به گزارش 598، سايت دويچه وله در مقاله اي با عنوان «از قاهره تا لندن، تاثير شبكههايي مشابه و نتايجي متفاوت» به تاثير شبكه هاي اجتماعي در قاهره و لندن پرداخته و در تحليل خود اولي را مثبت و دومي را منفي عنوان كرده است.
در اين مقاله آمده است: لندن سه شبانه روز است كه ناآراماست. چه كسي جوانان آشوبگر را به خيابان كشانده؟ گناه اصلي هم به گردن "ذات شر " است يعني شبكههاي اجتماعي و "بلكبري ". اما مگر همين شبكهها نبودند كه در مصر باعث انقلاب شدند؟
اين مقاله با اغتشاش گر خواندن معترضان در لندن آورده است: حالا همه به دنبال مقصر ميگردند و ميخواهند بدانند چه شد كه لندن اين روزها اغتشاشاتي اين چنيني را تجربه ميكند؟ بهانهي آغاز اين آشوبها مرگ جواني از منطقهي تاتنهام لندن بود كه شامگاه پنجشنبه به دست يك افسر پليس كشته شد. آيا تنها مرگ "مارك دوگان " ميتوانست چنين مصيبتي براي لندن به بار بياورد؟ اين جوانان انتقام چه چيز را با شكستن شيشهها و سوزاندن خانهها ميگيرند؟ جواناني كه به گفتهي يكي از شاهدان عيني «جوري غارت و چپاول ميكنند كه انگار بويي از انسانيت نبردهاند» را چه كسي به خيابانها كشانده است؟
ميگويند سال 2011 سال شبكههاي اجتماعي است؛ مردم تونس و مصر با بهرهگيري از قدرت سازماندهي شبكههاي اجتماعي براي اعتراضهاي خياباني موفق شدند در همين سال، دو ديكتاتوري را سرنگون كنند. در لندن هم ميتوان ردپاي فيسبوك و همدستانش را پيدا كرد. حالا پليس متهم اصلي به خيابان كشاندن جوانان لندن را فيسبوك و توييتر و گوشيهاي هوشمند بلكبري با قابليت ارسال پيامهاي فوري و كوتاه ميداند.
* مقصر اصلي، بلكبري و شبكههاي اجتماعي؟
اين مقاله ادامه مي دهد: گاردين در گزارشي كه در اين باره منتشر كرده، آورده است كه خرابكاران در لندن از طريق بلكبري با هم در تماساند و قرار تجمعات خود را ميگذارند. در ميان جوانان بريتانيايي تلفن هوشمند بلكبري بيش از هر گوشي ديگري محبوب است. بر پايهي تحقيقات "آف كام " يك سوم از جوانان و نوجوانان لندن از بلكبري استفاده ميكنند. به نوشتهي گاردين پيامهاي كوتاه فرستاده شده از اين طريق، مستقيما در شبكههاي اجتماعي مانند توييتر منتشر ميشوند و مزيتي كه اين دستگاه نسبت به فيس بوك و توييتر دارد اين است كه سرويسهاي امنيتي قادر به ردگيري پيامهاي ارسالشده با سرويس چت بلكبري نيستند. اين پيامها همگي به صورت رمزگذاري شده ارسال ميشوند.
حالا اسكاتلنديارد (پليس بريتانيا) معتقد است كه هر چند در گسترش آشوبها فيسبوك و توييتر نقش داشتهاند اما سرويس مسنجر بلكبري نقش كليدي را در آغاز آشوبها داشته و در به در دنبال ردپاي كساني است كه پيغامهاي really inflamatory inaccurate را از طريق سرويس بلكبري يا در شبكههاي اجتماعي مانند توييتر و فيس بوك پست كردهاند. به گزارش "پيد كانتنت " بررسي برخي پيامهاي كوتاه كه در آخر هفتهي گذشته و با آغاز آشوبهاي لندن از طريق بلكبري فرستاده شدهاند، نشان ميدهد كه اشوبگران به طور هدفمند يارگيري كردهاند.
* صفحه فيسبوكي كه به ياد دوگان راه افتاده بيش از 10 هزار عضو دارد
"ريسرچ اين موشن " (RIM) سازندهي اين گوشيها به پليس لندن قول همكاري داده است. البته هنوز مشخص نيست كه اين شركت تا چه اندازه بتواند يا بخواهد به پليس ياري برساند. اين كه پيامها رمزگذاري شدهاند هم خود قصهي ديگري است.
ابعاد ناآراميهاي لندن چنان وسيع بود كه شايد گردانندگان صفحهي فيسبوكي كه به ياد دوگان راه افتاده است فكرش را هم نميكردند. گردانندگان اين صفحه كه بيش از 10 هزار عضو دارد، روز دوشنبه تلاش كردند، نشان دهند كه بيارتباط با حوادث لندناند و بيزار از آنچه اتفاق افتاده. در اين صفحه از كاربران خواسته شده كه به آشوبو غارت پايان دهند و نوشته شده: «خانواده مارك احتياجي به اين اقدامات ندارند.»
* تشابه اعتراضهاي خياباني در مصر و در لندن
حالا با حوادث لندن بازهم بحث بر سر چگونگي استفاده از شبكههاي اجتماعي و اين بار با اين مثال ملموس، بحث بر سر نقش آنها در سازماندهي نيروهاي "خير يا شر " بالا گرفته است.
سايت GIGAOM در مقالهاي به مقايسهي تشابه استفاده از اين ابزارها در انقلاب ياس و در جنبش جوانان انقلابي مصر از يك سو و آشوبهاي لندن از سوي ديگر دست زده است. در هر دو مورد، مرگ يك انسان باعث آغاز ناآرامي ها شد، انساني كه هموطنانش معتقد بودند بيگناه كشته شده. در بريتانيا اين مارك دوگان 29 ساله بود كه توسط يك افسر پليس كشته شد و در مصر خالد سعيد 28 ساله كه از نت كافي نت بيرون كشيده شد و توسط نيروهاي امنيتي مورد ضرب و شتم قرار گرفت تا جان سپرد. در هر دو مورد ايجاد صفحههاي فيسبوكي به ياد فرد كشته شده و تمركز فعاليتهاي كاربران در شبكههاي مجازي بر روي اين موضوع، كليد آغاز تظاهراتهاي خياباني شد.
* شبكه هاي اجتماعي تسريعكنندهاند نه آغازگر حركت
برخي از صاحبنظران و كاربران اينترنت ميگويند كه چه در ناآراميهاي لندن و چه در انقلابهاي "بهار عربي "، فيس بوك و توييتر به كمك سازماندهي و برنامهريزي براي اعتراضات آمدند. به عقيدهي اين دسته، شبكههاي اجتماعي در اين ميان تسريعكنندهاند و نه آغازگر حركت. يوگني موروزوف، از پژوهشگران دانشگاه استنفورد و نويسنده مجله "فارين پالسي " در بزرگنمايي نقش تكنولوژي و شبكههاي اجتماعي در تغييرات سياسي، خطر تحريف بحثهاي سياسي را ميبيند و معتقد است: اينكه برخي سياستمداران گمان كنند هرآنچه كه مردم براي سرنگوني دولتها به آن احتياج دارند دسترسي به اينترنت است و يك اكانت توييتر و چند فالوئر، از واقعيت به دور است.
در جريان انقلاب مصر شبكههاي اجتماعي به نوعي روح جمعي را در مردم تقويت كردند و "باهم بودنها در دنياي مجازي " باعث "تنها نماندن " در ميدان تحرير شد. همان نقشي كه اين روزها اين شبكهها در لندن به عهده گرفتهاند. حالا "غارتگران و آشوبگران " با پيامهاي بلكبري يا توييتها، احساس "تنها نبودن " ميكنند و دوش به دوش هم، دست به غارت ميزنند.
شايد بتوان گفت رسانههاي اصلي هم با انتشار اخبار اين گونه اجتماعات، همين تاثير را بر مخاطب ميگذارند. اما قدرت خبررساني در "ريل تايم " و ارتباطات شبكهاي كه به مبادلهي سريع خبر و به هم پيوستن كساني كه همديگر را هم نميشناسند ميانجامد، دو نقطهي قوت شبكههاي اجتماعياست.
* فيسبوك همه جا هم خوب نيست
نويسنده مقاله در آخر هم درباره حوادث اخير انگليس با نصيحت مخاطب عنوان مي كند كه البته فيسبوك خوب است و يك ابزار كه يا مي توان از آن خوب استفاده كرد و يا بد كه نمونه اخير آن هم در انگليس اتفاق افتاد.