کد خبر: ۱۸۱۳۰۷
زمان انتشار: ۱۵:۰۵     ۲۰ آبان ۱۳۹۲
تحلیلگر ارشد منطقه‌ای اعلام کرد که مذاکرات ژنو در شرایطی انجام شد که نمی‌تواند به ضرر ایران باشد و اروپا اشتیاق زیادی برای این توافق از خود نشان داد.

به گزارش 598 به نقل از گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، عبدالباری عطوان در مقاله جدید خود در روزنامه رأی الیوم به مذاکرات هسته‌ای ایران با شش کشور اشاره کرده و نوشت: سه روز مذاکرات فشرده بین ایران و شش کشور صنعتی در ساعت‌های اولیه صبح یک‌شنبه بدون رسیدن به توافق در مورد برنامه هسته ای ایران به پایان رسید، این موضوع از ده سال پیش که ایران با غرب در مورد برنامه موضوع مذاکره می‌کند، چیز حدیدی نیست. اما این بار وزرای خارجه این کشورها به سوی پایتخت دیپلماتیک سوئیس شتافتند که این نشان  می‌دهد این کشورها مشتاق رسیدن به توافق برای به رسمیت شناختن ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای بزرگ هستند و می‌ خواهند اختلافات را با این کشور به پایان برده و آن را از مرحله دشمنی به مرحله دوستی خود برگردانده و عرب‌ها و اسرائیلی ها را به صورت کامل با هم منزوی کنند.

مسایل اختلافی که مانع از توافق موقت شش ماهه شد، در خطوط کلی در مورد تعلیق غنی سازی 20 درصدی ایران همچنان مخفی مانده، اما مشخص است که پایداری ایرانی‌ها در مذاکرات و دقت نظر هیئت ایرانی در جزئیات و عدم تسلیم شدن در برابر قشارهای غربی و کسب عامل زمان و پایبندی به ارزش‌ها، قدرت بالای ایران برای انجام مذاکرات و صبر و ممانعت از اعطای امتیازهای مجانی به دیگران از عوامل ملموس عملکرد طرف ایرانی در این مذاکرات است.

حال بیایید تصور کنیم که وزیر خارجه یک کشور عربی به جای محمد ظریف وزیر خارجه ایران بود و تحت فشارهای مشابه وی قرار می‌گرفت، در حالی که وزرای خارجه شش کشور صنعتی به سمت ژنو شتافتند و تمام ملاقات‌ها و دیدارهای برنامه ریزی شده خود را لغو کرده و به این نتیجه رسیدند که توافق حتمی است؛ آیا این وزیر و دولت عربی وی می‌توانست در برابر تمام این فشارها مقاومت کند. ما که دولت‌های خود را به خوبی می‌شناسیم، در این امر تردید داریم. تجربه به ما ثابت کرده که دولت‌های ما در برابر قدرت  های بزرگ بویژه آمریکا ضعیف هستند و امتیازات زیادی را به آنها داده‌اند. به عناون مثال می‌توان مذاکرات اول کمپ دیوید و استعفای حسین فهمی و محمد ابراهیم کامل وزرای خارجه مصر را بیان کرد.

از نادر مورادی که کشورهای عربی پایمردی نشان داده و ضعف و عقب نشینی به خود راه ندادند، یاسر عرفات رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین بود که بیل کلینتون رئیس جمهور آمریکا وی را دو هفته در مجتمع کمپ دیوید محبوس کرد تا وی را مجبور به امضای توافقنامه در سال 2000 و عقب نشینی از دو آرمان اصلی فلسطینی‌ها یعنی قدس اشغالی و حق بازگشت بنماید، اما وی با شجاعت و مردانگی این فشارها را رد کرده و بنا به پیش‌بینی اش زندگی خود را نیز در این راه داد، وی خود را برای شهادت آماده کرده بود و من چندین بار در این موضوع مطلب نوشته ام.

عقب نشینی ایرانی‌ها به مدت شش ماه از غنی سازی اورانیوم در درصدهای بالا عقب‌نشینی زیادی به شمار نمی رود، این موضوع را آمریکایی ها قرار داده‌اند تا به دنبال بهانه یا برون رفتی از شرایط خود باشند، چرا که ایران 20 هزار سانتریفیوژ دارد که در هر زمانی قادر است این مأموریت را از سر بگیرد. ایران دانشمندانی دارد که می توانند برنامه ها را مدیریت کنند، آنها تا زمانی که در مقابل، تحریم‌ها کاهش یابد و 60 میلیارد دلار بلوکه شده ایران در بانک‌های آمریکا و اروپا آزاد شود، به صورت موقت به مرخصی می روند. از دیدگاه ایرانی‌ها با این موضوعات می‌توان به صورت مثبت تعامل کرد.

