598 به نقل از مشرق - رئیس جمهور سوریه را بسیاری، در ارتباط با تحولات این کشور، آن هم به صورت
جسته وگریخته و بعضاً متناقض میشناسند، اما کنار هم چیدن قطعات پازل شخصیتی
او میتواند تصویری متفاوت از برداشتهای ذهنی قبلی از او ترسیم کند و به
بسیاری از ابهامهای زندگی شخصی و سیاسی او پاسخ بدهد.
اسد پسر چگونه بر جای پدر نشست؟ از چه تیپ شخصیتی برخوردار است؟ سیر تحول
اندیشه سیاسی او چه مراحلی را طی کرده است و نقاط عطف زندگی او را کدام
ایستگاهها تشکیل دادهاند؟ کسانی که او را از نزدیک میشناسند چه تصویری
از وی ترسیم میکنند؟ حلقه اطراف او را چه چهرههایی تشکیل میدهند؟ آیا
باوری به لزوم اصلاحات دارد و در این عرصه چه اقداماتی انجام داده است؟
ذکاوت، هوش سیاسی و دشمنشناسی او در چه حد است؟
اینها سؤالاتی هستند که در نوشتار پیش رو تلاش میشود، بدان پاسخ داده شود.
عکسی از خانواده حافظ اسد در سال 1994 ميلادي
در جلوی
تصویر حافظ اسد و همسرش انیسه مخلوف نشستهاند و
در پشت سر آنان از چپ به راست:
ماهر اسد، بشار اسد، باسل اسد، ماجد اسد و بشری اسد.
• نگاهی به زندگی بشار اسد پیش از زمامداری
"بشار اسد" فرزند "حافظ اسد" رئیسجمهور فقید سوریه و متولد 1965
میلادی است.
بشار سومین پسر از پنج فرزند حافظ و انیسه اسد است. باسل اسد اولین فرزند
در
سال 1962 ميلادي متولد شد؛ بعد از او خواهرشان بشری است. خود بشار گفته است
که
زندگی خانواده، عادی بود. او خانوادهای صمیمی و خوشبخت را از کودکی و
نوجوانی خود به یاد دارد. سکونتگاه خانواده به نسبت منزل جداگانهای که
پدر
در آن سکونت داشت، ساده و متواضعانه بود. خانه اسد پدر به عنوان افسر
بلندپایه، وزیر دفاع و سپس رئیسجمهور سوریه، با وامی از صندوق همکاری ارتش
در
سال 1964 ميلادي خریداری شد؛ جایی که هماکنون هم اقامتگاه بشار و خانواده
اوست.
حافظ اسد، رئیسجمهور فقید سوریه و فرزندانش
در حیاط مقابل منزل خانوادگی، بشار با رفقای هممحلهای خود بازی میکرد.
این محله از آن زمان تا کنون تفاوت چندانی نکرده است، جز اینکه بعدها مسیر
آن را پلیس، برای تأمین امنیت ریاست جمهوری بست.
این خانه جایگاه ویژهای برای بشار اسد دارد، بهویژه طبقه سوم آن که به
کتابخانهای بزرگ اختصاص دارد. بشار اسد به ولع مطالعه معروف و عاشق ورزش
بود. تا پیش از اتفاقات اخیر کشورش، در ساحل لاذقیه تمرینهای مختلف ورزشی
را در خشکی و دریا انجام می داد.
بشار تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه فرانسوی نزدیک منزل خانوادگی
به پایان رساند. این مدرسه از بهترین مدارس ابتدایی و دبیرستان دمشق به
شمار میرود. نام این مدرسه بعدها به باسل اسد تغییر یافت.
بشار میگوید که دانشآموزی متوسط بود و در میان دوستانش از حیث تحصیلی
وضعیتی بینابین داشت. در سال 1981 ميلادي، خانوادهاش او را به امید تغییر به مدرسه
"الفریر" منتقل کردند، جابجایی مؤثر بود بهویژه در دروس علوم تجربی و ریاضیات.
جشن تولد دو سالگی یکی از فرزندان بشار اسد
بشار در 17 سالگی و به سال 1982 میلادی وارد دانشکده پزشکی دمشق شد و در
سال 1988 به تخصص چشمپزشکی نائل آمد. سپس در قامت طبیب نظامی وارد
بیمارستان نظامی تشرین دمشق شد، در آنجا انواع جراحیهای چشم را تجربه کرد.
در میان همکاران دانشجو و پزشکش دوستانی داشت که به او علاقه داشتند و
عصرها با او در رستورانها و قهوهخانهها همراه میشدند. او به گواهی
دوستانش هیچ وقت فرزند رئیسجمهور بودنش را به رخ نمیکشید. خودرو مورد
استفادهاش یک دستگاه پژوی قدیمی بود در حالی که بسیاری از اشرافزادگان و
متنفذان کشورش، خودروهای فاخری مانند مرسدسبنز یا بیامدبلیو سوار
میشدند. از هیچ کس در دانشگاه انتظار نداشت رفتار خاصی با او داشته باشد.
بشار به اذعان دوستان و همکارانش چشمپزشکی حاذق و جراحیهای دشورای را با
موفقیت انجام داده بود. او همچنین بهخوبی از دانش روز مانند فناوری لیزر
و دستگاههای نوین در حرفهاش استفاده میکرد.
چهار سال پس از فعالیت در بیمارستان تشرین به خارج رفت و انگلیس را به دلیل داشتن متخصصان نامآور پزشکی انتخاب کرد.
در سال 1992
در لندن به بیمارستان "وسترنای" رفت، بیمارستانی که در آن طی سال سه هزار و 500 جراحی چشم انجام میشد.
بشار اسد و همسرش در بازدید از یتیمخانه ارمنیهای شهر حلب
بشار به عنوان دستیار جراحی چشم با دکتر شلومبرگ از متخصصان برجسته آفریقای
جنوبی تبار همکاری کرد. نهایت این همکاری دریافت گواهینامه "انجمن
پادشاهی" در زمینه جراحی چشم بود. دریافت این گواهینامه به پنج سال تجربه
موفق نیاز داشت، اما بشار جوان توانست تنها در دو سال به این رتبه دست
یابد.
پروفسور شلومبرگ بعدها خاطرات خوبی را از شاگرد مستعدش و احترام او به قرار
و وعدهها با دوستان تعریف میکرد و در جایی گفته بود: بشار نامزد خوبی
برای کسب عنوان "بهترین چشمپزشک" بود و در سال 2003 ميلادي زمانی که در قامت یک رئیسجمهور به
لندن سفر کرد به بیمارستان سانتآن آمد تا همکاران قدیمیاش را ببیند، با
آنان بنشیند و مرا هم به عنوان استادش یاد کند.
بشار اسد تدریس میکرد، جراحیهایش را انجام می داد، سخنرانی و کنفرانسها
را تنظیم و در کشیک اورژانس شراکت میکرد. در سال دوم تخصص بود که خبر مرگ
برادرش باسل را شنید و اینگونه زندگی حرفهای او به عنوان پزشک متخصص در
جراحی چشم پایان یافت.
• تکوین شخصیت اجتماعی و سیاسی بشار اسد
بشار اسد بنا به اظهارات دوستان و معلمانش، مانند یک رئیسجمهور
تعامل نمیکرد. دانشآموزی آرام و متواضع و در عین حال جدی که این خصیصه را
از پدر به ارث برده بود. برعکس عدی و قصی فرزندان صدام، رئیسجمهور
عراق که با دهها محافظ وارد محل آموزش خود میشدند و التزامی به قوانین
آموزشی نداشتند و در عین حال نمرههای اول را در امتحانات کسب میکردند!
حافظ اسد و همسرش شخصاً درباره وضعیت تحصیلی فرزندان خود اهتمام داشتند، به
مدرسه می رفتند و با اساتید و معلمان مشورت میکردند.
گفته میشود که تفاوت اساسی "بشار اسد" با برادر بزرگترش باسل این بود که
باسل مشکل را قبضه میکرد و با سرعت آن را به دست خود حل میکرد، بشار
بیشتر مایل به تأمل بود و حل مشکل را با خونسردی میپسندید. بخشی از
سوریها که دوست داشتند باسل جانشین حافظ اسد شود، پاسداری او از ثبات و
امنیت
را محور مأموریتش میدانستند، این در حالی است که خواستاران تغییر و
اصلاحات، روی بشار اسد حساب میکردند. برخی هم میگفتند که مردم سوریه،
صلابت باسل و گامهای اصلاحی مورد انتظار بشار را با هم نیاز دارند.
"بشار اسد" رئیسجمهور سوریه در حال بازی با کودکان
یتیمخانه ارمنیها در حلب
در سال 1983 حافظ اسد، رئیس جمهور وقت سوریه دچار بیماری و وضعیت وخیم
جسمانی شد. روایتهای مختلفی از بیماری او میشد؛ از سکته قلبی تا بیماری
قند و خستگی ناشی از کار. برادرش رفعت اسد در سوریه مردی صاحبنفوذ و قوی
بود. او نیروی نظامی خاصی را ویژه خودش تأسیس کرده بود. با تشدید حرف و
حدیثها درباره وضعیت جسمانی حافظ، برخی از افسران حزب بعث گرد رفعت آمدند
تا او را به عنوان جانشین برادر به کرسی بنشانند، اما اوضاع برگشت و حافظ
اسد سلامت خود را بازیافت.
او خشمش را از خودسری و نافرمانی برادر پنهان نکرد. اوضاع در لبنان با
انتخاب "امین جُمَیِل" به عنوان رئیسجمهوری که از آمریکاییها حرفشنوی داشت،
چندان مساعد نبود و رفعت گمان میکرد که ارتباط گیری با واشنگتن میتواند
زمینه حکمرانی خود را فراهم کند. در مارس 1984 نیروهای نظامی موافق حافظ
اسد و نظامیان هوادار رفعت در دمشق با هم درگیر شدند. برخی منابع میگویند
که حافظ اسد به همراه فرزند ارشدش باسل، از رفعت درخواست کردند تا با آنان
در منزل مادر بیمارشان ملاقات کند. در این دیدار از او خواستند که منصرف
شود و از تقابل کناره بگیرد. رفعت هم قبول کرد و برای مدتی به سمت معاون
حافظ منصوب شد و پس از مدتی نیز برای انجام مأموریتی خارجی، اعزام و
محترمانه تبعید شد.
