به گزارش 598 به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین؛دراین گزارش عوامل برنامه نود به شهرهای
گرمی،بیله سوار، پارس آباد،دشت مغان ،مشکین شهر،سرعین و اردبیل رفتند و پای
درد دل های مردم این شهرستان ها نشستند.
در "گرمی" پول مشکل اصلی بود و
آنها حتی هزینه کافی برای اینکه تیم را به مسابقات استانی بفرستند
نداشتند.بیله سوار، هم مرز با کشور آذربایجان و در نقطه صفر مرزی.جایی که
اگر توپ را محکم شوت می کردند درست می افتاد در کشور همسایه.آنها هم مشکل
اصلی شان بی پولی بود و کمبود امکانات.البته مردم بیله سوار امیدوارند که
این مشکل خیلی زود بر طرف شود.
سفر به پارس آباد.شهرستانی که در سال های
قبل نماینده اش با نام تیم ذرت کاران در جام حذفی شرکت کرده بود.مردم پارس
آباد فوتبالی تر بودند.آنها زمین چمن هم داشتند و البته نونهالان،نوجوانان
و جوانان همگی با هم در یک زمین تمرین می کردند.
در دشت مغان که خود
مردمش می گفتند فوتسالش معروف است تیم جوانان و امید آنها چند مقام کشوری
را کسب کرده است.اما مشکلی که به نظر با کل فوتبال استان اردبیل گره خورده
است هم برای مردم دشت مغان هم وجود داشت.
شهر بعدی که نودی ها وارد آن
شدند سرعین بود.تربیت بدنی این شهر فقط یک اتاق کوچک بود. هوای خوب این شهر
شرایط خوبی را برای برپای اردوی تیم های مختلف دارد با این حال خود
فوتبالیست های سرعین در سالن تمرین می کنند و این کار آنها هم به گفته مدیر
تربیت بدنی سرعین دلیل خاص خودش را دارد:«باید به سرعین به چشم یک فصای
ملی و برای برپایی اردوهای ملی نگاه کرد.»
آخرین شهر هم اردبیل بود.با
امکاناتی زیاد که زادگاه علی دایی هم هست.در این شهر و در بیشتر مغاز ها
عکس دایی روی در و دیوار بود.شهریار فوتبال ایران در شهر خودش محبوبیت
زیادی دارد و مردم همه جوره قبولش دارند.عوامل برنامه نود به محله قدیمی
دایی رفتند و با بچه محل ها و هم بازی های قدیمی سرمربی پرسپولیس گفت و گو
کردند.همه آنها بر این عقیده بودند تیمی در اردبیل وجود ندارد که دایی به
آن گل نزده باشد.اتفاق جالبی که در اردبیل افتاد این بود که یکی از
پیرمردهای محل عنوان کرد یخچالی را که علی دایی از داخل آن آب و نوشابه می
خورده را هنوز نگه داشته است.
یکی دیگر از هم محلی های دایی هم که
خشکشویی داشت گفت هرگز فکرش را نمی کرده که دایی به تهران برود و این همه
پیشرفت کند.آخرین خاطره را همین مالک خشکشویی تعریف کرد و گفت:«ما او را
شهریار صدا می زدیم اما وقتی رفت تهران همه به او گفتند علی و شد علی
دایی.»