شاید بتوان گفت پاراچنار پاکستان یکی از خطرناک ترین مناطق جهان برای خبرنگاران باشد . منطقه ای که عده ای به جرم پیروی از علی و آل علی علیهم السلام قتل عام می شوند و صدایی هم از مدعیان دفاع از حقوق بشر بلند نمی شود.
اگر کسی هم بخواهد به آن منطقه سفر کند و از مظلومیت شیعیان علی علیه السلام در پاراچنار گزارش تهیه کند باید خطر سلاخی شدن به دست وهابیون را به جان بخرد به همین دلیل سالیان سال است کسی جرات سفر به این منطقه را نداشت اما فریاد "هل من ناصر" مردم این منطقه رساتر از آن بود که بتوان آنرا نشنیده گرفت . این ندای جان سوز بالاخره موثر واقع شد و مستندساز نام آشنای کشورمان که سابقه اسارت به دست آمریکایی ها و طالبان را هم دارد این جسارت را به خود داد تا به عمق وحشت سفر کند و مظلومیت مردم پاراچنار را به گوش جهانیان برساند .
در این میان گفت و گو با «سهیل کریمی» هنرمند بسیجی و مستندساز مطرح کشورمان که از سال گذشته با سفری به پاراچنار ساخت مستندی به نام «زخم پیوار» را آغاز کرده است ، ما را میهمان دنیای هنر و حماسه می کند .
انقلابی های دهه ی شصت حالا در پاراچنارند!
· اگر بخواهید بدون تکلف بگویید در پاراچنار چه دیدید، چه خواهید گفت؟
به نظر من پاراچنار چکیده ی همه ی آن چیزهایی است که در انقلاب، آرمان ما بود،مظلومیت ، حماسه، فدا شدن برای اهل بیت ، تلاش برای انقلاب اسلامی ، دغدغه آرمان فلسطین را داشتن و .... مجموعه این ارزشها را در پاراچنار دیدم.
· فکر می کنید به چه دلیل این روحیه در مردم پاراچنار به وجود آمده که به قول شما این ارزشها در وجودشان متجلی شده است؟
اولاً به خاطر شخصیت شهید سیدعارف حسین الحسینی که هم اهل پاراچنار بودند و هم ساکن آنجا که مزار ایشان هم اکنون در پاراچنار واقع است، مردم پاراچنار نسبت به بقیه مردم پاکستان بیشتر با انقلاب اسلامی آشنا هستند زیرا شهید عارف الحسینی چه در زمانی که ساکن نجف اشرف بودند و چه در زمانی که به پاکستان بازگشتند و رهبری شیعیان آن کشور را به دست گرفتند نسبت به انقلاب اسلامی شناخت خوبی داشتند و این شناخت را به مردم آنجا نیز منتقل می کردند و به همین دلیل مردم پاراچنار به دلیل مواردی که عرض کردم در این امر پیشروتر هستند و خیلی از ویژگی های انقلابی گری را که شاید خود ما فراموش کرده باشیم را در خود پدیدار کرده و پرورش داده اند و همین عقیده را به عنوان خط مشی زندگی خود قرار داده اند .
· آیا این ویژگی مردم پاراچنار نسل به نسل و سینه به سینه منتقل شده است یا اینکه رهبران شیعی که بعد از سیدعارف آمدند این ویژگی را پرورش دادند؟
فکر نمی کنم جانشینان سیدعارف تاثیر زیادی گذاشته باشند بلکه من فکر می کنم خون مظلومینی که در پاراچنار ریخته شده است ، از همان ابتدای بحث شیعه کشی در هند یا پاکستان و بعد از آنها جریان طالبان، و پیش از همه اینها جریان عاشورای خونین سال 1340 پاراچنار که وهابیون به عزاداری حمله کردند و بسیاری را به شهادت رساندند مظلومیت آن خونهای بی گناه به زمین ریخته بود که باعث شد به نوعی کربلا در آنجا بازنمایی و بازسازی شود و مردم پاراچنار هم این مظلومیت را به عنوان شناس نامه خودشان با افتخار همراه دارند ، مظلومیتی که از روی ذلت نبوده، به خاطر این مظلوم بوده اند که هیچ گاه زیر بار زور نرفتند ، همیشه به این مردم زور گفته شده اما فریاد "هیهات منا الذله" این مظلومین گوش های آن ظالمان را کر می کرده است.
· مساله خیلی جالب است، یعنی اگر بخواهیم قضیه پاراچنار را ریشه یابی کنیم باید سررشته ی ماجرا را از سال 1340 جستجو نماییم؟
ببینید منطقه پاکستان طوایف مختلفی از شیعیان را در خود جای داده است ، منطقه لاهور در شرق پاکستان، منطقه کویته و اسلام آباد در مرکز و منطقه کراچی در جنوب، شیعه نشین اند اما منطقه پاراچنار در شمال غرب پاکستان تنها منطقه ای است که پشتون هستند و شیعه، و این پشتو بودن برای سایر پشتوهایی که سلفی هستند بسیار گران تمام شده است ، همانطور که می دانید طالبان به وسیله قوم پشتون افغانستان به وجود آمده است هم چنین طالبان پاکستان هم پشتون هستند و به همین دلیل شیعه بودن عده ای از پشتون ها در پاراچنار برای جماعت سلفی قابل تحمل نیست . جماعتی که شیعه هستند و خود را محب و مدافع اهل بیت علیهم السلام می دانند و از سویی مدافع جمهوری اسلامی هم هستند .
· با توجه به مسائلی که از نزدیک دیدید اگر بخواهید مردم پاراچنار را توصیف کنید چه خواهید گفت؟
نظر شخصی من این است که مردم پاراچنار آمیخته ای از انقلابیون ما در سال 57 و رزمندگان بسیجی ما در سال های دفاع مقدس هستند ، کسانی که در عین تقوای بالا مسائل سیاسی روز را هم با بصیرت مثال زدنی دنبال می کنند و علیرغم اینکه توسط دولت پاکستان و طالبان تحت فشار و محاصره هستند ؛به روز هم هستند .
· در صحبت هایتان زیاد از انقلاب اسلامی و علاقه مردم پاراچنار به آن نام بردید، ایران در طی این سالها برای این مردم چه کرده است؟
ایران از نظر عملی تقریباً می شود گفت کاری نکرده است البته در بحث سازندگی از قبیل راه سازی و ... فعالیت هایی صورت گرفته است اما مساله ی چشم گیر و آش دهان سوزی نبود ولی در مجموع من فکر می کنم که تفکر امام (ره) و رهنمودهای حضرت آقا بزرگترین کمکی بوده است که باعث شده این مردم خودشان را بشناسند و شاید همین برای آنها کافی بوده باشد البته شاید توقع داشته باشند که در این ظلمی که به آنها می شود مسئولین جمهوری اسلامی مستقیم و عملاً وارد بشوند اما مهمترین دغدغه این عزیزان این است که از آرمانهای انقلاب اسلامی دفاع کنند و محکم بر سر اعتقاداتشان بایستند که اساسی ترین اعتقاد این افراد بحث ولی فقیه و به طور مصداقی حضرت امام (ره) و حضرت آقا هستند .
واقعیت پاراچنار را ندیدیم
· چرا جمهوری اسلامی ایران در طی این سالها تقریباً هیچ کمک عملی به این مردم نکرده است؟
من فکر می کنم علت این امر یک سری سیاست های بی پایه و اساس است. حتی در جلساتی که در خدمت نمایندگان محترم مجلس در کمیسیون امنیت ملی بودیم خود آنها نیز اذعان به این مطلب داشتند و پیگیری هایی نیز انجام دادند و این نکته را قبول داشتند که این مردم به خاطر دفاع از جمهوری اسلامی و شیعه بودنشان در حال تاوان پس دادن می باشند.
در جلسه ای هم که آقازاده شهید سیدعارف حسین الحسینی خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودند آقا به ایشان فرموده بودند که مظلومیت مردم پاراچنار باید تبلیغ شود و این مردم حق دفاع مشروع از خودشان را دارند البته با رعایت ضوابط شرعی و عدم انحراف از حق، که الحمدلله تا کنون نیز چنین بوده است.
اینها نشان می دهد که موضع حضرت آقا چه می باشد ، موضع برخی از نمایندگان مجلس را هم که خدمتتان گفتم ولی متاسفانه بعضی از گزارش های غلطی که به مسئولین می رسد باعث می شود یک سری سیاست هایی اتخاذ شود که در آنها واقعیت ها به نوعی کتمان و روی آنها سرپوش گذاشته شود.
· آن واقعیتی که روی آن سرپوش گذاشته می شود و آن سرپوشی که گفتید چیست؟
تبلیغات برخی مقامات دولت پاکستان و رسانه های غربی به خصوص بی بی سی، سی ان ان، فاکس نیوز و ... که ممکن است بعضاً در آنجا حضور داشته باشند و حتی از طالبان حمایت کنند و بگویند که جنگی که در پاراچنار اتفاق می افتد جنگی قبیله ای است که چند قبیله در حال جنگیدن با هم هستند و بحث شیعه و وهابیت و بحث انقلاب اسلامی و استکبار نیست و ... سرپوشی است که روی این قضیه گذاشته می شود و متاسفانه مسئولین ذیربط ما هم این تبلیغات منفی را قبول کرده اند که اتفاقاً بازخورد خوبی هم نداشته است و یکجوری آب به آسیاب دشمن ریخته می شود و مسئول این گزارش های غلط کسانی هستند که به منطقه رفت و آمد دارند و از ماجرا خبردار هستند که یا در حال دروغ گفتن به مقامات مافوق هستند یا از قضیه اشتباه برداشت کرده اند . جالب است بدانید برخی از مسئولین ما وقتی در جلسه ای راجع به پاراچنار اظهار نظر می کردند و ما از آنها سوال می کردیم که شما چند وقت است که در منطقه هستید؟ می گفتند که ما 15 سال است پاکستانیم و وقتی می پرسیدیم چند وقت پاراچنار بودید؟ جواب می دادند که ما هیچ وقت پاراچنار نرفتیم! خب معلوم است وقتی از راه دور بخواهند یک منطقه محاصره شده را با اتکا به شنیده ها توصیف کنند چیز نامربوطی خواهند گفت .
· اینجا سوالی که مطرح می شود این است که اگر قضیه آن طور است که شما می گویید چرا خود شیعیان پاکستان به کمک مردم پاراچنار نمی روند؟
واقعیت این است که مردم گوش به فرمان علمای خود هستند ولی در حال حاضر و بعد از شهادت سید عارف الحسینی ،خیلی روحیه ی غلیظ انقلابی در برخی از علمای آنها دیده نمی شود و همین موضوع سبب شده که آن راهپیمایی ها، اعلام وجود ها، حمیت هایی که در پاکستان شیعه را سرفراز می کرد جایش را به نوعی قبول سرکوفت و موضع انفعالی در قبال حضور غربی ها در منطقه داده است . البته این نکته را هم باید گفت که نزدیکترین نقطه شیعه نشین به مردم پاراچنار شهر لاهور است که نزدیک 800 کیلومتر با آنجا فاصله دارد و بقیه مناطق نزدیک به پاراچنار سلفی و وهابی هستند و همین باعث شده است که یک مقدار بین شیعیان پاکستان شکاف ایجاد شود و این متاسفانه همان چیزی است که استکبار می خواهد در آنجا پیاده شود .
500 هزار شیعه در میان 20 میلیون وهابی!
· وضعیت جمعیتی شیعیان پاراچنار در آنجا چگونه است؟
ببینید بیشترین وهابیون جهان در پاکستان مستقر هستند و بیشتر امور پاکستان در دست سلفیون هست جالب است بدانید یکی از بزرگترین دانشگاه های پاکستان که در اسلام آباد قرار دارد دانشگاهی به نام "سلفیه" است که علاوه بر آموزش علوم جدید به دانشجویان، مسائل و عقاید سلفی گری نیز به آنها تدریس می شود، پاراچنار هم با داشتن نزدیک به 500 الی 600 هزار نفر شیعه در میان یک منطقه وهابی نشین قرار گرفته است در شمال با استان های وهابی نشین لوگر،پکتیا،ننگرها و خوست افغانستان همسایه است و در جنوب با مناطق پیشاور و وزیرستان که اتفاقاً آنها هم وهابی نشین می باشند بنابراین 500 هزار نفر شیعه در میان نزدیک به 20 میلیون نفر وهابی قرار دارند . البته اینها را نباید با اهل سنت آنجا اشتباه گرفت به عنوان مثال قوم جاجی که سنی مذهب هستند و به اهل بیت علیهم السلام هم بسیار علاقه مند می باشند کمک های زیادی به مردم پاراچنار می کنند ولی همان ها هم از طرف وهابیون تحت فشار هستند به حدی که مسجد قوم جاجی که از طرف شیعیان پاراچنار به آنها اهدا شده بود را وهابیون به زور از این قوم گرفته و تبدیل به سنگر برای خودشان کردند .
· با توجه به اینکه منطقه محاصره است ، شما چگونه موفق شدید به پاراچنار برسید؟
با توجه به اینکه پاراچنار کاملاً محاصره بود برای رفتن به آنجا سه راه را در پیش داشتیم اول اینکه به صورت عادی همراه ماشین هایی که از پیشاور به آنجا می رفتند برویم که به احتمال 99% به دست طالبان می افتادیم و یقیناً اگر می فهمیدند که ما وهابی نیستیم و شیعه ایم ما را می کشتند . مسیر دیگر این بود که باید از طریق افغانستان و قاچاقی به آنجا می رفتیم که عقلاً درست نبود چونکه باز هم باید از میان طالبان می گذشتیم مضاف بر اینکه قسمتی از منطقه هم دست ناتو بود . تنها راهی که به ذهنمان رسید این بود که از مسیری استفاده کنیم که بعضی از تجار معروف پاراچنار یا مسئولین دولتی از آن استفاده می کردند که آن راه هم اجاره هواپیماهای دو موتوره آموزشی از ژنرال های پاکستانی بود که ما این راه را انتخاب کردیم .
البته در راه خلبان به ما هواپیمایی را نشان داد که پیش از ما از این منطقه عبور کرده و توسط طالبان سرنگون شده بود ، به هر حال خطر وجود داشت ولی این راه امن ترین راه بود و ما به این شکل به پاراچنار وارد و از آن خارج شدیم .
· هنرمندان در طی این سالها برای پاراچنار چه کرده اند؟
در سال 68 سیدمرتضی آوینی به همراه رضا برجی و چند تن از دوستان دیگر برای کار مستند و تهیه گزارش از سالگرد شهید سیدعارف حسین الحسینی به پاکستان و پاراچنار می روند بعد از آنها هم کسی به آنجا نرفت البته نمی خواهم بگویم که دوستان کم لطفی کردند زیرا امکان اینکه کسی به آنجا برود نبود . دوستان از هزینه شخصی خودشان برای پاراچنار فعالیت می کردند حتی خیلی از کارهای شخصی و روزمره خودشان را عقب می انداختند تا بتوانند با این قضیه همراهی کنند و اتفاقاً عامل آشنایی ما هم با این منطقه یکی از دوستان بودند که کار وبلاگ نویسی انجام میدادند و در وبلاگشان با زحمات فراوان سعی می کردند اخبار مربوط به پاراچنار را از راه های مختلف به دست آورده و منتشر کنند .
در کل شرایط به گونه ای نبود که بچه های هنرمند بتوانند در این زمینه کار کنند .
باید کاری کنیم
· با توجه به مواردی که در خصوص نظر نمایندگان مجلس درباره ی قضیه پاراچنار گفتید، آیا این موضوع فقط در حد حرف باقی مانده یا اینکه کاری هم برای این مردم صورت گرفته است؟
وظیفه ما در این ماجرا فقط این بوده که این قضیه شناسانده شود و الحمدلله خیلی بیشتر از توقع من، این جریان هم در کشور ما و هم در کشورهای دیگر شناسانده شده است به عنوان مثال به خاطرقدردانی از کاری که مردم پاراچنار در روز آزادی خرمشهر کردند و یکپارچه در روز سوم خرداد برای آزادی خرمشهر روزه گرفتند که اتفاقاً در همان روز هم عملیات بیت المقدس به پیروزی می رسد ، دوستان 17 ربیع الاول سال گذشته را به عنوان روز هم بستگی با مردم پاراچنار اعلام کردند و قرار شد در آن روز برای آزادی مردم پاراچنار روزه گرفته شود که بسیار با استقبال مواجه شد و حتی در کشورهای خارجی مثل منچستر انگلیس ، کالیفرنیا ،هند، افغانستان و ... هم برای این مردم روزه گرفتند و این نشان داد که این ظرفیت وجود دارد که اقدامی برای پاراچنار می توان انجام داد و می توان صدای مظلومیت این مردم را به گوش جهان رساند همانند قصه فلسطین که در حال فراموشی بود اما امروز می بینیم که فلسطینی ها قدرت گرفته اند و اسرائیل روز به روز به سوی اضمحلال پیش می رود . این اتفاق در مورد مردم پاراچنار هم می تواند بیفتد و به این طریق می توان آنها را نجات داد .
در مورد دولت و مجلس هم باید بگویم که من توقع زیادی از آنها نداشتم چون بالاخره منابعی هستند که برایشان گزارش کنند که در پاراچنار چه وضعیتی حاکم است ولی دولت که هیچ کار نکرد و حتی ارگان رسانه ای دولت به نوعی ما را سنگ قلاب کردند و به ما گفتند ما خودمان در پیشاور نماینده داریم و اگر واقعاً خبری باشد از آن طریق مطلع می شویم!
مجلس هم یکبار در کمیسیون امنیت ملی جلسه ای برگزار کرد که ده نفر از دانشجویان پاراچناری که مهمان ما بودند به این جلسه دعوت شدند و سه ساعت و نیم مسائل را با نمایندگان در میان گذاشتند که منتج به این شد که یک جلسه ویژه ی کمیسیون امنیت ملی به پاراچنار اختصاص یافت که من در این جلسه توضیحاتی را ارائه کردم و فیلمهایی را در آنجا نشان دادم ، نمایندگان دستگاه های مسئول ما در پاراچنار هم در جلسه حضور داشتند و توضیحاتی دادند که مورد قبول رئیس کمیسیون و برخی دیگر از اعضا واقع نشد و این دوستان به ما گفتند که بحث پاراچنار را باز هم پیگیری خواهیم کرد تا به نتیجه ای برسد که ما هم چنان منتظر اقدامات عملی این عزیزان هستیم .
· به نظر شما وظیفه هنرمندان بسیجی در این میان چیست؟
فکر می کنم بعد از رفتن من به پاراچنار و برگشتنم یک مقدار دست هنرمندان در این قضیه باز شده است چونکه حداقل بسیاری عکس و فیلم از آنجا همراه خودم آورده ام که بچه ها می توانند با آنها کارهای خیلی خوبی انجام دهند و هر کس به هر شیوه ای که می تواند در این قضیه وارد شود و پاراچنار را به مردم بشناسانند . حداقل وظیفه هنرمندان این است که این مردم را بشناسانند همانند جریان کربلا که ما در آنجا حضور نداشتیم اما وظیفه داریم که به مردم بشناسانیم ما هم در قبال پاراچنار همین وظیفه را بر دوش داریم زیرا امروز در پاراچنار به نوعی عاشورا تکرار می شود و ما همان وظیفه ای را که در قبال عاشورا داریم در برابر این قضیه نیز بر عهده داریم.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی