اين روزها علي دايي به عنوان یکی از چهره
خبرساز فوتبال ایران شناخته میشود. او براي رسيدن به اهدافش، از هيچ عملي
فروگذار نيست، برايش هم فرقي نميكند طرف مقابلش چه كسي باشد، فدراسيون
فوتبال، رويانيان، مايليكهن، قلعهنويي يا يك عكاس، او فقط به چيزي فكر
ميكند كه براي رسيدن به آن برنامهريزي كرده و براي همين است كه يك چيز
براي او امروز خوب و پسنديده است و روز ديگر زشت و ناپسند، امروز براي دايي
شعارها روي سكوها، خودجوش و مردمي است و فردا كه به نفع او شعاري شنيده
نميشود، سكوها هدايت شده و خط گرفته ناميده ميشوند، البته در اين راه
هيچگونه توصيه و تذكري هم بر او تاثيري ندارد.
رويانيان بارها و بارها درخصوص مسائل
مختلفي از دايي خواست كه برخي مسائل را مطرح نكند و در عوض به او واگذار
كند اما دايي صراحتا اعلام كرد كه تمركز كافي براي بازيها دارد و جواب همه
را خودش خواهد داد.
حناب دایی حتي به جريمههاي فدراسيون هم
توجهي ندارد، نه از غيبت روي نيمكت ميترسد و نه از جريمههاي مالي كه از
صدقهسري فوتبال، حالا برايش اين پولها، پول خرد بهحساب مي آيد اما در
اين بين موضوعي خيلي خودنمايي ميكند و جالب اين است كه دوستان و دشمنان
دايي بسته به شرايط تقسيمبندي ميشوند. اينكه موضوعات وقتي به نفع دايي
هستند خوب و پسنديده و باعث پيشرفت فوتبال ميشود اما زماني كه همان موضوع
به ضرر دايي مطرح ميشود، زشت و حاشيهسازي است.
عادل فردوسيپور واژه لبخواني را وارد
فوتبال و حاشيههايش كرد و همان زمان دايي از اين كار استقبال كرد و زماني
كه اين برنامه به زعم دايي در جهت منافع اين سرمربي گام برميداشت بسيار
خوب و در جهت پيشرفت فوتبال بود اما حالا كه اين برنامه با لبخواني داور
ثابت ميكند كه حرف دايي درست نبوده، او ميگويد: «ديگر با دوربين نود صحبت
نميكنم، شما لبخواني ميكنيد و دست به كارهايي ميزنيد كه درست نيست و
مدام ميخواهيد من را مقابل مديران ديگر قرار دهيد.»
دايي برنامه نود يا هر رسانهاي را كه
در جهت منافعش گام برندارد، تحريم ميكند چرا كه او رسانهها را هم حريف
خود ميداند و اين نگاه را به رسانه ندارد كه آنها در جهت اطلاعرساني گام
برميدارند و منافع افراد براي آنها تفاوتي نميكند اما دايي بدون توجه به
رسالتي كه رسانهها دارند، حرف آنها را گاهي به نفع خود ارزيابي ميكند و
مورد حمايت قرار ميدهد و گاهي در جهت ضربه زدن به خود ميپندارد و تحريم
ميكند.
در كل رفتارهای خاص اين روزهاي دايي و
شايد برخي ديگر از فوتباليها، باعث شده تا ارزيابيهاي آنها از موضوعات
بسته به نزديكي آنها با منافعشان باشد.
اگر اين عملكردها در جهت منافع آنها
بود، درست و در راه ثواب است و هرگاه در خلاف جهت منافع آنها گام برداشت،
زشت و حاشيهساز است؛ چيزي كه كمتر به آنها پرداخته ميشود و همين امر باعث
شده تا جايگاه رسانهها، تا حمايت از يك مربي يا كوبيدن و پايين كشيدن يك
فوتباليست تنزل پيدا كند، هر چند قريب به اتفاق رسانهها در اين جهت گام
برنميدارند اما متاسفانه اين پندار در بين برخي از فوتباليها اعم از
سرمربي و ... وجود دارد و دايي نيز با توجه به عملكرد چند سال گذشته، كاملا
تفكري اينچنيني دارد.