وقتی مشاور آمریکایی آمانو معتقد است مختومه کردن پرونده ایران در آژانس
بیمعناست و ما هم به اعتمادسازی یکطرفه میپردازیم و نقشه راهی را امضا
میکنیم که نقطه پایان ندارد یعنی در نشست بعدی ژنو با سختگیری بیشتر
مواجه خواهیم شد.روزنامه جوان با انتشار این تحلیل نوشت: همیشه در مباحث
علمی و به ویژه علوم سیاسی و روابط بینالملل، یک چماق علیه عدهای استفاده
میشد که شما دنیای سیاست و قوانین آن را نمیشناسید و سیاست با موعظه و
رفتار اخلاقی بیگانه است و کارکردی از خود نشان نمیدهد. در شرایطی که
آمریکا و غرب و رژیم صهیونیستی این امر را پنهان نمیکنند که اعتقاد و
تمایلی به حقوق ایران در هیچ حوزهای ندارند و صرفاً به منافع و دغدغههای
خود (بخوانید بهانههای خود) اصالت دهند و اگر اوباما از خوف صهیونیستها
دروغ بگوید و وارونه عمل کند و دولت و مردم ایران را غیر قابل اعتماد!!
معرفی کند، تعجب نمیکنیم، آنچه مهم است اینکه چه در مذاکرات با 5+1 و چه
با مدیر کل آژانس هستهای، رفتارهای اخلاقی میکنیم و حتماً انتظار داریم
که این حسن نیت ما، یک شوک به وجدان آنها منتقل کند و بر سر عقل بیایند و
همه چیز به نام یک معجزه دیپلماتیک به پایان برسد
هادی محمدی در این
تحلیل میافزاید: اینکه ما روندهای مذاکراتی آژانس را از روند مذاکرات 5+1
جدا کنیم با هیچ منطقی سازگار نیست و اینکه ما فقط به تعهدات پادمان و
فراتر از پادمان عمل کنیم و آژانس حتی از مساعدت در خرید میلههای سوخت
راکتور تهران استنکاف کند، این سؤال برای تمام اذهان پیگیر در مسئله
هستهای به وجود میآید که همه این اعتمادسازیها که بدون ما بهازا و
صرفاً از سوی ایران به عمل میآید و هیچ مکانیزم تعهدسازی برای طرف مقابل
هم بر آن حاکم نیست، کدام نتیجه را تولید میکند. مهمتر اینکه در نقشه راه
امضا شده با آژانس اگر اجازه میدهیم که به لحاظ استمرار و تکرار موضوعات
اتهامی و ادعایی یا به لحاظ زمان، هیچ سقفی نداشته باشد و تا ابد باید به
سؤالات و اتهامات پاسخ داد، چرا نام آن را اعتمادسازی میگذاریم و اخلاقاً
طرف مقابل را بدهکار میکنیم؟
روزنامه جوان با اشاره به اظهارات یک
مقام آمریکایی مبنی بر اینکه تابوی تماس و مذاکره با آمریکا شکسته شده
مینویسد: در وضعیت فعلی آنها مطمئنتر میشوند که نیازی به بالا بردن نرخ
شما ندارند و شما با ارزان فروشی همه راهها را هموار میکنید.در ادامه این
تحلیل با طرح این سؤال که آیا توافق با آژانس جاده یکطرفه است؟ میخوانیم:
این درست است که آمریکا و اروپا و همپیمانان آنها بر اندیشه عداوت با
ایران باقیاند و راهبرد فشار و مذاکره از روی میز آنها کنار نرفته و این
هم درست است که رمق آنها با مشکلات فراوان داخلی و خارجی کاسته شده و گاهی
هم با یکدیگر اختلاف دارند. ولی مبنای رفتار غربیها متکی بر قدرت و اعمال
قدرت است و موازنه قوا با تکیه بر دیپلماسی صرف و اخلاقمداری، شکل
نمیگیرد و حاصل آن بیشتر به توهم نزدیک است. وقتی ایران به مؤلفههای جدید
قدرت دست مییابد و به پیشرفتهای علمی و تکنولوژیک یا ژئوپلیتیک دست
مییابد، آنها مطالبات و محاسبات خود را تغییر میدهند و به مسیرهای مطلوب
ما نزدیکتر میشوند.