عضو کمیسیون فرهنگی: مصوبهای از شعام درباره حجاب به مجلس نرسیده است؛
خواستگار دختران همكلاسي يك تبهكار شوم بود كه به طعمه‌هايش دستور سرقت‌هاي طلايي مي‌داد.
روزنامه ایران: خواستگار دختران همكلاسي يك تبهكار شوم بود كه به طعمه‌هايش دستور سرقت‌هاي طلايي مي‌داد.
دختران 15 ساله كه در دام افتاده بودند از ترس انتشار فيلم‌هاي سياه و تهدید به اسيدپاشي تحت سلطه قرار مي‌گرفتند.اواخر تيرماه سال‌جاري دختر 15 ساله‌اي در شعبه 8 دادسراي بعثت پيش‌روي بازپرس غفاري ايستاد و با صدايي لرزان گفت: از يك سال پيش در مسير مدرسه با پسري به نام آرش 21 ساله آشنا شدم، هر از گاهي با هم تلفني حرف مي‌زديم تا اين‌كه به اصرارش سر قرار رفتم و آرش با ابراز علاقه زيادي گفت مي‌خواهد به خواستگاري‌ام بيايد.
دوستي من و آرش پنهاني بود و اين‌كه پدر و مادرم را در جريان قرار بدهم خيلي سخت بود تا اين‌كه دل به دريا زدم و ماجراي خواستگاري آرش از من را به آنها گفتم اما پدر و مادرم اجازه ندادند آرش با خانواده‌اش به خانه‌مان بيايد.
پدر و مادرم مي‌گفتند من كم‌سن و سال هستم و بايد ادامه تحصيل بدهم و هنوز زود است كه بخواهم ازدواج كنم.زماني كه موضوع مخالفت خانواده‌ام را به آرش گفتم، وي ادعا كرد صبر مي‌كند تا رضايت خانواده‌ام را بگيرم.آرش به اندازه‌اي چرب‌زبان و مهربان بود كه توانست خيلي زود اعتماد مرا نسبت به خود جلب كند و من را به خلوتگاه بكشاند. وقتي شنيدم آرش از من فيلم سياه تهيه كرده باور نمي‌كردم با يك شيطان روبه‌رو هستم، اين پسر با تهديد من باعث شد كاملاً تسليم خواسته‌هايش باشم.
دختر نوجوان گفت: 27 تيرماه بود در حالي كه خانه خواهرم مهمان بودم آرش با من تماس گرفت و گفت نياز شديدي به پول دارد و خواست برايش پول تهيه كنم. همان‌جا بود كه طلاهاي خواهرم را ديدم و وسوسه شدم طلاها را كه سه النگو، گوشواره، انگشتر، گردنبند و دستبند بود سرقت كنم و از ترس آبرويم به آرش بدهم. وقتي طلاها را از من گرفت گفت با حل شدن مشكلاتش همه طلاها را برمي‌گرداند و من هم اين وعده‌اش را باور كردم تا اين كه بعد از مدتي طلاهاي خواهرم را خواستم و شنيدم آنها را پس نمي‌دهد، گفتم شكايت مي‌كنم كه نه تنها تهديدكرد فيلم‌ها را پخش مي‌كند بلكه گفت اسيدپاشي خواهد كرد.دختر نوجوان گفت: آنجا بود كه به بن بست خوردم و تصميم گرفتم موضوع را براي مادرم و پليس بگويم.
بازپرس امجديان با شنيدن ادعاهاي اين دختر دستور داد تيمي از پايگاه پنجم پليس آگاهي به رديابي آرش دست بزنند.همزمان با تحقيقات پليسي مشخص شد كه همكلاسي‌هاي نوجوان اين دختر نيز با همين روش در دام آرش افتاده‌اند و پسر با پرسه‌زني در برابر مدرسه‌اي در محدوده جواديه تهران به شكارهايش دست مي‌زند.
با توجه به اين‌كه جوان فريبكار به يك شيوه از دختران نوجوان اقدام به زورگيري‌هاي زنجيره‌اي كرده بود وي را تحت تعقيب ويژه قرار دادند.
مأموران در تحقيقات ميداني دريافتند آرش گروه زيادي از دختران دانش‌آموز را اغفال و پس از خواستگاري‌هاي زيركانه به بهانه‌هاي مختلف آنان را وادار كرده از خانه‌هايشان دست به سرقت طلاجات بزنند و پس از اين كه نقشه شومش را اجرا كرده با تهديد به اسيدپاشي و مرگ، آنها را وادار به سكوت مي‌كند.
آرش خيلي زود شناسايي شد و كارآگاهان پي بردند اين تبهكار وقتي دريافته كه تحت تعقيب پليس است به يكي از شهرستان‌هاي شمال كشور مي‌گريزد.
پليس پايتخت براي دستگيري اين جوان تبهكار دست به كار شده تا پرده از جزئيات اقدامات تبهكارانه وي بردارد.
دختران 15 ساله كه در دام افتاده بودند از ترس انتشار فيلم‌هاي سياه و تهدید به اسيدپاشي تحت سلطه قرار مي‌گرفتند.اواخر تيرماه سال‌جاري دختر 15 ساله‌اي در شعبه 8 دادسراي بعثت پيش‌روي بازپرس غفاري ايستاد و با صدايي لرزان گفت: از يك سال پيش در مسير مدرسه با پسري به نام آرش 21 ساله آشنا شدم، هر از گاهي با هم تلفني حرف مي‌زديم تا اين‌كه به اصرارش سر قرار رفتم و آرش با ابراز علاقه زيادي گفت مي‌خواهد به خواستگاري‌ام بيايد.
دوستي من و آرش پنهاني بود و اين‌كه پدر و مادرم را در جريان قرار بدهم خيلي سخت بود تا اين‌كه دل به دريا زدم و ماجراي خواستگاري آرش از من را به آنها گفتم اما پدر و مادرم اجازه ندادند آرش با خانواده‌اش به خانه‌مان بيايد.
پدر و مادرم مي‌گفتند من كم‌سن و سال هستم و بايد ادامه تحصيل بدهم و هنوز زود است كه بخواهم ازدواج كنم.زماني كه موضوع مخالفت خانواده‌ام را به آرش گفتم، وي ادعا كرد صبر مي‌كند تا رضايت خانواده‌ام را بگيرم.آرش به اندازه‌اي چرب‌زبان و مهربان بود كه توانست خيلي زود اعتماد مرا نسبت به خود جلب كند و من را به خلوتگاه بكشاند. وقتي شنيدم آرش از من فيلم سياه تهيه كرده باور نمي‌كردم با يك شيطان روبه‌رو هستم، اين پسر با تهديد من باعث شد كاملاً تسليم خواسته‌هايش باشم.
دختر نوجوان گفت: 27 تيرماه بود در حالي كه خانه خواهرم مهمان بودم آرش با من تماس گرفت و گفت نياز شديدي به پول دارد و خواست برايش پول تهيه كنم. همان‌جا بود كه طلاهاي خواهرم را ديدم و وسوسه شدم طلاها را كه سه النگو، گوشواره، انگشتر، گردنبند و دستبند بود سرقت كنم و از ترس آبرويم به آرش بدهم. وقتي طلاها را از من گرفت گفت با حل شدن مشكلاتش همه طلاها را برمي‌گرداند و من هم اين وعده‌اش را باور كردم تا اين كه بعد از مدتي طلاهاي خواهرم را خواستم و شنيدم آنها را پس نمي‌دهد، گفتم شكايت مي‌كنم كه نه تنها تهديدكرد فيلم‌ها را پخش مي‌كند بلكه گفت اسيدپاشي خواهد كرد.دختر نوجوان گفت: آنجا بود كه به بن بست خوردم و تصميم گرفتم موضوع را براي مادرم و پليس بگويم.
بازپرس امجديان با شنيدن ادعاهاي اين دختر دستور داد تيمي از پايگاه پنجم پليس آگاهي به رديابي آرش دست بزنند.همزمان با تحقيقات پليسي مشخص شد كه همكلاسي‌هاي نوجوان اين دختر نيز با همين روش در دام آرش افتاده‌اند و پسر با پرسه‌زني در برابر مدرسه‌اي در محدوده جواديه تهران به شكارهايش دست مي‌زند.
با توجه به اين‌كه جوان فريبكار به يك شيوه از دختران نوجوان اقدام به زورگيري‌هاي زنجيره‌اي كرده بود وي را تحت تعقيب ويژه قرار دادند.
مأموران در تحقيقات ميداني دريافتند آرش گروه زيادي از دختران دانش‌آموز را اغفال و پس از خواستگاري‌هاي زيركانه به بهانه‌هاي مختلف آنان را وادار كرده از خانه‌هايشان دست به سرقت طلاجات بزنند و پس از اين كه نقشه شومش را اجرا كرده با تهديد به اسيدپاشي و مرگ، آنها را وادار به سكوت مي‌كند.
آرش خيلي زود شناسايي شد و كارآگاهان پي بردند اين تبهكار وقتي دريافته كه تحت تعقيب پليس است به يكي از شهرستان‌هاي شمال كشور مي‌گريزد.
پليس پايتخت براي دستگيري اين جوان تبهكار دست به كار شده تا پرده از جزئيات اقدامات تبهكارانه وي بردارد.
اخبار ویژه
وارونهنمایی تهدیدات آمریکا؛
سناریویی که هر بار تکرار میشود؛
نظرات بینندگان
جدیدترین اخبار پربازدید ها