ما بعید نمی دانیم که یکی از عوامل اختلافی در مذاکرات نحوه تعامل با مقادیر اورانیوم غنی سازی شده به نسبت های بالا در ایران است، آیا این اورانیوم می تواند در داخل ایران باقی بماند؛ یا اینکه باید بنا بر پیشنهاد سابق ترکیه و برزیل [ در بیانیه تهران] به کشور سوم منتقل شود.

موضوع اختلافی دیگر می تواند تاسیسات هسته ای اراک باشد که انتظار می رود فعالیت خود را از سال آینده آغاز کند، تاسیسات محرمانه دیگر ایران که تهران بازرسی آژانس از آن را رد کرده، می تواند بخش دیگری از این اختلافات باشد.

اگر ما بخواهیم بدانیم در این توافق شبه ابتدایی که فرانسه و سخت گیری های این کشور آن را در لحظات آخر در نتیجه فشارهای اسرائیل ناکام گذاشت، برای ایران خوب بوده یا نه، باید واکنش های اسرائیلی ها را رصد کنیم، چرا که می تواند معیار اساسی در این موضوع و مقیاس دقیق برای حکم دادن در این رابطه باشد.

اسرائیل  بیشتر کشورهای خلیج فارس در حالتی از ترس و نگرانی به سر می‌برد، این موضوعی است که بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل به آن اشاره کرده  و نام معامله قرن را بر مذاکرات ژنو گذاشت. وی گفت که این یک توافق بد است و اسرائیل به شدت آن را رد می کند و به آن پایبند نخواهد بود و دفاع از امنیت و مردم خود را حق خود می داند. وی همچنین تهدید کرد که برای مجبور کردن اوباما برای کنار زدن این توافقات به کنگره پناه خواهد برد، رسانه های اسرائیلی نیز در این راستا جان کری وزیر خارجه آمریکا را یک احمق توصیف کردند.

نتانیاهو از سه سال پیش تاکنون تهدید به حمله به تاسیسات هسته ای ایران می‌کند و مانورهایی را در این راستا اعلام کرده و ماسک های ضد گاز را نیز در بین شهرک نشینان  و اسرائیلی ها توزیع کرده است، اما جرأت اجرای این تهدیدات را ندارد، چرا که به خوبی می داند که نتایج این اقدام بیش از اینکه برای ایران ویرانگر باشد، برای اسرائیل ویرانگر خواهد بود.

اگر دولت آمریکا به مفید بودن گزینه نظامی علیه ایران اطمینان داشت، حتی یک لحظه در این باره تردید به خود راه نمی داد و آن را عملی می‌کرد؛ این در حالی است که این کشور 5 ناو هواپیما بر و صدها کشتی و زیردریایی هسته ای و هزاران جنگنده بمب افکن و تعداد زیادی پایگاه نظامی در منطقه دارد، ما اعتقاد نداریم که اسرائیل از این کشور قدرت بیشتری داشته باشد. به هر حال نتاهو می تواند شانس خود را آزمایش کند و تهدیداتش را عملی نماید، اما ما اعتقاد نداریم که شانس وی بیشتر از شانس ایهود اولمرت همتای سابق خود داشته باشد که خود و اعتبار ارتش خود را در جنگ 33 روزه در لبنان به باد داد، چه برسد به ایران.

سه مورد از تحولات اساسی وجود دارد که در تغییر و برعکس شدن رویکردهای راهبردی آمریکا در قبال منطقه و وادار کردن این کشور به همگرایی با ایران و هم پیمانان این کشور قابل بررسی است:
اول: آمریکا دیگر تمایلی به ایفای نقش سگ شکاری ندارد که برای حمایت از اسرائیل و کشورهای خلیج فارس که از قدرت روز افزون ایران ترسیده‌اند، بر خلاف منافع خود وارد جنگ‌های مختلف شود.

دوم: منافع آمریکا در خاورمیانه دیگر به صورت اساسی مانند 60 سال گذشته با منافع امنیتی اسرائیل مرتبط نیست، این بدان معنی نیست که آمریکا به صورت کامل اسرائیل را کنار خواهد گذاشت؛ علاوه بر اینها آمریکا بعد از 5 سال به صورت کامل از نفت خاورمیانه بی نیاز خواهد شد و اقداماتی را برای تامین انرژی خود و ایجاد جایگزین‌های دیگری برای نفت انجام داده است.
سوم: ایران قدرت نظامی بالایی دارد که می تواند به منافع آمریکا در صورت آغاز حمله علیه این کشور خسارت‌هایی وارد شود، این خسارت‌ها بویژه علیه پایگاه‌های این کشور در منطقه خلیج فارس و زیر ساختهای هم پیمانان عرب این کشور ممکن است انجام شود؛ ایران فقط کافی است که تاسیسات برقی و کارخانه های تسویه آب را هدف قرار داده و تنگه هرمز را ببیند و چاههای نفت را به آتش بکشد.
حال در طرف مقابل در حالی که دولت های خلیجی به همراه اردن و مراکش و ترکیه با کمک آمریکا در براندازی دولت سوریه به مدت بیش از دو و نیم سال شکست خوردند،‌آیا می توانند به تنهایی ایران را شکست دهند؟

شکی نیست که  محاصره اقتصادی ایران را آزار داد و اقتصاد آن را با مشکل مواجه کرده و دو سوم ارزش پول ایران را پایین آورده و قمیت های کالاها را به صورت بی سابقه ای افزایش داده است؛ و شاید همین موضوع علت نرمش ایران در مرحله کنونی باشد، اما این اقدام هیچ ایرادی ندارد، چرا که سیاست مذاکرات و نرمش در صورت نیاز و ضرورت قابل توجیه است. آیا اعراب با اسرائیل مذاکره نکرده اند؟ آیا عربستان سعودی ابتکار سازش را برای کاستن از خشم آمریکا بعد از اتفاقات 11 سپتامبر را در دستور کار خود قرار نداد؟‌ آیا ریاض بانک های خود را در برابر بازرسان اف بی آی باز نکرد تا از توقف کانال‌های تامین مالی القاعده مطمئن شوند؟

کشورهای خلیجی و عربستان سعودی اشتباه راهبردی خود را هنگامی انجام دادند که تمام تخم مرغ های خود را در سبد آمریکا قرار دادند؛ آنها اعتقاد داشتند که آمریکا می تواند هم پیمان دائمی این کشورها باشد و می‌توانند به وی برای رها شدن از خطر ایران اطمینان کرد. این در حالی است که آمریکا دو بار به این کشورها از پشت خنجر زد، بار اول هنگامی بود که در توقف حمله نظامی به دولت سوریه آنها را خوار کرد و بار دوم زمانی بود که با ایرانی‌ها به دور از چشم عرب‌ها وارد مذاکره شد.

به اعتقاد ما راه حل [برای کشورهای عربی] نمی تواند در وارد کردن بمب های هسته ای آماده از پاکستان باشد؛ همانطور که برخی اطلاعات درز شده از عربستان حکایت از آن دارد، بلکه راه حل در توقف سیاست واردات به این شکل است، این بمب‌ها دیگر مثل کارگران هندی یا پاکستانی نیست که به صورت وارداتی از آنها استفاده کرد، بلکه راه حل در ایجاد قدرت خودکفایی و درونی عربی از طریق راهبرد اتحاد پروژه عربی در مقابله با پروژه های اسرائیلی است، بویژه اینکه دانشمندان و افراد باکفایت در صورت وجود انگیزه و راهبردهای طولانی مدت در این کشور ها وجود دارند.

تا زمان رسیدن به این پروژه عربی هیچ مانعی در ایجاد گفتگوی جدی با ایران بر اساس منافع دو جانبه و تلاش برای کشاندن این کشور به سمت کشورهای عربی وجود ندارد؛ چرا که ایران نیز کشور همسایه و مسلمان است و دشمن مشترک با عرب ها دارد که همان اشغالگری اسرائیلی‌ها در سرزمین های مقدس عربی و اسلامی است. تا این مدت هیچ مشکلی در تایید راهکار سیاسی برای حل بحران سوریه برای توقف خونریزی ها در این کشور و حفظ وحدت جغرافیایی و مردم شناختی در این کشور وجود ندارد.

به این ترتیب باید بازبینی هایی در تمای راهبردهای عربی ایجاد شد، راهبردهایی که اساس و جوهر آنها تکیه بر دیگران و کنار گذاشتن واکنش های خشمگینانه و اتخاذ مواضع انفعالی است، در این مدت کشورهای عربی باید به دنبال تثبیت توازن نظامی و سیاسی به نفع عرب‌ها باشند، اما باید دید این بازبینی ها در آینده نزدیک شکل خواهد گرفت یا نه؟

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها