به گزارش 598، نويسنده وبلاگ "
پاسداران"
در آخرين مطلب وبلاگ خود نوشت: این فریاد را کجا بزنیم ؟ وقتی که مراکز
مطالعاتی که قرار است کمک مراکز تصمیم ساز کشور باشند ، مطالب غلط به خورد
همه ی کشور علی الخصوص مراکز تصمیم سازی کشور می دهند؟
یک نگاه کنید به خروجیهای مرکز مطالعات ابرار معاصر
تهران. این مرکز مدعیست از سال 1382 روی موضوع جنگ نرم تمرکز داشته. اما
دوستان آیا باور می کنید اگر بگویم منظور این موسسه از جنگ نرم، جنگ نرم
افزاری و نهایتا در بهترین حالت جنگ رسانه ای است ؟ اثباتش کاری ندارد.
خروجیهای این مرکز ذیل عنوان جنگ نرم در پایگاه اطلاع رسانی این موسسه
قابل دسترسی است.
متاسفانه این موسسه این تلقی کاملا منحرف از جنگ نرم
را که در کنار مفاهیمی همچون جنگ سخت و جنگ نیمه سخت تعریف می شود، به
عناوین ابزارهای قابل بکارگیری در تمامی طیف های نبرد تقلیل داده و
انحرافی عمیق در دیدگاههای کارشناسی تمامی مراکز مطالعاتی، تحقیقاتی،
مدیریت استراتژیک و تصمیم ساز کشور را زمینه ساز شده است. از کارشناسان
مرکز ابراز معاصر باید پرسید ، اگر جوزف نای مدون واضع نبرد نرم و سخت دم
از ضرورت تغییر سبک و سیاق و دکترین تقابل استراتژیک جبهه لیبرال دموکراسی
با انقلاب اسلامی به سبک نبرد نرم می زند ، منظورش این است که بیایند
کامفلوترهای ما را هک کنند ؟! این است مفهوم بنیادین نبرد نرم که در شماره
ی اول مجموعه جنگ نرم این مرکز محور بحث قرار گرفته و تحت عنوان کتاب
تخصصی به خورد ملت داده می شود و تا کارت شناسایی وزارت دفاع نشان ندادم
آن را به من نفروختند ؟!
آیا منظور این دوستان این است که از "ابزار" و
"تکنیک" نبرد فناوری اطلاعاتی و ارتباطی در سایر طیف های نبرد سود جسته
نمی شود و مثلا جنگ و نبرد در طیف سخت تهی از ابعاد عملیات هک و نفوذ
موسوم و مصطلح به سایبری است ؟ آخر مقوله ی جنگ رایانه ای چگونه ذیل جنگ
نرم قابل احصاء و تحدید است ؟ آیا در نبردهای کودتایی و تمام عیار نظامی
کسی دست با رایانه نمی شود؟! توضیح مرکز ابرار معاصر ذیل این کتاب ،
خواندنی است ! " پروژه جنگ نرم، یکی از مهمترین فعالیتهای پژوهشی مؤسسه
تهران است که زمان آغاز فاز تحقیقی آن به بهار ۱۳۸۲ بازمیگردد.
هدف این پروژه، شناخت مبانی و اصول و همچنین آشنایی
با تکنیکها و فنون جنگ نرم است. به همین دلیل، مؤسسه تهران تصمیم بر آن
گرفت تا نتایج این پژوهش را در قالب کتابهایی با عنوان کلی «جنگ نرم» و
زیرعنوانهای مربوطه چاپ نماید. در این راستا، نخستین جلد از مجموعه فوق،
ویژه جنگ رایانهای نام گرفته و به چاپ رسیده است. این کتاب به بررسی
جنبههای مختلف تکنولوژی رایانهای و نرمافزاری و کاربرد آن درجنگ
پرداخته و زمینة مناسبی را برای تحقیقات بیشتر بر روی هر یک از موضوعات
فراهم میآورد. درمجموع، جنگ رایانهای اشاره به وضعیتی دارد که در آن
عملیات نظامی بر اساس اطلاعات رایانهای، کنترل شده و به منظور جلوگیری از
عملیات دشمن و همچنین ایجاد اختلال در ارتباطات و جلوگیری از دسترسی وی به
اطلاعات، تلاش میشود.
مجموعه حاضر از سه بخش تحت عناوین «تعاریف و انواع
جنگ رایانهای»، «تکنیکهای جنگ رایانهای» و «جنگ رایانهای در ایران»
تشکیل شده که در بخش اول به تعاریف هک کردن، نفوذ به کامپیوترها و جرایم
اینترنتی، در بخش دوم به استراق سمع، ردیابی، کلاهبرداری مخابراتی،
حسگرها، ماهوارهها، پارازیت و بررسی و نرمافزارهای جاسوسی و در بخش سوم
نیز به مسائل مختلف دررابطه با اینترنت در ایران میپردازد." حالا اگر
میخواهید تعجب کنید که کجای این توضیح که به تشریح نبرد جنگ اطلاعاتی در
صحنه جنگ سخت (موسوم به IW) می پردازد، ربط به آن چیزی دارد که روی جلد
کتاب چاپ شده ، بفرمایید. تعجب کنید. حالا وقتی یک مرکز مطالعاتی و
کارشناسانش چنین دیدگاههای دوری از موضوع دارند ، چکار باید کرد ؟
ما بعد التحریر :
- با آقای ضیایی پرور مدون این کتاب تلفنی صحبت شد. پاسخ ایشان به نقد اینجانب چند محور داشت:
1-
فضای تدوین کتاب مذکور به سال 81 بر می گردد. عمده تلقیات از موضوع نبرد
نرم و مطالعات و مطالب منتشره در این بحث در همین مفهوم دور می زد.
2- در آن دوران کسی به تدوین و نگارش خروجی در این
زمینه اقدام نکرده بود که اقدام این مرکز نوعی فضاشکنی و پیشرو بودن محسوب
می شود و کلیت آن قابل دفاع و مثبت است.
3- با گذشت زمان و روشن شدن ابعاد دقیق موضوع جنگ
نرم امروز نیاز ضروری به بازنگری و نقد روی کتب موسسه در این زمینه حس می
شود . چه از حیث اصلاحات نگارشی و ویرایشی و چه از حیث ویرایشهای محتوایی
و نقدهای موضوعی.
4- این نقدها باید زودتر و از سوی افراد متعدد انجام می شد که باعث پیشرفت کارو بهبودی خروجیها شود.
5- بهرحال ابزار رایانه ای و جنگ فناوری اطلاعات و
ارتباطات جزو جنگ نرم است و در این کتاب به جزیی از بحث پرداخته شده که
این هم قابل دفاع است.
6- مجموعه نبرد نرم یک مجموعه پروژه با چند خروجی
است که در خروجیهای امروز ابعاد دیگری از نبرد نرم یعنی جنگ رسانه ای و
روانی و انقلاب رنگین مورد بررسی قرار گرفته و بحث را بروز کرده است.
-پاسخهای ذیل هم به مباحث آقای ضیایی پرور داده شد:
1- رهبر معظم انقلاب اسلامی از سالهای بسیار قبلتر
یعنی از سال 69 تاکنون بارها و بارها ابعاد کامل جنگ نرم علیه انقلاب
اسلامی را با الفاض و ادبیات مختلف مورد بازخوانی قرارداده بودند . ایشنا
موضوع را در قالب جنگ فرهنگی ، تهاجم فرهنگی شبیخون فرهنگی و ... بارها و
بارها بررسی و ابعاد و اشکال و اهداف و تکنیک های آن را به بحث گذارده
بودند. همچنین موضوع "جنگ و قدرت نرم" توسط آقای جوزف نای و خانم سوزان
ناسل ادبیات پردازی و تدوین شده بود و کلا مبحثی است که سرخط توجه آکادمیک
به آن در خارج قراردارد. متاسفانه در هنگام توجه به این موضوع حتی به
خروجیهای آقای جوزف نای نیز توجه کامل نشده است. ایشان هرگز تلقی ای
ابزارمحور از جنگ نرم را طرح و القاء نکرده اند. بدنیست به اظهارات ایشان
در ویلتون پارک مراجعه شود.
2- تمامی ابزارهای مختلف ، در تمامی طیف های نبرد
کاربرد ، معنا و نقش مشخصی دارند. در نبرد طیف سخت نیز ابزار رسانه ای
تبلیغاتی ، روانی و حتی رایانه ای کاربرد و استفاده روشن و همه فهم دارد.
نمی توان دکترین های نبرد را با ابزارهای خاصی دسته بندی نمود. دسته بندی
طیف های نبرد صرفا بر اساس هدف نبرد ممکن است. در نبرد نرم هدف تسخیر حوزه
روانی منطقه هدف می باشد. در حالیکه در نبرد طیف نیمه سخت هدف تسخیر و
تغییر نظام سیاسی و در نبرد طیف سخت هدف تسخیر حوزه سرزمینی است.
با قرارگرفتن در این منظرگاه صحیح و جدید می توان
درک درستی از صحنه نبرد پیدا کرد. کاربرد ابزارهای سخت در نبرد نرم قابل
انکار نیست که عیان ترین آنها مانورها و رژه های نظامی است. دیپلماسی ،
اقتصاد ، نظامی گری و امور امنیتی ، تحولات سیاسی و ... همگی در تمامی طیف
های نبرد و دکترین اعمال قدرت/تهدیدگری حضور و نقش علنی دارند. مسئله ،
فروکاستن مفهوم نبرد نرم به معنا و تکنیک های یکی از ابزارهای اعمال قدرت
است که متاسفانه هرچه جلوتر می رویم اشکال نگران کننده تری را بخود می
گیرد.
3- ضمن آنکه متن کتاب مذکور تفاوت اساسی با ادعای
روی جلد آن دارد و جلد در حال علامت دادن مفهوم نبرد نرم و متن در حال
توضیح یکی از روشها و تاکتیک های رزمی و نظامی است ، این مفهوم با واقعیت
روی زمین نبرد نرم در همان سالها نیز تناسبی نداشت.
4- خروجیهای امروز موسسه ابرار معاصر از جمله شماره
های ششم و پنجم آن نیز موجد اشکالات خاص خود است که از شدت اثر تخریبی
برابر با شماره اول در تببین و تشریح بحث برخوردار است. از جمله این
ایرادات مربوط به موضوع کودتا و براندازی رنگین - موسوم به انقلاب مخملی
!- است. ایراد اول ، تغییر طیف نبردی است که در توضیح مفهوم کودتا و بقول
دوستان انقلاب رنگین در آن رخ می دهد. انقلاب ! رنگین در حقیقت یک کودتا
برای تسخیر نظام سیاسی است و در آن درگیریهای پارتیزانی و شبه نظامی وجود
و بروز دارد و ربطی به نبرد طیف نرم ندارد. نبرد طیف نرم نبرد برای تسخیر
حوزه روحی و روانی منطقه هدف است. ماجرای فتنه سال 88 نیز هرگز نبرد نرم
نیست. بلکه همانند حوادث کشورهای تازه استقلال یافته شوروری یا اروپای
شرقی ، ناشی از یک پروسه طولانی مدت نبرد نرم است و نهایتا به کوتای علنی
یعنی براندازی رنگین منتهی می شود.
ایراد دوم ، در تفاوت میان موضوع کودتا و انقلاب
است. کودتا مربوط به یک الیت سیاسی نظامی است که با همراهی یک سازمان
اغتشاش نیمه مردمی شکل می گیرد . در حالیکه انقلاب از یک عقبه عمومی متحول
شکل می گیرد و نخبگان در شکل گیری فضای ذهنی شرکت دارند. کودتا معمولا با
هدایت یک عقبه سیاسی امنیتی بیگانه و خارج از مرز شکل می گیرد درحالیکه
انقلاب بومی و برون زا است. مصادیق متعددی از تفاوت این دو مفهوم می توان
بر شمرد و تعمد برخی در تکرار نام انقلاب برای کودتاهای مخملین دردآور است.
متاسفانه کتاب شماره پنجم ضمن آنکه کودتاهای رنگین
را براندازی نرم معرفی می کند نشان می دهد که تاکنون دیدگاههای موسسه در
مورد براندازی نرم تصحیح نشده است. جالب آنکه در طراحی جلد مجلد پنجم از
طرح شارش بیت فیلم ماتریکس الهام گرفته شده که مجددا یادآور طرح جلد شارش
بیت ماتریکسی و نگاه مجلد اول در براندازی نرم است و از بی توجهی گرافیست
موسسه به ضرورت پرهیز از تکرار المانهای فرهنگی و رسانه ای قوای حریف خبر
می دهد.
خروجی ششم نیز بروزترین خروجی این موسسه در تببین
مفهوم نبرد نرم است که نشان می دهد تاکنون این موسسه نهایتا نبرد نرم را
در سه مفهوم عملیات روانی-رسانه ای ، کودتای رنگین و عملیات فنی رایانه ای
منحصر می داند. جدا از آنکه اصولا کودتای رنگین در مقوله براندازی نرم
قابل دسته بندی نیست ، دوم مفهوم دیگر نیز قابل تحدید و انحصار ذیل این
عنوان نبوده و در تمامی طیف های دیگر نبرد معنا دارند.
پی نوشت :
از مشاهده لینک رسانه های معارض نظام اسلامی در سایت
شخصی آقای ضیایی پرور به شکل پیشنهاد برای مطالعه بسیار تعجب کردم . به
امید اینکه ایشان اصلاح نمایند فهرست و محل قرار گرفتن آنها را مشخص می
کنم :
1- بخش سلامت رادیو بی بی سی و رویترزو ...
2- بخش خبری سیاسی بی بی سی
3- فیدخوانهای ضد انقلابی بالاترین ، بازنگار ، صبحانه و ...
4- صفحه تکنولوژی سایت اینترنتی ضد انقلابی گویا :
5- پادکستهای سایتهای ضد انقلابی رادیو زمانه ، روز هفتم بی بی سی و ..
6- لینک به وبلاگهای تعداد زیادی از عناصر ضد انقلاب
رسانه ای - بعضا شاغلین در رادیو زمانه ، رادبیو بی بی سی ، رادیو فردا ،
محکومین جرائم علیه امنیت ملی یا فراری و تحت تعقیب - از جمله نیک آهنگ
کوثر ، عباس معروفی ، هادی حیدری ،پرستو دوکوهکی ،بهمن دارالشفایی ،امید
معماریان ، رویا صدر ، علی پیر حسین لو ، فرناز قاضی زاده ، معصومه ناصری
، مسیح علی نژاد ، رویا کریمی مجد ، کیوان حسینی ، سینا مطلبی ، شادی صدر
و ...
آقای ضیایی پرور را فردی اهل شنیدن انتقاد یافتم و منتظرهستم اصلاحات منطقی را نیز مشاهده کنم.