بشار اسد در نخستین سالهای تحصیل در دانشگاه بود که این بحران بین پدر و
عمویش بروز کرد. بشار خود در این باره گفته است: نگران پدر خود هم از حیث
رئیسجمهور بودنش و هم از زاویه پدر و پسری بودم. اینکه چه بر سر کشور و
خانواده میآمد ، اگر پدر بمیرد چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ و سؤالاتی از این
دست.
حضور بشار اسد در مسجد بزرگ دمشق به مناسبت عید قربان
با این حال و با وجود اینکه در دانشگاه محل تحصیل بشار هم دو دستگی بین
طرفداران پدر و عمویش وجود داشت، او بدون هیچ محافظی به دانشگاه میرفت.
این مسألهای نیست که تنها منحصر به آن دوران باشد. خبرگزاری رویترز در اوج
بحران درگیریهای اخیر در خاک سوریه در تاریخ 11 جولای 2013 گزارشی از
زندگی اسد با این عنوان میدهد: مطمئن از پیروزی خود، به شکلی مشکوک.
این خبرگزاری انگليسي مینویسد: هر کس بتواند به دیدار رئیسجمهور سوریه
برود، قصر او را پس از چهار ایستگاه بازرسی تحت نظارت گارد ریاست جمهوری و
مأمورانی با لباس شخصی تا مقابل قصر میبیند. در داخل قصر که بر تپهای
مشرف بر پایتخت قرار گرفته، اسد حضور دارد. کسانی که در ماه اخیر به قصر
رسیدهاند میگویند که تدابیر امنیتی به شکلی مضحک ضعیف است.
• انتقاد از کمپدیوید و همپیمانی با تهران
پیش از آن و در سن 14 سالگی، بشار اسد شاهد نقطه عطفی دیگر نه تنها در
سرنوشت سوریه بلکه در آینده کل جهان عرب و اسلام بود. امضای "انور سادات"
رئیسجمهور وقت مصر پای معاهده کمپدیوید و توافق رسمی سازش با رژیم
صهیونیستی. بعدها "دیوید لیش" نویسنده آمریکایی از بشار اسد پرسیده بود که آن
روز چه احساسی درباره سازش اعراب و اسرائیل داشت و پاسخ شنیده بود که "از
ارزیابی سادات شگفتزده شدم، زیرا سادات توانست سینا را از اسرائیلیها باز
پس گیرد اما تمام جهان عرب موضع سازشکارانه او را محکوم کرد."
این نویسنده آمریکایی که کتاب "بشار اسد و سوریه جدید" را به رشته تحریر
درآورده است، در ادامه میآورد: بعد از انقلاب اسلامی ایران، حافظ اسد درک
کرد که منفعت راهبردی مشترک بین ایران و سوریه در پایمردی مقبل اسرائیل و
سیاستهای آمریکاست، همپیمانی سوریه با ایران تا امروز از همین زاویه ادامه
یافته است، زیرا در نگاه حافظ اسد، ایران عمق استراتژیک سوریه در تقابل با
اسرائیل بهویژه پس از خروج مصر از معادله خصومت جبهه عربی با صهیونیستها
بود.
بشار این درک را از پدر به ارث برد و بر آن راهبرد استوار ماند.
دیدار صمیمانه حافظ اسد با مقام معظم رهبری در دوران
ریاست جمهوری ایشان
بشار اسد در محضر مقام معظم رهبریضیافت شام "بشار اسد" رئیسجمهور سوریه با محمود احمدینژاد،
رئیسجمهور پیشین ایران و سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان
• مرگ باسل اسد، پایان چشمپزشکی و آغاز سیاست
در 21 ژانویه 1994 باسل اسد برادر بزرگتر بشار در مسیر فرودگاه بر اثر
تصادف رانندگی جان سپرد؛ کسی که در نظر مردم این کشور، جانشین طبیعی پدر
بود.
دو ساعت بعد به بشار در دانشکده پزشکی لندن این خبر در مکالمهای تلفنی
اطلاع داده شد. این اتفاق برای برادر کوچکتر شوک سنگینی به همراه داشت،
زیرا شدیدا به برادر ارشدش دلبسته بود.
روز دهم ژانویه سال 2000 میلادی در حالی که بشار مشغول ورزش در خانه بود،
باز هم تماسی تلفنی او را این بار از مرگ پدر آگاه کرد. پدری که از سال
1970 قدرت را در سوریه در دست داشت و خیابانهای سوریه مملو از تصاویر او
بود.
روز بعد، بشار اسد به درجه سرهنگی در ارتش رسید و به عنوان عضو فرماندهی حزب بعث برگزیده شد.
سفیر پیشین ایران در دمشق روایتی تا حدودی متفاوت و در عین حال متقنتر از
سایر منابع رسانهای با توجه به نزدیکی بیشتر و تنگاتنگ وی با خاندان حاکم
اسد در سوریه در خصوص مشکلات جدی و امنیتی بشار اسد با برخی از اطرافیان از
جمله رفعت اسد برای خبرنگار مشرق بیان میکند.
• حافظ اسد، بشار را از همه لایقتر میدید
"حسین شیخالاسلام" سفیر اسبق ایران در دمشق درباره شخصیت "بشار اسد"
میگوید: «در حقیقت تصمیم پدر بود که "بشار اسد جای او را بگیرد. پدر
دیگران را لایق
نمیدانست و درست هم بود، زیرا هر کدام از آنان اشکالی غیر قابل اغماض
داشتند. خود اسد به من گفت که رفعت خدا را قبول ندارد. رفعت اسد که رئیس
سازمان امنیت بود، خیلی جنایت کرد. در دوره تصدی او به نوامیس مردم سوریه
بسیار توهین شد و خود حافظ اسد، دستور برکناری برادرش را صادر کرد.
دیدار مردمی اسد با مردم شهر دمشق
نیروی خاصی که برای خود به نام "سرایای دفاع" ساخته بود، در خیابان متعرض
دختران مردم میشدند و در اتوبوس، روسری از سر زنان میکشیدند و افتضاحی
راه انداخته بودند. تشخیص شخص "حافظ اسد" این بود که پس از مرگ برادر ارشد از
همه سالمتر خود بشار است. بشار کفایتهای خوبی از خود نشان داد، بهویژه
اینکه پدر او را ابتدا به این مأموریت گمارد که به فسادهای دستگاههای
دولتی و مسؤولان سوریه رسیدگی کند. با انتصاب بشار به مسؤولیت مبارزه با
فساد، پرونده هر کسی از مسؤولان به دست بشار اسد رسید تا بتواند دریابد که
چه کسی به درد میخورد و چه کسانی فاقد صلاحیت هستند. یعنی حافظ اسد واقعاً
مهندسی کرد و زمانی که به رحمت خدا رفت، سن بشار به 40 سال نمیرسید که
برای ریاست جمهوری قانونی نبود. مسأله آنقدر حساسیت داشت که در مجلس اقدام
به تغییر قانون اساسی با رأی نمایندگان شود.
پس از خنثیسازی کودتای رفعت اسد، بشار با پدر درباره اعدام رفعت، رایزنی
میکند. حافظ اسد در پاسخ به بشار میگوید: اعدام نباید صورت گیرد، زیرا در
خانواده خونریزی به صلاح نیست.
رفعت اسد با لباس مبدل زنانه فرار میکند و اکنون بسیاری از همراهان او در
اروپا جزء مخالفان نظام سوریه هستند و شبکه تلویزیونی به نام " ایانان"
نیز متعلق به آنان است.
ضیافت "نیکولا سارکوزی" رئیسجمهور قبلی فرانسه
با "بشار
اسد" رئیسجمهور سوریه
"عبدالحلیم خدام" هم با این روش خلع سلاح شد که یک نفر از دستگاه اطلاعاتی را
در دفتر او گماردند و همچنین در سایر بخشهایی که با فساد خود در کشور
بیداد کرده بودند.
• مناقشه طبریا در جولان
شیخالاسلام میافزاید: بشار بر سر کار آمد و ابتدا با همه بسیار خوب رفتار
کرد. حتی "عبدالحلیم خدام" را نگه داشت اما بعدها همه این افراد خیانت
کردند. به همه اجازه داده شد که به اروپا بروند اما در آنجا هم شروع به
توطئه کردند. نکته مهم اما این است که سوریه اسد تنها کشور عربی بود که با
رژیم صهیونیستی سازش نکرد. دمشق همچنان اصرار دارد که باید جولان از اشغال
صهیونیستها به سوریه بازگردانده شود. سوریه به قطعنامههای شورای امنیت،
توافقات بینالمللی و خواستههای اتحادیه عرب استناد میکند.
از طرف دیگر جولان برای اسرائیل هم خیلی مهم است زیرا دریاچه طبریا در آن
قرار دارد که منبع مهم آب شرب برای این رژیم به شمار میرود. این دریاچه از
آب کوههای لبنان و سوریه تغذیه میشود و آب شرب بسیار خوبی دارد. یک وقتی
ما دیدیم که آقای فاروق الشرع، خانم مادلین آلبرایت، آقای بیل کلینتون و
ایهود باراک در واشنگتن جلسهای تشکیل دادهاند. نزد فاروق الشرع رفتم و
گفتم که آقای فاروق الشرع چه شد؟ گفت: مسأله در حال حلشدن است. پرسیدم که
آب دریاچه به شما میرسد یا نه؟ گفت: هم میرسد و هم نمیرسد! گفتم یعنی
چه؟ گفت: یعنی در 9 متری آب میتوانیم مرکز تفریحی بسازیم، در آب دریاچه
شنا و قایقسواری کنیم، ماهی بگیریم و الی آخر. گفتم: نه! آیا در تعیین
سرنوشت حقوقی آب، شما موثرید یا نه؟ گفت: خیر.
بشار اسد در حاشیه نشست سازمان ملل در تصویر، پشت به
حسنی مبارک
دیکتاتور برکنارشده مصر و ایهود باراک، نخستوزیر پیشین رژیم صهیونیستی
که در حال خوش و بش هستند، دیده میشود
آقای کلینتون خیلی اصرار داشت که این قضیه را حل کند. میدانید که دکترین
کسینجر که قضیه سازش با اسرائیل را او مهندسی کرده بود بر این باور بود که
اگر قرار است اعراب با اسرائیل بجنگند، مصر باید جزئی از آن باشد، پس برای
جلوگیری از جنگ، باید مصر را از این روند جدا کرد تا سازش میسر شود. با کمپ
دیوید این موضوع به انجام رسید و بعد موضوع مذاکره با سوریه شروع شد. تا
آن زمان، حافظ اسد سه بار با کلینتون دیدار کرده بود. از سه دیدار، یک بار
آن را رئیسجمهور آمریکا به سوریه سفر کرده بود. در مقابل، اسد به آمریکا
نرفت و این بار ژنو میزبان آنها بود. کلینتون به اسد پیغام داد که "من
یکبار به دمشق آمده ام و اکنون نمی توانم دوباره به آنجا بیایم.
اسد به ژنو می رود و کلینتون به او می گوید: تو از آب دریاچه طبریای جولان
بگذر ، ما در عوض به شما آبی می دهیم که در طول سوریه قابل بهره برداری
باشد. منظور کلینتون این بود که به ترک ها می گوییم که سهم آب فرات شما را
بدهند. همیشه بین ترکیه و سوریه بر سر آب فرات دعواست. سد آتاتورک هم که
آبگیری شد، بر شدت این تنش افزود. آقای اسد به کلینتون پاسخ میدهد که "من
در 1967 خودم در جولان افسر بودم، در این آب شنا کردم، قایقسواری کردم،
آقای رئیسجمهور ما در کنار این دریاچه بودیم.
استقبال رجب طیب اردوغان نخستوزیر ترکیه از بشار اسد
در فرودگاه آنکارا در اوج گرماگرم روابط دو کشور
کلینتون میگوید: میدانم که شما در کنار این دریاچه بودید، اما صلح مهم
است و... ما کمک میکنیم اقتصاد سوریه را بسازیم. ما اقتصاد بزرگی هستیم و
اقتصاد سوریه هم اقتصاد کوچکی است. ما آمادگی و توانایی داریم که اقتصاد
سوریه را بسازیم. قبول کن و بگذار این مشکل حل شود. آقای اسد پاسخ میدهد
که آقای رئیسجمهور، خاک یک کشور برای خرید و فروش نیست. با اصرار بیشتر
کلینتون، اسد میگوید: من دیگر پیر و خرفت هستم و از الان کر هم شدم. جلسه
تمام میشود و معلوم میشود که حزب بعث برای سازش موافقت کرده بود که فاروق
الشرع را برای این مأموریت فرستاده بود، اما حافظ اسد شخصاً مقاومت کرد و
کار به سرانجام نرسید.
سفیر اسبق ایران در دمشق میگوید: آقای حافظ اسد به رحمت خدا که رفت، بشار
اسد به پارلمان آمد که سوگند یاد کند. من هم سفیر بودم و دعوت شدم. در طبقه
دو پارلمان شاهد نطق بودم. متن اظهارات بشار را بین سفرا و مهمانان به
زبان انگلیسی و عربی توزیع کردند و زمانی که بشار شروع به خواندن کرد،
مطابق نطق پیش رفت تا به اینجا رسید که فی البداهه بدون اینکه با نطق از
پیش تعیینشده مطابقت کند، گفت: «میگویند صلح مهم است، من هم میگویم صلح
مهم است. اگر صلح مهم است، چرا ما 9 متر از این سوی دریاچه عقبنشینی کنیم؟
آنها 9 متر از آن سوی دریاچه عقب بنشینند.» بشار اسد وقتی این جمله را گفت
با کف و تشویق حاضرین مواجه شد و ما فهمیدیم که این مرد میایستد و شخصی که
دنبالش هستیم همین مرد است. چون در نطق سوگند، در مقابل تمام ملت سوریه و
جهان، در پیشگاه مجلس و با دستی که روی قرآن قرار داده است، بنا نیست که
عقبنشینی کند. از آن به بعد ما تصمیم گرفتیم که اراده او را تقویت کنیم،
زیرا نیاز حیاتی و راهبردی به این موضوع هم داشتیم.
شیخالاسلام ادامه میدهد: در جنگ 2006 ميلادي رژيم اسرائیل علیه لبنان، بشار اسد به
سید حسن نصرالله گفت که "انبارهای (سلاح) سوریه در اختیار توست." برای ما
رساندن سلاح به حزبالله خیلی دشوار بود و ما در این اندیشه بودیم که چطور
میتوانیم این جنگ را به پایان برسانیم، این در حالی است که نهایتاً
صهیونیستها کم آوردند. بشار اسد در آموزش، کمک و همراهی با مقاومت ضد
اشغالگری لبنان کم نگذاشت.
بشار اسد و مناف طلاس، یکی از نزدیکان رئیسجمهور
سوریه که اخیراً از وی جدا شد و به معارضان پیوست
به هر تقدیر بیراه نیست که اکنون رژیم صهیونیستی و قدرتهای غربی از هیچ
ابزاری برای سرنگونکردن نظام سوریه دریغ نمیکنند؛ از مانور، هجمه و جنگ
روانی گسترده رسانهای گرفته تا توسل به سناریوی شیمیایی و حتی نیروهای
تکفیری و اعضای القاعده. روزی حافظ اسد رئیس جمهور سوریه در پیشبینی
حیرتآوری به فرزندش گفته بود: «روزی که همه ارتشهای عربی و غربی لوله
سلاحهایشان را به سوی سوریه بگیرند، ایرانیها در کنار تو خواهند
ایستاد.»
از این دست پیشبینیها از اسد پسر نیز دیده و شنیده شد. او پیش از آنکه
نیروهای تکفیری عازم از کشورهای عربی و غربی به موطن اصلی خود برگردند، به
این کشورها هشدار داد که تروریسم صادراتی از غرب به سوریه، باز هم از همان
راه دروازههای شام به اروپا بازخواهد گشت و آنگاه خود قربانی تکفیر
خواهند شد. بیشتر از یک سال بعد، موجی از جریانهای تکفیری در اروپا بهشدت
فعال شدند و دستگیریهای گسترده آنان از سوی نیروهای امنیتی اروپایی کار
را به جایی رساند که هشدارهای امنیتی مکرر در خصوص خطر تروریستهای بازگشته
از سوریه به شهروندان داده شد. حتی آمریکا هم ناچار شد، جبهه تروریستی
"النصرة" را در فهرست گروههای تروریستی مورد حمایت القاعده قرار دهد.
بازدید بشار اسد از یکی از موزههای پاریس
• رفراندوم و آری قاطع مردم در تأیید بشار اسد
در 11 ژانویه سال 2000 میلادی حزب بعث با نامزدی بشار اسد در انتخابات
ریاست جمهوری این کشور در شرایط درگذشت پدر و اوضاع فوقالعاده به دلیل
تهدیدهای مداوم همسایه اشغالگر این کشور، موافقت کرد، مجلس ملی ماده مربوط
به شرط سنی 40 سال برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را اصلاح کرد و بشار
34 ساله در 24 ژانویه به دبیرکلی حزب بعث برگزیده شد.
15 سال بود که شورای حزب تشکیل جلسهای نداده بود. چند روز بعد یک رفراندوم
مردمی برای اطمینان از میزان حمایت مردم برگزار شد که در آن اکثریت قریب
به اتفاق مردم سوریه با رأیی 99.7 درصدی به بشار اسد آری گفتند. وزیر کشور
در همان زمان اعلام کرد که تنها 22 هزار و 439 نفر از مردم سوریه به بشار
رأی منفی دادند. این میزان رأی مردم، پاسخی به سؤال تاریخی برخی افراد است
که میگویند: چرا حکومت سوریه از پدر به پسر منتقل شده است؟ شاید بتوان به
این سؤال نیز در این چارچوب پاسخی قانعکننده داد که با وجود ادعای غرب و
همپیمانان منطقهای آن مبنی بر انقلاب دانستن ماهیت تحولات مصنوعی اخیر
سوریه، چگونه امکان دارد در کشوری انقلاب به معنای واقعی آن رخ دهد، اما
هنوز پایتخت آن با وجود شلوغی و بالطبع توزیع بیشتر اپوزیسیون در آن، هنوز
اعتراضات خیابانی را به خود ندیده باشد و به جز حاشیه نا آرام شده بهوسیله
گروههای تروریستی، خود پایتخت زندگی طبیعی و البته نه آرام مانند
گذشته را بگذراند؟
دیدار مردمی بشار اسد در مسجد بزرگ دمشق
نگارنده آمریکایی کتاب بشار اسد و سوریه جدید که در ابتدای مقاله از آن سخن
به میان آمد، از زاویهای دیگر به طراحان شبهه حکومت موروثی اسد پاسخ
میدهد و آن این که "بشار اسد را مردم و حزب حاکم انتخاب کردند. منطق غربی
نمیتواند این خصوصیات سیاسی و حزبی اعراب و شرقیها را درک کند. صحیح است
که
باسل و بشار نامزدهای جانشینی پدر خود به شکل طبیعی و مبتنی بر منطق سوری و
شرقی بودند، اما این به معنای آن نیست که حافظ اسد فرزندان خود را به سوری
ها تحمیل کرد که در این صورت رفراندوم بی معنا می شد و شاید این آمادگی
فرزندان اسد، ناشی از اطمینان خود به محبوبیت این خاندان نزد مردم بود،
وانگهی چرا جورج بوش پسر و پدر در راس دولت مدعی دموکراسی غربی آمریکا
طبیعی باشد، اما درباره حافظ اسد و فرزندانش، غیر طبیعی باشد؟"
• آیا اسد باوری به اصلاحات داشت؟
این قرائت متفاوت از آزادی ها و دموکراسی را بشار اسد در همان سال های
اولیه حکومتش در نوامبر 2003 طی مصاحبه ای با نیویورک تایمز گوشزد کرد.
