کد خبر: ۱۸۰۱۶
زمان انتشار: ۱۰:۳۵     ۳۰ مرداد ۱۳۹۰
"دکترین داهیه" که اسرائیل در سال 2008 ارائه نمود، خواستار بمباران های شدید زیرساخت های غیر نظامی لبنان ، به عنوان یک عامل بازدارنده می باشد. اما ، کاربرد موفقیت آمیز آن به سرعت پشتیبانی حزب الله و پایبندی آن به آتش بس، که بعید به نظر می رسد، وابسته می باشد. در عوض ، حزب الله بیشتر احتمال دارد به امید وادار کردن اسرائیل به...

به گزارش 598 به نقل از بولتن نیوز: موسسه بروکینگز در گزارشی به بررسی آمادگی حزب الله و اسرائیل در درگیری احتمالی بعدی آنها پرداخته و گمانه هایی درباره زمان به وقوع پیوستن این برخورد مطرح کرده است.

نویسندگان این تحلیل ، بلال صائب، استاد مدعو در مرکز مطالعات منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای جیمز مارتین، موسسه مطالعات بین‌المللی مونتری و نیکلاس بلنفورد، خبرنگار کریستین ساینس مانیتور و تایمز لندن در بیروت معتقدند:

لبنان و اسرائیل از زمان آتش بس 14 اوت  2006 ، که به جنگ یک ماهه ی تابستان 2006، شدیدترین درگیری میان حزب الله و نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF)،  پایان داد در آرامش بسر می برند.

هر دو طرف از جنگ سال 2006 درس های جدیدی فراگرفتند. با وجود درگیری های مستمر با نیروهای دفاعی اسرائیل در جنوب لبنان ، حزب الله در این درگیری خسارت های قابل توجهی را متحمل شده  و این "پیروزی الهی" به بهای گرانی بدست آمد. حزب الله استقلال خود را در طول منطقه مرزی جنوب از دست داد، تاکتیک های جنگیش لو رفت و زیرساخت های نظامی خود از قبیل پناهگاه ها و مواضع آتش که در طول شش سال گذشته آنها را ایجاد کرده بود را بالاجبار ترک نمود.

اسرائیل از دست کم گرفتن دشمن خود متضرر شد، و به هیچ یک از اهداف جنگی بلند پروازانه ی خود دست نیافت. عملکرد ضعیف نیروهای دفاعی اسرائیل در سطوح متعدد - رهبری ، هماهنگی ، تدارکات ، و قابلیت های جنگی – عامل بازدارنده ای را که اسرائیل روی آن بسیار حساب باز کرده بود را ضعیف جلوه داده و به شکست منجر شد.


صلح موجود در امتداد مرز لبنان و اسرائیل در پنج سال گذشته، نتیجه ی تحمیل هزینه های جنگ سال 2006 به طرفین و خطرات بالقوه ی دور بعدی مبارزه می باشد. با این که ، این طولانی ترین دوره آرامش در امتداد مرزهایی که به طور متعارف از اواخر دهه ی 1960 در مناقشه بوده می باشد، این آرامش هر لحظه در مخاطره بوده و در هر زمان امکان بهم خوردن آن وجود دارد. نه حزب الله و نه اسرائیل هیچ کدام به این که جنگ سال 2006 آخرین نبرد بین آنها بوده، اعتقادی ندارند و هر دو طرف با رغبت تمام از زمان به پایان رسیدن آن برای جنگ بعدی آماده شده اند.

موضع حزب الله

از زمان به پایان رسیدن جنگ در سال 2006 ، حزب الله درگیر بزرگترین جذب و آموزش نیرو در طول تاریخ سی ساله خود بوده، رده های نظامی را با کادرهای مجرب تقویت نموده و واحد های ذخیره ی سابق خود، متشکل از فرق مختلف را احیا نموده است. در خصوص تدارک تسلیحات ، حزب الله بر بدست آوردن راکت های دوربرد مجهز به سیستم هدایت برای هدف قرار دادن یک سری از سایت های نظامی و زیر بنائی خاص در اسرائیل متمرکز شده است. حزب الله همچنین به آموزش سیستم های دفاع هوایی پیشرفته تر برای مقابله با تهدید فزاینده ی تجهیزات هوایی اسرائیل ، مانند هلیکوپتر و هواپیماهای بدون سرنشین که در سطوح پائین پرواز می کنند روی آورده است.

