-
خانم طبيبزاده از جلسه رأي اعتماد شروع كنيم، صبح نخستین روز جلسه رأی
اعتماد به کابینه دولت یازدهم در جلسهای که فراکسیون اصولگرایان داشت چه
اتفاقی افتاد، فراکسیون اصولگرایان به چه اتفاق نظری رسید؟
بطورکلی زمانی که برای بررسی صلاحیت وزراء قبل از روز رای اعتماد در اختیار
نمایندگان وجود داشت بسیار کم بود، وزراء هم برای آشنایی با نمایندگان در
کمیسیون بصورت فرمالیته حضور یافتند، ما حتی تا روز رایگیری چهره برخی
ازوزراء پیشنهادی را هم رؤیت نکرده بودیم چه برسد به اینکه با
دیدگاههایشان آشنا شویم.
وزیر تخصصی هر کمیسیون به کمیسیون مربوطه میآمد ولی این اصلا کافی نبود
برخی وزاء در کمیسیون ما در حد 5 دقیقه حضور پیدا کردند که این زمان اصلا
کفایت نمیکرد لذا من معتقدم فراكسيون اصولگرايان بايد از همان فرصت بسيار
بسيار محدودي كه در اختيار داشت استفاده بهينه ميكرد و سوابق فكري،
سياسي، اجرايي همه وزرا را تکتک بررسی و نقد ميکرد، تا باديدی
آگاهانهتر و با يك تصميم قاطع به صحنه بیاید. من به شیوه طرح مباحث در
فراکسیون اصولگرایان نقد داشتم، طلاييترين زمان موجود در فراكسيون
اصولگرایان برای تصميمگيري درخصوص وزير نفت و مسائلي كه پيرامون وزارت نفت
بود اختصاص پيدا كرد و ما فرصت طرح مسائل پیرامون صلاحیت سایرین را
نیافتیم.
- در فراکسیون اصولگرایان به چه اجماعی رسیدید؟
در فراكسيون اصولگرایان از ابتدا نسبت به آقاي میلیمنفرد (وزير پیشنهادی
علوم)، محمدعلی نجفی (وزير پیشنهادی آموزش و پرورش) اتفاق نظر و رأی منفي
وجود داشت، اما روي بقيه افراد مسئلهدار در جریانات سال 88 از جمله آقاي
ربيعي (وزير كار و تعاون)، آقاي زنگنه (وزیر نفت) و آقاي آخوندي (وزیر راه و
شهرسازی) آقای سلطانیفر (وزیر ورزش و جوانان) بحث بود ولی فرصت نشد راجع
به آنها صحبت زیادی بشود.
تمام وقت فراکسیون پیرامون آقای
زنگنه صرف شد و بالاخره در روز آخر در پی بحث زیاد و پس از حضور دکتر زنگنه
و شنیدن توضیحات ایشان فراكسيون به اين نتيجه رسيد كه به او هم رأي منفي
بدهد. در مورد سایرین صرفاً کلیات مطرح شد و اصلاً روی مصادیق به اعضاء
فراکسیون اطلاعات کافی داده نشد.
- پس اجماع فراكسيون اصولگرا برای رإی منفی، روي سه گزینه بود؟
بله، اما برخی در داخل فراكسيون با اين مسأله مخالف بودند و معتقد بودند که
آقاي آخوندي و ربيعي هم نبايد رأي موافق بگيرند؛ جالب اینجاست که تا روز
آخر اکثر اعضای فراکسیون راجع به سلطانیفر اطلاعاتی نداشتند. بخشی از
اعضای فراکسیون نظرشان این بود که به پنج نفر اولی که نام بردم به علت
سوابق آشكارشان در جريان فتنه رأي منفی داده شود، ولی فراكسيون در این خصوص
به اتفاق نظر نرسيد، البته برخی افراد مثل بنده و آقای حاجی، بصورت شخصی
مصاحبه و پنج نفر اول را اعلام کردیم.
- تا روز آخر هم درخصوص آقای سلطانیفر صحبتي نشده بود؟ چرا نمایندگان به آقای سلطانیفر رأی ندادند؟
ظاهراً در هيچكدام از فراكسيونها چه رهروان و چه اصولگرایان در مورد
سوابق بسیاری از وزراء پیشنهادی اطلاعاتی در دست نبود و اکثرا آنها را
نمیشناختند، اين پنج نفری هم که نام بردیم چون در زمان فتنه مشخصاً حضور
فعال داشتند، شناخته شده بودند.
