به گزارش 598 به نقل از فارس، پس از پایان سفر رئیس جمهور روحانی به نیویورک و پس از ورود ایشان به ایران، دو اتفاق همزمان و نامهم افتاد.
اتفاق اول، حضور عده ای به عنوان حامیان ایشان در فرودگاه بود که گویا به استقبال آقای روحانی رفته و مواضع ایشان را در نیویورک کاملاً پسندیده بودند.
اتفاق دوم نیز حضور عده ای به عنوان منتقدان آقای روحانی بود که مخالف برخی اقدامات ایشان از جمله ماجرای صحبت تلفنی اوباما و ایشان بودند. این عده نیز اگرچه اعتراض خود را با شعار و پلاکارد بیان کردند اما از حضور آنها نیز تندروی هایی گزارش شد.
مهمتر از این دو رخداد اما مواضعی بود که توسط برخی اصلاح طلبان پیرامون این مسئله اتخاذ شد و اعتراضات و فریادهای زیادی از آنها به گوش رسید.
و نکته قابل تأمل نیز اینجا بود که جامعه به استماع این مویه ها از سوی جماعتی نشسته است که همواره یکی از اصلی ترین مطالبات خود را تحمل شنیدن صدای مخالف و آزادی تجمعات بیان می کنند.
البته جامعه ما در حال عادت کردن به این پارادوکس ها است.
چه اینکه در ماجرای برخورد خشن اصلاح طلبان با یک عضو اصلاح طلب شورای شهر تهران که به شهردار اصولگرا رأی داده بود نیز کوس این تناقضات با صدایی شاید بلندتر نواخته شده بود.
تحرکات روزهای اخیر جریان اصلاحات حاکی از آن است که تئوری «اصلاحات خون میخواهد» در حاشیه دولت اعتدال در حال بازتولید است تا این بار با میدان داری سید محمد خاتمی، پروژه «اعتدال خون میخواهد» کلید بخورد.
*گزارش خاتمی از یک تجمع اعتراضی کوچک
در میانه این رخدادها اما جالبترین حکایت، سخنان محمد خاتمی در جمع تعدادی از ایثارگران و گزارشی است که وی از ماجرای تجمع اعتراضی فرودگاه ارائه می کند.
البته خوانش این صحبت ها برای تمام کسانی که در سال 88 به دعوت خاتمی به خیابان ها آمده و یا صحبت مشهور او در همان ایام که مردم را به "مقاومت"!! فراخواند شنیده بودند، نیز خالی از لطف نیست.
چه اینکه آنها متوجه خواهند شد "امنیت ملت" گزینه مطلوبی است که خاتمی هم اگرچه در سال 88 عملکرد خوبی در قبال آن نداشت اما پیگیر آن است و "دهن کجی به آرای ملت" و سایرین نیز اگرچه شاید در سال 88 از سوی عده ای، امری مباح شمرده شد اما روزگاری هم خواهد رسید که این امر در کلام شخصی مثل آقای خاتمی نکوهش می شود و مشخص هم نیست ایشان چه توضیحی بابت این تناقضات آشکار دارند؟!
گویا تحلیل آقای خاتمی از تجمع کوچک اعتراضی در مقابل آقای روحانی این است که این تجمع در وهله اول سازماندهی شده بوده و در وهله دوم نیز این تجمعات اعتراضی و انتقادی منجر به "ترور"! خواهد شد.
او در این رابطه در سخنان خود ضمن تأکید بر سازماندهی شده و نه خودسر بودن این اعتراض می گوید: "اگر جلوی جریانات تخریبی گرفته نشود مثل زمان اصلاحات میشود که اوایل این طور بود و بالاخره منجر به ترور شد."
آقای خاتمی همچنین از وزارت اطلاعات و قوه قضائیه با این تأکید که "مسئول هستند!" می خواهد که این قضیه را پیگیری کنند و در ادامه با بیان اینکه من از "امنیت ملت" دفاع می کنم، می گوید: "وجود این جریانات طالبانی و خشن، نشانه آزادی بیان و آزادی فکر نیست، نشانه تخریب و دهنکجی به آرای ملت و تصمیمات رهبری و فضایی است که در جامعه ما ایجاد شده است."
آقای خاتمی در اِزای این تحلیل ها و گزارش ها البته در مقابل سوالاتی قرار می گیرد.
*تجمع اعتراضی؛ با ما آری، بر ما خیر!
اولاً ایشان که مدعی "سازماندهی" این تجمع هستند، چرا بیان نکرده اند که این سازمان دهندگان! چه کسانی بوده اند؟!
آیا این کار ایشان مصداق تخریب و البته کاسبی نیست؟!
اگر ایشان اطلاع دقیقی دارد و می داند چه کسانی وقت خود را صرف این رخداد بی اهمیت انتقادی (که قاعدتاً تندروی هایی هم در آن صورت گرفته است) کرده اند، چرا این اطلاع دقیق را در اختیار مراجع ذیربط و یا رسانه ها قرار نمی دهد؟
دقت شود که مثلاً اگر منتقدین آقای خاتمی معتقدند که ایشان جزو اضلاع فتنه سال 88 و از سازمان دهندگان به آن بوده است، برای این قضیه صدها دلیل و مدرک و شاهد دارند و حرف غیر دقیق نمی زنند.
و حتی وزیر اطلاعات وقت، بعنوان بالاترین رکن امنیت کشور، صریحاً بیان کرده است که آقای خاتمی با بزرگواری نظام است که فعلاً به زندان نرفته است.
