بر اساس این گزارش، توزیع فیلم سینمایی در
شبکه نمایش خانگی به جای آنکه به چرخه اقتصاد سینما کمک کند، به ضرر
صاحبان آثار است زیرا وقتی یک فیلم سینمایی وارد شبکه نمایش خانگی میشود
در مدت زمان کوتاهی کپی غیرمجاز آن به سطح شهر آمده و با یک سوم قیمت روی
جلد به مشتریان عرضه میشود، مشکل به همین جا ختم نمیشود بلکه داستان
قاچاق فیلم در سطح گستردهتری ادامه دارد زیرا شبکههای فارسیزبان وارد
این پروسه شده و با پخش فیلمها به صورت غیرقانونی و بدون مجوز ساعتها
آنتن خود را پرمیکنند.
قضیه شکل اول
شبکههایی که فیلمهای سینمای ایران را
پخش میکنند عمدتا شبکههای فارسیزبانی هستند که اعتبار چندانی ندارند اما
شبکه فارسیزبان بیبیسی با خرید حق رایت از صاحبان آثار فیلمهای
سینمایی را به نمایش میگذارد. پیش از این شبکه فارسیزبان بیبیسی اقدام
به پخش فیلمهای بدون مجوز نمایش از وزارت ارشاد میکرد، پخش آثار از
فیلمسازانی که ظاهرا با حاکمیت عناد دارند مانند فرمانآرا، جعفر پناهی،
رفیع پیتز، سپیده فارسی و... اما این بار در اقدامی عجیب بیبیسی فارسی به
سراغ پخش فیلمهایی رفته که دارای پروانه نمایش و ساخت از وزارت ارشاد
هستند، این فیلمسازان در نظام جمهوری اسلامی بدون هیچ مشکلی پروانه ساخت
دریافت کرده و فیلمهایشان به صورت گسترده به نمایش درآمده و در نهایت در
شبکه نمایش خانگی توزیع شده است. بیان این نکته ضروری به نظر میرسد که
شبکههای رسانهای ملکه، از جمله من و تو و بیبیسی فارسی هیچگاه فیلم را
بدون خرید رایت پخش نمیکنند و البته برای مستندهای ناقابلی که در ایران
ساخته میشود رقمهای درخوری را به مستندسازان پرداخت میکردند. طبیعتا
برای خرید فیلمهای سینمایی مبالغ بیشتری پرداخت میکنند و... .
قضیه شکل دوم
برنامه آپارات شبکه بیبیسی فارسی در
رویکردی متفاوت به سراغ پخش فیلم «قطعه ناتمام» و «سعادتآباد» از مازیار
میری رفته است. این فیلمساز سال گذشته فیلمی به نام «حوض نقاشی» ساخت که
این فیلم به تهیهکنندگی منوچهر محمدی توسط یکی از نهادهای حاکمیتی
سرمایهگذاری شد. این فیلم به صورت گسترده در بهترین زمان اکران (نوروز) به
نمایش گذاشته شد. از سوی دیگر فیلم سینمایی «نامههای باد» از علیرضا
امینی اخیرا از برنامه آپارات پخش شده است. این فیلمساز در بهترین زمان
اکران (نوروز) فیلم
« انتهای خیابان هشتم» که موضوعی ضد
قصاص داشت را در دو سال گذشته به نمایش گذاشت و هماینک نیز فیلم سینمایی
«بلوک 9، خروجی 2» را برای حضور در جشنواره فیلم فجر آماده میکند. در
شرایطی که فیلمهای دارای مجوز از این شبکه معاند پخش میشوند، سوال
اینجاست، آیا با تغییر دولت رویکرد و زاویه دید وزارت ارشاد نسبت به
رسانهای معاند چون بیبیسی تغییر کرده که صاحبان آثار به راحتی و بدون
هیچ مشکلی با این شبکهها همکاری میکنند و رایت فیلمهایشان را در اختیار
این شبکهها قرار میدهند؟ در شرایطی این سوال پررنگتر میشود که با پخش
چند مستند از این شبکه معاند، علاوه بر وزارت ارشاد، مجلس شورای اسلامی نیز
واکنش نشان داد و با مستندسازانی که حق رایت فیلمهایشان را در اختیار این
شبکه قرار دادند برخورد قانونی شد. حال چگونه است که به راحتی صاحبان آثار
فیلمهایشان را در اختیار شبکه بیبیسی قرار میدهند و کسی نیز پاسخگو
نیست؟
چرا ارشاد پاسخگو نیست؟
نکته مهم این است که این فیلمها اغلب
با حمایتهای نهادهای دولتی ساخته شدهاند و پرواضح است که تولید فیلم در
ایران بدون حمایتهای دولتی غیرممکن است. در واقع بهمن فرمانآرا با ارائه
فیلمهایش به این شبکه راهی برای دیگر فیلمسازان ایران گشود و تغییر دولت و
فرافکنیهای دولتی سبب شد پرونده فیلمفروشی به شبکه ملکه دوباره گشوده شود
و فیلمسازانی که در مستقلترین شکل ممکن از نگاتیو و پزتیو دولتی و دیگر
امکانات برای فیلمسازی بهره میبرند به صرافت معامله با شبکه ملکه بیفتند.
کاملا روشن است که دفتر بیبیسی در ایران غیرفعال نيست اما مشخص نیست قرار
اعطای این فیلمها در کدام دفتر منعقد میشود و فیلمسازانی که آثارشان از
این شبکه پخش میشود دستمزد خود را از سرویس مخفی ملکه از طریق کدام دفتر
سینمایی دریافت میکنند؟! اما عدم نظارت از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
امری طبیعی به شمار نمیرود. وزارت ارشادی که در خانه سینما را با
اساسنامه مخدوش (با حذف التزام عملی به ولایتفقیه و التزام عملی به قانون
اساسی جمهوری اسلامی) به سادگی میگشاید چرا روند نظارتی خود را بر نمایش
فیلمهای دولتی در شبکههای خارجی اعمال نمیکند؟ در صورتی که منطبق
براساسنامه سازمان سینمایی، این نهاد رسمی زیرمجموعه وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی موظف است که بر روند ارسال فیلم به جشنوارههای خارجی و شبکههای
فارسیزبان نظارت دقیق و رسمی داشته باشد. متاسفانه پس از تغییر دولت تمام
تخطیهای قانونی درگذشته فراموش شده و بار دیگر بنگاه خبرپراکنی ملکه تبدیل
به مجرايی رسمی برای پخش و در اختیار قرار دادن فیلمهای سینمایی ایران
میشود. آیا شبکهای که رسما در حوزه سیاست داخلی و خارجی ایران دخالت
میکند و اغلب گزارشهایش یکسویه است و رویکردی کاملا مغرضانه دارد
میتواند مفری برای پخش و نمایش فیلمهای سینمایی باشد که از وزارت فرهنگ و
ارشاد جمهوری اسلامی ایران مجوز تولید و نمایش گرفتهاند؟ آیا پخش
فیلمهايی که با حمایتهای نهادهای دولتی ساخته میشوند از سوی شبکهای که
رویکرد معارض خویش نسبت به حاکمیت را بیشتر از گذشته عیان کرده، امری صواب
از جانب فیلمسازانی به شمار میرود که اپوزیسیوننمایی آنها بر همگان عیان
است؟ همين فيلمسازان تا مجالی فراهم میشود تا بیخ و بن دست در جیب دولت
میکنند!
بررسی گذشته، قضیه شکل آخر
باید این نكته را یادآور شد که در گذشته
خوانندگانی که مجوز تولید و توزیع کلیپها یا ترانههایشان را از وزارت
ارشاد دریافت نمیکردند وقتی با شبکههای ماهوارهای همکاری میکردند برای
مدتی ممنوعالکار میشدند و با آنها از سوی وزارت ارشاد با عدم ارائه مجوز
تا مدتي مشخص برخوردی قانونی صورت میگرفت اما در دولت یازدهم گویا وزارت
ارشاد تغییر رویه داده و نهتنها برخوردی با خاطیان نمیکند بلکه در
آیندهای نزدیک به آنها مجوز فعالیت برای ساخت اثر میدهد. حال باید از
تهیهکننده فیلم سعادتآباد پرسید، ایشان که متولی ساخت فیلمی درباره
خانواده شهدا هستند در کدام دفتر و با کدام مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد
اسلامی رضایت به پخش اثر خود در مقام تهیهکننده به بیبیسی فارسی
دادهاند؟ اگر تهیهکنندگان این آثار میتوانند از بودجه بیتالمال در
نهادهای زیرمجموعه حاکمیت، استفاده کرده و فیلم بسازند، چگونه وجاهت این
شبکه معارض و معاند را میپذیرند؟ شاید تغییر رویکرد در وزارت ارشاد به
گونهای است که اگر صاحبان آثار با بنگاههای خبرپراکنی همکاری کنند مورد
تشویق قرار گیرند زیرا خانه سینما باز شده و به صاحبان آن که روزگاری با
پشتیبانی و حمایت از مستندسازانیاندکه با شبکه بیبیسی همکاری کردند،
بیانیه صادر کرده سپرده شده و حال با بازشدن خانه سینما و حضور موثر هیات
مدیره قبلی فیلم سعادتآباد به تهیهکنندگی همایون اسعدیان (عضو هیات مدیره
قبلی و یکی از اعضای شورای مرکزی کانون کارگردانان) اجازه پخش از شبکه
معاند بیبیسی را دارد.