کد خبر: ۱۶۹۰۱۲
زمان انتشار: ۰۰:۵۹     ۰۶ مهر ۱۳۹۲
شهید مفقود «سیدحسین اعلمی» طلبه‌ای جوان از دیار تربت حیدریه بود که بنا به تکلیف دینی و انقلابی در اوایل سال 1358 تا اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی به عنوان نماینده حضرت امام(ره) در جهاد سازندگی شهر دهلران حضور داشت.

فارس، نام شهید «سیدحسین اعلمی» برای مردم مرزنشین شهرستان دهلران نامی آشنا است. شهید «سیدحسین اعلمی» طلبه‌ای جوان از دیار شهرستان تربت حیدریه در استان خراسان رضوی بود که بنا به تکلیف دینی و انقلابی در اوایل سال 1358 تا اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی در سال 59 به عنوان نماینده حضرت امام(ره) در جهاد سازندگی، کمیته امداد امام(ره) و سپاه به شهر دهلران اعزام می‌شود و در امورات دینی و مذهبی،‌ خدمات‌رسانی به محرومان و مستضعفان و تثبیت و استحکام پایه‌های انقلاب اسلامی در میان روستاییان، عشایر و مردم دورافتاده دهلران فعال می‌شود.

جعفر نظری از نیروهای مردمی سپاه دهلران، شهید اعلمی را که نخستین روحانی شهید مفقوداالاثر جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق است را اینگونه روایت می‌کند:

را این حضور شهید اعلمی در دهلران همزمان شده بود با زد و خوردهای مرزی و زمینه‌سازی رژیم بعثی عراق برای حمله و تجاوز به خاک میهن اسلامی. تحرکات مرزی ارتش بعث عراق و آغاز رسمی جنگ تحمیلی توسط رژیم صدام در شهرستان دهلران و استان ایلام سه ماه قبل از 31 شهریوماه بود، زیرا دشمن در این منطقه از ایام خرداد 59 عملاً فعالیت‌های تجاوزگرانه و نظامی خود را در مرز 220 کیلومتری دهلران آغاز کرد. به عنوان سند و نمونه در تاریخ 6 خردادماه 1359 (خرداد 59) با حمله به پاسگاه مرزی چیلات دهلران تعداد 4 نفر از پرسنل این پاسگاه را به نام‌های استوار ناصر پشته‌کشی، یارحسین محمودی، رستم چراغی و نورعلی احمدی را به اسارت خود درآورد و مدت 10 سال یعنی تا زمان آزادی اسرا در مرداد 69 این عزیزانی که نفر ردیف اول فرمانده پاسگاه و سه نفر مابقی از جوانمردان ساکن در دهلران هستند در اردوگاه اسرا قرار داشتند. همچنین حمله نظامی رژیم صدام به پاسگاه دیگری در دهلران به نام پاسگاه سمیده در روز 26 مردادماه 1359 و شهادت فرمانده این پاسگاه به نام سیدشادمان شاه‌ابراهیمی و شهادت سرباز وظیفه شیرزاد یاسمی از مستندات دیگر آغاز جنگ تحمیلی در قبل از شهریور در منطقه دهلران است که ضمن اینها نمونه‌های دیگری از جمله اسارت پرسنل شرکت نفت و تجاوز عراقی‌ها به خاک کشورمان و نصب دکل‌های نفتی،‌ مین‌گذاری جاده‌های مرزی و گلوله‌باران و حمله به عشایر و روستایی در قبل از این ایام می‌توان ذکر کرد.

شهید اعلمی که طلبه‌ای است 23 ساله از سال 58 تا 59 در میان مردم عشایر و روستایی و شهر دهلران قرار می‌گیرد، طلبه‌ای که از دورترین نقطه کشور و از دیار خراسان در دهلران سکونت می‌گیرد. شهر دهلران در آن دوران به خاطر ظلم و ستم رژیم پهلوی بسیار محروم بود، به طوری که از کمترین امکانات اولیه زندگی بهره‌مند بودند و روستاییان این منطقه به طور صددرصد فاقد آب آشامیدنی لوله‌کشی شده، برق و جاده و راه ارتباطی و تلفن و دیگر زیرساخت‌های دیگر بودند.

