سرویس فرهنگی پایگاه 598 - خبرنگار زن آمریکایی وقتی اوایل انقلاب با امام خمینی(ره) مصاحبه کرد گفت: شما میخواهید زن را به قرنهای گذشته ببرید؟ امام فرمودند: «خیر، اتفاقاً اسلام از همه متجددتر است، اما میگوییم که نباید طوری زن در اجتماع حضور داشته باشد که جلب توجه کند و چشم همهی مردها به دنبالش باشد، این غلط است.»
در بررسی عوامل موثر بر تغییر سبک زندگی در عصر حاضر میتوان اشتغال زنان را به عنوان یکی از عوامل اثرگذار دانست. با نگاهی هرچند سطحی و گذرا به زندگی خانوادههایی که در آنها زنان شاغل و نان آورند به خوبی متوجه این مسئله میشویم که تفاوت محسوسی در سبک زندگی این خانوادهها که بیشتر رنگ و بوی غربی به خود گرفتهاند با خانواده اسلامی وجود دارد.
در الگوی خانواده اسلامی هر فردی در خانواده به ایفای نقش خود میپردازد و مسئله ای با عنوان تداخل یا جایگزینی نقشها به وجود نمیآید. این مسئله به دلیل تأثیر مثبتی که بر روابط فی مابین افراد خانواده میگذارد سبب ایجاد آرامش و ثبات در خانواده میگردد. اما در خانوادههایی که زن در بیرون از منزل اشتغال دارد. با سبک متفاوتی از زندگی روبرو هستیم.
در این خانواده ها مهد کودکها جایگزین مادر می شوند. غذاهای آماده جای غذاهای گرم را میگیرد و ... و در نهایت این مسئله به تربیت غلط فرزندان و کم شدن وابستگی زن و شوهر نسبت به یکدیگر میانجامد. کمرنگ شدن تدریجی روابط زن و شوهر نتیجهای جز سستی بنیان خانواده در پی نخواهد داشت. طوریکه با کوچکترین و جزئیترین اختلافی طلاق را به عنوان بهترین گزینه پیش روی خود انتخاب میکنند.
از نظر اسلام، ميدان فعّاليت و تلاش علمى ،اجتماعی، اقتصادى و سياسى براى زنان، كاملاً باز است. اگر كسى با استناد به بينش اسلامى بخواهد زن را از كار علمى محروم كند، از تلاش اقتصادى باز دارد، يا از تلاش سياسى و اجتماعى بىنصيب سازد، به خلاف حكم خدا عمل كرده است. زنان به قدرى كه توان جسمى و نيازها و ضرورتهايشان اجازه مىدهد، مىتوانند در فعّاليتها شركت كنند. آنها هر چه مىتوانند، تلاش اقتصادى و سياسى و اجتماعى كنند. شرع مقدّس، مانع نيست.
البته چون از لحاظ جسمانى زن ظريفتر از مرد است، تحميلِ كار سنگين بر زن، ظلم به زن است و البته اسلام اين را توصيه نمىكند؛ چنان كه منع هم نمىكند. البته از امام علىبن ابىطالب (ع) نقل است كه فرمود: «المرأة ريحانة و ليست بقهرمانه.» يعنى زن ریحانه است، قهرمانه نيست. «قهرمان» يعنى پيشكار و خدمتگزارِ آبرومند. خطاب به مردان مىگويد كه زنان در خانههاى شما مثل گلى لطيفند كه بايد نسبت به آنها با كمال ظرافت و دقّت رفتار كرد.
زن، پيشكار شما و خدمتگزار شما نيست كه خيال مىكنيد كارهاى سنگين را بايد به او محوّل كرد. بنابراین، نظر اسلام، يك نظر ميانه است. يعنى زن اگر فرصت و فراغت داشته باشد، بچهدارى مانع او نگردد، شوق و علاقه و نيرو و توان جسمانى داشته باشد و بخواهد وارد فعاليتهاى اجتماعى، سياسى يا اقتصادى شود، مانعى ندارد، منتها نبايد این اصل را ناديده گرفت که كار اساسى و مهم زن ، كارِ خانه و خانواده و همسری و كدبانوئى و مادرى است که نباید تحتالشعاع قرار گیرد.
در تاریخ اسلام زنان مسلمان خطیب بودهاند. حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) با تمام مشغلههایشان در مدینه حوزه علمیه تأسیس کردند تا به شبهات مردان و زنان، پاسخ بدهد. خانمها نامههای شوهرانشان را نیز خدمت آن حضرت میآوردند و ایشان پاسخ میدادند. این بزرگواران در عرصههای اجتماعی حضوری فعال داشتند، اما بدون اختلاط با مردان؛ و کارهای بزرگی نیز انجام میدادند. بنابراین از نظر اسلام ،زن باید ارزش داشته باشد و ارزش زن در اجتماع باید بالا باشد و به صورت کالا به او نگاه نشود. بنابراین، زن در محيط اسلامى رشد علمى مي كند، رشد شخصيتى مي كند، رشد اخلاقى مي كند، رشد سياسى مي كند و در اساسىترين مسائل اجتماعى در صفوف مقدم قرار مي گيرد، در عين حال زن باقى مي ماند.
ازدواج در فرهنگ اسلام شش هدف کلیدی دارد که یکی از اهداف شش گانهی آن، مشارکت در حیات مادی زوجین است. به طور طبیعی و طبق آموزههای اسلام، مرد فعالیتهای بیرون از منزل را بر عهده میگیرد و از آن طریق کسب درآمد میکند و خانم فعالیتهای داخل منزل را بر عهده میگیرد و به امور داخلی منزل رسیدگی میکند. در این صورت، زن و مرد هر دو از منافع یکدیگر بهره میبرند.
مرد باید با گشادهرویی و با مناعت طبع هر چه بیشتر، بر اساس انجام وظیفه و با خوشحالی، درآمدی را که کسب میکند در اختیار همسر و فرزندانش بگذارد. در اینجاست که آن حس استقلالطلبی به زوجیت و این بنای گرم و قشنگ لطمه میزند، چون نیاز متقابل زن و شوهر به یکدیگر است که این بنا را گرم و ماندگار نگه میدارد. اگر مرد برای خودش خرج کند و زن هم برای خود درآمد داشته باشد و خرج کند، در واقع خانه تبدیل به یک خوابگاه میشود و دیگر زوجیت معنایی ندارد.
در رابطه زوجیت، خداوند در بحث نفقه که آن را بر عهده مرد قرار داده و بر او واجب کرده است این لطافت و ظرافت را قرار داده است. این موضوع به آن معنا نیست که زن نیازمند مرد است، بلکه اتفاقاً مرد نیازمند تأمین زن است تا آن روحیهای که خدا در وجودش قرار داده است ارضا شود و لذت ببرد. البته در تربیتهای غلط ما گاهی اوقات این نگاه همراه با منت و زحمت تلقی شده و یکی از پیامدهای آن رشد روحیه استقلالطلبی در خانمها بوده است. استقلالطلبی خانمها به روابط صمیمانه زوجین لطمه وارد میکند.
در حقیقت خانمی که شاغل میشود، احساس استقلال اقتصادی میکند و این حس استقلال سبک زندگی جدیدی را به وجود میآورد که در آن هم زن نسبتاً مستقل میشود و وابستگیاش نسبت به همسرش بسیار کمتر میشود و هم مرد به دلیل این شرایط وابستگیهایش به زنش کمرنگتر میگردد و همین مسئله زمینه ساز جدایی در خانواده میشود به طوری که با کوچکترین اختلاف یا عدم تفاهم، طلاق را به عنوان راه حل انتخاب میکنند زیرا احساس میکنند که جدایی هزینهی زیادی را برایشان به بار نمیآورد زیرا زن از لحاظ مادی به شوهر وابسته نیست و مرد هم با سبک زندگی جدیدی که اشتغال برایش درست کرده است میتواند کودکش را به مهدکودک بسپارد یا از غذاهای آماده استفاده کند. خیلی از مواردی که وابستگی زنان را به مردان بیشتر میکند در رابطه با زنان شاغل وجود ندارد. به همین دلیل با کوچکترین زلزلهای بنای زندگیشان به هم میریزد.
از دیگر آسیب های اشتغال زنان، تأثیر مستقیم آن بر کاهش جمعیت کشور است، زیرا زنان شاغل برای حفظ شغل خود تمایلی به فرزندآوری ندارند و این مسئله تبعات سنگینی را متوجه خانواده و اجتماع میکند و جمعیت مفید و خلاق جوان کاهش پیدا میکند.
بنابراین الگوی اشتغال زنان باید تغییر کند. یعنی اگر برای یک کارمند 8 ساعت کار در روز تعریف میکنیم، الگوی اشتغال زنان کارمند باید به صورت الگوی کار نیمهوقت تعریف شود یعنی اگر دولت چنین مصوبهای را برای مجلس تهیه کند که تمام زنان کارمند نیمه وقت باشند و به طبع تمام حقوق و مزایای آنها هم نصف بشود در این صورت دیگر مانند زنانی که تمام وقت کار میکنند قوای جسمی آنها تحلیل نمیرود و دیگر ضربهای به خانواده وارد نمیشود و در عوض فرصتهای شغلی بسیاری نیز ایجاد میشود و این الگو میتواند الگوی مناسبی برای اشتغال زنان باشد و مهمتر از آن به طور کلی قوانین استخدامی و کارمندی زنان باید متناسب با شرایط روحی و جسمی آنها طراحی شود و کاملاً با مردان متفاوت باشد.
بهعنوان مثال، الگوی دورکاری برای خانمها الگوی مناسبی است، البته این بدان معنی نیست که به طور کلی با اشتغال زنان و حضور آنان در اجتماع مخالف باشیم، اما بدون شک الگوی فعلی اشتغال زنان، خانواده و اجتماع را دچار آسیبهای جدّی نموده است و باید این مسئله اصلاح شود؛ از این رو اگر بتوانیم اشتغال خانمها را در محیط خانه تعریف کنیم ثمرات زیادی متوجه خود زن، خانواده و اجتماع خواهد نمود.