به گزارش 598 به نقل از دانا؛ انقلاب اسلامی یک انقلاب ایدئولوژیکی بود
که در دل خود اصولی را به جهانیان شناساند. یکی از مهمترین اصول انقلاب
اسلامی، بحث استکبارستیزی است که دیروز بنیان گذار انقلاب اسلامی بر سر آن
محکم ایستاده بود و امروز مقام معظم رهبری قویاً نمایندگی آن را بر عهده
دارد. در این میان اما عده ای خود فروخته و غرب زده درصدد حذف برخی اصول
من جمله اصل استکبار ستیزی و خاصه"شعار مرگ بر آمریکا" از انقلاب اسلامی
هستند. بررسی ریشه اصل استکبارستیزی در مبانی انقلاب اسلامی و بررسی
عملکرد افراد و احزاب و دولت های پس از جنگ در مواجه با این اصل اساسی
انقلاب، موضوع گفتوگوی تفضیلی خبرنگار سیاسی شبکه اطلاع رسانی دانا با
اسماعیل کوثری عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی است. متن کامل این
گفتوگو به شرح زیر می باشد:
ریشه راهبرد آمریکا ستیزی در مبانی تئوریک انقلاب اسلامی چیست؟
اساس،
پایه و مبنای تئوری انقلاب اسلامی برگرفته از اسلام ناب محمدی (ص) است.
هیچ مرجع و رهبر دینی نبوده که اسلام را از نظر محتوایی به دو بخش تقسیم
کند اما حضرت امام خمینی (ره) اسلام را از نظر محتوایی به دوبخش تقسیم
کرد: اسلام ناب محمدی (ص) و اسلام آمریکایی. علت مطرح کردن این موضوع هم
این بود که برخی افراد تمام وجودشان را برای اسلام ناب محمدی (ص) در تبق
اخلاص میگذارند، ولی برخی دیگر فقط نان اسلام را میخورند ولی بر علیه
اسلام فعالیت میکنند.
به عنوان مثال اگر به سیستم عربستان سعودی
نگاه کنیم میبینیم که بر همین اساس است و علیرغم اینکه میگویند خادم
حرمین شرفین هستند، اما جنایاتی که سعودیها هم در داخل عربستان و هم بر
علیه کشورهای مسلمان انجام میدهند بر اساس همین اسلام آمریکایی است و
سیاستمداران سعودی در راستای سیاستهای آمریکا و اسراییل عمل میکنند که
البته از این نوع مثالها و مصداقها زیاد است و حتی میتوان گفت که عامل
اصلی جنگ ۳۳ روزه لبنان، عربستان و امارات بودند که مقامات این کشورها به
نیویورک رفتند و در جلسهای با مقامات آمریکا و اسراییل، مجوز حمله به
لبنان را دادند و اسراییل به خود جرات داد که حمله کند.
و یا
نمونهای دیگر حمایت از صدام در جنگ هشت ساله با ایران بود که با دستور
آمریکا، کویت و عربستان کمکهای فراوانی به رژیم بعث کردند به طوری که عراق
هیچوقت احساس کمبود نکرد و باید گفت که تمامی اینها در جهت و راستای
منافع شیطان بزرگ حرکت میکنند و به ظاهر مسلمان هستند و ادعا هم میکنند
مسلمانند.
اما این طرف قضیه وقتی نگاه میکنیم میبینیم که حضرت
امام (ره) تمامی شعارهایی که میدادند و کارهایی که انجام میدادند، دقیقا
در جهت خواستههای خدا، اسلام، پیامبر و معصومین است، یعنی اینکه الان
میگوییم استکبارستیزی، بر این اساس است که امام حسین (ع) و ائمه معصومین
همگی بر علیه مستکبران و ظالمین حرکت کردند.
آنهایی که در زمان
معصومین ظلم و جنایت علیه بشریت انجام میدادند، در زمان فعلی نیزهمه
جنایتها را آمریکا، انگلیس، فرانسه، اسراییل و امثال این کشورها انجام
میدهند، لذا حضرت امام (ره) بر همین اساس قدم برداشتند و انقلاب کردند و
اینکه بگوییم موضوع استکبارستیزی مربوط به همان اوایل انقلاب است درست نیست
و زمانی باید این را بگوییم که دوران استکبارستیزی تمام شده است که
رهبرانقلاب دیگر به دنبال آرمانهای حضرت امام، انقلاب و اسلام نباشند و
این در حالی است که مقام معظم رهبری دائما بر روی این موضوعات و موضوع
استکبارستیزی تاکید دارند.
در همان اوایل پیروزی انقلاب هم مجلس
شورای اسلامی قانونی را تصویب کرد که بر اساس آن روز ۱۳ آبان به عنوان روز
"مبارزه با استکبار جهانی" شناخته شد که اگر از بُعد قانونی هم به موضوع
استکبارستیزی نگاه کنیم، این قانون همچنان پابرجاست و از بین نرفته است.
ضمن اینکه بالاتر از قانون، خود مردم هستند، مردمی که جنایتهایی آمریکا
علیه کشور و مردم ایران را میبینند و میدانند.
چرا روز ۱۳ آّبان را روز"استکبار جهانی" نامیدند؟
اینکه
چرا روز ۱۳ آبان به عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی اعلام شد باید گفت
که در طول این مدت زمان چندین حادثه یا به طور مستقیم توسط خود
آمریکاییها و یا با واسطه که عوامل طاغوت بودند اتفاق افتاد. یک موضوع،
تبعید حضرت امام (ره) در ۱۳ آبان ۱۳۴۳ بود که در پی سخنرانی ایشان علیه
تصویب قانون کاپیتولاسیون یک سال به ترکیه و ۱۳ سال به عراق تبعید شدند.
اتفاق بعدی در ۱۳ آبان ۱۳۵۷ بود که عوامل رژیم طاغوت، دانشآموزان را که
در مقابل درب اصلی دانشگاه تهران جمع شده بودند و تظاهرات میکردند را به
رگبار بستند و باعث کشته شدن عده بسیاری شد. سومین اتفاق هم تسخیر سفارت
آمریکا توسط دانشجویان در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ بود.
سفارت آمریکا واقعا
لانه جاسوسی بود و غربیها اکنون و بعد از ۳۵ سال به این نتیجه رسیدهاند
که سفارتخانههای آمریکا لانه جاسوسی است. ما از روز اول فهمیدیم که این
سفارتخانه لانه جاسوسی است، چرا که آمریکاییها چندین حرکت توطئهآمیز را
در جهت براندازی نظام جمهوری اسلامی طراحی کردند که از آن جمله میتوان به
فعال و مجهزکردن عوامل ضدانقلاب در نقاط مرزی به ویژه در استانهای
کردستان، آذربایجانغربی، خوزستان و سیستانوبلوچستان، ترور شخصیتهای
بلندپایه نظام و فعالکردن گروهکهای منافق در داخل شهرها بود.
زمانی
که این اتفاقها افتاد، دانشجویان همفکری کردند و به این نتیجه رسیدند که
باید مرکزیت این فعالیتهای ضدنظام و توطئهها را از بین برد که این مرکز
هم سفارت آمریکا است و همین موضوع باعث شد که در نهایت سفارت آمریکا توسط
دانشجویان پیرو خط امام (ره) اشغال شد. وقتی که سفارت اشغال شد برخی
مسئولان وقت که از این اقدام دانشجویان ترسیده بودند که شاید آمریکا به
کشور حمله کند، خدمت امام رفتند تا کسب تکلیف کنند که در نهایت هم حضرت
امام (ره) این اقدام دانشجویان راتایید کرد.
شاید در این مورد به ما
ایراد بگیرند که چرا سفارت یک کشور رااشغال کردهاید؟ اما اینکه از سال
۱۳۳۲ که آمریکاییها در ایران کودتا کردند که خودشان هم به دست داشتن در
کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ اعتراف میکنند، و یا اینکه در سال ۱۳۴۲ به کشتار مردم
پرداختند و بعد هم حضرت امام راتبعید کردند و این همه جنایاتی که بعد از
انقلاب انجام دادند را نادیده بگیریم و فقط بگوییم چرا دانشجویان سفارت را
اشغال کردند؟ طبیعی است که هر کاری که دشمن انجام میدهد ما هم باید
مقابله به مثل کنیم.
چند روز بعد از اشغال سفارت، حضرت امام هم
میدانست این قضیه طولانی میشود و اینطور نیست که به زودی حل شود. ما هم
در چارچوب تئوری برگرفته از قرآن و ائمه مبنی براینکه باید در مقابل ظلم
ایستاد، در مقابل ظلم و استکبار زمان ایستادیم و زمانی که ایستادگی کردیم
در واقع اعلان جنگ کردیم، جنگی نه از نوع سخت که از نوع نرم و فرهنگی. در
همان زمان، دو ابرقدرت شرق و غرب هم به این نتیجه رسیدند که اگر
اقداماتشان علیه نظام جمهوری اسلامی به نتیجه نرسد، باید روزی یک جنگ علیه
ایران انجام دهند و به همین خاطر در ۲۶ تیر ۱۳۵۸ میبینیم که در راس قدرت
کشور عراق تغییر و تحولاتی روی میدهد و "حسنالبکر" کنار گذاشته میشود و
صدام به روی کار میآید، یعنی از همان موقع یک شخص قلدر و قدرتطلب مانند
صدام را که بتواند خواستههای غرب و شرق را انجام دهد تربیت کردند و به
روی کار آوردند و همه نوع تجهیزات هم در اختیارش قرار دادند و حتی طوری
برنامهریزی کردند که در داخل کشور هم بنی صدر به روی کار بیاید. البته
مردم رای دادند و امام هم تایید کرد و وی به روی کار آمد، اما از روز اول
که عملکرد بنیصدر را نگاه میکنیم، میبینیم ایشان به عنوان فرمانده کل
قوا فرمان حضرت امام مبنی بر تشکیل بسیج ۲۰ میلیونی را که دقیقا ۲۲ روز
بعد از تصرف لانه جاسوسی صادر شد را نادیده گرفت و هیچ اقدامی انجام نداد.
دباره
حادثه طبس هم باید گفت که هدف از این اقدام آمریکاییها، فقط نجات
گروگانگیرها نبود و حتی خود مقامات آمریکایی هم اعلام کردند که به دنبال
براندازی نظام بودند و بعد از این حادثه که شکست خوردند، خود آمریکا با ما
قطع رابطه کرد و ما را محاصره اقتصادی کامل کردند و این تحریمی که الان
گفته میشود از همان سال شروع شد و موضوع مربوط به سالهای اخیر نیست. بعد
از این حادثه هم موضوع کودتای نوژه پیش آمد و در صدد بودند که با بمباران
جماران و نقاط حیاتی و حساس، نظام را سرنگون کنند که خوشبختانه این اقدام
هم یک شب قبل از عملیات خنثی شد. بعد از همه این اتفاقات هم که جنگ هشت
ساله را علیه ما به راه انداختند که در نهایت هم نتوانستند موفق شوند و به
اهدافشان دست یابند.
* هدف هاشمی از فعالیت در انقلاب، رسیدن به راس قدرت بود
*انقلاب وامدار هیچ کس نیست
* انقلابی یعنی کسی که یک لحظه خواب به چشم ندارد و همیشه آماده است، اما دیپلمات در حال معامله کردن و لابی است
چرا
عده ای امروز بنای کار بر این نهاده اند که این شعار "مرگ بر آمریکا" را
حذف کنند؟ و چرا اصلا کار برخی که شاید مدعی انقلابی گری هم هستند و به
گونه ای انقلاب را از آن خود می دانند، به اینجا می رسد که اصول امام(ره)
را تخطئه کنند؟
اما در جواب عدهای که در حال حاضر
میگویند شعار "مرگ بر آمریکا" گفته نشود و استکبارستیزی معنا ندارد، باید
این سوال را مطرح کرد که مگر آیات قرآن و احادیث پیامبر و ائمه عوض شده؟ و
یا اینکه رفتار آمریکاییها عوض شده که دست از استکبارستیزی برداریم؟
آمریکا همچنان در افغانستان، عراق، بحرین، پاکستان و ... در حال انجام
جنایت است، پس تغییری انجام نشده است.
