کد خبر: ۱۶۷۳۳۴
زمان انتشار: ۰۸:۵۶     ۳۱ شهريور ۱۳۹۲
آینده رابطه ایران و آمریکا بیش از هر عامل دیگر تحت تاثیر نوع کنش ما خواهد بود. اگر بنا باشد دولتمردان جمهوری اسلامی برخلاف خواست مکرر مقام معظم رهبری سیاست وادادگی را در این مسئله دنبال نمایند، بی‌تردید باید انتظار تبعات تماماً منفی از شرایط جدید را داشته باشند.

پس از انقلاب و به حسب وقایع تبعی آن رابطه دیپلماتیک ایران و آمریکا به طور کامل قطع شد. این شرایط هرچند در دوران جنگ تحمیلی ادامه داشت لکن بازخوانی قضایایی چون "مک فارلین" نشان از حاکمیت برخی رژیمهای نانوشته بر کانال ارتباطی فی مابین داشت. با پایان جنگ تحمیلی و دگرگونی عمیق در شرایط جهانی و به تبع منطقه ای(به خصوص فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و برهم خوردن نظم دوقطبی منعطف حاکم بر دوران جنگ سرد) سالهاست که بحث مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا به انحاء گوناگون مطرح شده است.

دولت آمریکا به حسب منافع متعددی که از رابطه با ایران کسب خواهد کرد همواره و به خصوص در دوران حکمرانی دموکراتها تلاشهای فراوانی را برای برقراری مجدد روابط رسمی و دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران انجام داده است. هرچند دولت ایران و شخص مقام معظم رهبری هیچگاه به برقراری مجدد رابطه فراگیر میان ایران و آمریکا چندان خوشبین نبوده اند با اینحال بسیاری از دولتها از دولت هاشمی گرفته تا دولت احمدی نژادتلاشهایی را برای عادی شدن روابط میان ایران و آمریکا انجام داده اند.

در دوران پس از جنگ تحمیلی بسیاری از سیاستمداران و اندیشمندان متخصص در حوزه مسائل سیاست خارجی و روابط بین الملل بر تلاش مجدانه برای ازسرگیری روابط دوجانبه میان ایران و ایالات متحده فارغ از حضور هرگونه واسطه تاکید کردند. این تلاشها که همزمان با روزهای پایانی دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی به اوج خود رسیده بود هربار به دلایل گوناگونی به ثمر ننشست. تلاشها در دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی نیز ادامه داشت لکن غیر از برخی همکاریهای غیر رسمی دوجانبه میان ایران و ایالات متحده بر سر موضوعاتی که منافع دوجانبه برای دو طرف داشت قفل رابطه رسمی، علنی و مستقیم میان ایران و ایالات متحده همچنان بسته ماند. در واپسین روزهای دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد نیز بار دیگر تلاشهایی برای برقراری رابطه رسمی میان ایران و ایالات متحده به خصوص بر سر موضوعات مهمی چون پرونده هسته ای ایران بر سر زبانها افتاد لکن شرایط داخلی ایران، وضعیت منطقه و تنشهای بین المللی وضعیتی را رقم زد تا این قفل سی و چند ساله همچنان بسته بماند.

امروز و با روی کار آمدن دولت جدید و با تغییرات گسترده به وقوع پیوسته در سطوح منطقه ای و بین المللی بار دیگر بحث برقراری رابطه مستقیم میان ایران و آمریکا قوت گرفته است به گونه ای که بسیاری از رسانه ها، نشریات و حتی مقامات بلندپایه آمریکا احتمال مذاکره دوجانبه میان روحانی و اوباما را در روزهای آتی بعید نداسته اند. اینکه برقراری رابطه دوجانبه و رسمی میان ایران و آمریکا چه تبعات و پیامدهایی را برای ایران به ارمغان خواهد آورد موضوع اصلی این نوشتار را تشکیل داده است.

بی تردید اینکه ایران و آمریکا تاکنون تمایلی برای از سرگیری رابطه دوجانبه از خود نشان نداده اند تحت تاثیر علل و عوامل متعددی قابل ارزیابی است. خواست ایران، خواست آمریکا، شرایط منطقه ای و بین المللی و  ده ها عامل دیگر را می توان در عدم برقراری رابطه دوجانبه میان این دو تاثیرگذار دانست. با این حال عاملی که بیش از هر عامل دیگر برای منافع ملی ایران از اهمیت برخوردار است به چرایی عدم تمایل ایران به از سرگیری رابطه دوجانبه درطول این سالها بازمی گردد.

دولت جمهوری اسلامی ایران بارها از تریبونهای گوناگون رسمی و غیررسمی و حتی از زبان رهبر عالی کشور آیت الله خامنه ای اعلام داشته است که به شرط تحقق شروطی چون رعایت عزت و احترام ایران ازسوی دول دیگر حاضر به برقراری روابط دوستانه با تمام کشورهای جهان غیر از رژیم غاصب صهیونیستی است. با اینحال دولتمردان جمهوری اسلامی همواره و با اشاره به ذهنیت تاریخی منفی ملت و دولت ایران نسبت به دولت آمریکا، به ویژه اقدامات ضددموکراتیک دولت ایالات متحده در براندازی حکومت رسمی و قانونی دکتر محمد مصدق و نیز حمایت همه جانبه این دولت از رژیم دیکتاتور  پهلوی خواستار آن شده اند که دولت آمریکا خوی استعمارگر و استثمارگر خود را کنار بگذارد. به عبارت دیگر برقراری رابطه با آمریکا هیچگاه جزئی از ساحت حرام برای دولت ایران نبوده و لکن همواره حکم بر احتیاط  واجب بوده است. بر این اساس مسئله اساسی آنست که دستاوردهای ایران از برقراری روابط دوجانبه چه خواهد بود؟

برخی با نگاهی خوشبینانه به این امر برآنند که تمام مشکلات و گرفتاریهای ایران چه در عرصه اقتصادی و چه در دیگر عرصه ها با برقراری روابط دوجانبه ایران و آمریکا برطرف خواهد شد. بی تردید این رویکرد نگاهی توهم آمیز و غلط است. همانگونه که امروز تمام مشکلات کشور را نه باید و نه می توان به دلیل عدم برقراری روابط دوجانبه میان ایران و آمریکا دانست عکس آن نیز صادق است. برخی دیگر با نگاهی افراطی مدعیند که برقراری رابطه با آمریکا تنها پیامدهای منفی به بار خواهد آورد. این دیدگاه نیز از اساس غلط است. هرچند نمی توان تضادهای آشکار ذاتی میان ایران و آمریکا را چه به لحاظ مادی(مثلاً شکل نظام اقتصادی مبتنی بر سرمایه داری افراطی که در بسیاری از آیتمها در تقابل آشکار و صریح با رویمرد اسلامی است) و چه به لحاظ معنایی(ایدئولوژی و سبک زندگی کاملاً متضاد) انکار کرد لکن این تضادها میان ایران با بسیاری دیگر از دولتهای جهان نظیر روسیه وجود دارد که با مدیریت صحیح به فرصتی برای ایران تبدیل شده است.

راه سوم که در واقع پاسخی به دو رویکرد مطروحه می باشد نوع آینده رابطه ایران و آمریکا را بیش از هر عامل دیگر تحت تاثیر نوع کنش "ما" می داند. بر این اساس، اگر بنا باشد دولتمردان جمهوری اسلامی برخلاف خواست مکرر مقام معظم رهبری سیاست وادادگی را در این مسئله دنبال نمایند بی تردید باید انتظار تبعات تماماً منفی از شرایط جدید را داشته باشند به گونه ای که نه تنها امنیت فیزیکی کشور بلکه امنیت هنجاری، هستی شناختی و در یک کلام امنیت معنایی دولت جمهوری اسلامی نیز به مخاطره خواهد افتاد.

همانگونه که رهبر انقلاب بارها بدان تاکید نموده اند هر گونه رابطه ایران با کنشگران بین المللی باید با رعایت سه اصل "عزت، حکمت و مصلحت" مورد پیگیری قرار گیرد. اشاره دقیق ایشان به موضوع "نرمش قهرمانانه" در عرصه دیپلماسی نیز دقیقاً در ذیل رعایت همین سه اصل ازسوی دولتمردان جمهوری اسلامی ایران قابل تبیین است. نتیجه آنکه پیامدهای برقرای رابطه ایران با آمریکا "فقط و تنها فقط" در گرو نوع کنش دولتمردان ایران است. بر این اساس رابطه با آمریکا نه "شر مطلق" و نه "خیر مطلق" است.

منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها