دو سال پیش در رسانه ها شبهه ای پیچیده شده بود که بخشی ازحاکمیت به این نتیجه رسیده اند که باید تنش های بین ایران و آمریکا را کم کرد. سه – چهار مقاله نوشتم و این رویکرد را نقد کردم. برایم باور کردنی نبود که برخی از دوستانی که به نام اصولگرایی شهره دارند با حالتی عصبی خستگی شان را از معارضه ی تاریخی بروز می داشتند. همان موقع دریافتم چقدر دفاع از استراتژی دشمن دانستن آمریکا روز به روز سخت تر می شود.
موضع من از قدیم روشن و شفاف بوده است. از نظر من آمریکا تجسم عینی شیطان و نماد و مظهر کفر و باطل است. به صدها دلیل سیاسی، فرهنگی، دیپلماتیک یا ایدئولوژیک حتی ملی و ایرانی می توانم بحث نمایم که تماس بی خاصیت تلفنی رییس جمهور محترم و خنده های بی معنی وزیر امور خارجه در هم نشینی وزرای خارجه ی 5+1 اشتباه محض بود؛ ظاهرا این قدر سند زدن اولین گفتگو کننده مهم بود که بدیهیات دیپلماتیک هم کنار گذاشته شد! ولی الان که این اشتباه رخ داده، در کنار اعتراض باید به آینده فکر کرد. این ژست زودگذر با هر نتیجه ای می گذرد. سیاست و روابط بین الملل جدی تر و حساب و کتاب دارتر از آن است که دو ماهیت متعارض، متفاوت و پیش رونده بتوانند به این رمانتیسم سیاسی ادامه بدهند.
شرایط اخیر فرصتی است که تفکر انقلابی از موضع دفاعی و محافظه کاری بیرون بیاید و بدون ترس از به مخاطره افتادن تابوها و خط قرمزها با میدان داری به روشنگری و تربیت نسل جدیدی از انقلابیون جوان و پرانرژی و مقاوم بپردازد.
نسل جدید باید بداند انقلاب اسلامی چیست؟ باید بداند انقلابی که مدعی نفی و تضاد با تمدن غرب را داشت چرا و توسط چه کسانی در مرزهای خود محصور شد و کار به جایی رسید که با غالب مناسبات اقتصادی غرب و برخی مظاهر فرهنگ غرب کنار آمد! باید ببیند که معیشت زدگی و مصرف گرایی چه بلایی سر انقلاب و کشور ثروتمندش آورده و می آورد. باید درک کند که اگر امروز ما را در گلوگاه تحریم اقتصادی خفت کرده اند برای این است که در سال هاست در زمین اغیار می خوریم و می پوشیم و بازی می کنیم!
انقلاب اسلامی با این تضاد و تعارض پیش نمی رود. نمی شود از یک طرف مردم را به شعار دادن بر علیه غرب ترغیب کنیم ولی در عمل کلید حل مشکلات را در بیرون از مرزها و در دست همان خصم بدانیم!! خطای بزرگی است که تصور کنیم ذره ای از اقتدار و عزت ما در بیرون مرزهاست. مشخص است کسی که دست نیازش به سمت غیر دراز است اعتماد به نفس لازم برای مقابله با تهاجم همه جانبه ی اغیار نداشته باشد!
فضای هیجان زده ی اخیر -که حتی بازار، بدون کوچک ترین واکنشی بی تفاوت از کنار آن گذر کرد- به زودی می گذرد و مطمئن باشید نتیجه ی این به اصطلاح مذاکرات، چیزی جز عیان تر شدن ماهیت پلید غرب و در رأس آنها آمریکا نخواهد بود. زین پس شعار "مرگ بر آمریکا" محکم تر و رساتر شنیده خواهد شد ولی اگر می خواهیم چون اول انقلاب ایمان قلبی در بیان "مرگ بر آمریکا" ایجاد شود باید "نوسازی ایدئولوژیک" را آغاز کنیم. باید چون روز اول ارزش ها، هنجارها و اصول انقلاب اسلامی را بازخوانی کنیم و برای عمومیت یافتن آنها مجاهدت کنیم.
اولین قدم "نوسازی ایدئولوژیک" این است که فضای عمومی کشور و خصوصا" نسل جدید را متذکر به قدرت اول و آخر و لایزال الهی بشود و سپس اثبات کرد که همه اعتبار و آبرو و اقتدار در درون کشور است و لاغیر!