کد خبر: ۱۷۸۹۷۸
زمان انتشار: ۰۹:۵۸     ۱۳ آبان ۱۳۹۲
نوفل یکی از ابعاد اعجاز علمی قرآن‌کریم را «معجزه عددی» این کتاب آسمانی می‌دانند، اگرچه برخی ابعاد کشفیات نوفل در معجزه عددی قرآن قابل پذیرش و منطقی به نظرمی‌رسد، ولی در مواردی وی راه افراط را در پیش گرفته و چندان قابل پذیرش نیست.
به گزارش 598 به نقل از فارس، از نظر عبدالرزاق نوفل این هماهنگی و تساوی نه تنها در تعداد کلمات است، بلکه در تعداد حروف هم وجود دارد؛ مثلا مأموران و نگهبانان دوزخ که فرشتگان می‌باشند، تعدادشان ۱۹ نفر است: (عَلَیْهَا تِسْعَةَ عَشَرَ) (مدثر/۳۰)؛ «که نوزده (فرشته) برآن (گماشته) است». نیز (بسم الله الرحمن الرحیم) که سوره های قرآن جز سوره توبه، با آن شروع می شود، دارای ۱۹ حرف است (ب، س، م، ا، ل، ل، هـ، ا، ل، ر، ح، م، ن، ا، ل، ر، ح، ی، م). و نیز کلمه صلات (دعا و نماز) ۹۹ مرتبه در قرآن تکرار شده که به اندازه اسم‌های نیک خداوند (همان اسماء حسنی) تکرار گردیده است (همان/ ۱۱۲).

و. موضوع چند برابری در معجزه اعداد

از دیدگاه مؤلف، از جمله تناسب‌ها و هماهنگی‌های عددی که در قرآن کریم یافت می‌شود، موضوع چند برابری‌هاست. در قرآن، واژه‌هایی وجود دارند که دو یا چند برابر یک‌دیگر به کار رفته‌اند و تمام آن‌ها از روی ترتیب و قصد بوده است؛ مانند: کلمه «دنیا» و «آخرت» هر کدام ۱۵ بار در قرآن آمده‌اند. تساوی واژه «نفع» و «فساد» هر کدام با تمام مشتقاتشان ۵۰ بار ذکر شده‌اند. «عقل» با تمام مشتقاتش ۴۹ بار و «نور» نیز با تمام مشتقاتش به همین تعداد آمده است.

«لسان» و «موعظه» هر کدام ۲۵ بار و «زکات» و «برکات» هرکدام ۳۲ بار، «کافرین» و «نار» هر کدام ۱۵۳ بار آمده‌اند. «رحیم» که از اسماء حُسنی می‌باشد، به جز در یک مورد که صفت رسول اکرم(ص) قرار گرفته است ۱۱۴بار (به تعداد سوره‌های قرآن) و «رحمان» نیز از اسمای حُسنی است ۵۷ بار آمده‌اند. «فجار» ۳ بار و «ابرار» ۶ بار آمده است. «یوم» (به صورت مفرد) ۳۶۵ بار (به تعداد روزهای سال) و به صورت مثنی (یومین) و جمع (ایام)۳۰ بار و کلمه شهر (ماه) ۱۲ بار تکرار شده است (همان/ ۱۹ـ۲۳۴).

ز. نمونه‌هایی از اعجاز عددی از نظر عبدالرزاق نوفل

۱. شهر( ماه)

قرآن کریم می‌فرماید: (إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَاللّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْراً فِی کِتَابِ اللّهِ) (توبه/ ۳۶)؛ «در حقیقت، تعداد ماه‏ها نزد خدا [ از ] روزى که آسمان‏ها و زمین را آفریده، در کتاب الهى، دوازده ماه است که از آنها چهار [ماه‏] حرام است».و خداوند کلمه« شهر» ( ماه) را ۱۲ مرتبه در قرآن تکرار کرده است؛ یعنی :کلمه «شهر» ( ماه) ۱۰ مرتبه کلمه «شهرا» ( ماهی) ۲ مرتبه

۲. یوم (روز)

کلمه «‌یوم» در قرآن ۳۶۵ بار تکرار گردیده است به این صورت که: الیوم (امروز) ۳۴۹ مرتبه مانند: (الْیَوْمَ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ) (مائده/۵)؛ یوم (روزی) ۱۶ مرتبه مانند: (وَاتَّقُوْا یَوْمَاً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللّهِ) (بقره/۲۸۱) که ۳۶۵ روز ۱۲ ماه می‌شود.

نیز کلمه «ایام» (روزها) به صورت جمع ۲۳ مرتبه آمده؛ مانند: (وَاذْکُرُوا اللّهَ فِی أَیَّامٍ مَعْدُودَاتٍ) (بقره/ ۲۰۳)؛ و کلمه «ایاما» (روزهایی) ۴ مرتبه آمده؛ مانند: (سِیرُوا فِیهَا لَیَالِیَ وَأَیَّاماً آمِنِینَ) (سبأ/۱۸) و به صورت تثنیه «یومین» (دو روز) ۳ مرتبه تکرار شده است؛ مانند: (فَمَن تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلاَ إِثْمَ عَلَیْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلاَ إِثْمَ عَلَیهْ) (بقره/۲۰۳) که مجموع این‌ها ۳۰ روز می‌شود: (۳۰=۳+۴+۲۳)؛ یعنی یوم (روز) ۳۶۵ مرتبه به اندازه یک سال و جمع و تثنیه آن ۳۰ مرتبه به اندازه یک ماه به کار رفته و ماه ۱۲ مرتبه، به اندازه یک سال تکرار گردیده است. (همان/ ۲۵۰ـ۲۵۱).

۳. چشم ظاهر و باطن ـ قلب و دل

عبدالرزاق نوفل معتقد است که کلمه «البصیر» (چشم ظاهر) و «البصیره» (چشم باطن) ۱۴۸ مرتبه در قرآن تکرار شده است و کلمه «قلب» و «فؤاد» (دل) روی هم ۱۴۸ تکرار شده است (همان/ ۱۹ـ۲۴).

۴. نفع و فساد

«نفع» همراه با مشتقاتش ۵۰ بار تکرار شده است و لفظ «فساد» (زیان) نیز همراه با مشتقات آن ۵۰ بار تکرار شده است (همان/ ۲۵ـ۲۸).

۵. بعث و صراط

«بعث» در لغت به معنای زنده شدن مردگان توسط خداوند متعال و برانگیخته شدن انسان‌ها برای حساب در روز قیامت است. «بعث» به این معنا و همراه با مشتقات آن و کلمات مرادف آن ۴۵ بار در قرآن تکرار شده است. نیز «‌صراط» (راه) با مشتقات آن ۴۵ بار تکرار شده است. البته در «صراط»، مترادفات و کلمات هم معنا مراد نیست.

۶. «سیئات» (بدی‌ها) ـ «صالحات» (خوبی)

در قرآن کلمه «صالحات» (خوبی‌ها) ۱۸۰ مرتبه تکرار شده است که ۹ مورد آن اسم علم برای حضرت صالح(ع) است. ۴ مورد آن مرفوع «صالح» (با ضمه) و ۵ مورد آن منصوب «صالحا» و در ۴ مورد هم این لفظ به معنای معالجه آمده که اگر این مورد که عدد۱۳ می شود را کم کنیم، کلمه «صالحات» ۱۶۷ مرتبه تکرار شده است (همان/ ۳۵ـ ۳۶).

۷. جحیم (جهنم) ـ عقاب (کیفر)

جحیم ۲۶ مرتبه در قرآن آمده، به این صورت:

الجحیم (دوزخ) ۲۵ مرتبه

جحیما (دوزخی) ۱ مرتبه

__________

۲۶ مرتبه

کلمه «عقاب» (کیفر) همراه با مشتقاتش نیز ۲۶ بار تکرار شده است؛ به این صورت:

العقاب ۱۷ مرتبه

عقاب ۳ مرتبه

عاقبتم ۲مرتبه

فعاقبوا ۱مرتبه

عوقبتم ۱ مرتبه

عاقب ۱ مرتبه

عوقب ۱ مرتبه

__________

۲۶ مرتبه

۸ . صوم ـ صبر

نوفل می‌گوید: کلمه «الصوم» (روزه) با مشتقاتش ۱۴ مرتبه در قرآن کریم تکرار شده است. کلمه «‌صبر» (بردباری) نیز ۱۴ مرتبه در قرآن آمده است. (همان/ ۱۵۴).

۹. عقل ـ نور

نوفل می‌نویسد: واژه «عقل» (دانایی) و مشتقات آن مانند: «تعقلون» و «یعقلون» ۴۹ مرتبه در قرآن آمده است. واژه «نور» و مشتقاتش مانند: (بنورهم، منیرا، نورکم) نیز ۴۹ مرتبه آمده است (همان/ ۱۵۶).

۱۰. ضیق ـ طمأنینه

کلمه «ضیق» (تنگنا) با مشتقاتش مانند: (ضاقت، ضاق و یضیق) ۱۳ مرتبه در قرآن کریم تکرار شده است. همچنین کلمه« طمأنینه» (آرامش) همراه با مشتقاتش مانند: (تطمئن، مطمئن) ۱۳ مرتبه آمده است (همان/ ۶۰).

ح. نتیجه‌گیری عبدالرزاق نوفل از معجزه اعداد

برخی از مهم‌ترین مواردی که نوفل از تحقیقات خویش استنتاج می‌کند عبارتند از:

۱. تصادفی نبودن

نوفل معتقد است: ممکن نیست این تناسب اعداد و ارقام به صورت تصادفی یا رخدادی کور و حادثه‌ای ناگهانی باشد. کدام قدرت و توانایی بشری و یا ابزار و مسائل حسابگر و شمارشگر یا مغزهای الکترونیکی می‌تواند اعداد الفاظ را به طور تساوی اندازه‌گیری کند و آن گاه به صورت الفاظ و کلمات در موضوع‌های گوناگون جدا جدا و دور از هم در بین شش تا هفت هزار آیه پراکنده سازد. (همان/ ۱۰۷)، به همین خاطر، قرآن از ما می‌خواهد که در آیات آن اندیشه کنیم و در جهات مختلف اعجاز آن به فکر بنشنیم. قرآن به ما می‌گوید: این کتابی است با برکت بر تو فرو فرستادیم تا در آیات آن اندیشه کنند و خردمندان بیدار گردند. آیا در قرآن تفکر نمی‌کنند، یا این‌که بر دل‌ها قفل نهاده شده است.

نوفل همچنین می‌افزاید: آیا می‌توان پذیرفت این نظم و هماهنگی تصادفی است؟ قطعاً تصادفی‌بودن مخلوقات، با ایمان تضاد دارد، زیرا در آفرینش خداوند همه چیز مقدر و مقرر شده است و دارای نظم خاص است نه این که به صورت حادثه، پدید آمده باشد، لذا تصادفی بودن اعجاز عددی کاملاً مردود است (همان/ ۲۵۳).

۲. عدم دستیابی بشر به کنه اعداد اعجازی قرآن

نوفل معتقد است: پرداختن به این هماهنگی‌های عددی، تساوی‌ها و نسبت‌ها احتیاج به مطالعات کافی برای هر موضوع دارد که تلاش و عمر یک شخص، شاید جوابگوی قسمتی از آن باشد (همان/ ۱۱۲).

۳. تناسب در همه خلقت و آفرینش

مؤلف معتقد است که قطعاً این تناسب‌ها و هماهنگی‌ها صفتی است که در تمام آن چه خداوند خلق کرده، حکم‌فرماست و این تساوی از همان ابتدا در خلقت صورت گرفته و بی‌تردید در مخلوقات نظم و آراستگی کاملی مشاهده می‌شود.

از هسته اتم گرفته تا تناسب‌های دقیق و کاملی که بین سایر مخلوقات مانند: منظومه شمسی و آنچه در کره خاکی و ستارگان و کهکشان‌های بزرگ وسیاره‌ها مشاهده می‌شود، همه اعداد و سرعت‌های خاصی را دنبال می‌کنند. علم و دانش از راه تجزیه و تحلیل و پی‌گیری و تصویر‌برداری دریافته که آنچه در مخلوقات هست، همه بدون هیچ‌کم و زیادی دارای هماهنگی است، چنان‌که قرآن می‌فرماید: (مَا تَرَى‏ فِی خَلْقِ الرَّحْمنِ مِن تَفَاوُتٍ) (ملک/۳)؛‌ «هیچ‌ تفاوتى (تناقض‌گونه) در آفرینش (خداى) گسترده‏مهر نمى‏بینى».

توازن و هماهنگی در اجزای مخلوقات نیز وجود دارد، هم‌چنان که قرآن می‌فرماید: (وَأَلْقَیْنَا فِیهَا رَوَاسِیَ وَأَنبَتْنَا فِیَها مِن کُلِّ شَیْ‏ءٍ مَوْزُونٍ) (حجر/۱۹)؛ «و زمین را گستراندیم؛ و در آن [کوه‏هاى‏] استوارى افکندیم؛ و از هر چیز متناسبى در آن رویاندیم» (همان/ ۱۱۳).

۴. تناسب عددی نشانه وحیانی بودن آیات الهی

وی معتقد است که آنچه از قرآن تشخیص داده می‌شود، آن است که تساوی و هماهنگی و تناسب‌های عددی چنان برقرار است که اگر تمام انسان‌ها و فرشتگان متحد شوند، از آوردن آن عاجزند. آیا قرآن حقیقتاً با این همه حقایق و راستی‌ها و مطالب یقینی، چیزی جز وحی است که بر خاتم پیامبران، نازل شده است؟

این توازن و تناسب (اعجاز عددی)، پرده جدیدی از سایر اعجاز است که در قرآن است که انسان را به تفکر و تعقل و تدبر وا می‌دارد (همان/ ۹۳). آیا می‌توان گفت که این، زاییده افکار پیامبری است که درس نخوانده بوده است؟ اگر دانشمندان هم جمع شوند و از تمام امکانات و وسائل مدرن هم بهره ببرند نمی‌توانند به چنین کاری دست پیدا کنند (همان/ ۲۵۱).

۵. عدم وجود اختلاف و تأویل در اعجاز عددی

نوفل بیان می کند که اعجاز عددی، معجزه‌ای است که در آن اختلاف رأی و نظر وجود ندارد. او می‌افزاید این نظریه، به بحث و جدل منجر نمی‌شود و احتیاج به تأویل و تفسیر ندارد، زیرا اعداد و ارقام دارای حقایق قطعی و ثبت شده‌اند: (قُل لَّئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى‏ أَن یَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لاَیَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً) (اسراء/ ۸۸)؛ «بگو: «اگر انسان[ها] و‌ جن‌[ها] جمع شوند، بر این‏که همانند این قرآن را بیاورند، مانند آن را نخواهند آورد؛ و اگر چه برخى از آنان، پشتیبان برخى [دیگر] باشند» (همان/ ۹۴). و شاید آن چه گفته شد، اشاره باشد به قسمتی از آن چه قرآن می‌فرماید: (اللَّهُ الَّذِی أَنزَلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِیزَانَ) (شوری/۱۷)؛ «خدا کسى است که کتاب را به حق فروفرستاد».

۶. مطلق بودن معجزه قرآن کریم

عبدالرزاق نوفل در پایان کتاب به این آیه استدلال می‌کند: (وَإِنْ کُنْتُمْ فِی رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنَا عَلَى‏ عَبْدِنَا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَدَاءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ) (بقره/۲۳)؛ «و اگر از آنچه بر بنده‏ خود (پیامبر) فرو فرستادیم، در تردید هستید، پس اگر راست مى‏گویید سوره‏اى همانندش بیاورید و گواهانتان را، که جز خدایند، فرا خوانید».

نوفل معتقد است که مطلق بودن این آیه، تمام اعجازهای قرآن را در بر می‌گیرد؛ خصوصاً اعجاز عددی، چون اگر همه مردم جمع شوند نمی‌توانند مانند آن را بیاورند. آیه ذیل هم دلالت دارد که هرگز چنین کاری عملی نخواهد شد: (فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوْا النَّارَ الَّتِی وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْکَافِرِینَ)؛ (بقره/۲۴) «و اگر (چنین) نکردید ـ و (هرگز) نخواهید کرد ـ پس [خود را] از آتشى نگه دارید که هیزم آن مردم و سنگ‏ها هستند، در حالى که براى کافران آماده شده است».

ط. بررسی نهایی و ارزیابی دیدگاه نوفل در بحث معجزه علمی و عددی

نوفل معتقد است که اعجاز علمی قرآن‌کریم و از جمله اعجاز عددی آن، برای غیر اعراب است، چون این راهی است که از طریق آن می‌توان غیر عرب‌ها را به اسلام دعوت کرد (نوفل، عبدالرزاق، القرآن والعلم‌ الحدیث/ ۲۶). نوفل کوشش می‌کند بین نظریات اثبات نشده علمی و اثبات شده فرق بگذارد و مدعی است، اعجاز قرآن را با علوم مدلل و ثابت شده تفسیر می‌کند.

بررسی و نقد

در مواردی عبدالرزاق نوفل گرفتار تفسیر به رأی شده و سخنانی بیان داشته است که به هیچ وجه قابل قبول نیست. برای مثال در ذیل آیه شریفه: (هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا) (اعراف/۱۸۹)؛ «او کسى است که شما را از یک شخص آفرید؛ و از او همسرش را قرار داد»؛ نوفل می‌گوید: نفس واحده همان پروتون و زوج آن الکترون است(!) و این دو عنصری است که ذره از آن‌ها ترکیب شده است(!) سپس این را دلیل اعجاز علمی قرآن می‌شمارد (همو، القرآن و العلم الحدیث/ ۱۵۶).

عبدالرزاق نوفل می‌گوید: دانشمندان گفته‌اند که بار مثبت ومنفی در پروتون و الکترون و مساوات آن‌ها موجب می‌شود تا اتم باقی بماند و توازن و تعاون و سکون آن حفظ شود و هر اختلاف کوچکی در آن‌ها، موجب نابودی اتم می‌شود و این حقیقت را قرآن در آیه ۱۸۹ سوره اعراف بیان داشته است که سبب سکون نفس را زوج او قرار داده است(!) و این همان است که علم در مورد بار پروتون و الکترون می‌‌گوید (همان/ ۱۵۶ـ ۱۵۸).

در مورد نقد سخن فوق باید گفت: «نفس» در هیچ لغت نامه و اصطلاح نامه‌ای به معنای «پروتون» نیامده است و «زوج» هم به معنای «الکترون» نیست، ولی این نویسنده برای اثبات نظریات علمی خود از منظر آیات قرآن این گونه معنایی را بر آیات حمل کرده است. ممکن است این گونه افراد با حسن نیت و یا قصد اثبات اعجاز قرآن چنین تفسیر کرده باشند، ولی این عمل، «تفسیر به رأی» است و گوینده آن ممکن است خود را دچار عذاب الهی کند (رک: رضایی، محمد علی، درآمدی بر تفسیر قرآن/۳۵۶).

مثال دیگر از تفسیر به رأی عبدالرزاق نوفل در مورد این آیه است: (وَإِذَا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنَا لَهُمْ دَابَّةً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ) (نمل/۸۲)؛ «و هنگامى که گفتار (= فرمان عذاب) برآنان واقع شود، (و در آستانه‏ رستاخیز قرار گیرند)، جنبنده‏اى را از زمین براى آنان بیرون مى‏آوریم». نوفل معتقد است که این دابه (جنبنده)، همان «قمرهای مصنوعی» است که از زمین خارج می‌شوند و از آن سخنان الحادآمیز گفته می‌شود!! (رک: نوفل، عبد الرزاق، القرآن و العلم الحدیث/۲۱۲ ـ ۲۱۶).

یکی از اشکالات عمده‌ای که به اعجاز عددی قرآن وارد است، این است که این ادعاها در رابطه با رسم‌الخط فعلی قرآن صورت گرفته، در حالی‌که آن چیزی که مطرح است، نوع تلفظ آن است، چرا که قرآن از زمانی که به نگارش در آمده، تا امروز یکسان تلفظ شده است، اما رسم الخط آن متحول شده است. امروز الف زینت به واژه‌ها اضافه شده و حروف زیادی اضافه شده است. اگر بحث اعجاز بر پایه آنچه تلفظ می‌شود، مطرح شود، قابل بررسی است، اما این رسم الخط ممکن است در آینده نیز تغییر کند.

برخی اشکالات به دیدگاه عبدالرزاق نوفل در بحث اعجاز عددی

۱. انحراف از مقاصد قرآن

قرآن همواره خود را کتاب هدایت خوانده و همه جا سخن از ذکر و نور و محتوای هدایت‌گری کتاب خدا است و در هیچ آیه‌ای از آیات کتاب الهی، اشاره و کنایه‌ای به وجود نظم ریاضی در قرآن دیده نمی‌شود. بزرگان دین نیز قرآن را کتاب هدایت و عمل معرفی کرده و از ما خواسته‌اند برخورد ما با قرآن‌، مانند برخورد بیمار با نسخه پزشک باشد.

قرآن نیز خود را بزرگ‌ترین کتاب هدایت و سعادت معرفی می‌کند و از قرآن نیز همین مقدار باید توقع داشت، نه آن که توقع داشته باشیم همه مجهولات حوزه‌های مختلف معارف بشری به کمک قرآن حل شود (‌ر. ک: پهلوان و شفیعی، ارزیابی و نقد اعجاز عددی قرآن کریم/۶۱).

۲. بی‌توجهی به زبان قرآن

قرآن در ارتباط با مردم، از زبان عقلانی جاری و مرسوم بین عقلاء بهره می‌گیرد و بسیار بعید است که خدای حکیم با مخاطبین خود از طریق معما و لغز ارتباط برقرار کند و اگر بخواهد امری را معماگونه بیان کند، معمای او باید به گونه‌ای باشد که تا قیامت معما بماند، چه اگر بشر بتواند چیزی را که مشیت خدا آن را معما خواسته است، کشف کند، نوعی نقض و ضعف برای خداوند خواهد بود. به نظر ما حروف مقطعه قرآن از این مقوله‌اند، یعنی شواهد و قرائن نشان می‌دهد که خداوند می‌خواهد این حروف در قالب رمز و معما باقی بماند (همان/ ۶۲).

۳. بررسی گزینشی

اشکال مهمی که بر بسیاری از پژوهش‌ها در اعجاز عددی قرآن وارد است، بررسی گزینشی آیات و واژه‌ها در جهت رسیدن به دیدگاه مطلوب است، به طوری که با نادیده گرفتن برخی الفاظ عملاً به فریفتن مخاطبان خود پرداخته‌اند و نص قرآنی را بر اهداف و مقاصد خود حمل کرده‌اند. نگاهی بر مثال‌های بیان شده از سوی عبدالرزاق نوفل و دیگر طرفداران اعجاز عددی شاهدی بر این مدعاست.

۴. عدم وجود مبنای روشن و نبود هماهنگی

به روشنی معلوم نیست این قرآن‌پژوه مصری، پژوهش‌های خود را درباره تناسب الفاظ قرآن بر چه مبنایی سامان داده است، هرچند خود ایشان در مقدمه کتاب «العجاز‌ العددی» به شکلی مبهم، آن را در سه موضوع جای داده است: (موضوعات مثل و مانند؛ موضوعات متقابل و متضاد؛ موضوعات مرتبط) اما اولاً گاه چنین روابطی میان الفاظ وجود ندارد و گاه آمار ارائه شده صحیح نیست.

وی پس از تطبیق درست واژه‌های «دنیا و آخرت» و «ملائکه و شیطان» درصدد بر آمده است تا پژوهش‌های خود را درباره دیگر الفاظ کتاب خدا نیز تکرار کند، اما از آن‌جا که نتایج کار در اغلب موارد دقیق نبوده است، سخنان وی با توجیهات گوناگون همراه شده است تا تئوری «اعجاز عددی» پذیرفتنی جلوه کند (همان/ ۶۸).

