علی معلم دامغانی، رییس فرهنگستان هنر در نامهای سرگشاده -که در اختیار خبرگزاری فارس قرار گرفته است- و با زبانی که خاص استاد است و سرشار از تلمیح و استعاره و کنایه، به شرحی بر روزگار گذشته و جایگاه فرهنگستان هنر و آینده پیش رو اشاره داشته است که اهل معنا و صاحبان فن را بیشتر روی سخن اوست.
بسم الله الرحمن الرحیم
این سخن را روی در خاصان و عام است، خصوصاً آنکه خاص الخواص است و آنانکه در پایگاه کارفرمایانند تا چه پیش آید.
این روزها گاه آن است که به شرط آویختن در مالابد و انداختن مالا یعنی حق دو مسئولیت را به جا آورده و نسبت به صاحبان حق حقگزار باشم.
نخست نگاهداشتن فرصت برزخی بین دو دولت را، دولتی که گذشت و حاصل کار و عمل او به او مربوط است که هر مرغ را به پای خود آویزند و وبال و نکال هر کسی بخود او وا میگردد. اما تا طرح و شرح این حکایت فرصت طلبی نباشد، ای بسا که به عرض شکایت محض و محض شکایت نیامدهایم.
عیب می گرچه بگفتی هنرش نیز بگوی/ نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند
اینجا که مدعی حدیث مائیم و مدعا بیان گذشتهای که اگر در محضر خاص و عام گفته شود انشاءالله آتیه صاحبان حق (مردمان) عطف به ما مضی نخواهد شد.
عام اما یکی از سه مرجعی است که سخن را روی در ایشان است و داوران ما در این جهان و این جهت ایشانند، باشد که اگر آینه صافی بود خود را نیز ببیند خاص یا خاصان به حسب جایگاه و پایگاه بر دو ضربند و در نزد مقام بالاتر مسئولند اگر نگاهداشتن ادب فرض است که از ادب پر نور گشته است این فلک، کاروان و طلایه حتی آفتاب و سایه در حکم راه شناس گاه شناس است و قلاوزکشان و بدرقه و مشایعان و حارسان و فارسان همه در فرمان ویاند که رمه در پناه شبان و رعیت در امان راعی است که مسئولیت او عظیم است اولیالامر اوست، او که در نزد رسول(ص) و خدای رسول مسئول است.
و اوست که معادلههای زمین را در حضرت آسمان میگشاید و تعادل جمله را به عدل ضامن است و به گاه شناسی و راه شناسی او خلق ایمناند، آخر به عقل و درایت عقده این حکایت بگشا که در شرایط بدر چنانکه دانی فرمان همه او راست و در اُحد مشورت را در میان میآورد و مطیع است و در عین فرمانبری فرماندهی که در قلب ایستاده است و جناح چپ و راست را به آرایش میپاید و میآراید و استثنائات را میفرماید هم اوست و چه بسیار شواهد از این دست که مخصوص پایگاه او و درجه جایگاه اوست، آخر سایه در حکم صاحب سایه است هنجار سایه هنجار صاحب سایه است ظل الله در فرمان الله است، طاغوت اَعلی هُبل اَعلی هُبل میگوید و ظِل الله، الله اعلی و اجل می گوید. پس آنقدر که او در حکم مافوق است مادون را شاید و باید که در فرمان او باشد و این همه از در رحمت و رعایت رعیت است که سایه خدا راعی است و راعی جز مراعات رعیت نخواهد. بو که شنیده باشی مرا عیادت کنید و از این قبیل تا آنکه داعی است و مدعا دارد بداند که شادی او شادی مردمان است و معیت با او صحبت با رعیت است.
این سخن را روی در خاصان و عام است. خصوصاً آنکه خاص الخواص است و آنانکه در پایگاه کار فرمایند تا چه پیش آید.
او در هرچه فرماید و کند مصلحت مردمان نگاهدارد تا به صلاح آید آنچه به افراط و تفریط بگشته است آخر در این روزگار چه بسیارند آنها که سودشان در زیان خلق است و سلامتشان موقوف بیماری مردمانی از جنس ماست، طبیب مینمایند و زهر در دارو کردهاند، حبیب نامیده میشوند و دشمنترین دشمناناند، نشنیدی که فرمود فریب دستکش مخملینی را که روکش دست آهنین آنهاست مخورید آخر گرگ در لباس میش مثلی است پس افکند پیشینگان شما، خامی نکنید و در شبهای آبستن خون و آتش بیداری را چاره کار دانید.
بیدار باشید هان ممانید و برانید گذرگه تاریست گر به ره نور نجاتی است همین بیداریست و دیگر که حدیث کار خویشتن را با کارفرمایان به تناسب شخص ایشان نه، که شخصیتشان عنوان کردم که اگر استیضاحی در کار است آمادهایم و دو دیگر خاصان شورای انقلاب فرهنگی که مأذون به بازپرسی و حق ستانیاند. این هر دو را گفتم که در نامه اعمال فرهنگستان هنر بنگرید، شاید اگر خللی هست خالی از حجتی نباشد و مبادا آنان که از پی میآیند چه در جایگاه ما و چه در پایه کارفرمایان از این دست باشند و این حقی است که امثال ما بر آیندگان دارند و ادای آن ادای امانت است.
حیرت مکن کبوتر اگر جبرئیل شد ایوان دوست عرش خدای جلیل شد
و من اله التوفیق