جناب خاتمی! مسئول ترورها کیست؟

به گزارش 598، مهدی کوچک زاده در وبلاگ شخصی‌اش نوشت: این روزها خبر پیش بینی آقای خاتمی از وقوع ترور و عوامل زمینه ساز آن و نقل قول از اینجانب در مورد دخالت کسانی که با ایشان از نظر سیاسی هم ذائقه اند در قتل فروهر ها و ترور حجاریان و دست آخر مصاحبه ایشان و اظهار اینکه خاتمی: به من یزدی که گفت وگوی تمدن​ها را مطرح کرده​ام می خورد که اهل ترور باشم؟ در رسانه ها منعکس شده است بدون هیچ مقدمه دیگری توجه خوانندگان وبلاگم را به مطلبی که در سال 1379 و بعد از ترور حجاریان نوشتم و در دانشگاهمان توزیع کردم ، جلب می نمایم:

از ماست که بر ماست!

وقتی سعید حجاریان را ترور کردند و نوشتند " به مغز متفکر اصلاحات شلیک شد" و رئیس جمهور خاتمی پس از بازگشت از سفر بلافاصله بر بالین وی حضور یافت و برای سلامتی اش دعا کرد، اگر چه شناختی نسبی از سالها قبل از حجاریان، روشها و افکار او داشتم، انگیزه شدیدی برای مطالعه روزنامه "صبح امروز" به عنوان آیینه افکار و روش های مطلوب وی پیدا کردم. از اینرو تعطیلات عید را مغتنم دانسته آرشیو چند ماه از روزنامه صبح امروز را تهیه و شروع به مطالعه نمودم که حقایق دردناکی را برایم روشن نمود. ناگفته نماند برای جبران کسالت روحی ناشی از مطالعه مطالب تفرقه افکنانه و آشوب گرانه "صبح امروز" روزانه مختصری نیز از" صحیفه نور " امام رحمه الله علیه را در زمینه مطالب روزنامه می خواندم.

در صفحه اول روزنامه "صبح امروز" مورخ یکشنبه 12 دی 1379 مطلبی تحت عنوان "سیاست روز " که بیانگر سیاست روزنامه در انتخاب و نشر اخبار بود درج شده بود که قسمتی از آن چنین است:

  روزنامه "صبح امروز" سخنگو و ارگان هیچیک از احزاب و سازمانهای سیاسی فعال در کشور نیست از اینرو در چاپ اخبار و گزارشها بیش از آنکه به تائید یا تکذیب مواضع و دیدگاههای احزاب و گروههای سیاسی بیندیشد به "ارزش خبری" رویدادها حساس است. "ارزش خبری " یک رویداد نیز  ضابطه و معیاری مشخص دارد و آن "مورد توجه و علاقه خوانندگان بودن" است. معمولا خبری "مورد توجه و علاقه خوانندگان " قرار می گیرد که :

- واقعه روز باشد (برخورداری از عنصر تازگی)،

- اثر گذار باشد (دامنه انعکاس آن در زمان و مکان گسترده باشد)،

-برخوردار از عنصر درگیری و ستیز و اختلاف باشد،

- مربوط به اشخاص و اشیاء و نهادهای دارای شهرت باشد و در مجموع دانستن آن سودمند تلقی شود.

با خواندن این مطلب این سوال در ذهنم مطرح شد که چگونه فردی که با این صراحت پاشیدن بذر اختلاف و درگیری و ستیز آنهم بین اشخاص و اشیاء و نهاد های مهم جامعه را سیاست خبری روزنامه تحت مسئولیتش قرار می دهد، مغز متفکر اصلاحات لقب می گیرد؟! اتفاقا در کلام امام مطلبی منطقی و پر مغز مشاهده کردم که می فرمایند:

 " برادرهاى ما توجه داشته باشید، در گفتار شما، در نوشته‏هاى شما، اگر خداى نخواسته یک تفرقه‏اى ایجاد بشود، یک سرکوبى بخواهید از دشمنان، به خیال خودتان، از رقیبهاى خودتان بکنید، و این موجب بشود که دلسردى براى ارتش حاصل بشود، دلسردى براى سپاه پاسداران، دلسردى براى پاسبانان و شهربانى حاصل بشود، و یک قتلهایى واقع بشود به واسطه همین دلسردى، شماها شریک هستید در آن قتل، راضى هستید به آن قتل. در روایات هست که اگر کسى در مشرق کشته بشود و مظلوم کشته بشود و یکى در مغرب به او راضى باشد، این هم شریک قتل اوست. توجه کنید که قلمهاى شما شریک خنجرهایى که از پشت به ما مى‏زنند نباشد .. توجه کنید که زبانهاى شما، قلمهاى شما چماق نباشد، و با همان قلم بنویسید که چماق بد است! توجه کنید که قلمهاى شما و زبانهاى شما مسلسل نباشد و به سینه این جوانهاى ما وارد بشود، و آن وقت بگویید که به ما حمله شده است!" صحیفه امام    ج‏14    147

با خواندن آن شیوه انتخاب خبر روزنامه حجاریان و این فرمایش امام رحمه الله علیه و روحی فداه یاد شعر معروف ناصر خسرو افتادم که در دوران دبیرستان می خواندیم:

روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست

واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست

بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت

امروز همه روی جهان زیر پر ماست

بر اوج چو پرواز کنم از نظر تیز

می بینم اگر ذره ای اندر تک دریاست

گر بر سر خاشاک یکی پشه بجنبد

جنبیدن آن پشه عیان در نظر ماست

بسیار منی کرد و ز تقدیر نترسید

بنگر که ازین چرخ جفا پیشه چه برخاست

ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی

تیری ز قضای بد بگشاد بر او راست

بر بال عقاب آمد آن تیر جگر دوز

وز ابر مر او را به سوی خاک فرو کاست

بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی

وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست

گفتا عجب است این که زچوبی و زآهن

این تیزی و تندی و پریدن زکجا خاست؟

زی تیر نگه کرد و پر خویش بر او دید گفتا

ز که نالیم که از ماست که بر ماست!

باری اکنون که به لطف خداوند با بهبودی نسبی حجاریان، فتنه ای دیگر که دشمنان قصد برپایی آن را داشتند، از سر جامعه و ملت مظلوم ما رفع شده، از خداوند می خواهم که به وی سلامتی جسم، روح، روان و چشمی عطا کند که:

پر خویش بر آن تیر ببیند!

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته