توضیحش سخت نیست . جوانان مشهدی که اکثرا آنها نیز دانشجو بودند، به این محله اعتیاد خیز مشهد رفتند و در آنجا شعار مرگ بر اعتیاد سر دادند!
شاید بیش از ۱۵۰ نفر آمده بودند. ساعت ۱۷:۳۰ تقاطع فرامرز و جانباز همه جمع شده بودند. اتوبوس ها بچه ها رو سوار کرد و به یک محله ای رفتیم که تاکنون نرفته بودیم. شاید خیلی از ما نام این محله را هم تا به امروز نمی دانستیم. اما امشب فهمیدیم که این محله چه وضعیت نابسامانی دارد. نبود امکانات یک طرف ماجرا، وضعیت وخیم اعتیاد در طرف دیگر.
همه شوک زده بودند. به جایی آمده بودیم که اعتیاد جولان می داد. شاید اول کمی سخت بود. اینکه به محله ای وارد شویم و در آنجا شروع به شعار دادن بکنیم. اما کم کم همه چی رنگ دوستی و رفاقت گرفت. جوان ها و بچه های محله ما را پذیرفتند. آنها فهمیدند که این جمعیت برای چه به آنجا آمده است. می دانستند آمدیم نجاتشان دهیم. البته ادعایی نداشتیم. می گفتیم شما بخواهید که ترک کنید، ما هم در حد وسع خود کمکتان می کنیم.
در شب عاشورا همه حسینی فریاد زندن مرگ بر اعتیاد! بله، جمعیت بر این عقیده بود که یزید زمانه اعتیاد است و علی اصغر ها ی امروزه هم بچه هایی هستند که قربانی اعتیاد می شوند. این را گفتیم، پس بگوییم که امروز کسی در اسمال آباد برای ترک اعتیاد اعلام آمادگی کرد که از ۵ سالگی معتاد بود. این را که گفت اشک ها سرازیر شد. آخه چرا باید از ۵ سالگی معتاد باشی؟ خب او شاید یک پاسخ کلیشه ای داد. رفیق ناباب. خب ۵ سالگی که رفیق ناباب نداشته ای. بله حقیقت این بود که بسیاری از خانواده ها ی آن محله خود معتاد پرورش می داند و می دهند.
جمعیت با شعارهای یکدست و صریح به داخل کوچه ها رفت. شعارهایی از این دست:
ما خسته ایم از اعتیاد – کشورمون رفته باد
بلندگو داد می زد که ما دانشجو ها عشقمون را به محله شما آوردیم( محله ای که در نقاط مختلفش مردم علنا آتش روشن کرده و مواد مصرف میکردند). بلند گو همچنان فریاد می زد: ما این آتش ها را می بینیم. این آتش ها کمتر از آتشی که خیمه های حسین (ع) را سوزاند، نیست.الله اکبر، الله اکبر و الله اکبر
هرکی میخواد پاک بشه – بلند شه همرامون بیاد .
و البته آمدند! جمعیت شاید دو برابر شد. جوان، پیرمرد، نوجوان و کودک به ما پیوستند و علیه اعتیاد محله خودشان شعار دادند. بچه ها شمع و فانوس در دست گرفتند و روشنایی را در شب به اسمال آباد هدیه دادند.
وقتی جمعیت فریاد می زد، آهای اسمال آباد ما از اعتیاد شما خسته شده ایم. دیدم اشک های مادری را که بلند بلند گریست. از در خانه بیرون آمد و با گریه هایش به جمعیت نگاه کرد. آری. آن زن هم خسته بود. از اعتیاد فرزندان و همسرش.
تاثیر حضورمان بیشتر شد. آتش های نئشه نشین ها خاموش شد و اسمال آباد رنگ غیرت گرفت.
حرکت در محله های مختلف و اقامه دو رکعت نماز عشق به خاطر آبادانی اسمال آباد. امام جماعت کسی بود که خودش یک روزی معتاد بود و ترک کرده بود. حالا می خواست به معتادین نشان دهد می شود تا این حد هم می توان پاک شد که حتی عده زیادی برای نمازشان به او اقتدا کنند. آری راه برگشت همیشه وجود دارد و جوانان جمعیت امام علی مشهد(ع) خواستند تا همین راه برگشت را به اهالی آن منطقه نشان دهند.
حسن و امیر آمدند و بعد نماز بلند اعلام کردند که ما برای ترک اعتیاد آماده ایم. جمعیت اعلام کرد شما که دو نفر هستید. اگر همه اسمال آباد بخواهد ترک کند، ما پشت سر شما هستیم.اسمال آبادی ها هم وقتی دیدند جوانان همشهری خودشان تا این حد برای آنها ارزش قائل شده اند، بیشتر تمایل نشان دادند. تیمور و چند نفر دیگری هم آمدند و اعلام ترک کردند. قرار شد به کمپ بروند و جمعیت از آنها حمایت کند.
دو رکعت نماز عشق و شروع شدن باران. بچه ها با قدم خود، برکت و باران را به اسمال آباد آورده بودند و خدا هم لبخند خودش را نشان داد.
چهره جوانان آن منطقه دیگر رنگ و بویی دیگر داشت و بلند و عاشقانه می گفتند: مرگ بر اعتیاد
و از زبان آنها شنیدیم که تو را ترک خواهم کرد ای اعتیاد!
بچه ها امیدوار بودند که کاری مفید انجام داده باشند و اسمال آباد را با امیدواری ترک کردند. امید به اینکه وقتی دفعه بعد به آنجا رفتند، یزید زمانه نابود شده باشد .
به غیر از تصاویر این گزارش، به زودی گزارشی تصویری از عکس های پارسا پزشکان، دبیر سرویس عکس سایت خبری مشهد تریبون از مراسم شام عیاران جمعیت امام علی مشهد منتشر می شود.