به گزارش 598، همزمان با آغاز ماه محرم هیئت میثاق با شهدای دانشگاه امام صادق(ع) همنوا با فریاد «هیهات منا الذلة» کاروان ثارالله به اقامه عزای حسینی پرداخت، در این مراسم میثم مطیعی به ذکر عزای سید و سالار شهیدان با همراه متن مقتل به نوحهسرایی پرداخت.
*غزل مرثیه
آقا سلام ماه محرم شروع شد
باز این چه شورش است و چه ماتم شروع شد
آقا سلام کاسه اشکی به من دهید
ماه گدایی من و چشمم شروع شد
یادم نرفته است نگاه شما به ما
از گریههای ماه محرم شروع شد
هاجر به پای روضه اصغر نشسته بود
تا اینکه جوشش دل زمزم شروع شد
آقا سلام نیت گریه نمودهایم
شیرینترین عبادت ما هم شروع شد
*توسل به حضرت زهرا(س) در شب اول محرم
شاعر: عباس احمدی
سرنوشت آن گل پرپر نمیدانم چه شد
شرح این خون گریه را آخر نمیدانم چه شد
احترامش را پدر خیلی سفارش کرده بود
آن سفارشهای پیغمبر نمیدانم چه شد
روزگاری مرغ عشقی این حوالی خانه داشت
آشیانش سوخت، بال و پر نمیدانم چه شد
چند نامرد آمدند و هیزمی آماده شد
در که کلاً سوخت، میخ در نمیدانم چه شد
بعد از آن سیلی که چون طوفان به رخسارش وزید
حالت گلبرگ نیلوفر نمیدانم چه شد
شد فدک سیراب از سرچشمه پهلوی او
لالههای رسته بر بستر نمیدانم چه شد
موی مادر را که میدانم شده از غم سپید
گیسوی بیشانه دختر نمیدانم چه شد
دستهای شوهرش زخمی شد از ردّ طناب
ریسمان بر گردن حیدر نمیدانم چه شد
...هیچ کس قبر شریفش را نمیداند کجاست
آخر این قصه را دیگر نمیدانم چه شد
*مقتلخوانی/شباهت های مسلم بن عقیل با حضرت سید الشهدا(ع)
(در محرم 90 تنها شدن مسلم بن عقیل و وجه شباهت آن با امام حسین(ع) بیان شد، در محرم 91 جراحتهای وارده به لب و دندان مسلم و و جه شباهت آن با امام حسین(ع) ذکر شد، در شب اول محرم 92 یکی دیگر از شباهتها بیان شده است).
-اصابت سنگ و تیر به مسلم بن عقیل
(الفتوح ابن اعثم کوفی: ج ٥ ص ٥٣)
«وجَعَلَ یقاتِلُ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ وضَعُفَ عَنِ القِتالِ، وتَکاثَروا عَلَیهِ فَجَعَلوا یرمونَهُ بِالنَّبلِ وَالحِجارَةِ، فَقالَ مُسلِمٌ: وَیلَکُم! ما لَکُم تَرمونَنی بِالحِجارَةِ کَما تُرمَى الکُفّارُ، وأنَا مِن أهلِ بَیتِ الأَنبِیاءِ الأَبرارِ؟! وَیلَکُم! أما تَرعَونَ حَقَّ رَسولِ اللّه صلى الله علیه وآله وذُرِّیتِهِ؟»
مسلم بن عقیل به نبرد، ادامه داد تا جراحتهاى سنگینى بر او وارد شد و از جنگیدن ناتوان شد. جمعیت بر او یورش بردند و با تیر و سنگ بر او مىزدند. مسلم گفت: واى بر شما! آیا به سویم سنگ، پرتاب مىکنید ـ آن گونه که به کفّار ، سنگ مىزنند ـ ، در حالى که من از خانواده پیامبرانِ ابرارم؟ آیا حقّ پیامبر را درباره خاندانش پاس نمىدارید؟
-وجه شباهت مسلم با امام حسین(ع)
(الإرشاد شیخ مفید ج ٢ ص ١١١، إعلام الورى طبرسی ج ١ ص ٤٦٨ ، روضة الواعظین ابن فتال نیشابوری، ص ٢٠٨)
«وبَقِی وَحدَهُ وقَد اُثخِنَ بِالجِراحِ فی رَأسِهِ وبَدَنِهِ فَجَعَلَ یضارِبُهُم بِسَیفِهِ وهُم یتَفَرَّقونَ عَنهُ یمینا وشِمالاً»
امام حسین(ع) از زخمهاى تن و سرش سنگین شده و تنها مانده بود، آنان را با شمشیر مىزد و آنها، از چپ و راستِ او مىگریختند.
