به گزارش 598، حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
1- اواخر بهمن ماه 1378
در پی 61 فقره شکایت که آقای کرباسچی - شهردار تهران- علیه کیهان مطرح
کرده بود به دادگاه رفته بودم. برای هریک از 61 شکایت شهرداری تهران پرونده
جداگانهای تشکیل شده بود و اکثر قریب به اتفاق آنها فاقد مبنا و ملاک
حقوقی بود تا آنجا که تعجب دادگاه و اعضای هیئت منصفه را به دنبال داشت.
انگار وکلای شهرداری طی چندماه تمامی صفحات کیهان را «تی» کشیده و هر جا
نام و نشانی از شهردار و شهرداری یافته بودند، شکایتی پیوست آن کرده و به
دادگاه داده بودند. در مقدمه دفاعیات خویش خطاب به آقای کرباسچی- که البته
در دادگاه حضور نداشت- گفتم؛ کاش به جای استفاده از چند وکیل و هزینهای که
برای ردیف کردن این همه شکایت بیمورد کردهاید، از خود بنده میخواستید و
یا دوستانه مشورت میگرفتید تا لااقل چند مورد قابل شکایت از کیهان را
تهیه کرده و در اختیارتان میگذاشتم!
2- در پی انتقاد کیهان به ادعای محرمانه بودن مذاکرات هستهای ژنو و
تاکید بر این واقعیت که با توجه به حضور 6 هیئت مذاکره کننده از ششکشور
عضو گروه 5+1 و رابطه ارگانیک و رسما اعلام شده آمریکا با رژیم صهیونیستی،
کمترین زمینهای برای محرمانه ماندن مذاکرات وجود ندارد، انبوهی از
اعتراضهای آمیخته به فحاشی و ناسزا نثار کیهان شد که هنوز هم با همان شدت و
عصبانیت ادامه دارد. نگاهی هرچند گذرا به این فحاشیها که از سوی مجموعه
همیشه هماهنگ روزنامههای زنجیرهای، سایتهای وابسته به اصحابفتنه و
رسانههای بیگانه علیه کیهان تدارک دیده شده است به وضوح نشان میدهد که
این ناسزاها فقط ناسزاست و با هیچ منطق علمی، استدلال و یا درک و فهم سیاسی
همراه نیست و نکته درخور توجه آن که تقریبا تمامی آنها متن مشابهی دارند و
یادآور انشانویسی دانشآموزان چند دهه قبل از روی کتابهای «تعلیم انشاء»
است که همه با این جمله شروع میشد «البته واضح و مسلم و مبرهن است که...»!
و با این جمله خاتمه مییافت که «این بود انشای بنده تا ببینیم انشای
دیگران چه باشد»؟! برای مثال به شماره دیروز روزنامه زنجیرهای بهار و شرق
و... نگاهی بیندازید؛
چندین مقاله و گزارش با مضمونهای مشابه علیه کیهان ردیف کردهاند ولی
دریغ از یک کلمه حرف منطقی و یا ارائه یک استدلال خشک و خالی. درک این نکته
نیازی به بررسیهای پیچیده ندارد و برای پی بردن به آن کافی است،
یادداشتهای کیهان را با یادداشتها و گزارشهای طرف مقابل مقایسه کنید و
خود به قضاوت بنشینید.
3- و اما، در این وجیزه، سخنی دوستانه و خیرخواهانه با رئیس جمهور
محترم و جناب آقای دکتر ظریف در میان است و آن، این که، دوستان و هواداران
یاد شده- اگر واقعا دوست باشند که بسیاری از آنها نیستند- نهفقط برای شما
«یار شاطر» نخواهند بود، بلکه «بار خاطر» هستند و مصداق کلام سعدی که
«ناخوش آوازی به بانگ بلند قرآن همی خواند، گفتمش برای چه میخوانی، گفت؛
برای خدا، گفتمش؛ برای خدا مخوان!» چرا که؛
«گر تو قرآن بدین نمط خوانی ببری رونق مسلمانی»
حضرات روحانی و ظریف! شما بزرگواران درباره ضرورت محرمانه ماندن
مذاکرات- با عرض پوزش- دچار یک اشتباه فاحش شده و موضوع را جا بهجا مطرح
کردهاید. نکتهای که اگر به آن توجه میکردید، با این همه اعتراض بهحق و
دلسوزانه روبرو نمیشدید، از روزنامههای زنجیرهای و اصحاب فتنه و مدیران
بیرونی آنها انتظار نیست که توان درک این نکات را داشته باشند ولی از شما
این انتظار هست. توضیح آن که؛
4- در هر نظام حکومتی، اسرار و مسائلی هست که برای حفظ منافع ملی باید
محرمانه باقی بماند و اعلام و طرح علنی آن میتواند برای نظام و مردم
آسیبهای جدی در پی داشته باشد. حضرت امام- رضوانالله تعالی علیه- در همین
باره خطاب به مردم میفرمودند از مسائلی سؤال نکنید که اگر مسئولان محترم
ناچار به بیان آن باشند، نظام و منافع آن با آسیب روبرو میشود. در این
حالت منظور آن نیست که مردم نامحرمند، بلکه اینگونه مسائل اگر به صورت علنی
مطرح شوند، در میدان دید چشمها و شنود گوشهای نامحرم دشمنان نیز قرار
خواهند گرفت و دقیقاً به همین علت است که باید برای همیشه و یا در مقطعی از
زمان، محرمانه و طبقهبندی شده باقی بمانند.
تصدیق میفرمایند که متن مذاکرات ژنو نمیتواند از نوع مسائل و موضوعات
یاد شده باشد و در فهرست مسائل ناگفتنی و محرمانه به شمار آید. زیرا
مذاکرات ژنو در حضور اعضای ششگانه هیئتهای 5+1 صورت پذیرفته است، یعنی
همانهایی که اگر قرار باشد نکتهای محرمانه بماند باید از نگاه و نظر آنها
دور نگاهداشته شود. چرا که هیئتهای مذاکره کننده کشورهای 5+1، حریف و طرف
مقابل ماجرا هستند و به یقین اگر احساس کنند نفع ما در محرمانه بودن فلان
نکته است، دقیقاً همان نکته را علنی خواهند کرد. که دیدیم چنین کردند و با
عرض پوزش باید گفت؛ این استدلال که «محرمانه بودن مذاکرات نشانه جدی بودن
آن است»! بیشتر به یک شوخی شبیه است تا نظریهای منطقی، آنهم در عرصه
دیپلماتیک! همین دیروز روزنامه صهیونیستی هاآرتص فاش کرد که نمایندگان
آمریکا و انگلیس، بعد از مذاکرات ژنو، متن مذاکرات و محتوای بسته پیشنهادی
ایران را در اختیار اسرائیل گذاشتهاند. بنابراین به مردم و دلسوزان نظام
حق بدهید که بپرسند؛ آیا متن مذاکرات فقط برای مردم ایران محرمانه است و نه
برای دشمنان تابلودار نظام؟!
5- اکنون وقت بازگشت به خاطرهای است که در بند اول این یادداشت آمده
بود و باید همان پیشنهاد نگارنده به آقای کرباسچی را، این بار خطاب به آقای
ظریف تکرار کرده و عرض کنیم؛ اگر جای شما بودیم انبوه تحلیلها و تفسیرهای
بیسروته و خندهداری که روزنامههای زنجیرهای و سایتهای وابسته به فتنه
برای توجیه محرمانه بودن متن مذاکرات ژنو نوشته و مینویسند را متوقف
میکردیم و به جای آن، از کیهان میخواستیم برای مردم توضیح بدهد که کدام
بخش از ماجرا بایستی محرمانه باشد و کدام بخش آن نباید و نمیتواند محرمانه
بماند. نکتهای که هیچکدام از روزنامههای زنجیرهای و دوستنمایان
سینهچاک دولت- انشاءالله اعتدال- به آن کمترین اشارهای نکردهاند و آن،
این که؛
6- متن مذاکرات و آنچه در نشست ژنو میان هیئت ایرانی و هیئتها و
نمایندگان گروه 5+1 مطرح و رد و بدل شده است، به دلایلی که شرح آن گذشت
نمیتواند محرمانه باقی بماند و نمانده است. ولی نکته دیگری در میان است که
محرمانه بودن آن ضروری است. این نکته که باید محرمانه بماند، انگیزه و
اهداف پشت صحنهای است که از پیشنهاد و یا بسته ارائه شده جمهوری اسلامی
ایران در میان بوده و هست. توضیح آن که، میتوان فرض کرد، هیئت مذاکره
کننده کشورمان، با ارائه بسته پیشنهادی و نشان دادن «در باغ سبز»! گروه 5+1
را وادار کند از لاک و پوشش دروغینی که به بهانه نظامی بودن فعالیت
هستهای ایران، برای خود ساخته و به دنیا پمپاژ کرده است، خارج شود. و از
این طریق چهره واقعی حریف که اصرار بر مواضع غیر حقوقی و غیرفنی و در یک
کلام باجخواهی از ایران اسلامی است، برای همگان به وضوح قابل دیدن باشد.
این نکته، اگر منظور تیم هستهای کشورمان بوده باشد، میتواند نمونهای از
نرمش قهرمانانه تلقی شود. فرض کنید، در جبهه جنگ یکی از گردانهای نظامی-
مثلاً گردان مقداد از لشکر محمد رسولالله(ص)- در نقطهای روی دشمن آتش
میریزد و سپس با حمله متقابل دشمن اقدام به عقبنشینی میکند. این صحنه را
در ذهن خود مجسم کنید. تصور اولیه آن است که گردان مقداد از مقابل دشمن
گریخته است ولی واقعیت پنهان-محرمانه- این است که گردان مقداد با این ترفند
نظامی، ارتش دشمن را به محل کمین نیروهای خودی میکشاند. بدیهی است که
انگیزه و پشت صحنه این اقدام گردان مقداد بایستی «محرمانه» باشد، اما ظاهر
ماجرا، یعنی تبادل آتش میان دو طرف نمیتواند محرمانه بماند و محرمانه
ماندن آن ضرورتی هم ندارد.
7- همانگونه که حضرت آقا، مانند همیشه و به درستی فرمودهاند، در
اعتماد به دولت - و از جمله هيئت ایرانی مذاکره کننده هستهای- تردیدی
نیست، اما علاوه بر قابل اعتماد بودن که هستند، تدبیر و درایت نیز -
مخصوصاً از دولت تدبیر- مورد انتظار است ولی آقایان در اعلام این که کدام
بخش از ماجرا باید محرمانه بماند، درایت لازم را نداشتهاند و به جای آن
که انگیزه و اهداف پشت صحنه خود از پیشنهاد ارائه شده را محرمانه معرفی
کنند که برای همگان قابل قبول است، متن مذاکرات را که با حضور چشمها و
گوشهای نامحرم هیئتهای نمایندگی کشورهای 5+1 مطرح شده است، محرمانه!
اعلام کردهاند!
8- بار دیگر خطاب به آقایان دکتر روحانی و دکتر ظریف میگوئیم؛ لطفا در
نوشتهها و تحلیلهای جماعت مورد اشاره و روزنامهها و سایتهای آنان دقت
بفرمائید، آیا در میان انبوه نوشتهها و اظهارنظرهای آنان میتوانید تفاوت
چندانی با آنچه رسانههای آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی مینویسند، پیدا
کنید؟ با جرأت میتوان گفت که پاسخ این سؤال منفی است. بنابراین به آسانی
میتوان نتیجه گرفت که حرکت و مواضع کنونی جماعت یاد شده از دو حال خارج
نیست؛ یا این که توان درک مسئله را ندارند- که بسیاری از آنها ندارند- و یا
ساز دشمن را کوک میکنند. از این روی نمیتوان و نباید از توطئه برخی
اصحاب فتنه که متاسفانه در دولت لانه کردهاند، غافل بود. این جماعت،
مذاکرات هستهای را بهانهای برای عقبنشینی از منافع ملی تلقی میکنند.
برای آنها «تاکتیک» مهم نیست بلکه استراتژی آنها وطنفروشی است و صدالبته
بدیهی است که با حضور همیشه هوشیار و نگاه ملکوتی رهبر بیدار انقلاب و مردم
پای در رکاب آن حضرت، باز هم سر خود را به سنگ میکوبند.