اودر این مصاحبه گفت: امیدوارم که بتوانم گام هایی را در راه دموکراسی در
سوریه بردارم، اما این زمان می برد. در عین حال باید بگویم که دموکراسی از
خارج وارد نمی شود و آنچه در عراق رخ داد، نمونه ای بیهوده از تحمیل
دموکراسی خارجی است.
برخی بر این باورند که بشار اسد وارث انبوهی از مشکلات بود و حتی مخالفانش
نیز اذعان کرده اند که بشار از سایرین در تحقق بخشیدن به اصلاحات مطلوب
توانمند تر است.
بشار اسد رئیسجمهور سوریه در حال رسیدگی به امور جاری در دفتر کارش
مشکل منتقدان غربی اسد، موضوع حقوق بشر و آزادیها نبود. سیاستمداران
آمریکایی با توسل به بهانههای حقوق بشری تلاش میکردند و میکنند که نظام
سوریه را تحت فشار نگاه دارند و این امر به تاریخ مخالفت سوریه با
سیاستهای غربی و نه تحولات اخیر بازمیگردد، به عنوان نمونه این سیاستها،
از
فشارسال 2004 کنگره آمریکا بر دمشق با عنوان "بازخواست سوریه" و "آزادسازی
لبنان از اشغال سوریه" و "حمایت نیروهای دموکراسیخواه در سوریه و لبنان" و
حتی تأسیس ایستگاه تلویزیونی برای این اهداف میتوان نام برد؛ اقداماتی که
در عراق با دستاویز مبارزه با تروریسم محقق شده بود. (طرفه اینکه در همان
حال هیچ کس حرفی از اشغالگری اسرائیلی نمیزد.)
با همه اینها بسیاری بر این باورند که بشار اسد اصلاحاتی جدی را با وجود
مخالفانی که خود تهدیدی موجودیتی برای سوریه به شمار میرفتند، آغاز کرد.
مهمترین این اقدام های اصلاحی، عزل "محمد الزعبی" نخستوزیر اسبق سوریه به
جرم فساد مالی و اداری در سال 2000 بود. "مفید عبدالکریم"، دومین مسؤول
حکومتی بود که به اتهام فساد مالی و اداری و همچنین سوء استفاده از قدرت
دستگیر شد. "سلیم یاسین" سومین مقام بلندپایه نیز به همین جرایم محکوم و
اموال او مصادره شد. غیر از این افراد سرشناس 32 نفر دیگر پس از انجام
تحقیقات قضایی، ممنوعالخروج شدند و در این فهرست نام 22 وزیر سابق هم به
چشم میخورد. "حکمت شهابی" رئیس ستاد مشترک ارتش از مجرمانی بود که به لبنان و
از آنجا به آمریکا گریخت. ژنرال "محمد بشیر النجار"، رئیس سابق دفتر
اطلاعاتی نیز محکوم و مایملک او به مزایده عمومی گذاشته شد تا مبلغ 20
میلیون دلاری که اختلاس کرده بود، به دولت برگرداند.
ضیافت شام بشار اسد با 'جان کری' سناتور وقت
آمریکایی و وزیر خارجه فعلی
پس از نشست دو طرف درباره روابط دو کشور و مسائل منطقهای
این حکمها هشداری به گروهها و جریانهای سیاسی و حجم آن نشاندهنده
جدیت بشار اسد در انجام اصلاحات بود. در سال 2000 دستور آزادی 600 زندانی
سوری و لبنانی صادر شد و این افراد آزاد شدند. در نوامبر 2001 نیز 122
زندانی دیگر به دستور مستقیم بشار اسد آزاد شدند.
فضای سیاسی پس از به قدرت رسیدن بشار اسد تغییرات زیادی را شاهد بود.
تعاملات اهالی فرهنگ و معارضانی که آزاد شدند، افزایش چشمگیری داشت. اعضای
"جمعیت احیای جامعه مدنی" به عنوان بزرگترین جریان حقوق مدنی سوریه که
شاخصترین چهره آن "ریاض سیف" بود، گرد هم آمدند و شروع به احیای
سازمانهای
اجتماعی با آزادی بیان و انتقاد و تجمع بیسابقه کرد.
آنچه بشار اسد شخصاً تردیدی در آن نداشت این بود که خواستههای مذکور شایسته
اهتمام است، اما کارشکنی برخی چهرههای صاحبنفوذ که بعدها با حمایت غرب
بهویژه آمریکا مدعی حقوق بشر شدند، مانع تحقق خواستههای مدنی مخالفان
شد.
رئیسجمهور سوریه در حال بازدید از مناطقی در
القصیر
که جدیداً به دست ارتش سوریه از دست تروریستهای مسلح آزاد شد
• نقش "عبدالحلیم خدام" در تخریب اصلاحات
زمانی که معارضان و فعالان مدنی شامل ریاض سیف و دوستانش درخواستهای خود
از جمله تجمع رسمی و لغو حالت فوقالعاده را ارائه کردند، با مخالفت
عبدالحلیم خدام روبرو شدند. او آنها را متهم به تلاش برای براندازی نظام و
جایگزین کردن رژیم دیگر کرد، با این وجود با تلاش خود بشار اسد در 6 ماهه
اول ریاست جمهوری اش، صدها انجمن و جمعیت مدنی فعال شدند و سخنگویان آنها
افکار و نظرات خود را بدون واهمه، از تریبون هایی مانند شبکه الجزیره بیان
می کردند.