(مثیر الأحزان ابن نما حلی ص ٧٣)
فَوَقَفَ [الحُسَینُ علیهالسلام] وقَد ضَعُفَ عَنِ القِتالِ، أتاهُ حَجَرٌ عَلى جَبهَتِه هَشَمَها ثُمَّ أتاهُ سَهمٌ لَهُ ثَلاثُ شُعَبٍ مَسمومٌ فَوَقَعَ عَلى قَلبِهِ ...
امام حسین(ع) که بر اثر نبرد کم توان شده بود ایستاد، سنگى به پیشانىاش خورد و آن را شکست. سپس تیر سه شاخه مسمومى آمد و بر قلبش نشست.
*زمزمه
شاعر: مهدی سیار
خودت خواندی مرا میدانی و میدانم آقا
که عمری میشود بر سفرهات مهمانم آقا
میآیم مینشینم/ کنار خیمهگاهت
به امید سلامت/ به امید نگاهت
که تو بشنوی/ صدای دلم/ زیارتنامهام را
که امضا کنی به رسم کرم/ شهادت نامهام را
(حسین جان حسین)
*واحد
شاعر: مهدی سیار
شده آسمان خیمه غم/زمین و زمان غرق ماتم
دوباره افق، رنگ خون است/سلام ای هلال محرم
دوباره محرم رسید و /حسینیه شد سینه هامان
دل اهل دل سینه زن شد /نفسهایمان مرثیه خوان
به هر خط مقتل/بیا خون بگرییم
که منزل به منزل/چو مجنون بگرییم
(یاحسین یابن الزهرا)
بخوان روضه خوان بار دیگر/ بیا شرح آن ماجرا کن
بیا بغض یک ساله مان را/ به یک روضه حاجت روا کن
روایت کن از دشت ماتم/ بخوان خط به خط روضه هایت
ولی بگذر از خط آخر/که سربسته ماند حکایت
بیا ای دل امشب/به پابوس این غم
بیا تا بباریم/چو باران نم نم
(یاحسین یابن الزهرا)
دوباره شده صحن هیئت/پر از عطر نام شهیدان
دوباره بیا دم بگیریم/به یاد امام شهیدان
که ما مرد راه حسینیم/نبیند کسی ذلت ما
بمیریم و هرگز نگیریم/امان نامه دشمنان را
که میثاق ما جز/به عشق ولی نیست
که فریاد ما جز/علی یا علی نیست
(یاحسین یابن الزهرا)
*نجوا با امام زمان(عج)
راهت نمیافتد به ما، انگار یکبار /بر روی چشمانم قدم بگذار یکبار
دیدند خیلیها تو را اما نبوده/سهم نگاه من از آن بسیار یکبار
بین بساطم نیست آهی که بگیرم/چشم خریدار تو را ای یار یکبار
یاابنالحسنهایم جواب آیا ندارد؟/پاسخ بده بر این همه تکرار یکبار
این عاصی بر روی خاک افتاده را هم/در زمره دلدادگان بشمار یکبار
ناقابل است اما دعا دارم همیشه/خرج تو گردد جان بیمقدار یکبار
ای کاش میشد که برای ما بگیری/وقت ملاقاتی از آن بیمار یکبار
بد دید از همسایهها اما نیفتاد/او از لبش الجار ثم الدار یکبار
با دردها میساخت اما دم نمیزد/از زخمهای آتش و مسمار یکبار