به گزارش 598 به نقل از مشرق یکم-
وقتی سیمای جمهوری اسلامی در برنامه "آوای ایرانی" خود از سرپاسبان
مختاری، جنایتکار دوره رضاخان به عنوان یک هنرمند تقدیر و تمجید کرد در
حالی که تمام گروه های صاحب تفکرات ارزشمند انسانی وی را جانوری درنده خو
می دانستند ؛ بسیاری شگفتزده شدند اما گذر زمان نشان داد دیدگاه هنری
تعریف شده از سوی مقامات صاحب رای در هنر سهوی نبوده است بلکه این دیدگاه
نا همخوانا با دیدگاه های مردم و ارزش های جامعه، با ابراز وجود درصدد تسلط
بر هنر و کشانیدن انحطاط به جامعه دارد.
در چنین شرایطی وارد کردن عناصر بیگانه و حتی جاسوسان خارجی به عنوان
هنرمند به صحنه و هدایت گری انجمن های موسیقی توسط افراد هیپی نما و
خانه نشین کردن و راندن هنرمندان مردمی نشان داد که رخنه در هنر متعهد در
حال تکوین است.
کار به جایی می رسد که حتی یکی از این افراد در مصاحبه
ای می گوید: کانال سفارت اتریش را عوض کردیم و از آلمان و ایرلند ( البته
آمریکا) برای ارکستر رهبر آوردیم!
***
دوم- سال
پیش صدای جمهوری اسلامی در برنامه ای به نام "کوچه باغ های ترانه" و
در برنامه ویژه ی تاسیس رادیو به با فردی به نام عبدالوهاب شهیدی گفت و گو
کرد که سال ها به علت عناد با جمهوری اسلامی و از ترس محاکمه - به علت
ارائه گزارش از فامیل و دوستان به ساواک رژیم پهلوی و همکاری با این
سازمان- از کشور گریزان و در خارج از کشور سکنی گزیده بود. رادیو صدای
جمهوری اسلامی او را هنرمند نامید و برایش آرزو های بسیار کرد.
بار دیگر روز پنجشنبه رادیو جوان به گفت و گو با یکی دیگر از عناصر لس
انجلسی و عوامل فرهنگی رژیم پهلوی نشست ، این بار یکی از مطرب های لس
آنجلسی رژیم گذشته که ارتباط خوبی با بی بی سی نیز دارد به عنوان هنرمند
مورد مصاحبه قرار گرفته بود.
تهیه کننده برنامه برای مشروعیت بخشی به این گفت و گو ؛ به مصاحبه با شرکت کنندگان در کنسرت های این فرد نیز پرداخت.
سوم-
شهداد روحانی که سال ها در خارج از کشور و در انواع کنسرت های انحرافی
بوده است اکنون از طرف انجمن های موسیقی به عنوان ناجی موسیقی ایران معرفی
می گردد و با خط گیری از اشاره های سیاست گذاران اینتلیجنت سرویس در بی
بی سی توسط کارگزاران مرموز به عنوان رهبر هنری جمهوری اسلامی و هدایت
کننده موسیقی در جشنواره های موسیقی فجر تعیین می گردد.
***
سیاست گذاری
برای رخنه دادن عناصر مرموز و به حاشیه راندن هنرمندان موسیقی به نحوی
شده است که حتی رپرتاژ آگهی های در روزنامه های نارنجی رنگ نیز نمی توانند
آنها را پنهان سازند!
در یک رپرتاژ اگهی که هدف آن
مشروعیت بخشی به یاران احسان یارشاطر بهائی است ، هوشنگ جاوید می گوید
یکی از موارد مظلومیت در حوزه موسیقی این است که به موسیقیدانان ما در
داخل توجهی نمی شود.... در چنین شرایطی می بینیم که حتی تعدادی از
هنرمندان در داخل ایران هستند که از وضعیت حاضر و اجرای هنرمندان خارج
رفته راضی نیستند و می گویند چرا ما را خانه نشین کرده ا ید و از خارج
هنرمند می آورید.
***
برنامه شهداد روحانی در تهران با تحقیر
هنرمندان مردمی که در دوران فرار شهداد ها جامعه را ساختند در تالار وحدت
و سالن برج میلاد برگزار شد و جالب آنکه مرتضي پور رهبرانتخاب شده از
اسفندماه 89 به عنوان رهبر ثابت اركستر سمفونيك تهران در خصوص برنامه
ارکستر سمفونيك به رهبري شهداد روحاني در تالار وحدت روي صحنه گفت : من به
هيچ عنوان در تصميم گيري براي چنين اجرايي نقش نداشته ام و تمام اين
برنامه ريزي ها توسط انجمن موسيقي انجام شده است. برنامه هاي مختلفي كه از
اوايل فروردين امسال مانند جنگ نوروزي يا سمفوني خليج فارس يا همين اجراي
اخير از موسيقي فيلم هاي تاريخ سينما به مناسبت اعياد شعبانيه توسط اركستر
روي صحنه رفته از سوي انجمن موسيقي ترتيب داده شده است.
و آخر
اینکه، درد جریان حاکم بر انجمن ها و دفاتر موسیقی نه بسط هنر و بکار
گیری آن برای اعتلای جامعه بلکه ابزار کاری برای هدایت انحطاط است !
صفحات آخر روز نامه های نارنجی و برنامه های کنسرت های موسیقی نشان از رشد
موسیقی بی هویت در جامعه دارد ، وارد کردن خارجی ها ویا افراد مرتبط با
آنان و چاپ رپرتاژ های آگهی در تمجید افراد هرز ؛ رشد هیپی گری در
انجمن ها و حتی گیسوان دم اسبی مردانه! استفاده از مطرب ها باعنوان
هنرمند و استفاده از تمام رسانه های ملی و روزنامه های حکومتی و حتی
ماهواره های بیگانه برای اقتدار گرائی و بسط نرم ابتذال در قالب خدمت به
هنر ؛ تحقیر و توهین به هنرمندان پاک آفریننده هنر امروز در جامعه اسلامی ،
سپردن جوانان به مرتبطین صلح صهیونیستی و..... این قصه سر دراز دارد.
بالاخره
کار به جایی می رسد که موسیقی "پدرخوانده" هم عرض موسیقی "محمد رسول
الله" می نشینند؛ اینها نمود هائی است که نشان می دهد هنر ارشادی ، بدور
از ارشاد و ارزش های فرهنگی و تربیتی جامعه اسلامی است.
عدم
حساسیت به رشد ابتذال و عدم مسئول بودن و افتادن در تله و دام برازنده
مدیران سازمان های فرهنگی ما نیست؛ روزمرگی و تسلیم در برابر پیش آمد های
طراحی شده قابل قبول نیست.
دیوار هنر ؛ دیوار فرهنگ بسیار بلند و فاخر و عظیم است با بی هنران و بی فرهنگان دیوار این قلعه را فرو نریزیم.