به گزارش 598 به نقل از خبرنگار خبرگزاری فارس در پیشاور، در یکی دو دهه اخیر بنیاد گرایی و فرقه گرایی در جنوب آسیا از جمله پاکستان ار رشدی چشمگیر برخوردار بوده است، به طوری که این کشور امروزه به مرکز بنیادگرایی و افراطیگری در آسیا مشهور شده است.
یکی از جلوه های افراط گرایی در پاکستان، شکل گیری گروهی است که طالبان پاکستان یا تحریک طالبان پاکستان نامیده میشود. این گروه به لحاظ ریشهها، ایدئولوژی و جهت گیری پیچیدگی خاصی دارد و با القاعده و طالبان افغانستان از منظر تشکیلاتی و فکری گره خورده است.
پس از حادثه یازدهم سپتامبر و اعلام جنگ آمریکا و متحدان آن کشور علیه تروریسم بین المللی و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و برکناری طالبان از قدرت، نیروهای طالبان به آن سوی مرزهای افغانستان متواری شده و در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان مستقر شدند.
در همین حال و پس از بروز اختلاف نظرهایی که در ناتو در مورد نحوره مشارکت کشورهای عضو آن در مبارزه علیه طالبان و دلمشغولی آمریکا در عراق بوجود آمد، طالبان در پاکستان فرصت بیشتر برای بسط و گسترش نفوذ یافت و سرانجام در پس اوضاع ناآرام پاکستان در سال 2002 موجودیت طالبان پاکستان اعلام شد.
طالبان پاکستان با توجه به اقدامات و جهت گیریهای تروریستی و بنیادگرایانه، علاوه بر اینکه باعث چالشهای داخلی و امنیتی برای پاکستان میشوند، به همان میزان منطقه را با چالشها و تهدیدات بزرگ امنیتی روبرو کردهاند. با توجه به پیوند تشکیلاتی میان این گروه و القاعده، آنها با حمایتها و کمکهای خود به القاعده باعث رشد اقدامات تروریستی در منطقه طی سالهای شدند.
طالبان پاکستان همچنین با ترویج اسلام رادیکال در کشورهای آسیای مرکزی، از طریق مدارس دینی به تقویت حرکتهای بنیادگرایانه و تروریستی مبادرت میکند و بدین طریق امنیت این منطقه اکنون با تهدیدات جدی مواجه شده است. آنها همچنین با جذب و آموزش تندرویان چچنی و ایغور با همکاری القاعده میتوانند تهدیدی علیه امنیت روسیه و منطقه قفقاز محسوب شوند.
طالبان پاکستانی بارها از طریق خاک افغانستان و با همکاری طالبان افغانستان بسیاری از حملات و اقدامات تروریستی را علیه نیروهای خارجی و افراد سرشناس افغان انجام دادهاند و همواره با اقدامات تروریستی خود افراد بیگناه بسیاری را در نقاط مختلف افغانستان و پاکستان به قتل رساندهاند.
این در حالی است که بحث مبارزه با این گروه افراطی در افغانستان و پاکستان همواره یکی از مهمترین محورها و دغدغههای امنیتی مقامات ارشد این کشورها بوده و است.
در این میان نیروهای خارجی نیز همواره سعی داشتهاند با استفاده از این ابزار، به نوعی علاوه بر توجیه ادامه حضور خود، با سیاسی کاری، در مواقع ضروری به مانور تبلیغاتی برای خود دست زده و با انجام عملیاتهایی پراکنده بازی را به نفع خود تغییر دهند.
نیروهای خارجی در چنین مواقعی و برای از بین بردن قدرتیابی هر یک از این گروهها و ادامه وضعیت موجود هر زمانی که تناسب بیشتری با منافع آنان داشته است، طی سالهای اخیر مبادرت به کشتن رهبران ارشد این گروهها کرده و از هرگونه امکان دست یابی به صلح به نوعی جلوگیری کرده است.
چند رور پیش، حکیمالله محسود رهبر طالبان پاکستان در جریان مذاکرات صلح، بر اثر حمله پهپادهای آمریکایی کشته شد اما وی اولین رهبر طالبان نیست که قربانی حمله پهپادها میشود.
حمله پهپادهای آمریکایی به مناطق قبایلی پاکستان از سال 2004 آغاز شد. هنوز مدت زیادی از حمله پهپادها به مناطق قبایلی نگذشته بود که در 18 ژوئن سال 2004 «نیک محمد» اولین رهبر طالبان پاکستان در حمله پهپادهای آمریکایی جان باخت.
پاکستان کشته شدن نیک محمد را تأیید نکرد اما سرانجام رسانههای غربی در سال 2006 کشته شدن وی بر اثر عملیات پهپادهای آمریکایی را تأیید کردند. نیک محمد در صلح با دولت پاکستان به سر میبرد و طبق قراردادی با عنوان «قرارداد شکئی» با پاکستان همکاری میکرد.
5 آگوست سال 2009 «بیتالله محسود» رهبر طالبان پاکستان در منطقه «زنگر» از توابع «وزیرستان جنوبی» هدف حمله پهپادهای آمریکایی قرار گرفت و کشته شد. گزارشها نشان میدهد بیت الله محسود برای دیدار با اقوامش به منطقه زنگر رفته بود و افراد کمی از این سفر اطلاع داشتند.
یک سال بعد از این حادثه در 7 اکتبر سال 2010 «قاری حسین» فرمانده ارشد طالبان در منطقه «دته خیل» توسط پهپادهای آمریکایی غافلگیر شد و نتوانست جان سالم به در ببرد. قاری حسین متخصص آموزش نیروهای انتحاری طالبان بود و تبحر زیادی در تولید انواع وسایل انتحاری از جمله جلیقه انتحاری داشت.
اکتبر سال 2011، «حضرت عمر» معاون طالبان و برادر «مولوی نذیر» از رهبران بانفوذ طالبان وزیرستان جنوبی به همراه تعداد زیادی از دوستانش هدف حمله پهپادها آمریکایی قرار گرفته و کشته شد.
2 ژانویه سال 2013، پهپادهای آمریکایی مولوی نذیر را هدف قرار دادند. مولوی نذیر از مخالفان سرسخت حضور شبهنظامیان خارجی در مناطق قبایلی بود و دولت پاکستان نیز برای سرکوبی این شبهنظامیان از وی پشتیبانی میکرد.
مولوی نذیر در صلح با پاکستان به سر میبرد و همکاری نزدیکی با سازمان اطلاعات این کشور داشت.
هنوز مدتی از کشته شدن مولوی نذیر نگذشته بود که در 29 می سال 2013 «ولیالرحمن» معاون حکیمالله محسود رهبر طالبان پاکستان در منطقه «چشمه» نزدیک میرانشاه مرکز وزیرستان جنوبی هدف حمله پهپادهای آمریکایی قرار گرفت و کشته شد.
ولیالرحمن علاوه بر اینکه معاون رهبر طالبان بود از رهبران با نفوذ طالبان در وزیرستان جنوبی محسوب میشد. وی از طرفداران صلح طالبان با پاکستان بود و بر سر این موضوع با حکیمالله محسود اختلاف داشت.
شواهد نشان میدهد که بیشتر رهبران طالبان پاکستان که هدف حمله پهپادهای آمریکایی قرار گرفتهاند به نوعی با دولت پاکستان در ارتباط بودند.
به اذعان کارشناسان، رهبران طالبانی که هدف حمله پهپادها قرار گرفتهاند غالباً در صلح با پاکستان به سر میبردند یا از طرفداران صلح با این کشور بودهاند.