سرویس فرهنگی پایگاه 598 - معصومه طاهری /
فرهنگسازي براي حجاب وعفاف مقولهاي است كه اغلب از آن سخن ميگويند وبه
نوعي لقلقه زبانمان شده است دراين مسيرهمه برجذب دختران شلحجاب وبدحجاب
تاكيد دارند تا حفاظت از افراد پايبند به حجاب وعفاف، متاسفانه هميشه اصل
اول مديريت؛ يعني اولويت حفظ برجذب را كمتر مسئولي ميبيند و از آن دم
ميزند؛ حتي در ميان مجموعههاي فرهنگي نيزكمتر شاهد هستيم تا اصل را برحفظ
نيروهاي محجبه گذاشته باشند تا جذب.
دراين گيرودار مصاديقي وجود
دارند كه به عنوان رسانه و ديدهبان جامعه به مسئولان و فعالان عرصه حجاب و
عفاف حجاب گوشزد ميكنيم. نفيسه روشن بازيگر جوان سينما وتلويزيون است كه
سالها قبل درمصاحبهاي گفته بود:«خودش به انتخاب، چادر را بهعنوان حجاب
برگزيده است.» والحق هم حجابش درعرصه سينما و تلويزيون نمونه بود؛ شايد
اگر دربين زنان سينما وتلويزيون كنكاشي ميكرديم تنها او را با چادر وبه
صورت محجبه ميديديم كه الگوي خوبي براي دختران علاقهمند به بازيگري محسوب
ميشد.
كما اين كه اگر دختري ميخواست بازيگر شود و خانوادهاش
مخالفت ميكرد بلافاصله او را مثال ميزد كه ميتوان در فضاي تلويزيون و
سينما بود اما همچنان پايبندي به اصول اخلاقي و رعايت حجاب هم داشت اما
متاسفانه اين روزها دختر محجبه تلويزيون ما، شيوهاي ديگر از سبك زندگي را
انتخاب كرده است. از قرار فشارهاي رواني سينماگران هنجارشكن وعدم
حمايتهاي برخي مسئولان فرهنگي خطري را براي آينده اين دختر محجبه گوشزد
ميكرد و آن تغيير سبك زندگي اسلامي او در عرصه بازيگري بود.
متاسفانه
تصاوير جديد اين بازيگر كه روزگاري درجمع فعالان سايبري حجاب، بهعنوان
تنها نمونه خوب و محجبه سينماي ايران معرفي ميشد بسيار ناراحت كننده بود
كه نشان از تغيير سبك زندگي او ميداد البته اين روند معكوس درحجاب و عفاف
را بايد در درجه اول ناشي از عملكرد ضعيف و غير قابل توجيه مسئولان به
خصوص حوزه سينما و تلويزيون دانست كه با نداشتن برنامهريزي و مهندسي
فرهنگي، كاري براي جلوگيري از ريزش معنوي افراد در طول اين سالها انجام
ندادهاند. براي مثال دركنار اين همه جشنواره، همايش و برنامههاي تقديري و
تجليلي تاكنون هيچ برنامهاي براي تقدير از بازيگران باحجاب نداشتهايم
حتي يك نشاني كه آنها به آن افتخار كنند تا با انگيزه بيشتري حجاب خود را
حفظ كنند وجود نداشته است!
زيرا به هرحال بازيگران از جمله
گروههاي مرجع محسوب ميشوند كه به اقتضاي حرفه افرادي عاطفي و احساسي
هستند و به تشويق و راهنمايي نياز دارند. متاسفانه در برنامههايي كه اهالي
سينما وتلويزيون حضور دارند پوششها خيلي ناجور هستند و آقايان مسئول و
عوامل اين برنامهها هم گويا ديگر چنين وضعي را پذيرفتهاند و مدام از
آنها تقدير ميكنند هيچ الماني براي بايكوت شدن بازيگران بدحجاب و شل
حجاب وجود ندارد و نتيجه اين ميشود كه بازيگرجوان سينما و تلويزيون كم كم
تغيير سبك زندگي ميدهد. از سوي ديگرمساله به خود فرد بازميگردد كه بايد
ازحجاب خود محكم حفاظت كند هرچند تحت تاثير فشارهاي اطرافيان هم باشد خود
را مرجع قراربدهد؛ چراكه بههرحال وضعيت او مانند كسي كه در دل غرب حجاب
را برميگزيند، نيست و فضاي بهتر و بيشتري براي رعايت اصول شرعي دارد.
سوال
اين جاست كه چرا براي ارگانهاي ما حجاب ملاك دعوت ازهنرمندان وبازيگران
نيست؟!! البته دراين ميان عدم تحقيق و ضعف فردي خود اين افراد هم مدنظرهست
اما اين از وظيفه ما نميكاهد. چه آنكه همانگونه كه دراحاديث نيز آورده
شده است افراد ثابت نيستند و ممكن است به دلايلي تغيير سبك زندگي بدهند
متاسفانه به خاطرجو موجود در سينما وتلويزيون افراد مقيد ومذهبي مذهبي كم
هستند؛ بنابراين بايد همان تعداد انگشتشمار را تقويت و پررنگ كرد تا
الگويي خوب براي سايراهالي سينما وتلويزيون ومخاطبان باشند واين هنرمسئولان
امر در ارگانهاي مختلف است.
چند وقت پيش در نشست تخصصي بررسی
روند عملکرد رسانه ملی درترویج فرهنگ قرآن؛ گیلانینژاد مدیر سابق شبکه دوم
سیما گفت:« در رسانه ملی نیروهای خوب ومتدینی وارد میشوند که سابقه خوبی
هم دارند اما معلوم نیست چرا بعد ازمدتی نمیتوانند دوام بیاورند و اغلب
تغییرمیکنند. خروجی صداوسیما رضایت بخش نیست.» بايد ديد چرا خروجي اين
سازمان عريض وطويل وبه زعم امام روحالله دانشگاه عمومي، رضايتبخش نيست؟!
وچرا هنوز نتوانستهايم الگوهاي خوبي براي مخاطبان نوجوان و جوان كشورمان
ارايه دهيم؟!