سیدحسین اعلمی به عنوان یک روحانی و نماینده امام (ره) به این منطقه می‌آید تا علاوه بر نقش معنوی، ‌دینی و مذهبی و ارتقاء سطح آگاهی فرهنگی مردم به عنوان یک مدیر اجرایی فعالیت‌های عمرانی را از طریق جهاد سازندگی و امداد و کمک‌رسانی به قشر محروم را از طریق کمیته امداد حضرت امام(ره) و دفاع از مرزهای کشور از طریق سپاه پاسداران تحت نظر می‌گیرد و در واقع تمام مصادیق و عناوین ارزشمند انقلاب اسلامی از جمله روحانی، جهادگر، امدادگر، رزمنده، بسیجی در وجود شهید سیدحسین اعلمی خلاصه می‌شود و نقش او به عنوان پایه‌گذار نهادهای انقلابی جهادسازندگی، سپاه و کمیته امداد امام(ره) در شهرستان دهلران موجب محبوبیت مردم این منطقه نسبت به ایشان در جایگاه نماینده حضرت امام(ره) می‌شود.

شهید اعلمی به همراه خانواده‌اش که شامل همسر و دو دختر خردسالش بود، در کنار مردم دهلران قرار گرفته بود و با وجود کمبود امکانات خودرویی و ارتباطی دائماً به قم و تهران در رفت و آمد بود و مشکلات مردم این منطقه و اوضاع و احوال مرز و رویدادهای مرزی را به مسئولین نظام و انقلاب انتقال می‌داد و امکاناتی را برای کمک به مردم محروم و مرزنشین و رزمندگان اسلام گسیل می‌داد. ایشان در تشییع و تدفین پیکر مطهر شهدای روزهای متصل به شروع جنگ تحمیلی و دلجویی و سرکشی از خانواده‌های این عزیزان نقش بسرایی داشت.

حاج سالار صفرخانی از نیروهای رزمنده و جهادگر دوران دفاع مقدس و همرزم شهید اعلمی این چنین بیان می‌کند: «شهید اعلمی قبل از جنگ وارد دهلران شد. افراد نیکوکار را در تهران و شهرهای دیگر را به همکاری دعوت می‌کرد تا به نیازمندان این شهرستان کمک کند.

بچه‌های جهاد سازندگی شبانه به کمک سیداعلمی می‌رفتیم و مواد غذایی را بسته‌بندی می‌کردیم. او آنها را در اختیار افراد مستمند قرار می‌داد. سید مرتباً در مورد مسائل اعتقادی و انقلابی هدایت‌گری می‌کرد و برای همه ما یک راهنما در همه امور بود».

مادر شهید کریم حاتمی که فرزندش در اولین روزهای شروع دفاع مقدس به شهادت رسیده است، می‌گوید: «فرزندم کریم قبل از شروع جنگ به عنوان نیروی کمک‌رسان به جهادسازندگی رفت تا زیرنظر سیدحسین اعلمی به نیازمندان و محرومان روستایی کمک کند. سیدحسین اعلمی در کنار پل میمه دهلران انباری دایر کرده بود و امکاناتی را از تهران دریافت و در این محل نگهداری می‌کرد و پس از شناسایی افراد نیازمند با دست خط ایشان آذوقه، لباس و کالای مورد نیاز روستاییان توزیع می‌شد».

صادق اکبری رزمنده دوران دفاع مقدس در این باره می‌گوید: «سید برای ما الگو و قابل احترام بود. او حتی با پای پیاده به روستاها می‌رفت تا به آنها کمک کند».

عبدالرضا مرادزاده جهادگر و مسئول روابط عمومی و کمیته عمران جهاد سازندگی در سال 58 و 59 بیشترین ارتباط را با شهید اعلمی در دوران مسئولیتش در دهلران داشته است. وی درباره این شهید عزیز چنین می‌گوید: «سیدحسین اعلمی روحانی و نماینده حضرت امام(ره) در جهاد بود. وی علاوه بر اینکه در جهاد سازندگی مسئولیت داشت در کمیته امداد امام(ره) که تا مرداد 59 از جهاد سازندگی منفک گردید نیز خدمت می‌کرد.

وسیله نقلیه او یک دستگاه وانت شورلت قرمزرنگ بود و در گسیل امکانات تدارکاتی به منطقه دائماً با مسئولینی در تهران در رفت و آمد بود. با اوج گرفتن تهدیدات و حوادث مرزی عراق در دهلران و پاسگاه مرزی چیلات از جمله هنگامی که رژیم صدام اقدام به اخراج افراد ایرانی‌الاصل در سه ماه قبل از جنگ کرد. شهید اعلمی و بچه‌های جهادسازندگی و سپاه و نیروهای مردمی کار انتقال این خانواده‌های بی‌پناه و آواره را به خاک کشورمان انجام می‌دادیم. با شروع رسمی جنگ در 31 شهریور ماه و بمباران هوایی شهرها از جمله دهلران و آواره شدن همه خانوارهای دهلرانی شهید اعلمی هم خانواده‌اش را به قم برد تا خود با فراغ بال بیشتر به منطقه برگردد.

روز 5 مهرماه 59 یک هفته بعد از شروع جنگ تحمیلی در همین روز یعنی 5 مهرماه 59 سیدحسین اعلمی در حال برگشت از قم به اندیمشک می‌آید تا خود را به جمع مدافعان و رزمندگان اسلام و نیروهای مردمی که در منطقه دهلران، موسیان، عین‌خوش در مقابل رژیم بعثی عراق در حال مقاومت هستند، ملحق نماید. او به وسیله خودروی اداری به سمت جاده دهلران حرکت می‌کند. اما قبل از او ارتش بعثی جاده دهلران ـ اندیمشک را تا منطقه دشت عباس در اشغال خود درآورده است و تعداد زیادی از مسافرین شخصی دهلرانی که در مسیر برگشت از شهرهای اهواز و اندیمشک هستند. در این نقطه به اسارت دشمن درمی‌آیند و یا به شهادت می‌رسند، از جمله کسانی که در این محل به دست نیروهای عراقی اسیر می‌شود، سیدحسین اعلمی است که با لباس روحانی در 5 کیلومتری امامزاده عباس به طرف عین‌خوش به اسارت درمی‌آید. بنا به مشاهدات مردمی که به دست نیروهای عراقی اسیر و بارها می‌شوند. نیروهای ارتش بعث خودروی ایشان را به آتش می‌کشند و ایشان را به نقطه نامعلومی می‌برند. عبدالرضا مرادزاده بیان می‌دارد که چند روز پس از اسارت شهید اعلمی از طریق رادیو عراق صدای او را که اعلام نمود در منطقه دشت عباس به دست نیروهای عراقی اسیر شده است شنیده است، ولی از آن زمان تاکنون هیچ‌کس از سرنوشت این سید خبری ندارد».

در اینجا آنچه می‌توان در کارنامه دفاع مقدس و تاریخ شهرستان دهلران به ثبت رساند اینکه «سیدحسین اعلمی» در تاریخ 5 مهرماه 59 یعنی یک هفته بعد از آغاز رسمی جنگ تحمیلی توسط نیروهای عراقی به اسارت درمی‌آید و پس از آن مفقودالاثر می‌شود و می‌توان گفت که اولین روحانی مفقودالاثر دفاع مقدس شهید سیدحسین اعلمی است که از او به عنوان شخصیتی مظلوم و گمنام از او یاد کرد.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها