کد خبر: ۱۷۴۶۶۶
زمان انتشار: ۰۹:۱۵     ۲۸ مهر ۱۳۹۲
علیرضا افتخاری روزگاری پرکارترین خواننده بود اما مدت ها است خبری از او نیست. علیرضا افتخاری کجاست؟
آخرین خبری که درباره فعالیت افتخاری رسانه ای شد، نیمه خرداد امسال درباره آماده شدن آلبوم «یاد سهراب» برای انتشار بود. یک ماه پیش هم افتخاری نامه ای به محمد رضا شجریان نوشت. نامه ای که البته بی جواب ماند تا شائبه دلخوری این دو خواننده موسیقی سنتی را تقویت کند.

به گزارش 598، افتخاری در نامه اش خطاب به شجریان نوشته بود: «ما آجر نیستیم که بمانیم.عمری از ما گذاشته است. باید هر کدام در نوای هم بخوانیم. ما یک جمع خانواده‌ایم. ما باید اسم همدیگر را صدا بزنیم. ما باید همایون هم باشیم..... ما ته خط رسیدیم. یکی هفتاد و دو سال، یکی هشتاد و دو سال. حال یکی کمتر، یکی بیشتر. چیز دیگری از راه مرگ نمانده است. کمی پای گرمای هم بنشینیم. این بهترین یادگاری است که برای هم می‌نویسیم....»

ماجرای عزلت افتخاری

اما افتخاری چگونه دچار حاشیه و عزلت شد؟ این خواننده مرداد ماه سال پر سوء تفاهم ِ 88، میهمان روز خبرنگار در سالن اجتماعات صدا و سیما بود. او پس از خواندن چند قطعه ، موقع مواجهه با محمود احمدی نژاد، حسابی رئیس جمهور سابق را تحویل گرفت. این استقبال گرم به مذاق عده ای خوش نیامد و پس از آن انتقادات به افتخاری در فضای مجازی شروع شد.

با بالا گرفتن هجمه ها افتخاری در دفاع از خود برآمد و گفت: «وقتی شخصی مثل رئیس‌جمهور یا هر کس دیگری مقابلم بایستد، من می‌بوسمش. من خاک پای همه‌ام. مثلا من چه می‌خواهم. چه نیازی دارم آخر؟ هر کسی جای من بود همین کار را می‌کرد». چند روز بعد خبر آمد که دختر افتخاری در دانشگاه مورد اذیت قرار گرفته!  

بعد هم شایع شد که افتخاری قصد جلای وطن و مهاجرت به فرانسه دارد. چندی بعد اما او در گفت و گویی اعلام کرد تمام زندگی خود را متعلق به مردم ایران می‌داند و هیچگاه از ایران خارج نمی‌شود.

كسی نپرسید چرا خانه نشین شدی؟

ماجرای خانه نشینی افتخاری ادامه پیدا کرد تا این که سال گذشته لب به گلایه گشود. او گفت: در طول چندین دهه فعالیتی که در موسیقی داشتم تجربه هایی اندوختم که می توانست توشه خوبی برای هنرمندان جوان موسیقی باشد اما آنچه تا امروز دریافتم عدم تمایلی است که هنرمندان جوان موسیقی نسبت به این اندوخته ها دارند، بنابراین ترجیح می دهم فعلاخانه نشینی را تجربه کنم و نوبت را به جوان هایی بدهم که تالارهای اجرا در تسخیر آنهاست. دلایل این دلخوری و گوشه نشینی را کسانی باید به اطلاع مردم برسانند که مرا مجبور به خانه نشینی کردند. من راه را برای عاشق هایی باز کردم که در این سال ها تمام تلاش خود را برای هنرنمایی در صفحه تلویزیون نشان می دهند و دکمه های پیراهن خود را آنچنان مرتب نگه می دارند که گویی در زمره عاشقان سینه چاک هنر موسیقی هستند.او همچنین گله کرد که در این مدت طولانی که حضوری در موسیقی نداشتم هیچکس متوجه نشد چرا من نیستم. هیچکس نپرسید این چه نیرویی بود که موجب بیرون رفتن علیرضا افتخاری از میدان شد و این سوال هایی بود که هیچ وقت هیچ فردی به آن پاسخ نداد و حالابعد از مدتی می آیند و برگه ای را به عنوان حکم چهره ماندگار به من می دهند و مرا خانه نشین می کنند و کسی نیست بگوید آیا علیرضا افتخاری شعر و ترانه خارج از نزاکتی را تولید کرده که چنین با او رفتار می کنید؟

چه کسی با شنیدن این آهنگ ها خاطرات شیرین دهه شصت و هفتاد( دهه همدلی و خوشدلی) برایش تداعی نمی شود: می گذرد کاروان، ای شهید، نیلوفرانه، از خون جوانان وطن ... ، جمع مستان،آتش در نیستان، یاد ایام، باغ ارغوان، شبانگاهان و ده ها نمونه دیگر...زینبده نیست چوب حراج به دارایی و خاطرات و گذشته مان بزنیم.

یک حرف کلیشه ای

خیلی خوب است که با روی کار آمدن دولت جدید، اهالی هنر هم مثل بقیه مردم امید تازه ای یافته اند. خیلی خوب است که وزیر محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با احترام از هنرمندان یاد می کنند. خیلی خوب است که شهرام ناظری در مراسم معارفه معاون هنری ، دست راست وزیر می نشیند. خیلی خوب است که محمد رضا شجریان به مسیر اصلی اش برگشته و مشغول برپایی نمایشگاه سازهای جدیدش است.

اما زیبنده مردم هنردوست نیست که از حال و روز هنرمندش بی خبر باشند.علیرضا افتخاری برای هنر این مملکت سال ها زحمت کشیده و خاطره آفریده.هنوز خیلی ها با آهنگ هایش دل جلا می کنند.مردم که فراموش نمی کنند اما روا نیست مسولان،فراموش کار باشند.

مردم اوایل انقلاب با صدا و هنر امثال زنده یاد پرویز مشکاتیان، محمد رضا لطفی،حسین علیزاده،شهرام ناظری، محمد رضا شجریان، حسام الدین سراج، عبدالحسین مختاباد، علیرضا افتخاری و .... خاطره ها دارند. این جماعت بودند که پای موسیقی درست ماندند و خوراک مناسب برای مردم فراهم کردند.

علیرضا افتخاری کجاست؟

کمی تامل کنید. چه کسی با شنیدن این آهنگ ها خاطرات شیرین دهه شصت و هفتاد( دهه همدلی و خوشدلی) برایش تداعی نمی شود: می گذرد کاروان، ای شهید، نیلوفرانه، از خون جوانان وطن ... ، جمع مستان،آتش در نیستان، یاد ایام، باغ ارغوان، شبانگاهان و هزاران موسیقی دیگر...

زیبنده نیست چوب حراج به دارایی و خاطرات و گذشته مان بزنیم. این هنرمندان خون دل ها خورده اند. وظیفه همه مان است که شان آن ها را رعایت کنیم و حرمت شان را پاس بداریم.

علیرضا افتخاری درست یا نادرست رفتاری اغراق آمیز در ابرازمحبت با رییس جمهور داشت. آیا واقعا مرتکب جرم شده بود؟ به صرف این که ما با این رفتار موافق نباشیم ، آیا درست است که او را مورد هجمه شدید قرار دهیم؟

غبار سیاست زود پاک می شود. آن چه می ماند نام نیک و اثر نیکو است. افتخاری با همه نقدهایی که به شیوه کارش بویژه در دهه اخیر وارد است، کلی کار خوب و ماندگار دارد.

خوب است که مسولان هنری، از همه هنرمندانی که در این سال ها به هر علتی آزرده خاطر شده اند، دلجویی کنند و زمینه فعالیت شان را فراهم آورند.

زنده یاد پرویز مشکاتیان آزرده خاطر درگذشت. او هنوز می توانست کار ماندگار خلق کند اما به خاطر برخی بی مهری ها به انزوا رفت و در سنی درگذشت که باید اوج فعالیت هنری او می بود.کمتر کسی تا زنده بود سراغش را می گرفت،وقتی رفت تازه به خود آمدیم که هنر چه گوهری را از دست داده.

استاد مشکاتیان دل شکسته رفت ؛ هنرمندان زنده را دریابیم که بعداز مرگ شان آه وافسوس مان به خاطر جای خالی شان باشد نه بی مهری مان.  


منبع : تبیان

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۲
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها