بولتن نیوز:
چند روزی میشود که شعلههای خشم مردم طبقات پایین جامعۀ انگلستان، خواب
راحت را از چشم سیاستمداران عیاش این مملکت گرفته است. ماجرایی که جرقۀ آن
چند ماه پیش زده شد ولی این روزها با قتل جوان سیاهپوست انگلیسی دوباره
شعلهور شده و میرود تا مناسبات حاکم در بین دولت و مردم این کشور را به
شکل دیگری درآورد.
آنچه
در این روزها میبینیم، شورش تعداد زیادی از مردم دهکهای پایین انگلستان
است که علیه شکاف طبقاتی موجود و بخصوص تبعیض نژادی همیشگی در این کشور به
خیابانها ریختهاند و خواستار تغییر اساسی در وضعیت موجود هستند. اما عمق
فجایع انسانی رخ داده در این کشور آنقدر زیاد است و ناامیدی عمومی از نبود
یک سره سوزن درد مردم در بین مسئولین آنچنان فراگیر شده که مردم را از
اصلاحات و رجوع به مکانیزمهای قانونی قضاوت در این کشور سرخورده نموده و
تنها راه موجود برای برونرفت مردم از بدبختیهای موجود را تغییر اساسی در
شرایط کنونی انگلستان قرار داده است.
معلوم
است که وقتی در اوج این شورش، دیوید کامرون نخست وزیر این کشور به تعطیلات
رفته و بعد از چند روز وخیم شدن اوضاع به انگلیس برمیگردد، نباید هم مردم
این سرزمین به مسئولین آن امیدوار باشند. تازه بعد از آمدن هم کلی تحقیر و
تهدید و ارعاب که اینها یک عده ارازل و اوباشند و مردم نیستند و ما عرصه
را بر ایشان تنگتر خواهیم کرد و سرکوب بیشتری را در دستور کار قرار
خواهیم داد. این روزها هم که به خانۀ مردم میروند و از رایانه تا بالش
زیر سر مردم معترض را مورد تجسس قرار میدهند.
بدیهی
است در این شرایط مردم انگلیس هیچ وقعی به مسئولینشان نخواهند نهاد و
تنها راه رهایی خویش و مملکتشان را از بلای دولت کامرون، قیام و شورش
میدانند. شورشی متفاوت از جنس غائلۀ سال 88 در ایران. فتنهای که پشت
پردهاش همۀ استکبارگران دنیا بودند از جمله همین انگلستان و این در حالی
است که شورش مردم این کشور علیه دولت کامرون تنها پشت پردهاش، فقر و
بدبختی مردم است. اما رأس فتنۀ دو سال پیش، قدرتطلبان و اشرافی قرار
داشتند که چون عموم مردم به ایشان اعتماد نکردند و خود را از مسابقۀ قدرت
عقب افتاده میدانستند، زمین و زمان را به هم دوختند تا بگویند ما هم سهمی
از قدرت داریم. اما رأس قیام مردم تنگدست انگلستان، عدهای فقیر و محروم
قرار گرفته که نه ادعای استادی اخلاق دارند و نه سودای قدرت.
اگر
بدنۀ اصلی شورشیان بریتانیا را اکثریتی مستضعف بدانیم که برای احقاق
حقشان تلاش میکنند و خون میدهند و قصد آنرا دارند تا این حق به محاق
رفته را از لای دستهای معدودی اشراف از قضا حکومتی بیرون بیاورند، افرادی
که در ماجرای فتنۀ 88 گمراه آقایون خواص شدند را مشتی اشراف برجعاج نشین
تشکیل میداد که علیه خواست اکثریتی مستضعف قد علم کردند و تنها نیتشان
تداوم استیلای خویش بر مردم کوخنشینی بود که برای یکبار، به ایشان "نه
بزرگ" گفت و بس.
قیام
اشراف علیه مردم در ایران و بالعکس، قیام مردم علیه اشراف در انگلستان!
عجیب، اما واقعی و از آن عجیبتر و واقعیتر، زیرپا گذاشتن آن همه ادعا
دربارۀ حقوق بشر و کرامت انسانی است که در جریان فتنۀ 88 گوش عالم و آدم
را کر کردند که در ایران حمام خون به راه افتاده، اما این روزها میبینیم
که به راحتی اسب و سگ پلیس، جوان مردم را جلوی انظار عمومی تکهتکه و زیر
پا له میکند و نه کک آن همه سازمان و کنوانسیون حقوق بشر میسوزد و نه از
امثال شیرین عبادی ها خبری است تا داد آن همه زن محروم انگلیسی را بگیرد و
بعد از آن هم جایزه پشت جایزه.
سایتهای
منتصب به فتنه نیز تنها خبر خارجیشان را منحصر به سوریه کردهاند آن هم
با کلی سانسور و جعل خبر و دریغ از پخش حقیقتی از سودان و مصر و لیبی و
این روزها انگلستان. اگر مسلمانان کشورهای عربی از نگاه نژادپرستانۀ ایشان
آدم به حساب نمیآیند، چشم آبیهای انگلیسی که تا دیروز برادر خطاب
میشدند چرا امروز به فراموشی سپرده شدهاند و کسی از طرف فتنهگران سراغی
از ایشان نمیگیرد؟
یاد
بیانیههای پیدرپی و بیتأثیر موسوی و کروبی افتادم که به خیال در دست
داشتن اوضاع، به مردم جهت میدادند و کارشان به جایی رسیده بود که خود را
رهبر انقلابهای بیسر مصر و یمن تلقی می کردند. هرچند این روزها دیگر از
آن سریال خنده خبری نیست، اما برایم سوالی بوجود آمد و آن اینکه اگر امروز
باز هم موسوی میتوانست بیانیه بدهد، برای قیام طبقۀ فرودست جامعۀ انگلیس
علیه اشراف ایشان بیانیه میداد یا به یاد پشتوانۀ محدود اجتماعیاش
میافتاد و نمکدان اشرافیت را نمیشکست؟
هم
در قرآن آمده و هم در بیانیات معمار کبیر انقلاب اسلامیست که آینده از آن
پابرهنگان و مستضعفان است. این مستضعف یکبار در میان خون و خاک ایران زمین
است و یکبار در میان قحطی زدگان سومالی. شاید برای خیلیها عجیب باشد، اما
این پابرهنگانی که امام خمینی (ره) ایشان را به وحدت تشویق میکند، در
انگلیس هم یافت میشود. ما مسلمانها، برادران مستضعفی داریم که سالها در
پشت استکبار دولت انگلیس پنهان مانده بودند و شاید ما حساب این دو را یکی
میدانستیم. اما امروز معلوم شد که در قلب اروپا نیز هم دردهای بسیارند،
کسانی که آینده از آن ایشان است. انشاءالله.