برخی بعد از انتخابات
ریاستجمهوی ۲۴ خرداد متوهم شدند و خیال کردند که با روی کار آمدم دولت
اعتدال و تدبیر، باید برای آمریکا فرش قرمز پهن کنیم که باید بگویم اصلا
همچین خبری نیست و مجلس هم به طور قاطع در مقابل چنین تفکراتی ایستاده
است.
البته اینکه آمدند و بنرهای معروف به "صداقت آمریکایی" را جمع
کردند، خودشان هم میدانند که در آینده باید پاسخگوی مردم باشند، چرا که
مرگ بر آمریکا برخواسته از بطن مردم است. کسی به مردم یاد نداد که مرگ بر
آمریکا بگویند، بلکه خود مردم که جنایتهای آنها را دیدند، به طور خودجوش
این شعارها را علنی کردند. ما با آمریکاییها قطع رابطه نکردیم و خود آنها
قطع رابطه کردند و لذا ما نیازی به آنها نداریم و اگر اینطور فکر کنیم که
اگر بخواهیم مشکلات اقتصادی حل شود باید تحریمها برداشته شوند، فکر
نادرستی است. مگر ما چه خطایی نسبت به قوانین بینالمللی انجام دادهایم
که بخواهیم به آمریکا بگوییم که ما اشتباه کردهایم؟ آنها علیه ما جنایت
کردهاند و ما به هیچوجه کوچکترین قدم در این جهت برنمیداریم و مگراینکه
آمریکاییها قدمی بردارند، آن هم قدمهایی که به ما اطمینان دهند دست از
خباثتها و جنایتهایشان برداشتهاند تا بتوان ارتباطی دو طرفه داشت.
انقلاب
وامدار و بدهکار به هیچ کسی نیست، بلکه ما هستیم که وامدار انقلابیم، چون
انقلاب آمد و به ملت ایران عزت و موفقیت عطا کرد. خیلی از افراد حتی
رزمندگان دفاع مقدس هستند که میگویند اگر زمان طاغوت بود ما یک قدم هم
برنمیداشتیم، اما درانقلاب بحث مادی نبود و بحث اعتقاد دینی مردم بود و با
انگیزه الهی و الگوقراردادن معصومین به ویژه امام حسین (ع) انجام
میدادند. بعضیها مانند هاشمی رفسنجانی در ذهنشان این بود که مبارزه کنیم
تا خودمان در راس قدرت قرار بگیریم، اما حضرت امام (ره) به ما یاد داد که
برای خدمت کردن به مردم و بشریت و پیاده کردن احکام الهی قیام کنیم ونه
برای رسیدن به قدرت. حتی حضرت امام (ره) تا قبل از ۲۲ بهمن ۵۷ اجازه نداد
که از سلاح استفاده شود. برخی هم اینطور فکر میکنند که انقلاب که به
پیروزی رسید و جمهوری اسلامی هم که تاسیس شد و حال باید به فکر مادیات بود،
و به همین خاطر است که مقام معظم رهبری فرمودند که من دیپلمات نیستم و
انقلابیام.
انقلابی یعنی کسی که یک لحظه خواب به چشم ندارد و همیشه
آماده است، اما دیپلمات در حال معامله کردن و لابی است ولذا الان اگر
کسانی این تفکر را دارند که زمان مذاکره با آمریکاست، به همین خاطر است که
به دنبال رفاه و مادیات هستند، اما در نظام جمهوری اسلامی اینها معنا
ندارند. مگر خانوادها شهید دادند که به دنبال پست و مقام باشند؟ خود
آمریکاییها با تمامی امکانات مادی که داشتند دیدیم که در عراق فرار کردند،
چون که دیدند مردم عراق جلوی اینها ایستادگی کردند و اینها هم نمیتوانند
کاری انجام دهند و مجبور به عقب نشینی شدند و این یعنی اینکه کسی که برای
پست، مقام، پول وریاست باشد نمیخواهد کشته شود، اما بچههای ما دنبال
این ها نبودند.
امام(ره) برای اهداف بسیار بلندی انقلاب کردند و
بچههای معتقد هم بر همان اساس جانشان را در تبق اخلاص گذاشتند نه برا ی
پست و مقام و اگر امروز بعضی ها این مسئله را مطرح میکنند، اینها از
همان روز اول هم زمزمههایی داشتند واین نبود که الان به این فکر
افتادهاند. پس انقلاب تداوم دارد و مرگ بر آمریکا هم تداوم دارد و اصلاً
یک عبادت است.
*هاشمی پس از جنگ توهین بزرگی به خانوادههای شهدا کرد
*گفتگوی تمدن های خاتمی، فقط یک نوع ژست سیاسی بود
*مشایی با عوامل MI۶در ارتباط بود
عملکرد
دولتهای پس از جنگ در مواجهه با استکبار ستیزی چگونه بوده است؟ آیا ضعف
موضع دولتها باعث بوجود آمدن چنین بحث هایی در این زمانه بوده است؟
الان هم در این رابطه باید بگوییم که این عملکرد مربوط به الان نیست و
مربوط به همان نظریههایی است که از همان اوایل انقلاب هم وجود داشت، به
ویژه بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ که هاشمی رفنسجانی به صورتی مسئله را مطرح
کرد که خانوادههای شهدا هم ناراحت شدند و به نوعی توهین بزرگی به آنها بود
و ایشان گفتند که به خانوادههای شهدا از نظر مالی باید رسید وایشان خیلی
روی موضوع رسیدگی به خانواده و مادیات اصرار داشت که مورد غضب مردم هم
قرار گرفت و ایشان بر این موضوع هم تاکید داشتند که به هر نحوی که شده
باید زیرساخت ها را درست کنیم و حتی شده با آمریکا رابطه داشته باشیم، در
صورتی که هیچوقت انقلاب اسلامی این موضوع را نپذیرفت که برای ساختن کشور
نباید وابستگی ایجاد کرد.
حتی در آن زمان تورم به ۴۹.۵ درصد رسید
که باعث اعتراض مردم هم شد. حتی هاشمی رفسنجانی بحث تداوم کار خود و تداوم
گفتمان خودش را ادامه داد و حزب کارگزاران را تشکیل داد که در آن موقع
رهبری تاکید کردند که وزرا وارد نشوند، ولی در نهایت حزب تشکیل شد که
دقیقاً همان چیزی که هاشمی در قالب سازندگی بود را میخواست تحت عنوان حزب
ادامه دهد، ولی به دلایلی این حزب قدرتش کم شد و این شد که کسانی که
بیشتر معترض بودند در قالب اصلاح طلب آمدند و اصلاح طلبان برعکس
کارگزاران، کاری به اقتصاد نداشتند و فعالیت های سیاسی می کردند و نهایت
به گفتگوی تمدن های خاتمی ختم شد که آن هم فقط یک نوع ژست سیاسی بود وگرنه
هیچ محتوایی نداشد که آن هم مورد قبول مردم واقع نشد که بعد از این،
تفکر آبادگران پیش آمد و مجلس هفتم و دولت نهم تشکیل شد.
احمدی
نژاد در چهار سال اول یعنی از سال ۸۴ تا ۸۸ گفتمان حضرت امام (ره) را تا
حد زیادی توانست پیاده کند، یعنی به مردم احترام گذاشت و به شهرستان ها
سفر کرد که مورد استقبال مردم قرار گرفت و برخی دیگر از اقداماتی که انجام
دادند. ولی در چهار سال دوم اینطور نبود و تا زمانی که فتنه بود، جریان
انحرافی خودش را رو نکرد، اما بعد از قضیه فتنه یعنی از بهمن ۸۸ ، جریان
انحرافی فعالیتش را آغاز کرد. همان اوایل سال ۸۹ بنده به اتفاق آقایان
حسینیان، رسایی، کوچکزاده و زارعی به مدت سه ساعت با رحیم مشایی صحبت
کردیم و گفتیم شما دارید با اظهارنظرهایی که می کنید، بچه های معتقد و حزب
الهی را از اطراف احمدی نژاد فراری می دهی و به ایشان تذکر دادیم ولی گوش
نکرد. در نهایت به ایشان گفتیم شما اظهارنظر نکن که ایشان گفتند فقط
احمدینژاد باید به من بگوید که اظهارنظر نکنم وگرنه چطور آقایان مصباح و
خزعلی اظهارنظر کنند و من اظهارنظر نکنم؟
از آن طرف هم از ارتباط
مشایی با برخی عوامل سازمان جاسوسی انگلیس (MI۶) اطلاع داشتیم. مثلا بعد
از کشته شدن دکترفاطمی وزیرخارجه دوره مصدق، همسرش یکی از عوامل ساواک شد
و بعد از انقلاب فرار کرد و به انگلیس رفت و عامل MI۶ شد و زمانی که
مشایی رییس دفتر احمدی نژاد شد ایشان رابه ایران دعوت کرد و تمام حقوق عقب
افتاده ایشان را پرداخت کرد! که بعد آن خانم دستگیر شد و احمدی نژاد بنا
به خواسته مشایی فشار آورد تا اینکه این خانم آزاد شد و رفت. در نهایت
دولت احمدی نژاد در چهارسال دوم آنطور که باید نتوانست در راستای خواسته
های رهبری و مردم اقدام کند.
آمریکا، انگلیس و اسراییل منافع
زیادی در ایران داشتند که از دست دادند. مثلا در زمان جنگ اعراب و اسراییل
میبینیم که کشورهای عربی اسراییل را تحریم کردند اما ایران به دستور
آمریکا به طور مجانی به اسراییل نفت و سوخت میداد و این یعنی منافع
اسراییل در ایران و به همین خاطر زمانی که انقلاب منافع آنها را به خطر
انداخت.حتی سفارت اسراییل اولین سفارتی بود که جمع شد و سفارت فلسطین
جایگزین آن شد که این فقط یک نمونه از منافعی است که اینها از دست
دادهاند. لذا اینها در داخل عواملی داشتند و در نهایت چون اینها منافع
خیلی عظیمی در کشور داشتند به همین راحتی رها نمیکنند و استکبار هیچ
تغییری در رفتارش انجام نشده و همچنان به همان سیاست ها ادامه می دهد و ما
بر همان اساس ایستاده ایم و اگر کسی احساس می کند رفتار اینها عوض شده
باید بگویم که اصلاعوض نشده مگر اینکه تغییر رفتارشان را در عمل نشان
دهند.
*ازدیپلماسی دولت نگرانیم
*محتوای مذاکرات برای نمایندگان مردم نیز محرمانه تلقی شده است
ارزیابی شما از روند دیپلماسی دولت اعتدال چیست؟
همانطور
که مقام معظم رهبری فرمودند، به دنبال تضعیف دیپلماسی دولت نیستیم، اما
میخواهیم بگوییم که نگرانیم. نصب بنرها در سطح شهر، تبلیغات علیه دیپلماسی
ما نیست، اتفاقا اینکه می آیند بر علیه آمریکا بنر و پوستر چاپ می کنند و
در خیابان نصب می کنند، این عین تقویت دیپلماسی ماست، بخاطر اینکه در
مذاکرات بگویند که ما تنها نیستم و ملت ما بر روی این قضیه حساس هستند،
اما برعکس برداشت می کنند که این اشتباه است.
بنده به آقای ظریف هم
گفتم که ما یکبار قبلا در قضیه قطعنامه ۵۹۸ ضربه خورده ایم. چه کسی این
قطعنامه را پیش امام برد؟ همین آقایان. ما نمیخواهیم بگوییم از آنها برتر
هستیم و ادعا داشته باشیم، ما هم نماینده مردم هستیم اما نگرانیم، یعنی
میبینیم که میگویند مذاکرات محرمانه است، ما به همین راحتی نمی پذیریم که
بخواهیم بگوییم همه چیز محرمانه است و در آخر بخواهند نتیجهای بگیرند که
ببینیم دیگر هیچ کاری نمیتوان کرد. اصلاً مردم صاحب انقلاب هستند و مردم
تصمیم گیرنده و تعیین کننده هستند. زمانی که در صدر اسلام مردم رهبری را
تنها گذاشتند امام علی چکار توانست بکند؟ سرش رادر چاه کرد و با خدا راز و
نیاز کرد. اگر هم قرار است از بعضی موضوعات مثلاً محرمانه مردم خبر دار
نشوند، ولی نمایندگان مردم باید اطلاع داشته باشند و گله مندیم که خیلی
مسایل را به نمایندگان هم نمی گویند. مجلس نمیخواهد که دولت تضعیف شود اما
به هیچوجه هم قبول نمی کند که دیپلماسی دولت اینطور با مجلس رفتار کند.
اگر
مذاکرات به این روال بخواهد پیش رود ما نگران هستیم . یکی بحث مذاکرات
هسته ای با ۵+۱ و دیگری بحث مذاکره با آمریکاست. ما میگوییم چیز پنهان و
محرمانه نداریم، زمانی موضوعاتی سری هست و نباید گفته شود؛ اما اینکه
بگویند هیچ بخشی از مذاکرات را نباید گفت درست نیست. موضوعی که آقای ظریف
برای ۳۰ نفر توضیح میدهد چطور برای نمایندگان مجلس محرمانه می شود؟
*بعضی خیال می کنند منافع مردم در رابطه با آمریکاست
*اینکه رئیس جمهور می گوید خزانه خالی است، حرف درستی نیست
با
وجود اینکه امروز بسیاری درصدد القای این موضوع هستند که "بین ملت و
مسئولان بر سر رابطه با آمریکا شکاف ایجاد شده است"، به نظر شما راهبرد
رسانه ها برای مواجه با این قضیه چه می تواند باشد؟
در
رسانه ها باید واقعیات را نوشت و به دنبال فریب مردم نبود. در جهت مذاکرات
مشکلی نداریم اما آیا آمریکایی ها از منافعشان کوتاه می آیند که ما
کوتاه بیاییم؟ ما نماینده مردم شدهایم که از حق و منافع مردم دفاع کنیم.
بعضی خیال می کنند منافع مردم در رابطه با آمریکاست که چنین نیست. ما
نمیخواهیم به مردم دروغ بگوییم و اگرحقیقت به مردم گفته شود خیلی از
مسایل اقتصادی که ناشی از بی تدبیری و سوء مدیریت مسئولان است حل می شود.
حداکثر ۳۰درصدمشکلات اقتصادی مربوط به تحریم است. ما از همه توان باید
استفاده کنیم نه از یک قشر خاص با یک تفکر خاص که در این صورت مشکلات
همچنان پابرجاست. اینکه بیاییم بگوییم خزانه خالی است کار درستی نیست.
اولا اینکه اینطور نیست و خزانه خالی نیست، ثانیا هر دولتی یک نظری دارد و
حتی قبول داریم که دولت قبل در آخر کار خیلی نقاط ضعف هم داشت، پس حالا
که این قضیه وجود دارد و اگر دولت قبلی خراب کرده شما درست کنید. هنر
انسان فهیم، توانا و باانگیزه این است که درست کند نه اینکه خراب کند و
بگوید خراب است.