همچنین باید این نکته را هم به آقای خاتمی گفت که چطور ایشان یک تجمع کوچک را سازماندهی شده می دانند اما خود را ظاهراً از این سوال مبرّا می کنند که نظرشان درباره سازماندهی شده بودن یا نبودن اغتشاشات سال 88 چیست؟! و اساساً اگر معتقد به سازماندهی شدن آن اغتشاشات و آن مطالبات غلط کف خیابانی هستند (که نمی توانند، نباشند) پس در مرحله دوم نظرشان درباره مسببان و عوامل این سازماندهی چیست و آنها را مستوجب چه عقوبت هایی می دانند؟!
ضمن اینکه آیا مقرّ هستند که آن اغتشاشات سازماندهی شده، "امنیت ملت" را که مورد خدشه قرار داد یا خیر؟!
*درباره اصلاح طلبان و تفکر خطرناک ترور
ثانیاً آقای خاتمی در گزارش گفته شده، نگرانی خود را از مقوله ای به نام "ترور" نیز اعلام می کنند.
یک نگرانی درست؛ البته از جانب کسی که باید در رابطه با ترور! به سوالات و ابهاماتی پاسخ بدهد.
ابهام اول این است که چطور ایشان به خود اجازه می دهد از یک تجمع اعتراضی کوچک، نتیجه "ترور" را بگیرد؟!
مگر این اصلاح طلبان نیستند که صبح و شام از لزوم آزادی تجمعات در ایران سخن می گویند؟!
آیا رواست که آقای خاتمی که سلسله جنبان اصلاح طلبان هستند، اکنون که تجمعی در مقابل خواست ایشان و همفکرانشان برگزار شده است؛ شروع به درشت سازی "ترور" در مقابل افکار عمومی کنند؟!
همچنین باید این نکته را در ساحت افکار عمومی جامعه گفت که آقای خاتمی قبل از نگرانی از بابت ترور؛ بیشتر باید به نگرانی های بزرگتر و سوالاتی پیرامون پرونده قتل های زنجیره ای (که در دوران صدارت ایشان رخ داد)، پرونده ترور مرحوم لاجوردی، چرایی حضور عواملی از مجاهدین خلق در قامت "اصلاح طلب" در کنار ایشان، چرایی تأکید بر ادامه راه مجاهدین خلق در تفکر عددی از دوستان آقای خاتمی و غیره پاسخ دهند!
و هزار نکته باریکتر زِ مو پیرامون ارتباط ترور و اصلاح طلبان همینجاست.
در اینجا از ذکر این ابهام نیز نمی توان خودداری کرد که آقای خاتمی که یک تجمع اعتراضی کوچک را زمینه ساز "ترور" می دانند؛ آیا نظری درباره این مسئله دارند که حوادث هزاران برابر این رخداد در سال 88؛ به مراتب نطفه شوم ترورهای بیشتری را در دامان خود پرورید؟!
مسببان آن حوادث منجر به ترور ده ها شهروند ایرانی اکنون کجا هستند، چه می کنند و چه می گویند؟!
*در مذمت دهن کجی به آرای ملت و شناخت صحیحتر از دهن کجی
و ثالثاً آقای خاتمی در صحبت های اخیر خود در مذمت مسئله ای سخن گفته اند که شاید بتوان، آنرا مثل رأی دادن ایشان در انتخابات مجلس نهم، گامی در جهت بازگشت به سمت مردم و توبه از فتنه گری در سال 88 ارزیابی کرد.
ایشان در مذمت دهن کجی به آرای ملت و تصمیمات رهبری سخن گفته اند. حبذا...
البته منهای نشانه خوب توبه و اِنابه، باید درباره گزارش آقای خاتمی گفت که یک جمعیت کوچک و معترض مصداقی از دهن کجی به آرای ملت و تصمیمات رهبری نیست!
اگر اینطور باشد که باید باب انتقاد از رئیس جمهور را به بهانه دهن کجی به آرای ملت بست!
و عجیب آنکه آقای خاتمی و دوستان اصلاح طلب ایشان به همین نکته معمولی نیز اشاره نمی کنند!
باید اذعان کرد و آقای خاتمی هم قاعدتاً می دانند که دهن کجان به رأی ملت و تصمیمات رهبری، نه این جمعیت کوچک مجتمع شده در جلوی در فرودگاه و معترض به تماس تلفنی اوباما و روحانی، که جمعیت بزرگ اما کم رمق اغتشاشگران در سال 88 بودند که با دعوت آقای خاتمی و دوستانشان به خیابان آمدند و در مقابل رأی اکثریت مردم ایران ایستادند و جالب آنکه اکنون نه آقای خاتمی و نه دوستانشان حاضر به عذرخواهی، توبه و بیان واقعیت ها؛ حتی در محضر اغتشاشگران هم نیستند؛ چه برسد به ملت ایران که اکنون خود بهترین قاضی برای عمل ایشان و دوستانشان در آن فتنه و البته در فتنه سال 78 و کوی دانشگاه هستند.
*درباره گزارش های آینده خاتمی
حرف نهایی درباره گزارشهای آقای خاتمی این است که ایشان علی الاصول می داند که بیمار مبتلی به یک بیماری دهشتناک، هیچگاه هوس ازدواج و حجله نشینی نمی کند.
این نکته را هم باید مورد تأکید قرار داد که بیماری آقای خاتمی که به واسطه فتنه و ایفای نقش در آن به ایشان عارض شده است، تا آن اندازه نفسگیر و بزرگ و خطرناک هست؛ که قبل از شنفته شدن هر سخن و تحلیلی از ایشان؛ نخستین چیزی که به ذهن می آید این است که آیا خاتمی شفا یافته است یا اینکه همچنان به بیماری فتنه دچار است؟!