جالب اینجاست که عبدالحلیم خدام پس از توطئه ها علیه نظام سوریه به خارج
گریخت و چهره ای که خود مانعی بر سر راه فعالیت های مدنی به شمار می رفت،
مورد توجه ویژه مدعیان غربی حقوق بشر واقع شد. به لطف فضا سازی های رسانه
ای، جای شاکی و متهم عوض شد تا باز هم شاهدی بر دوگانگی غربی ها درباره
حقوق بشر ادعایی و تناقض در شعار دموکراسی خواهی باشد.
دیدار سه نماینده مثلث مقاومت ضد اشغالگری در منطقه،
سید حسن نصرالله دبیر کل حزب الله لبنان، بشار اسد رییس جمهور سوریه
و محمود احمدی
نژاد رییس جمهور وقت جمهوری اسلامی ایران
به جرات می توان گفت که هیچ کدام از دولت های عربی از آن زمان و حتی تا حال
حاضر، مانند دولت سوریه در دوره بشار اسد، آزادی هایی برای فعالیت های
مدنی نداده اند، اما مشکل در جای دیگری پنهان بود. بشار اسد حامی مقاومت
بود و دیکتاتورهای عربی حامی منافع آمریکا در منطقه.
با این حال در رویکردی سیاسی و همراستا با سیاست های غربی، نهادهای حقوق
بشری اقدامات بشار اسد برای مبارزه با فساد و همچنین آزادی های مدنی را
نادیده گرفتند. گزارش های حقوق بشری سال 2001 با وجود اقدام دمشق برای
بازکردن فضای سیاسی، همچنان تند بودند، بدون اینکه گوشه ای از تغییرات وسیع
سیاسی را ثبت کنند.
گفتوگوی بشار اسد، امیر پیشین قطر و بان کی مون دبیر
کل سازمان ملل
در حاشیه یک از نشست های سازمان ملل.
در پشت آنها تصویر آنگلا مرکل
صدر اعظم آلمان، حسنی مبارک رئیسجمهور مخلوع مصر
و ایهود باراک نخستوزیر وقت
رژیم صهیونیستی دیده میشوند
جالب اینجاست که 600 زندانی سیاسی آزاد شدند که اکثریت آنها اخوانی بودند و
تعداد کمی کمونیست. 46 لبنانی آزاد شدند و تعداد کل آزادشدگان حدود یک
هزار و 500 نفر بر آورد شد. آمار مابقی در بند ماندگان به نسبت سایر کشوهای
عربی، ناچیز بود. در همان زمان، تونس دوران زین العابدین بن علی، 1000 ،
مصرحسنی مبارک، 18 هزار، الجزایر، 4000 الی 7000 و ترکیه، 10 تا 20 هزار
زندانی سیاسی داشتند، اما همانگونه که گفته شد از امتیاز حمایت غرب و به
ویژه آمریکا در سایه تبعیت از سیاست های واشنگتن نیز برخوردار بودند.
این واقعیتها میتواند تفسیرکننده فشارهای شدید فعلی غرب و همپیمانان
منطقهای آن به نام و ادعای انقلاب مردمی علیه کشوری باشد که جرم بزرگش
تقابل با بزرگترین دشمنان جهان اسلام و عرب یعنی آمریکا و رژیم صهیونیستی
است.
منابع:
http://www.aljaredah.com/paper.php?source=akbar&mlf=interpage&sid=17245
http://uranosplanet.com/pdf/assad.pdf
http://www.misrnews.com/view/1317193.html
http://www.akhbaralaalam.net/?aType=haberYazdir&ArticleID=55721&tip
http://blitz.nocrawl.www.egy-press.com/StoryDetails.aspx?StoryID=30867
http://www.gll3.com/vb/79823.html
http://moourl.com/8rxow
http://www.trtuzbek.com/trtworld/aoz/newsdetail.aspx?haberkodu=74b6e448-0db0-4d83-8318-54b6b97ae546
http://www.syria-news.com/readnews.php?sy_seq=6979
http://factjo.com/pages/newsdetails.aspx?id=19202
http://www.bbc.co.uk/arabic/middleeast/2012/07/120718_dawood_ragha_minister_defense.shtml
https://baftbijar.info/b/http://www.alarab.net/Article/553835
http://uranosplanet.com/pdf/assad.pdf
http://syrianoor.net/revto/2213
http://moourl.com/fuzl1
http://moourl.com/633n1
http://www.alwatanvoice.com/arabic/news/2005/08/23/27102.html
http://hem.bredband.net/b155908/m233.htm
http://www.saadahpress.net/news/news-13269.htm
http://www.elbashayer.com/news-135526.html
http://tantzizi.com/11-%D9%86%D9%83%D8%AA%D8%A9-%D9%8A%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D9%88%D9%84%D9%87%D8%A7-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%8A%D9%88%D9%86-%D8%B9%D9%86-%D8%A8%D8%B4%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B3%D8%AF/