به گزارش 598، وبلاگ سرلوحههای موج چهارم نوشت: غرض از نگارش این متن، تنها طرح پرسشهایی از استخوان خرد کردههای عرصه سینما و البته مسئولان تازه نفس سازمان سینمایی است.
تصمیم هیئت انتخاب نماینده ایران برای جشنواره اسکار مبنی بر معرفی فیلم گذشته آقای اصغر فرهادی تصمیمی تعجب برانگیز و حیرتافزا بود.
بزرگان و پیشکسوتان سینمای ایران به طور حتم، دلیل حیرت از این انتخاب به نیکی درک میکنند؛ آیا غیر از این است که همه ما به فرهنگ ایران زمین افتخار میکنیم و آن را قابل عرضه به تمام جهان میدانیم؟ و آیا هدف از معرفی یک فیلم توسط وزارت فرهنگ و ارشاد به آکادمی اسکار تلاش برای معرفی فرهنگ و سینمای ایران به جهان نیست؟
و اما پرسش اساسی اینجاست که چه چیز باعث شده که فیلم گذشته آقای اصغری فرهادی به آکادمی اسکار معرفی شود؟ بزرگان سینمای ایران و مسئولان محترم سازمان سینمایی!
نیک میدانیم و میدانید که اگر ایران «گذشته» را معرفی نمیکرد، احتمالاً فرانسه آن را به اسکار معرفی میکرد؛ آیا سوال سختی است اگر بپرسیم، آیا هیچ تفاوتی میان سینمای ایران و فرانسه نیست که یک فیلم با برچسب محصول فرانسه باید روانه بزرگترین آکادمی هنر سینمایی (و البته سیاسی) جهان شود؟ یعنی فرهنگ ایرانی هیچ المان و عنصری در ذات خود ندارد که وجه تمایز آن از یک فیلم اروپایی باشد؟
جناب آقای ایوبی! شما یا این فیلم را مانند وزیر متبوع خود ندیدهاید یا اگر دیدهاید، بعید است منکر آن شوید که فیلم گذشته، هرچه هست خوب یا بد فیلمی ایرانی نیست؛ شما که مدتها رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی در فرانسه بودهاید، باید بهتر از هرکسی این موضوع را درک کرده باشید.
البته ترس ما این است که ابراز رضایت شما از معرفی این فیلم ناشی از شیفتگی افراطی به فرهنگ و سینمای فرانسه متأثر از همان ایام حضور حضرتعالی در آن خطه بوده باشد، تا حدی که شأن فرهنگی فرانسه را فراتر از هویت ملی ایرانی بدانید.
این تصمیم غیر اصولی این شبهه را به وجود میآورد که سینمای ایران دچار قحطی فیلم شده که باید از سینمای فرانسه برای معرفی به آکادمی اسکار فیلم استقراض کند؛ یعنی در سال گذشته، در سینمای ایران با این همه صاحب و مدعی، یک نفرشان نتوانستهاند فیلمی بسازند که شایستگی معرفی به یک آکادمی بینالمللی را داشته باشد؟
پس اگر چنین است، بعید نیست با این فراست و بصیرت هنرمندانه، در سالهای آتی، شاهد معرفی فیلمهایی از سینمای هالیوود و بالیوود صرف حضور هنرمندانی در آن فیلمها به عنوان نماینده ایران در اسکار باشیم و نیز به این معرفی افتخار کنیم!
اما حقیقتاً چنین نیست و مسئولان سینمایی و بزرگان سینما خود نیک میدانند که حداقل فیلمهایی که به عنوان گزینههای پیشنهادی در همان هیئت داوری مطرح بودند، حداقلهای سینما را داشته و دقیقاً در پارادایمها و پارامترهای بین المللی سینما به عنوان آثاری قابل قبول میگنجد و لذا احتمالاً این انتخاب از جایی دیگر آب میخورد.
از سویی شنیده میشود که شوق افراطی برای دریافت اسکار، انگیزه اصلی این معرفی نا به جا بوده است؛ و این از دو حال خارج نیست؛ یا امثال اسکار سالی سیاسی خواهد داشت و در این حال جایزهاش را مانند سال گذشته، احتمالاً از دست مقامات کاخ سفید به فیلمی ضدایرانی ضداسلامی یا حداقل ضد اخلاقی تقدیم خواهد کرد و یا امسال از سالهای کمتر سیاسی اسکار خواهد بود که در آن حالت نیز باز مشخص نیست که اسکار دوباره به یک ایرانی برسد.
حال فرض کنید که چنین شود و «گذشته» آقای فرهادی اسکار را ببرد! اگر آن زمان فرانسه مدعی شود که ایران یک فیلم ثبت شده فرانسوی را به اسکار معرفی کرده و او هم در اسکار شریک است، آن وقت حقیقتاً آیا پاسخی برای این ادعا خواهد بود؟
لذا از مسئولان سینمایی انتظار میرود تا کار از کار گذشته، تلاش کنند تا فیلمی در شأن هویت ملی کشور عزیزمان معرفی شود تا لااقل برای ما دانشجویان این شبهه پیش نیاید که هیئت محترم داوری و متصدیان فعلی سینمای ایران که همیشه و همواره از سیاسی شدن سینمای ایران نالیدهاند، برای دلجویی از طیفی خاص که ظاهراً در این سالها از برخی بیمهری مسئولان سابق رنجیدهاند، اکنون با اصرار بر معرفی «گذشته» خود تصمیمی سیاسی و نه سینمایی گرفتهاند.