کد خبر: ۱۶۷۱۷۰
زمان انتشار: ۱۹:۴۸     ۳۰ شهريور ۱۳۹۲
چرا حافظه­ ی تاریخی برخی از ما، ضعیف است؟ چرا تاریخ را فراموش می­کنیم؟ چرا حوادث 10 سال گذشته یا 20 سال گذشته یا 30­ سال گذشته را به راحتی فراموش می­کنیم و از آنها عبرت نمی­گیریم؟ چرا عملکرد دولت­ها و رویکردهای آنها را خیلی زود فراموش می­کنیم؟ چرا به یاد نمی­آوریم که در دولت­های قبلی، وضعیت کشور چگونه بوده­است؟

میلاد ولیان در وبلاگ من انقلابی ام نوشت: اگر هم بخواهیم به یاد مردم بیاوریم که در دوره­های قبل، چه گذشته تا بتوانند با سطح اطلاعات وسیع­تری تصمیم­گیری کنند، فوراً عده­ای ایراد می­گیرند که "به اختلافات دامن نزنید" و "چهره­ها را تخریب نکنید" و عباراتی از این قبیل. همین عبارات کافی است تابه بهانه­ی مصلحت­اندیشی، فضای نقّادی و تضارب آرا بسته شود و امکان رشد و بلوغ فراهم نگردد.

در این مطلب و إن­شاءالله در مطالب بعدی با رعایت احترام و اخلاق­اسلامی به بررسی و نقد دولت­های پیشین[به­طور خاص، دولت سازندگی] می­پردازیم؛ این مطالب، مطالبی تحلیلی­و­انتقادی بر مبنای بیانات حضرت امام­خامنه­ای است و از هرگونه تخریب و اختلاف­افکنی به دور است.صرفاً طرح و یادآوری حقایقی است که همگان می­دانند، اما غالباً زود فراموش می­کنند.

* * *

از ابتدای انقلاب­اسلامی، دولت­های متنوعی با رویکردها و سلیقه­های متفاوت برسرکار آمده­اند و کشور را با سیاست­های مدّنظر خود اداره کرده­اند. هر کدام از این دولت­ها[خصوصاً دولت­هایی که پس از اصلاح قانون­اساسی برسرکار آمدند] برنامه­ها و سیاست­های خود را تطهیر و برنامه­ها و سیاست­های دیگر دولت­ها را نفی­و انکار کرده­اند. لذا بهتر است کسانی خارج از مجموعه­ی دولتی­ها، آنها را مورد نقد و سؤال قرار دهند.

اولین دولت پس از اصلاح قانون اساسی، دولت جناب آقای هاشمی­رفسنجانی[معروف به دولت کارگزاران سازندگی] بود که از سال 1368 تا 1376 به طول انجامید. ایرادها و انتقادها نسبت به این دولت، دو دسته­اند: اولاًانتقادهایی که مستقیماً متوجه شخص و شخصیت جناب هاشمی است؛ ثانیاًانتقادهایی که متوجه مدیران و ذی­نفوذان پیرامون ایشان است؛ که البته اینان نیز به­واسطه و به خواست آقای هاشمی، وارد تیم اجرایی ایشان شدند. لذا کسی نمی­تواند مدعی شود که این انتقادها صرفاً مربوط به اطرافیان ایشان است. پس در واقع این دو دسته انتقاد، یا مستقیماً و یا به طور غیرمستقیم، مربوط به مَشی آقای هاشمی است.

سه محور اساسی

رهبر­معظّم­انقلاب­اسلامی در خطبه­ی­دوم­نمازجمعه­ی­تهران در تاریخ­29/3/1388 راجع­به اختلاف­نظر خود با آقای­هاشمی فرمودند: «من البته در موارد متعددي با آقاي هاشمي اختلاف‏نظر داریم، كه طبيعي هم هست؛ ولي مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگري فكر كنند. البته بين ايشان و بين آقاي رئيس­جمهور[احمدی­نژاد] از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلاف‏نظر بود، الآن هم­ هست؛ هم در زمينه‏ي "مسائل­خارجي" اختلاف‏نظر دارند، ­هم در زمينه‏ي "نحوه‏ي­اجراي­عدالت­اجتماعي" اختلاف‏نظر دارند، هم در "برخي­مسائل­فرهنگي" اختلاف‏نظر دارند؛ و نظر آقاي رئيس­جمهور[احمدی­نژاد] به نظر بنده نزديكتر است.»

بنابراین اختلاف­نظر امام­خامنه­ای و آقای­هاشمی در اینسه­محور اساسیخلاصه می­شود، که البته جزءِ نقاط قوت دولت­های نهم و دهم بوده­است[و به نظر می­رسد که سایر اختلاف­نظرهای ایشان و آقای­هاشمی، ذیل همین سه­محور اصلی و کلی بگنجد]. هر کدام از این سه­محور را اجمالاً در دوره­ی هشت­ساله­ی سازندگی بررسی می­کنیم:

الف- نحوه­ی اجرای عدالت اجتماعی:

عدالت یعنی چه؟ «عدالت اجتماعى، بدين معنى است كه فاصله‌ى ژرف ميان طبقات و برخورداري­هاى نابه­حق و محروميت­ها از ميان برود و مستضعفان و پابرهنگان كه همواره مطمئن­ترين و وفادارترين مدافعان انقلابند، احساس و مشاهده كنند كه به سمت رفع محروميت، حركتى جدّى و صادقانه انجام مى‌گيرد.» [بیانات امام خامنه­ای - 23/4/1368]

عدالت اجتماعی که مدّنظر رهبر انقلاب است، غالباً در بُعد اقتصادی نمود پیدا می­کند و منشأیت آن، عدالت اقتصادی است. باید دید که دولت سازندگی طی هشت­سال، در حوزه­ی اقتصادی چه کرده که شایسته­ی عتاب­ها و نکوهش­های رهبر انقلاب در مسأله­ی عدالت اجتماعی شده است. همانطور که در نمودار زیر مشاهده می­شود، بیشترین توصیه­ها و تأکیدهای رهبر انقلاب راجع به اجرای عدالت اجتماعی، مربوط به دوره­ی 16 ساله­ی پس از جنگ[1384-1368] بوده است.

حاکمیت تکنوکرات­ها بر این دولت­ها، شعار عدالت را به حاشیه راند و شعار "توسعه" را در صدر برنامه­ها قرار داد. توسعه در دیدگاه غربی، ملازم با سرمایه­داری است؛ این توسعه، به معنی پیشرفت مدّنظر رهبر­انقلاب نیست؛ اینتوسعه، نتیجه­ای جز ثروت­های­بادآورده، ظهور طبقه­ی نوکیسه­ها،­افزایش­فاصله­ی­طبقاتی، به فراموشی­ سپردن عدالت و رسیدگی به محرومان و مستضعفان[که به تعبیر امام(ره)، گردانندگان اصلی انقلاب بودند]، ندارد. رهبر انقلاب، سخن از پیشرفت همراه با عدالت می­زنند. پیشرفت بدون عدالت و عدالت بدون پیشرفت، نمی­تواند غایات و آرمان­های انقلاب اسلامی را محقق سازد.شعار"توسعه"ی مدّنظر تکنوکرات­ها با عدالت"بیگانه"است.

«بديهى است كه هر ملّتى براى تأمين سعادت و عزّت خود نيازمند به حركت سازندگى در كشور خود مى‌باشد. مشكل ملّت­هايى كه نمى‌توانند با تلاش سازنده، كشور خود را از حضيض فقر و وابستگى و تبعيض و فساد سياسى و اخلاقى نجات دهند آن است كه: سازندگى را با فراموش­كردن اصول ارزشى و اخلاقى و دينى صحيح، طلب مى‌كنند و به دنبال سراب سازندگى، خود را در دام بيگانگان يا در ورطه‌ى فساد مالى و سياسى و اخلاقى مى‌افكنند. نتيجه آن است كهبه نام پيشرفت ظاهرى كشور، انسانيت و شرف و استقلال خود را از دست مى‌دهند، و غالباً حتى به سازندگى پايه‌هاى مادى كشور خود هم توفيق نمى‌يابند و دنيا و آخرت و ماده و معنى را يكجا فداى غفلت خود مى‌كنند. هر اقدامى در راه توسعه‌ى اقتصادى و آبادسازى كشور در صورتى با توفيق همراه خواهد بود كه از تفكر و اصول اسلامى مايه بگيرد و در جهت تحكيم آرمان­ها و ارزش­ها و شعارهاى انقلاب اسلامى باشد. در اين صورت است كه حركت سازندگى، حركتى حقيقى و تضمين­شده خواهد بود و كشور به توهم سازندگى، در ورطه‌ى وابستگى و فساد مالى و سياسى و اخلاقى نخواهد غلتيد.» [بیانات امام خامنه­ای – 11/3/1375]

یک پژوهشگر علوم سیاسی می­گوید: «آنچه عقلانیت دینی با آن چالش و تعارض دارد، بحث سلطه­ی عقل ابزاری است که در مفهوم تکنوکراتیسم وجود دارد. به طور مثال، زمانی که کرباسچی در دهه 70 شهردار تهران بود، می‌گفت باید تهران از نظر مدرن بودن تبدیل به شهری بشود که هر کس زیر 500 هزارتومان درآمد دارد، تهران را ترک کند؛ چون نمی‌تواند هزینه‌های چنین شهری را پرداخت کند.این نوع تفکر، ناشی از یک عقل ابزاری است که فقطدغدغه­ی فنی دارد و مسائل فرافنّی و فراتکنیکی مثل دغدغه­ی عدالت، در آن راهی ندارد.»

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها