بازخوانی تلاش های دولتمردان و برخی از سیاستمداران «جمهوری اسلامی» برای برقرار روابط دوطرفه با «ایالات متّحده» پُر است از موانعی که عمدتاً از سوی آمریکا ایجاد شده و باعث بدبینی و توقّف در مذاکرات شده است. تلاش های «بازرگان»، «ابراهیم یزدی»، «هاشمی رفسنجانی» در حدّاقل دو مقطع مهم، «محمّد خاتمی» و تیم خارجی- امنیتی اش و دست آخر اقدامات «محمود احمدی نژاد»؛ همه به افتضاح هایی فراموش نشدنی تبدیل شدند، فقط به این دلیل که آمریکایی ها با دیدن هر نرمشی، خواستار نرمش بزرگتری بودند.
لذا واضح است که برقراری "دیالوگی تلفنی" بین «روحانی» و «اوباما»، هزینه های بالایی را برای دولت جدید بوجود آورده باشد. همه و مِن جمله تصمیم سازان و تصمیم گیران در آمریکا از این واقعیت باخبرند، این حقیقت که بیش از آنکه «اوباما» برای ارتباط با ایران تحت فشار داخلی باشد، این «روحانی» و «جمهوری اسلامی» هستند که فشارهای فراوانی را بخاطر این تلفن 15 دقیقه ای متحمّل شده و می شوند. بنابر این، واهمه از اینکه تجربه دردناک افزایش فشارها، بخاطر نرمش های یک دولت؛ بار دیگر بر روابط سایه بیفکند، ارکان هیئت دیپلماسی دولت را فرا گرفته است.
تیتر «مجلّه تایم»- گزارشی از کارشناس ارشد خاورمیانه: فرید زکرّیا
توافق چیست؟/ چطور «حسن روحانی ایران» می تواند با آمریکا صلح کند
شاید آمریکایی ها فکر می کنند، ما، ملّت و دولتی هستیم که همیشه و بعد از طی شدن زمان، سعی می کنیم؛ آزموده های تلخ را بار دیگر بیازماییم؟ شاید این تصوّر وجود دارد که طعم تلخ، تحقیرآمیز و زننده شکست های ناشی از رابطه با آمریکا به متن و توده های مردمی کشیده نشده است و اینکه ایرانیان "حافظه تاریخی بلندمدّتی" ندارند؟! ولی اینها فقط تصوّرها و گمانه ها هستند، تصوّرهایی که به طور دقیق و علمی به بوتّه آزمایش گذاشته نشده اند.
علیرغم این مسئله، آنها بار دیگر در حال تحقیر نماینده های ایران هستند، آن هم درست بعد از اینکه این نماینده ها برای اثبات حُسن نیّت شان، تلاش های غیر متعارفی را به خرج داده و هزینه های بالایی را از جیب نظام و ملّت پرداخته اند.
بلافاصله بعد از اتمام "ماه عسل" در «نیویورک» که با تماس تلفنی بی سابقه ای، خاتمه یافت؛ گویا آمریکایی ها قصد دارند، "گربه را، در حجله بکشند"! آنها بطور منظّم، پالس هایی در عرصه "دیپلماسی رسانه ای" فرستاده اند که به خوبی معنای ایجاد فشار را با خود همراه داشته باشند.
یکی از مقامات آمریکایی حاضر در نشست «5+1» (احتمالاً «وندی شرمن»، معاون ارشد وزیر خارجه آمریکا)، در محفلی به خبرنگاران آمریکایی می گوید: «اگر ایران تک تک چیزهایی که می خواهیم، را انجام بدهد؛ تحریم ها برداشته میشود، به شرط آنکه "تک تک" کارهایی که می خواهیم؛ انجام شود ... ایران می تواند برنامه غیرنظامی هسته ای بدون غنی سازی داشته باشد، مثلاً غنی سازی در جای دیگر انجام شود.»[1].
یک
مقام آمریکایی: اگر ایران تک تک چیزهایی که می خواهیم، انجام دهد؛ تحریم
ها برداشته میشود، به شرط آنکه "تک تک" کارهایی که می خواهیم؛ انجام شود
«ویلیام هیگ» (وزیر خارجه انگلیس) به «خبرگزاری ترند» می گوید: «این اقدامات عملی است که مبنای قضاوت خواهد بود. بسیاری از جنبه های برنامه هسته ای ایران شفّاف نیست.»[2]. «سایت استار کانادا» نیز در خبری نوشت: ««جان باید» (وزیر خارجه کانادا) خواستار اعمال تحریم های شدید تر علیه ایران شد ... وی گفت: با لبخند و کلمات نمی توان تهدیدات را رفع کرد.»[3].
همچنین «روزنامه نیویورک تایمز» در گزارشی به شوک آور بودن شروط آمریکا برای ایران اذعان کرده و می نویسد: «اصل نگرانی هایی که «اوباما» به آنها اشاره می کرد، این واقعیت بود که آیا رهبران ایران، خواهند پذیرفت تا تأسیسات میلیاردی هسته ای خود - که این حجم سنگین از رنج را بابت آن متحمّل شده اند- را از بین ببرند ... همانطور که «گری سیمور» (مشاور هسته ای سابق اوباما) گفته، آنچه هزینه کاهش تحریم های فلج کننده خواهد بود؛ سپاه پاسداران و هزاران دانشمند، مهندس و کارگر در سراسر ایران را با شوک بزرگی روبرو خواهد کرد.»[4].
این پالس ها تا حدودی بر سیاست های داخلی کشور سایه انداخت، چرا که «محمّدجواد ظریف» در گفتگوی زنده ای در «شبکه خبری A.B.C» گفت: «حقّ غنی سازی قابل مذاکره نیست.»[5]. به همین منوال، «اعضای کمیسیون امنیت ملّی و سیاست خارجی مجلس» نیز به بازدید از «تأسیسات سرّی فُردو» رفتند و در خاتمه این بازدید گفته شد که: «به هیچ عنوان (تعلیق فُردو)، مورد قبول «جمهوری اسلامی» قرار نخواهد گرفت.»[6]. البتّه چنین پاسخ هایی به هیچ وجه در حدّ و اندازه فشارهای بوجود آمده نیست و بطور معمول به عنوان "دیپلماسی انفعالی" ارزیابی می شود.
سئوالی که بسیاری از خود می پرسند، این است که، چرا آمریکا قصد ندارد کمی مسیر دیپلماسی را برای تیم جدید دولت راحت تر و آزاد تر کند؟ و اینکه، چرا کوچکترین نشانه ای از یک نرمش متقابل از سوی آمریکا دیده نمی شود؟
آمریکایی ها در گردابی گیر افتاده اند که از بی توجّهی به تفسیر درستِ "نرمش قهرمانانه"، ناشی می شود. غرب در "روان شناسی سیاسی" از رویکرد جدید رهبری انقلاب اسلامی دچار اشتباه محرزی شده، "نرمش" در «جمهوری اسلامی»، مشروط و منحصر به "قهرمانانه" و عزّت مدارانه بودن آن است. مجوّزی که کلید مورد نظر «روحانی» را به او سپرده و در «نیویورک» همراه او بود، مشروط و کوتاه مدّت است. این آزمایشی بزرگ هم برای آمریکا و هم برای شیوه جدید «دولت یازدهم» خواهد بود. آمریکایی باید نگران باشد که پنجره جدید تا چه حدّ باز خواهد ماند.
وقتی دکتر «روحانی» برای نُطق اش پشت تریبون «سالن اجلاس سران» حاضر شد، یک کُد مشخّص به آمریکایی ها نشان داد: «من سخنان امروز پرزيدنت «اوباما» را با دقّت دنبال کردم ... مي توان به چارچوبي براي مديريت اختلافات رسيد ... در اين زمينه، انتظار ما از «واشنگتن»، شنيدن "صداي واحد" است.»[7]. در این چند روز، آمریکا کاملاً عیان و بی پرده، به این انتظار بی اعتنایی کرده و نوعی از تحقیر دیپلماتیک در نسبت با هیئت اعزامی ایران را به نمایش گذاشته است.
«خبرگزاری رویترز» در گزارشی از فضای حاکم بر «کنگره» می نویسد: ««آرون دیوید میلر» (مقام ارشد سابق وزارت خارجه آمریکا و عضو مرکز «وودرو ویلسون») گفت: «کنگره» قصد ندارد، فرصتی به ایران بدهد. به گزارش «V.O.A» تعدادی از اعضای کنگره پس از شنیدن سخنرانی «روحانی» در مجمع عمومی ضمن صدور بیانیه هایی خطاب به «اوباما» از وی خواستند؛ با چشم باز با ابتکارهای دیپلماتیک روبرو شود. «روبرت مندنز» (رئیس کمیته روابط خارجی سنا) با ملحق شدن به قانونگذاران "جمهوری خواه" از «اوباما» خواست؛ موضعی جدّی و سخت در مورد ایران اتّخاذ کند. «اد رویس» (رئیس کمیته امور خارجه مجلس نمایندگان) گفت: ما می توانیم از طریق تحریم های فلج کننده به اعمال فشار بیشتر بر این رژیم ادامه دهیم.»[8].
همزمان چندین مجموعه تحلیلی- فکری و مِن جمله «پایگاه تحلیلی المانیتور»، به نقل از سناتورهای آمریکایی به حقّ قانونی «رئیس دولت فدرال» در تعلیق یکجانبه "قوانین تحریمی" اشاره می کنند: «چرا پرزیدنت «اوباما» از اختیارات خود استفاده نکند و "تحریم های بانک مرکزی" را برای 120 روز به "تعلیق" در نیاورد؛ در مقابل ایران نیز گام های جدّی بر ندارد؟»[9].
مبرهن است، که این یک "عملیات سیاسی- روانی" ساخت یافته، جهت افزایش قدرت چانه زنی آمریکا، روی میز مذاکره است. افزایش فشارها برای این صورت گرفته اند که تیم ایران در مذاکرات آتی اواخر مهرماه، امتیاز نهایی را همان اوّل رو کند.
«کنگره» که اکثریت آن در اختیار «جمهوری خواهان» است، به نمادی درباره آشتی ناپذیری با ایران و افزایش فشارها علیه مردم ایران تبدیل شده است
با این حال «سنا» نیز که محلّ قدرت نمایی «دموکرات ها» و دولت اوباما است، نیز درباره افزایش تحریم ها با «کنگره»؛ همنوا شد
روزی که «اوباما» و «روحانی» بر اساس یک سوءتفاهم بزرگ، با هم روی یک خطّ تلفنی قرار گرفتند، عُمده تحلیل گران و حتّی افکار عمومی به محتوای تماس اهمّیتی نمی دادند؛ برای اغلب، این مهم بود که درخواست تماس از چه کسی بود و اینکه تماس چه پیامی داشت. درست از همین جهت بود که تیم ایران سعی کرد، اوّلین کسی باشد که خبر تماس را رسانه ای می کند، آنجا که این خبر به سرعت توسّط «حساب کاربری روحانی در توئیتر» منتشر شد[10].
در عوض آمریکایی ها از قدرت نفوذشان در رسانه های جهانی استفاده کردند و خبر را منطبق با دیدگاه خودشان در سطح وسیع تری به جریان انداختند؛ اکنون بازنده این شطرنج، تیم ایران است که به یک چیدمان از قبل طرّاحی شده، ورود یافت. امّا واقعیت این بود که یک دلّال سیاسی در این بین کاری کرد که هر دو طرف به این پندار برسند که؛ طرف مقابل برای اوّلین بار درخواست تماس را داشته است[11]. اینکه آن دلّال چه کسی بود و مأمور کدام دستگاه بود، ذاتاً مهم است ولی مهمتر؛ این است که این دلّالی به بهانه افزایش فشارها بر ایران تمام شد.
بازتاب تماس از این زاویه که ایران چنین درخواستی داشته، پیامی نداشت جز اینکه؛ ایران در موضع ضعف قرار دارد و "سامانه تحریم ها" (گلوله نقره ای و طلایی نتانیاهو) در حال تأدیب ایرانیان است، اینکه "رأی به روحانی" برآمده از آثار تحریم هاست. بر این اساس و از منظر مراکز قدرت در آمریکا، وقتی "پروژه تحریم ها" در حال اثرگذاری هستند، نه تنها نباید آن را لغو کرد که باید در صورت امکان آن را تشدید هم نمود.
هفته پیش «نتانیاهو»، چند روز پس از خروج دکتر «روحانی» از آمریکا، به آنجا رفت. آقای «نخست وزیر»! به دیدار رئیس جمهوری رفت که دیدار پیشین اش با او، حاشیه های بسیاری آفریده بود. با این حال، اینبار «نتانیاهو» ناراحت آمد و خوشحال برگشت، هر دو درباره روند ایجاد فشار به ایران برای شفافیت سازی از سوی ایران؛ وحدت نظر داشتند.
«نتانیاهو» قبل از سوار شدن بر هواپیمایش در اراضی اشغالی گفته بود: «من می خواهم، در مقابل گفتگوهای شیرین و لبخندها، حقیقت را بگویم! بالاخره کسی باید حقیقت را بگوید.»[12]. اینکه تصوّر شود، دیپلمات ها در دو طرف، حقیقت "دیپلماسی نیویورکی" را نفهمیده اند؛ یک واقعیت تلخ و خطرناک است. اگر چنین باشد، در واقع کسی که در حال "نرمش قهرمانانه" است، فراموش کرده که حریف کیست، چه می خواهد و او برای چه در حال "نرمش قهرمانانه" در برابر اوست[13]. این اگر واقعیت داشته باشد، قطعاً یک سم مهلک خواهد بود.
به کارگیری لجام گسیخته اهرُم های فشاری اخیر حاصل این عقیده است که ایران در موضع ضعف قرار دارد و تلاش ها برای "شرطی نشان دادن اقتصاد ایران" به نتیجه مطلوبی در داخل رسیده؛ عقیده ای که گویا ادّعای تقاضای تماس تلفنی از طرف ایران، بهترین شاهد مثال اش بوده است. حقیقتاً چه ضرورتی وجود داشت و چه امتیاز و دستاورد بزرگی از طرف مقابل کسب شد، که چنین امتیاز بزرگی را به آمریکایی ها بدهیم؟
«جمهوری اسلامی» بیش از 34 سال بود که امیتاز برقراری یک "تماس تلفنی با مقامات بلندپایه آمریکا" (یا چیزی شبیه آن) را حفظ کرده بود، ایران می توانست در برابر این "هدیه بزرگ" به رهبران فعلی آمریکا؛ امتیازهای سنگینی کسب کند ولی به نظر نمی رسد، مابه ازای درخور توجّهی در برابر این هدیه دریافت کرده باشیم؟ برعکس فشارها برای کاهش قدرت چانه زنی ایران افزایش پیدا کرده اند، آیا منطقی تر نبود که این تماس در زمان و مکان بهتری با برنامه ریزی بیشتری و در ازای یک محصول ملموس دیپلماتیک یا راهبُردی برقرار می شد؟
آیا بهتر نبود برگ برقراری تماس رسمی بین مقامات ایران و آمریکا، بعد اخذ امتیازهای ملموس؛ هزینه می شد؟
حالا و بعد از این گاف راهبُردی یک راه حلّ و یک نوشدارو وجود دارد، این راه که هیئت دیپلماتیک ایران، طرف مقابل را سریعاً قانع کند که ادامه روند فشاری، تنها و تنها به این ختم خواهد شد که "کلید دیپلماسی" که نظام آن را در جیب های «روحانی» قرار داده؛ پس گرفته شود و دوره ای از مقاومت و ابتناء سیاست بر "استحکام درونی کشور" بار دیگر به اجراء درآید. در غیر انیصورت "وزیر خارجه ظریف" باید منتظر ظریف تر و نحیف تر شدن، قدرت چانه زنی ایران پای میز مذاکره باشد. باید مشخّص شود که مجوّز کوتاه مدّت و مشروط نظام به دولت جدید، به هیچ وجه از روی ضعف و اجبار نبوده است؛ شاید این یک تاکتیک باشد نه استراتژی.
[1] «آقای ظریف! بلوف آمریکا قابل پیش بینی بود»- «پایگاه خبری- تحلیلی رجاء»- 8/7/1392
[2] «پایگاه خبری- تحلیلی تابناک»- به نقل از «خبرگزاری ترند»- 8/7/1392
[3] «خبرگزاری مهر»- 9/7/1392
[4] «پایگاه خبری- تحلیلی رجاء»- به نقل از «روزنامه نیویورک تایمز»- 7/7/1392
[5] «واحد مرکزی خبر»- 7/7/1392
[6] مصاحبه «اسماعیل کوثری» با «پایگاه خبری- تحلیلی مشرق»- 8/7/1392
[7] «متن سخنرانی دکتر روحانی در مجمع عمومی سازمان ملل»- «پایگاه اطّلاع رسانی ریاست جمهوری اسلامی ایران»- 3/7/1392
[8] «روزنامه کیهان»- به نقل از «خبرگزاری رویترز»- 8/7/1392
[9] «Rouhani Puts US to the Test: روحانی آمریکا را در معرض آزمایش قرار می دهد»- «شهیر شهیدثالث»- «پایگاه خبری- تحلیلی المانیتور»- وابسته به اندیشکده «شورای آتلانتیک» وابسته به «ناتو»- 1/7/1392
[10] «پایگاه برآورد استراتژیک ایران هسته ای»- مصاحبه «ولی رضا نصر» (عضو ارشد «انستیتو بروکینگز») با «شبکه خبری C.N.N»- 7/7/1392
[11] «یک منبع آگاه که از اعضای تیم همراه رئیس جمهور ایران بود، گفت: بعد از ابراز تمایل «اوباما» برای دیدار با «روحانی»، مقامات ایرانی ملاقات حضوری را ناممکن دانستند؛ ولی اعلام شد که امکان "مکالمه تلفنی" میسّر است ... سپس از سوی «کاخ سفید» با «روحانی» تماس گرفته شد ... سوءتفاهمات پیش آمده ناشی از عدم اطّلاع رسانی دقیق است. چرا هیئت ایرانی درخواست دیدار حضوری را به "تماس تلفنی" تقلیل داده است ... این مسئله باعث شده که آمریکایی ها اعلام کنند، ایران درخواست مکالمه داشته.»- «پایگاه خبری- تحلیلی تابناک» به نقل از یک منبع مطّلع در ریاست جمهوری- 8/7/1392
[12] «پایگاه خبری- تحلیلی رجاء»- به نقل از «شبکه خبری C.N.N»- 9/7/1392