عبدالرزاق نوفل معتقد است دو واژه «حیات و موت» به طور برابر و هرکدام ۱۴۵ بار در قرآن به کار رفته‌اند. این رقم به هیچ وجه صحیح نیست، زیرا واژه «حیات» و مشتقات آن بیش از ۲۴۰ بار و واژه «موت» و مشتقات آن ۱۶۵ بار تکرار شده‌ است، یعنی حدود ۸۰ مرتبه کمتر از واژه «حیات»، لذا کوشیده است تا این رقم را این گونه توجیه کند:

هرجا «حیات» به حیات زمین مرتبط باشد، تکرار آن را به حساب نمی‌آوریم و هر جا به حیات خلق ارتباط داشت آن را با همه مشتقات آن می‌آوریم (ر.ک: نوفل، عبد الرزاق، الاعجاز العددی/۱۰). سوال این است که بر چه اساسی این تفکیک صورت پذیرفته است.

هم‌چنین ایشان «بعث» را با «صراط» سنجیده و نتیجه می‌گیرد که هر کدام ۴۵ بار به کار رفته‌اند (همان/ ۳۱ـ ۳۴)، اما اولا روشن نیست چرا این دو واژه را انتخاب کرده و مثلاً «بعث» را با «قیامت» یا «حشر» نسنجیده است؟ ثانیاً واژه «بعث» و مشتقات آن کم‌تر از ۴۵ مرتبه تکرار شده است، بنابراین نوفل مترادف‌های آن را نیز افزوده است، اما همین کار نیز گزینشی است و مثلاً فعل «یقوم» را برگزیده که دوبار به معنای بعث به کار رفته است در حالی که این فعل با مشتقات آن بارها به معنای بعث به کار رفته و اساساً واژه «قیامت» از همین ریشه است.

نمونه دیگر، دو واژه «اسراف» و «سرعه» است که آن‌ها را در موضوعات متضاد قرار می‌دهد و نتیجه می‌گیرد که هر کدام ۲۳ مرتبه در قرآن تکرار شده‌‌اند، اما روشن نیست این دو واژه، چه تضادی با هم دارند؟ آیا عبدالرزاق نوفل می‌خواهد بگوید: اسراف توأم با سرعت است؟ یا نباید با سرعت اسراف کرد؟! یا اسراف موجب نابودی سریع می‌شود؟ یا مسرف با سریع‌العقاب طرف خواهد بود؟ به نظر می‌رسد علت انتخاب این دو واژه، نزدیکی ریشه‌های این دو کلمه و ذکر پشت سرهم آن‌ها در ترتیب معجم است!

عبدالرزاق نوفل معتقد است که لفظ «ابلیس» و «استعاذه از ابلیس» هر کدام ۱۱ مرتبه در قرآن به کار رفته است، این در حالی است که لفظ «ابلیس» ۱۱ مرتبه در قرآن آمده، اما «استعاذه» (از باب استفعال) تنها ۴ بار و مجموع کاربردهای این ماده ۱۷ مرتبه است که هیچ کدام با عدد ۱۱ ارتباطی ندارد.

نیز نوفل می‌گوید: دو واژه «الضالّون» و«الموتی» هر کدام ۱۷ مرتبه در قرآن آمده (همان/ ۱۳۵ـ ۱۳۶). روشن نیست ارتباط گمراهان با مردگان چیست؟ آیا تنها گمراهان می‌میرند، یا مردگان گمراهند؟ نزدیک‌ترین ارتباط مسبوق به ذهن آن است که منظور از مردن، «مرگ معنوی» باشد، اما با بررسی ۱۷ مورد این واژه، در می‌یابیم که تنها ۲ مورد آن مربوط به «مرگ معنوی» است (پهلوان و شفیعی، ارزیابی و نقد نظریه اعجاز عددی قرآن کریم، پژوهش‌های قرآن و حدیث، دفتر ۱/ ۷۰).

نتیجه‌گیری

عبدالرزاق نوفل مصری، گرچه کتاب های زیادی در مورد قرآن، علم و تفسیر نوشته است، اما به نظر می رسد در این راه افراط کرده است. نوفل یکی از ابعاد اعجاز علمی قرآن‌کریم را «معجزه عددی» این کتاب آسمانی می‌دانند، اگرچه برخی ابعاد کشفیات نوفل در معجزه عددی قرآن قابل پذیرش و منطقی به نظرمی‌رسد، ولی در مواردی وی راه افراط را در پیش گرفته و روابطی که نوفل مدعی کشف آن است، چندان قابل پذیرش نیست. در مورد تناسب تعداد تکرار کلمات قرآن، معیار دقیقی وجود ندارد، چون بعضی کلمات با مشتقات آن حساب شده و بعضی بدون مشتقات مانند: جهنم و جنات.

تعداد زیادى از دانشمندان مسلمان [غیر بهایی]، نظم ریاضى قرآن را دنبال کرده‏اند و به نتایج قابل توجهى رسیده‏اند، هر چند که برخى از محاسبات آن‌ها خطا بوده و یا با اعمال سلیقه و ذوق شخصى همراه بوده است.

از سخنان طرفین استفاده مى‏شود که نظم ریاضى قرآن به صورت موجبه جزئیه مورد پذیرش موافقان و مخالفان اعجاز عددى واقع شده است، اما به صورت موجبه کلیه (یعنى در همه موارد ادعا شده) مورد قبول نیست، اما این مطلب بدان معنا نیست که بگوییم متفکران اسلامى که این سخن را گفته‏اند بهائى یا منحرف بوده‏اند.

این گونه برخوردها در مطالب علمى صحیح به نظر نمى‏رسد (رک: رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن کریم، ۱/۲۴۳). نظم ریاضى قرآن (در همان موارد محدودى که وجود دارد و مورد پذیرش طرفین است) یک مطلب شگفت‏انگیز است، چرا که یک فرد امّى و درس ناخوانده در طى ۲۳ سال کتابى با نظم خاص ریاضى آورده است که در حالات روانى مختلف مثل جنگ و صلح و در مکان‏ها و زمان‏هاى متفاوت آورده شده است (نه مثل یک دانشمند فارغ از همه چیز که در یک کتابخانه با آرامش کتابى منظم را تدوین مى‏کند) و مطالبى عالى و همراه با فصاحت و بلاغت در آن وجود دارد. این مطلب خود بسى شگفت‌آور و عجیب است‏ (همان، ۱/ ۲۴۳).‏

منابع

۱. قرآن کریم.

۲. نهج البلاغه.

۳. پهلوان، منصور و شریعتی، منصور، «ارزیابی و نقد نظریه اعجاز عددی قرآن کریم»، دو فصلنامه پژوهش‌های قرآن و حدیث، دفتر۱، پاییز و زمستان ۱۳۸۸.

۴. جوهر، طلحه، الاعجاز العددی فی سوره الفاتحه؛ سوریه، دمشق، انتشارات الحکمه،۱۹۹۷م. ۱۴۱۸هـ

۵. رضایی اصفهانی، محمد علی، درآمدی بر تفسیرعلمی قرآن کریم، قم، اسوه، ۱۳۸۳ش.

۶. قطنه، اشرف عبدالرزاق، رسم المصحف و الاعجاز العددی، بیروت، موسسه علوم القرآنی، س۱۹۹۹م ۱۴۲۰ق.

۷. نوفل، عبدالرزاق، الاعجاز العددی للقرآن الکریم، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۹۸۷م، چ پنجم.

۸. ـــــــــــــــ ، القرآن والعلم الحدیث، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۹۷۳م.

۹. ـــــــــــــــ ، الدعوه الی الاسلام، الشعب، ۱۹۷۰م.

۱۰. ـــــــــــــــ ، کیف و لماذا؟ بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۹۸۳م.

۱۱. ـــــــــــــــ ، اسلام و علم جدید، مترجم، حسین وجدانی، تهران، پدیده، ۱۳۴۸ش.

۱۲. ـــــــــــــــ ، قرآن خورشید دانش‌ها، مترجم، سید ابراهیم مکری، تهران، احسان، ۱۳۸۳ش.

۱. ـــــــــــــــ ، معجزه اعداد در قرآن کریم، مترجم، سعید همایون، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۳ش.

ـــــــــــــــ‌ ، معجزه عددی قرآن‌کریم، مترجم، مصطفی حسینی طباطبائی.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۱
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها