات دائمی با آحاد مردم داشته باشند و در جهت کمکردن این شکاف تاریخی گام بردارند.
البته در این میان، چیزی که باعث شده برخی از مدیران دلسوز نتوانند به نقدهای صورت گرفته گوش دهند و یا آنهایی که دنبال بهانه هستند، به این وسیله خود را از زیر بار مسئولیت برهانند، گفتارها و نوشتارهاییست که به اسم نقد وارد فضای جامعه شده و کار را برای نقد اصولی و صحیح تنگ کرده است. به عبارت دیگر، خیلی وقتها شاهد این قضیه بودیم که افراد نااهل یا نابلد چیزی به اسم نقد از خود بروز دادهاند که با معیارهای این کار کاملاً تفاوت دارد و بدترین نتیجۀ چنین تلاشهایی بدبین کردن مسئولین نسبت به هر آنچیزیست که قرار است رسال واقعی نقد را انجام بدهد.
البته اینکه مسئولی به بهانۀ فوق خود را از کلیۀ انتقادات دور کند نه چیز عقلانیست و نه دینی. زیرا در نامۀ معروف امام علی(ع) به مالک اشتر داریم که اگر در شنیدن صحبتهای مردم، تلخی و تندی به تو شد صبور باش که این یک موضوع طبیعی است و این پدیده نباید تو را از شنیدن حرف حق دور کند. عقل هم چنین حکمی کرده و هیچ وقت در اختلاط خیر و شر با هم، حکم به کنار گذاشتن کل مجموعه نمیدهد بلکه ما را به تمیز این دو از هم با معیارهای موجود تشویق کرده و هنر یک فرد این است که در زمان بحران بتواند خود را از توسل به خیرهای موجود غنی سازد.
بر مسئولین محترم جمهوری اسلامی در هر سطح و مرتبه ای که هستند واجب است که طاقت شنیدن نقدهای هر چند تند مردم را در خود زیاد کرده و مانند رهبر انقلاب با برگزاری چنین نشست هایی به صورت رو در رو، و به دور از گزارش های بعضا جهت دار «متملّقان بوروکراتیک»، با فضای عینی و واقعی جامعه و افکار عمومی آشنا شوند. یادمان باشد که سرمایه های اصلی این نظام و حتی علت اصلی مسئولیت مسئولین همین مردم هستند که هر جا احساس کنند مسئولین از وظایف مهم خود غافل شده و از آرمان ها و خط ولایت و انقلاب عدول کرده اند بدون چون و چرا آنها را پس خواهند زد.
سیدمجتبی نعیمی