در رابطه با آقاي سلطانيفر من خودم در روز دوم جلسات رأی اعتماد از يك
منبع خبري اطلاعاتي نزديك به 5-4 صفحه اطلاعات راجع به تخلفات مالي و
رانتی، که در زمان استانداري گیلان داشتند و مواضع تند سیاسی ایشان به دست
آوردم که حتی فرصت طرح آن در فراکسیون به وجود نیامد، ناچار بطور انفرادی
اطلاعات را به افراد محدودی دادم، چون برای مخالفت با ایشان قرعه به نام من
نیفتاد، لذا اطلاعات را به دو نفری كه قرار بود به عنوان مخالف وزیر
پیشنهادی صحبت کنند ارائه کردم و جالب اينجاست این دو بزرگوار حتي يك جمله
از اين همه تخلفات مالي که در برگهها وجود داشت، استفاده نكردند؛ این امر
در نوع خود بسیار قابل تأمل است.
اما من الان راز قضيه رأی عدم اعتماد آقای سلطانیفر را براي شما ميگويم!
ايشان چند روز قبل از جلسه رأی اعتماد، دیداری با زنان فعال در عرصه ورزش داشتند كه ظاهراً برگزارکننده آن جلسه، خانم فائزه هاشمي بود، همین امر علت رأي عدم اعتماد به آقاي سلطانيفر شد.
جالب این بود که در فراکسیون رهروان نیز برخی گفته بودند كه به سلطانيفر
رأي ندهيد، من از كساني كه به فراكسيون رهروان رفته بودند این سؤال را
پرسیدم که چه دليلي در رهروان مطرح شد كه گفتند به سلطانيفر رأي ندهيد،
همین موضوع فائزه هاشمی را مطرح کردند، ميخواهم بگويم چقدر مكانيزم رأي
دادن برخی از نمایندگان سطحي است.
- خانم
طبیبزاده! چه لابیهایی در راهروهاي مجلس اتفاق ميافتاد؟ آقاي زاكاني
اخیراً به لابی برخی از اعضای هیئت رئیسه مجلس برای رأی آوردن زنگنه اشاره
کرده بودند، درباره این مسائل بیشتر توضیح دهید.
من لازم است در اینجا ابتدا راجع به فراكسيون رهروان اندكی توضیح بدهم، این
فراکسیون ترکیبی از افراد اصلاحطلب، طرفداران آقای هاشمی، اعضای حزب
مؤتلفه و برخی دیگر از جریانات اصولگراست، افرادی که در ابتدای مجلس در
مظان رد صلاحیت بودند و به کمک لابی هیئت رئیسه از عدم صلاحیت رستند و
وامدار آقایانند، همه هم طرفداران آقای لاریجانی هستند.
در جریان رأی اعتماد به وزرای پیشنهادی آقای روحانی 99 درصد از موافقين از
چهرههای عادی یا شاخص فراکسیون رهروان بودند ولی 95 درصد مخالفين از
فراكسيون اصولگرايان بودند.
بنابراين در این مقطع فراکسیون رهروان ولايت يكپارچه و تمامقد به عنوان
موافق كابينه آقاي روحاني حضور پيدا كرد، طي اين دو هفته درهای مجلس هم
كاملاً باز بود و هیئترئیسه دست دولت و وزرا را برای ارتباطگیری با
نمایندگان کاملاً باز گذاشته بود، هر شب خبری از مهماني در باشگاهها،
هتلها منتشر میشد.
نمايندگان ادوار مجلس، برخی معاونین وزارتخانهها، حتی افرادی که وزیر پیشنهادی به آنها قول همکاری داده بود بصورت لشکرکشی در مجلس حضور پیدا کردند، به طوري كه يك روز در نهارخوري آقايان، 45 دقيقه در صف برای گرفتن ناهار ایستادند و جلسه کمیسیون با یک ساعت تأخیر آغاز شد، درهای مجلس كاملاً به روي هر كسي که قصد لابيکردن داشت باز بود، یعنی حد و حدودی مقرر نشده بود، يك دفعه وزير پيشنهادي کابینه به همراه شش نفر دیگر به کمیسیون وارد ميشدند.
بنابراین متوجه می شویم که کل فراكسيون رهروان و امكانات مجلس در اختيار
دولت پیشنهادی آقاي روحاني قرار گرفت، من میتوانم ادعا کنم كه آقایان
لاريجاني و باهنر و افراد مؤثر در فراكسيون رهروان قلباً موافق بودند كه
اکثر قریب به اتفاق وزرای پیشنهادی دولت آقای روحانی بهراحتي رأي بياورند
و این تلاشهای فراکسیون اصولگرایان بود که این امر محقق نشد. البته برخی
از مستقلین هم با اصولگرایان هم نظر شدند از فراکسیون رهروان هم برخی رأی
منفی دادند و به عنوان مخالف صحبت کردند، من جو قالب را عرض کردم به
نظر من اين حمايت همهجانبه مجلس از دولت آقای روحانی چك سفيد امضا به
کابینه بود و نمایندگان مجلس نهایت اعتماد را به کابینه دولت آقای روحانی
ابراز کردند و این چک سفید امضا الان در اختیار دولت آقای روحانی است.
- چه شد که مجلس تصمیم گرفت به گفته شما به کابینه پیشنهادی آقای روحانی چک سفید امضا بدهد؟
این را باید در دیدگاهها و رویکردهای مشترک آقایان گرداننده مجلس با دولت
فعلی جست؛ فراکسیون رهروان با حدود 170 نفر در اختیار این آقایان است هر چه
را بخواهند به دلیل داشتن اکثریت در مجلس به کرسی مینشانند، نمیخواهم
بگویم افراد صددرصد در همه تصمیمگیریهای مجلس در اختیار آقایان هستند ولی
با اهرمهای تشویقی، که در اختیار هیئت رئیسه هست، میتوانند سمتوسوی
رأیها را در مجلس سامان دهند؛ مثلا در مورد آقای دکتر کدخدایی ما مطلع
شدیم که رهروان مایل نیستند ایشان رأی بیاورد و دیدید که همین هم شد در
بسیار از موارد از ابتدا تا کنون فراکسیونی رأی دادهاند و چون اکثریت
هستند، به نتیجه میرسند.
درجريان رای گیری اخیر فراکسیون اصولگرایان شرکت فعال درجریان فتنه را به عنوان يكي از خطوط قرمز مهم در افکار عمومی مطرح کرد، اعضای فراکسیون رهروان برای آنکه در انظار مردم خراب نشوند بالاخره مجبور بودند به برخی افراد رای ندهند صراحتا مصاحبه نکردند اما عملا روی سه وزیری که رای نیاوردند در فراکسیونشان توافق تلویحی صورت گرفته بود، هرچند از نظر من هیچ فرقی بین آقایان زنگنه ،آخوندی و ربیعی با این وزرایی که رای نیاوردند وجود نداشت.
- در هفتههای
اخیر خبرهایی مبنی بر تشکیل "فراکسیون اعتدال" به عنوان فراکسیون حامی دولت
منتشر شد، به نظر شما فراکسیون اعتدال از دل فراکسیون رهروان ایجاد میشود
و رهروان از اکثریت خواهند افتاد؟
بعيد ميدانم آقایان بگذارند فراكسيون رهروان دو شقه شود، چون اكثريت خود
را از اعتدالیون میگرند، ظاهراً درجلسهاي كه فراكسيون اعتدال تشكيل داده
بود حدود 100 نفر شركت كردند اگر فراکسیون رهروان راحدود 170 الی 180 نفر
بدانیم اگر 100 نفر فراکسیون اعتدال را تشکیل دهند چيزي حدود 80 نفر
ميماند، بنابراين تقريباً به لحاظ نفرات با فراكسيون اصولگرايان هموزن
ميشوند.
تحلیل من این است که آقایان اجازه نمیدهند، چنین اتفاقی بیافتد، به هر
ترتیبی شده از انشقاق جلوگیری میکنند، مگر اينكه نوع برخورد آقاي لاريجاني
با آقاي روحاني راديكاليزه شود که بعید میدانم چنین اتفاقی بیفتد، لذا با
ساز وکارهای تشویقی اعم از در اختیار قرار دادن زمین، خانه، خودرو، سفرهاي
خارجي و داخلی همراه با خانواده، که با توجيهات مختلف در اختيار نمايندگان
قرار دارد، آرای بسیاری در اختیار قرار میگیرند و این ابزارها نشان داده
است که برای در اختيار گرفتن رأی بسیاری از نمایندهها کفایت میکند.
برای مثال عرض کنم، در شروع به کار
مجلس با برخی از نمايندگان تماس گرفته و به آنها پیشنهاد شده بود که بخشي
از هزینه كارهاي تبليغاتي دوران انتخابات را در اختیارشان قرار دهند، كسي
که اين تماس را گرفته و مبلغي را که پیشنهاد داده در ذهن دارم، ولي ضرورتي
نميبينم كه نامش رامطرح كنم؛ میخواهم بگویم چنین ابزاری برای جلب نظر و
آراء برخی نمایندگان در اختیار هیئترئیسه مجلس موجود است.
- مشکل اصلی جریانات مختلف اصولگرایی در انتخابات اخیر چه بود و شما چه پیشنهادی برای رفع این مشکل دارید؟
انتخابات اخیر، هشداری براي اصولگرايان بود و باید بازنگري اساسی در فکر و
عملکرد خود داشته باشند. مشكل اساسی اصولگرايان در تشخیص مصاديق منطبق بر
اصول و معیارهاست و اگر براي انتخابات دوازدهم به يك فرد واحد كه مورد
توافق جریانها وجناحهاي سياسي مثل روحانيت مبارز، جامعه مدرسين، جبهه
پايداري، رهپويان، ايثارگران و جريانات سیاسی اصولگرا که دارای وزن سياسي
قويتري هستند برسیم بسیاری از مشکلات حل خواهد شد.
البته اين فرد باید قادر باشد مثل احمدينژاد سال 84 قدرت جلب و جذب
تودههای مردم را داشته باشد من خوشبین هستم و اطمینان دارم اگر چنین
اتفاقی بیفتد، یقینا مردم به اصولگرایان اعتماد بیشتری دارند.
به نظر من تنها راه نجات اصولگرايان در آينده رسیدن به یک فرد اصلح بر اساس مصالح نظام و دیدگاههای مقام معظم رهبری است.
- به نظر شما آقای جلیلی مانند آقای احمدینژاد قدرت جذب آراء تودههای مختلف مردم را داشت؟
به نظر من آقاي جليلي از بسیاری جهات مثبت بود اما يكي از مهمترين
ضعفهاي ايشان نداشتن ادبیات قابل فهم و زبان مشترك با تودههاي مردم بود.
ایشان در مدت کوتاه با زبان دیپلماتیکی که سخن گفت توانست خواص و روشنفکران
متدین را با خود همراه سازد ولی تودهها و اقشار خاکستری با ایشان ارتباط
برقرار نکردند. آقاي روحاني زبانش برای تودههای مردم قابل فهمتر بود و
دست روی مشکلات ملموس مردم گذاشت و این تصور در جامعه شکل گرفت که با آمدن
ایشان تحریمها مرتفع و وضعیت معیشت مردم بهتر میشود و همین راز موفقیت
ایشان بود.
- شما دلایل شکست اصولگرایان در انتخابات اخیر را چطور تحلیل می کنید؟
يكي از علل شكست اصولگرايان در انتخابات قبل آقاي احمدينژاد بود، من
بهرغم اينكه نقش آقاي احمدينژاد را در چند سال اخیر نقش بسیار
تعیینکننده و از جهاتی مثبت ميدانم ولي متأسفانه به دليل انحرافي كه آقاي
احمدينژاد در دولت دهم از اصول پيدا كرد، به نظر من به همان نسبتي كه به
اصولگرايان خدمت كرد به همان نسبت هم به اصولگرایان ضربه زد.
انحرافات اعتقادي و نظري كه آقای احمدینژاد به دلیل تأثیرپذیری که از
نظرات فرد بیمایه و کم بضاعتی مثل مشایی پیدا کرد، طرح نظريات جديد
انحرافی كه در حوزه بحثهاي مهدویت مطرح شد، تاکید بر ایرانیت، بیتوجهی به
امر عفاف وحجاب، برخورد غیرمتعبدانه نسبت به رهنمودهای مقام معظم رهبری،
ترتیبدادن جلسات انتخاباتی از هزینه بیتالمال برای مشایی، برخی تخلفات
مالی در بعضی از اطرافیان باند انحرافی در دولت دهم، برخی انتصابات
نامناسب، رها کردن اقتصاد در دو سال اخیر؛ در بين مردم و در میان روشنفکران
متدین بیاعتمادی و عدم توانایی و انحراف را القاء کرد و يك حالت انزجار
نسبت به عملکرد احمدینژاد به وجود آمد که در بين خود اصولگرايان هم این حس
وجود داشت.
اصولگرايان به پاكدستيشان مفتخر بوده و علت انتخاب آقاي احمدينژاد توسط
مردم به عنوان يك اصولگرا همین صفت پاکدستی و فسادستیزی و عدالت خواهی بود،
همان صفت بارزي كه آقاي احمدينژاد را نسبت به هاشمي رفسنجانی برتری داد.
در سال 84 کسی آمده بود با گفتمان اصولگرايي كه پاكدست و سادهزيست بود و
میخواست در مقابل فساد سیاسی و مالی دوران اصلاحات و سازندگي بايستد، ولی
متأسفانه مردم در نهایت با کسی مواجه شدند که خودش عليه آن شعارهايي كه
ابتداءً داده بود، عمل کرد. فشار اقتصادي ناشی از تحريمها و ناتوانی دولت
در مواجهه با آن همه و همه موارد برشمرده، دست به دست هم داد و منجر به
انتخاب آقاي روحاني شد.
- با توجه به
اينكه شما عضو شوراي مركزي جبهه پايداري هستید، اگر بخواهيد عملكرد جبهه
پايداري را در انتخابات اخیر نقد كنيد، به چه نکاتی اشاره می کنید؟
ما از ابتدا روی آقاي دكتر لنكراني سرمايهگذاري کرده بودیم، آقاي دكتر
جليلي هم تمایلی به اعلام حضور نداشتند، کنار رفتن آقای دکتر لنکرانی و
اعلام حضور دیرهنگام آقای دکتر جلیلی، برای ما خسارتبار شد، چون فرصت
تبلیغ را از ما گرفت.
جبهه پايداري تمام انرژياش را بر روي آقاي دكتر لنكراني گذاشت آن هم در
فضای مجازی که این درست نبود، بعد با کنار رفتن ایشان ما زمان کافی برای
فضاسازی بخصوص درمیان تودههای مردم نداشتیم اگر از ابتدا جبهه پایداری
آقای جلیلی را برای حضور متقاعد میکرد، شاید نتایج بهتر میشد، هر چند به
نظر من در نتایج کلی آراء تفاوت چندانی اتفاق نمیافتاد.
- با توجه به
اینکه انتخابات مجلس دهم را در پیش داریم و افراد شاخص اصلاحطلبان نیز
اعلام کرده اند که برای رسیدن به مجلس برنامه دارند، پیش بینی شما از
انتخابات دو سال آینده چیست ؟
اگر بین جامعه مدرسین، روحانیت مبارز، جبهه پایداری، ایثارگران و رهپویان،
جمعیت پیروان که جریانات اصولگرای ارزشی هستند توافق اصولی بوجود بیاید و
بحث سهمیه برای اشخاص و احزاب در نظر گرفته نشود، بلکه اساس انتخاب
«اصلح» باشد در آینده هیچ مشکلی برای به وحدت رسیدن جریانات اصولگرا
نخواهیم داشت.
- پیشبینی شما چیست؟ احتمال میدهید که اصولگرایان به لیست واحد برسند؟
من فکر میکنم با توجه به توافق و اتحادی که اکنون میان کارگزاران و
اصلاحطلبان صورت گرفته، اصولگرایان باید تجدید نظر جدی در عملکرد گذشته
خود داشته و به اتحاد و انسجام درونی خود بپردازند.
من انتخابات آینده مجلس را انتخاباتی کاملا متفاوت میدانم و تصورم این است
که جریانات اصولگرای ارزشی باید با قوت برای دوسال آینده برنامهریزی
کنند.
امیدورام جریانات اصولگرا با بازنگری، اشتباهات گذشته خود را جبران و در
انتخابات مجلس شورای اسلامی در سایه یک توافق اصولی به یک لیست واحد برسند.
- جبهه پایداری برای آینده چه برنامهای دارد؟
جبهه پایداری به انسجام درونی خود خواهد پرداخت، قصد داریم دفاتر استانی را
تقویت کنیم و یک سری برنامههای آموزشی عقیدتی - سیاسی در داخل جبهه
پایداری برای اعضا شروع کنیم همچنین واحد تشکیلات برای عضوگیری فعالتر
خواهد شد، اعتقاد اعضای جبهه پایداری بر این است که از افراد شاخصی که
نزدیک به این گفتمان هستند، برای شورای مرکزی دعوت به همکاری کنند.