گزارش اشراف حاکی است ، با حمایت ایران، حزب الله پیشرفت های بسیاری در زمینه ی سیگنال های اطلاعاتی (SIGINT) و قابلیت های ارتباطی کسب کرده است. انتظار می رود حزب الله با استفاده از این سلاح های به روز رسانی شده و قابلیت های سیگنال های اطلاعاتی در درگیری بعدی خود با اسرائیل در نقش تهاجمی ظاهر شده و به جای اتخاذ موضع واکنشی و دفاعی سال 2006، در پی به دست گرفتن ابتکار عمل درگیری باشد.  از جمله برنامه های جنگی جدید که توسط حزب الله آماده شده الحاق نیروهای زمینی و دریایی برای انجام حملات چریکی در داخل خاک اسرائیل می باشد. با توجه به برد موشک هایی که در اختیار حزب الله قرار دارد، منطقه ی جنگی در جنگ بعدی به احتمال زیاد بسیار وسیع تر از مرزهای متعارف جنوب لبنان و شمال اسرائيل بوده، و بخش های وسیعی از هر دو کشور را شامل خواهد شد.

علیرغم آمادگی برای جنگ ، در حال حاضر حزب الله خواهان درگیری با اسرائیل نیست. استراتژی حزب الله مبتنی بر بازدارندگی و حملات "موازنه وحشت"  با اسرائیل از طریق عمل متقابل می باشد. در یک سری از سخنرانی ها در طول سه سال گذشته ، سید حسن نصرالله ، رهبر حزب الله ، به اسرائیل هشدار داد که حزب الله قادر است در به پاسخ به حملات اسرائیل به لبنان، ضربات ویرانگری در زمین و دریا به اسرائیل وارد نماید.

علیرغم انگیزه های جهادی حزب الله و مخالفت ایدئولوژیک آن با دولت یهودی، اما افتخار اجبار اسرائیل به توقف مخاصمات در سال 2006 مدیون دو گونه متفاوت از منافع است. اول ، حزب الله به عنوان عامل بازدارنده از طرف ایران عمل می نماید. ایران میلیونها دلار بر روی حزب الله از سال 2000 برای افزایش قابلیت های اقدامات متقابل آن سرمایه گذاری کرده، و در نتیجه ، طراحان حمله به ایران و تاسیسات هسته ای آن باید  حساب واکنش حزب الله را نیز بکنند. دوم ، تداوم حضور حزب الله به عنوان یک نیروی قدرتمند در لبنان وابسته به حمایت شیعیان از حزب الله می باشد. اگر حزب الله حمایت شیعان لبنان را از دست بدهد، دیگر پول های ایران قادر به نجات آن نخواهد بود. بنابراین ، حزب الله باید در پیروی از ایران و احترام به منافع جامعه شیعی لبنان ،که جمع کثیری از آنها مخالف جنگ با اسرائیل می باشند، با ظرافت عمل نماید.


موضع اسرائیل

اسرائیل نیز در حال پیاده سازی آموزه های خود از سال 2006 برای آماده شدن برای جنگ احتمالی آتی با حزب الله است. نیروهای دفاعی اسرائیل با استقلال و پایداری تدارکاتی بیشتری در واحدهای جنگی مستقر و توانایی نیروهای زمینی ، دریایی و هوایی برای انجام عملیات های مشترک تقویت شده است. همچنین در زمینه ی عملیات زمینی در مقیاس بزرگ، به کارگیری تکنیک های مانور های سریع و استفاده از تجهیزات قوی و قابل انعطاف برای کاهش آسیب پذیری تاکتیکی آموزش های بسیاری داده شده است. نیروهای دفاعی اسرائیل مراکز متعددی برای جنگ شهری در مدت کوتاهی پس از جنگ سال 2006 ایجاد نمودند،که بزرگترین آنها مرکز آموزش جنگ شهری (UWTC) است، که بخش های مختلفی از روستاهای لبنان ، شهرک ها و اردوگاه های پناهندگان را شبیه سازی های می کند.

نیروهای دفاعی اسرائیل همچنین تعدادی از فناوری های جدید که انتظار می رود در جنگ بعدی با حزب الله مورد استفاده قرار بگیرد را معرفی نموده اند، از جمله سپر دفاع موشکی چند لایه برای رهگیری و نابود کردن تسلیحات کوتاه برد و دور برد حزب الله و موشک های بالستیک ایران. همچنین، تمام تانک های جدید در حال حاضر با سیستم دفاعی محافظت در برابر پرتابه های ضد زره تجهیز شده اند. این سیستم جدید برای مقابله با شرایط جنگی  و راکت های حزب الله و تاکتیک های ضد زره بکار گرفته شده است.

با وجود آمادگی نظامی گسترده نیروهای دفاعی اسرائیل ، اسرائیل ، هنوز با چالش های بسیاری در رویارویی بعدی با حزب الله مواجه بوده، و گزینه های چندان ایده آلی ندارد. تلاش اسرائیل برای انهدام کلی قابلیت های نظامی حزب الله برای همیشه، تلفات انسانی و آسیب های زیرساختی سنگینی را برای  لبنان و اسرائیل، توام با ننگ بین المللی در برخواهد داشت، درحالیکه هیچ تضمینی برای موفقیت هم وجود ندارد.

"دکترین داهیه" که اسرائیل در سال 2008 ارائه نمود، خواستار بمباران های شدید زیرساخت های غیر نظامی لبنان ، به عنوان یک عامل بازدارنده می باشد. اما ، کاربرد موفقیت آمیز آن به سرعت پشتیبانی حزب الله و پایبندی آن به آتش بس، که بعید به نظر می رسد، وابسته می باشد. در عوض ، حزب الله بیشتر احتمال دارد به امید وادار کردن اسرائیل به درگیری های طولانی مدت زمینی، چیزی که دکترین داهه دقیقا برای جلوگیری از آن ارائه شده است، راغب تر باشد.

آرامش شکننده

اگر چه بازدارندگی متقابل مانع از تکرار درگیری های کم اهمیت در امتداد مرز لبنان و اسرائیل از 2000 تا 2006 شده است ، عوامل زمینه ساز جنگ پنج سال پیش هنوز بررسی نشده است. این تعادل نشات گرفته از وحشت ذاتا ناپایدار بوده و حتی اگر هر دو طرف از خطرات محاسبات اشتباه آگاه نیز باشند ، احتمال برداشت غلط از اقدامات هر کدام از طرفین نیز بطور وحستناکی بالاست. در همین راستا ، عدم قطعیت خیزش مردمی سوریه نیز می تواند در تحرکات اسرائیل و حزب الله نقش داشته باشد. به ویژه ، در صورتی که رژیم بشار اسد ، رئیس جمهور سوریه ، احساس کند که با فروپاشی قریب الوقوع مواجه است ، می تواند آتش یک درگیری محدود با اسرائیل در بلندی های جولان را مشتعل نماید، که به سرعت حزب الله را علیرغم میل وی درگیر خواهد نمود. اگر رژیم اسد سقوط نماید و رهبری جدید دمشق ، از ایران و حزب الله کناره بگیرد، اسرائیل ممکن است  با توجه به فرصت مناسب پیش آمده، با امید به اضمحلال دائمی توانایی های نظامی و خنثی کردن تهدید این گروه  در آینده، به حزب الله حمله کند.

در نهایت ، احتمال بروز یک جنگ تازه بین حزب الله و اسرائیل در میان مدت تا دراز مدت بسیار زیاد است. در صورتیکه تشنجات خاورمیانه در اثر امواج "بهار عربی" ادامه یابد، جامعه بین المللی نیز از نزدیک متوجه مناقشه نوپای در حال بروز در لبنان و اسرائیل خواهند شد، که خود بسیار حائز اهمیت می باشد.

با توجه به این که یک محرک اتفاقی ممکن است علت شروع جنگ بعدی میان حزب الله و اسرائیل باشد، تلاش های دیپلماتیک باید بر روی راه های جلوگیری از سوء تفاهمات در حال توسعه که منجر به درگیری می شوند تمرکز کنند. در این زمینه ، جلسات ماهیانه سه جانبه به میزبانی فرماندهی نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان با شرکت نمایندگان گروه های نظامی اسرائیل و لبنان در ناکورا نشان داده است که موثرترین ابزار برای حل و فصل این مسائل خط آبی مشخص شده توسط سازمان ملل متحد و انجمن بررسی نگرانی های دو جانبه می باشد. امکان ارتباطات اضطراری بین ارتش لبنان و نیروهای دفاعی اسرائیل نیز وجود دارد که توسط فرماندهی نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان برای حل هر گونه مشکلات بحرانی که نتوان تا جلسه سه جانبه بعدی منتظر ماند، برقرار می شود.

با این حال، تا زمانی که مسائل سیاسی اساسی بین لبنان، سوریه و اسرائیل حل نشده باشد، ایران همچنان به غنی سازی اورانیوم و ساختن زیرساخت های نظامی گسترده در لبنان ادامه داده، و حزب الله و اسرائیل برای یک جنگ دیگرخود را کاملا آماده خواهند کرد، جنگی بسیار مخرب و مرگبار که احتمال بروز آن نیز بطور نگران کننده ای بسیار زیاد است.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها