598؛ بر عكس آن چيزي كه پرسپوليس در دوران يحيي گلمحمدي به دست آورده بود، امروز اين تيم سرشار از حاشيههاي گوناگون است. سرخپوشان در طول تمام چند سال اخير فقط در مقطعي كه يحيي گلمحمدي روي نيمكت پرسپوليس نشسته بود رنگ آرامش را ديدند و توانستند بدون دغدغه و حاشيه در بازيها حضور داشته باشند.
هر چند تيم بزرگي مثل پرسپوليس هميشه مأمن حواشي و بحرانهاي زيادي بوده و هست، اما حضور سرمربي مثل دايي روي نيمكت اين تيم ميتواند اين حاشيهها و بحرانها را تا سر حد ممكن بالا ببرد.
ناگفته پيداست كه علي دايي بااخلاق خاص خود و البته حاشيههاي چند سال گذشتهاش روي هر نيمكتي كه بنشيند حواشي خاص خودش را هم خواهد داشت و وقتي اين دو يعني تيم بزرگي مثل پرسپوليس و آدم فوتبالي مثل دايي در يك جا جمع شوند، اينجاست كه همه چيز مضاعف خواهد شد.
در اين بين توجه به نكته ديگري هم ضروري است و اينكه در كنار اين دو مساله، حضور بازيكنان مدعي و بازيخواه را هم ببينيم، آن وقت است كه ديگر كنترل اين شرايط كار راحتي نخواهد بود و همه اينها در كنار هم باعث خواهد شد كه تيم هميشه از حواشي ضربه ببيند.
اما سوال اينجاست در برخورد با اين موضوعات چه راهكاري وجود دارد؟ فردي مثل علي دايي كه اكنون اختيار تيم را دارد، چگونه با اين موضوعات روبرو ميشود؟ عكسالعمل دايي در برابر موضوعات متعددي كه نشأت گرفته از بزرگي پرسپوليس به وجود ميآيد، چطور خواهد بود؟
تجربه تمام روزهايي كه دايي روي نيمكت پرسپوليس بوده نشان ميدهد، دايي در برخورد با حواشي كه از بيرون تيم را تهديد ميكند، موضع قاطعانهاي داشته كه البته در همه موارد به نفع تيم نبوده است و گاهي ناديده گرفتن آنها يا برخورد ملايمتر با آنها ميتوانست، آرامش بيشتري به تيم ببخشد. اما دايي بدون توجه به اينكه در تيمي مثل پرسپوليس حضور دارد همان برخورد و واكنش را نشان داده كه در تيمهاي ديگر رفتار ميكرد و همين مساله هميشه در نتايج پرسپوليس با دايي تاثيرگذار بوده است. اما فارغ از اين مساله حالا دايي با موضوع داخلي دست و پنجه نرم ميكند كه باز نوع عملكرد و واكنش دايي در اين مورد هم كاملا اشتباه و در راستاي ضربه زدن به تيم پيش ميرود.
با توجه به اينكه بسياري از بازيكنان فعلي پرسپوليس انتخاب علي دايي در همين سال و يا سالهاي گذشته بودند، اين انتظار وجود داشت كه حداقل سرمربي پرسپوليس در اين خصوص در ليگ سيزدهم مشكل نداشته باشد، اما حالا معضل بزرگي به نام اعتراض بازيكنان نيمكتنشين و يا نيمكتنشين شدن بازيكناني كه قطعا براي تيم موثر هستند، به مشكل اصلي پرسپوليس تبديل شده است كه ميتواند در روزهاي آينده مشكلات زيادي را براي تيم به وجود بياورد.
رضا حقيقي هافبكي كه با هزار زور و زحمت به پرسپوليس پيوست و اتفاقا در ديدارهايي كه به ميدان رفت به اعتقاد بسياري از كارشناسان توانست عملكرد موثري داشته باشد حالا به خاطر يك موضوع بياهميت نيمكتنشين شده است تا دفاع پرسپوليس شكنندهتر از هر زمان ديگري نشان دهد.
رفتار رضا حقيقي قطعا مورد تاييد هيچ كس نيست اما آيا نيمكتنشين كردن او، سودي به حال پرسپوليس خواهد داشت؟ چرا نيمكتنشين كردن بازيكنان امروز به تنها ابزار دايي براي تنبيه بازيكنان تبديل شده است؟ آيا اين سادهترين و بيدردسرترين راهحل براي دايي به شمار ميرود؟
به اين مورد بايد محمد نوري را هم اضافه كرد كه او نيز به دلايل نامعلومي جزو مغضوبين دايي محسوب ميشود، اما به طور حتم اين راهكار دايي جز ضرر براي تيم چيز ديگري نخواهد داشت.
از طرف ديگر نيمكتنشيني بازيكناني مثل عليرضا حقيقي، ميلاد غريبي، رضا محمدي و عباسزاده از ديگر موضوعاتي است كه دايي با آن دست و پنجه نرم ميكند و باز هم ميتوان تصور كرد كه دايي در اين مساله چه برخوردي خواهد داشت.
آنچه كه كاملا روشن است اينكه در تمام موضوعاتي كه براي اين تيم به وجود ميآيد به جاي توجه به منافع تيم، دايي در سراشيبي حاشيه، سرعت ميگيرد و دقيقا در راهي گام برميدارد كه دشمنان پرسپوليس آن را ميپسندند و بالاتر از آن، دايي با سرعت زياد به سمت حواشي ميرود كه جز به هدر دادن وقت، انرژي و توان تيم چيز ديگري نخواهد داشت.
او در يك بازي داور را متهم ميكند تا در بازي آينده نگران داوري باشد، يك روز مسئولان فدراسيون را به باد انتقاد ميگيرد تا روز بعد منتظر حكم جديدي باشد، يك روز به سرمربی حریف می تازد تا زخمی کهنه سر باز کند. یک روز بهترين بازيكنش را نيمكتنشين ميكند تا در نخستين بازي دفاع تيمش شكننده نشان دهد. يك روز نوري را روي نيمكت مينشاند تا روز آينده، همگان به انتخابهاي او شك كنند. يك روز...
اين حكايت مردي است كه با خود به جاي تاكتيك و تفكر، حاشيه ميآورد و ضربه ميزند. آيا دايي براي موفقيت در كسوت مربيگري و مخصوصا در پرسپوليس، بايد راه ديگري را انتخاب كند، قضاوت با شما.